به نام خدا سلام به همگی راستش نمیدونم که چقدر اطلاع دارین از اینکه ناصر الدین شاه قاجار از دوستداران اهل البت(ع) بوده اند.من خودم که تازگی با شنیدن و خواندن چند شعر از ایشان به این ام پی بردم .راستش چه شعر های زیبا و دلنشین و قویی سرو ده اند در ادامه شعر ناصر الدین شاه در مورد امام هشتم (ع) ملاحظه مینمایید
در طوس حریم کبریا میبینم بی پرده تجلی خدا میبینم در کفش کن حریم پور موسی موسی کلیم با عصا میبینم
به نام خدا سلام یادمه نو جوان که بودم پدرم یک شعر زیبا از ناصرالدین شاه قاجار خواند و گفت این شعر را در بسیاری از منابر می خوانند و نمی دانند از کیست. ابیاتی از آن این بود (شرمنده که پراکنده است فقط می خوام تو حال و هوا بیایید): عشق بازی کار هر شیاد نیست این کلید مکر هر صیاد نیست عاشقان را قابلیت لازم است .... روز عاشورا چودر میدان عشق ... بارالها این سرم این پیکرم این علمدار رشید این اکبرم این سکینه این رقیه این رباب این جوان کشته در خون خضاب ... پس خطاب آمد که ای سلطان عشق ای حسین ای یکه تاز ........ عشق .... گر تو بر من عاشقی ای محترم پرده بفکن من به تو عاشقترم ... هم سواره هم پیاده هم وزیر رفت و تنها ماند شاه بی نظیر شاه اندر معرکه چون مات شد نطق او گویای این ابیات شد در خوشی هم می کشم لذات او مات اویم مات اویم مات او و از او تعریف کرد. من هم به مقتضای نوجوانی و خواندن تاریخ و دانستن قتل امیر و از دست دادن کشور و غربزدگی شاهان و... گفتم پدر این که نمی شود یکی هر کاری کرده باشد حالا یک شعر هم گفته باشد!
نمی دانم هنوز هم نمی دانم فقط می دانم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من ... خدایا آخر و عاقبت همه را به خیر کن آمین
سؤال اول: دلیل و آیه ای بر وجود امام زمان علیه السلام را بیان فرمایید
پاسخ قرآن کریم :
1- در سوره قدر خداوند می فرماید: «تنزل الملائکه والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر ». تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار می نماید. یعنی در هر سال، شب قدر ملائک و روح به زمین نزول می فرمایند. در دوران رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص پیامبر نازل می شدند. و در هر عصری باید کسی هم شأن پیامبر باشد تا بر او نازل شوند. و الان تنها شخصی که هم شأن پیامبر صلی الله علیه وآله است امام زمان علیه السلام است .
2- خداوند در قرآن درباره مزد و اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید : « قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی ». به دلیل عقلی، دادن اجر رسالت پیامبر در همه زمانها بر همه واجب است. پس چون مزد رسالت پیامبر «موده فی القربی» است پس باید «فی القربی»رسول الله صلی الله علیه وآله در هر عصری باشند تا مردم با مودت به ایشان اجر رسالت را بدهند. و «فی القربی» الان امام زمان علیه السلام می باشند .
سؤال دوم: چگونه زنده ماندن امام زمان علیه السلام تاکنون امکان دارد؟
پاسخ قرآن کریم :
1- خداوند در مورد حضرت یونس علیه السلام می فرماید: «فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون ». اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود در شکم ماهی تا قیامت می ماند. وقتی خداوند می تواند یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد، زنده نگهداشتن امام زمان علیه السلام نیز برای او امری ممکن است .
2- اصحاب کهف سیصدونه سال در غار زنده ماندند «ولبثوا فی کهفهم ثلاث مأته سنین و أزدادوا تسعا ».
سؤال سوم: وظیفه ما در قبال امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم :
خداوند می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی ». برای مزد رسالت به « فی القربی» (که امام زمان علیه السلام است) مودت کنید. مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت همراه با اطاعت. پس الان در قبال امام زمان علیه السلام باید هم معرفت کسب کرده و آن حضرت را بشناسیم و هم از آن حضرت اطاعت کنیم .
سؤال چهارم: آیا امام زمان علیه السلام از ما خبر دارد؟
پاسخ قرآن کریم :
بله، به تمام اعمال شما نظارت داشته و اعمال شما را می بیند. خداوند می فرماید : « و قل إعملوا فسیری الله أعمالکم و رسوله و المؤمنون و ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون ».
سؤال پنجم: چگونه می توان یار امام زمان شد؟
پاسخ قرآن کریم :
با تقوی، چون بهترین و بالاترین معیار که به انسان ارزش می دهد و انسان لیاقت یاوری امام زمان علیه السلام را پیدا می کند تقواست:«إن أکرمکم عندالله أتقیکم ». تقوا سبب بزرگی انسان شده و امکان می دهد که انسان تکیه بر جای بزرگان زند .
سؤال ششم:چند نمونه از نیازهای یاران امام زمان علیه السلام را بیان کرده و چگونه باید کسب کرد؟
پاسخ قرآن کریم :
الف - دانش و بینش: یار امام زمان علیه السلام باید دانش و بینش الهی داشته باشد تا در تصمیم گیریها و عمل دچار خطا نشود. حق را از باطل تشخیص دهد. و این را با تقوی بدست خواهد آورد، زیرا با تقوا موانع فهم و درک و علم و دانش را کنار زده و با دانش درونی و باطنی نگاه می کند. خداوند می فرماید:«إتقوا الله و یعلمکم الله ».
ب) بصیرت و بینش: بصیرتی که با چشم باطن ببیند و با گوش باطن بشنود. با ملائک الهی در ارتباط باشد . اهل حق و باطل را بشناسد تا دچار انحطاط فکری و اخلاقی و روحی نشود. و این بصیرت نیز با تقوا بدست می آید. خداوند می فرماید:«إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا ». فرقان یعنی نیرو و توانی که با آن حق را از باطل جدا کنید. به برکت این تقوا انسان، شیطان شناس نیز می شود. دشمن را هم می شناسد .
ج ) بیداری: هوشیاری و بیداری؛ تا هروقت شیاطین برای گول زدن آمدند، بیدار شود، دام ابلیس را بشناسد و از شیطان فرار کند. چون انسان خواب و چشم بسته سریع در چاه می افتد. و این هم با تقوا ممکن است. «إن الذین التقوا إذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فإذاهم مبصرون ».
سؤال هفتم: چگونه بعد از ظهور و در حکومت مهدوی برکات زیاد می شود، محصولات رونق می یابد، مشکلات مردم حل می شود و...؟
پاسخ قرآن کریم :
چون حکومت امام زمان علیه السلام حکومت تقوا است، آثار تقوی هم ظاهر می شود. و من جمله آثار تقوا نزول برکات از آسمان و باز شدن درهای برکت از زمین و آسمان است که حل مشکلات مردم و روزی فراوان نیز بدنبال آن است «ولو أن أهل القری آمنوا و التقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض » «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب » «و من یتق الله یجعل له من أمره یسرا ».
سؤال هشتم: ویژگیهای یاران امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم :
خداوند می فرماید: «إن الأرض یرثها عبادی الصالحون ». یعنی زمین را بندگان صالح من به ارث می برند. پس وارثان زمین که امام زمان علیه السلام و یاران ایشان هستند دو ویژگی دارند: 1-عبادالله اند 2- صالحین اند. حال به ویژگیهای بندگان صالح خدا اشاره می کنیم :
1- متواضع اند: «عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هونا »
2- دارای بینش صحیح هستند، زیرا غرور در قلب و عقل آنان نفوذ نکرده است
4- اهل طاعت و سجده و قیامند، «و الذین یبیتون ربهم سجدا و قیاما »
5- خود را آلوده به گناه که منجر به ورود به جهنم می شود نمی کنند، «والذین یقولون ربنا أصرف عنا عذاب جهنم »
6- اهل اعتدالند، «إذا أنفقوا لم تسرفوا و لم یقتروا »
7- موحدند و غیر خدا را نمی خوانند، «لا یدعون مع الله الها آخر »
8- به جان انسانها احترام می گذارند، «ولایقتلون النفس التی حرم الله إلا بالحق »
9- پاکدامنند، «ولایزنون »
10- دنبال پاکسازی روان خویش اند، «و من تاب و عمل صالحا »
11- جبران کننده عقب ماندگیها و پرکننده خلأ ها هستند، «إلا من تاب و آمن و عمل صالحا »
12- حتی مرتکب مقدمات گناه هم نمی شوند و در مجالس گناه هم شرکت نمی کنند، «و إذا مروا باللغو مروا کراما »
13- کلامشان صحیح است، «و الذین لا یشهدون الزو »
14- اهل لغو نیستند، « و إذا مروا باللغو مروا کراما »
15- پرورش دهنده نسل سالم و مفیدند، «هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قره أعین »
16- امام دیگرانند، «و جعلنا للمتقین إماما »
17- به گزین اند. کلام را گوش می دهند و از بهترین آن پیروی می نمایند، «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه »
18- ایمان دارند، «قل یا عباد الذین آمنوا إتقوا ربکم »
19- بنده خدای متعال هستند و امور خود را واگذار به خدای متعال می نمایند، بنده شهرت و پول و زر و زور و دنیا نیستند، «ثم یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله »
20- شیطان را به زانو در آورده اند، «ولأغوینهم أجمعین إلا عبادک منهم المخلصین »
21- ویژگیهای صالحین را دارند یعنی صددرصد اعمالشان صالح است، «والذین آمنوا و عملوا الصالحات لندخلنهم فی الصالحین »
22- امر ازدواج برای جوانان را تسهیل می کنند، «و أنکحوا الأیامی منکم و الصالحین من عبادکم و إمائکم »
23- در کار خیر از همدیگر سبقت می گیرند، «و یسارعون فی الخیرات و أولئک من الصالحین »
سؤال نهم: ازدواج در حکومت مهدوی چگونه است؟
پاسخ قرآن کریم :
همانگونه که بیان شد، امام زمان علیه السلام و یارانش دو ویژگی دارند: 1-عباد خدا هستند 2- صالحین هستند «إن الأرض یرثها عبادی الصالحون ». یک نمونه از ازدواج صالحین را خداوند در قرآن ذکر می کند که ازدواج دختر شعیب با حضرت موسی است، «قال إنی أرید أن أنکحک أحدی إبنتی ها تین » (اول شعیب موسی را شناخت، سپس درخواست ازدواج را داد). از این آیه می توان فهمید که :
1- تا داماد را نشناختید اجازه خواستگاری ندهید. اول شناخت بعد اقدام
2- ویژگیهای داماد در آیه دو چیز ذکر شده است: 1- قوی 2- امین. این دو مهم است
3- اگر پیشنهاد از طرف خانواده دختر باشد اشکال ندارد
4- بعضی خانواده ها چند دختر دارند، اگر برای دختر دوم یا سوم خواستگاری آمد و دختر اولی ازدواج نکرده بود مانع نشوید
5- قبل از ازدواج، دختر و پسر همدیگر را ببینند
6- مهریه باید چند ویژگی داشته باشد. الف) سودآوری اقتصادی داشته باشد. لذا حضرت شعیب علیه السلام هشت سال چوپانی را مطرح نمود ب) مهریه معنوی باشد . حضرت شعیب فرمودند هشت حج ج) مهریه را کم مطرح کنند، تا داماد زیاد کند . این در زیاد شدن محبت بین دختر و پسر مؤثر است د) مهریه نقد به عروس داده شود
7- پدر دختر سختگیری نکند
8- خانواده ها به هم اعتماد داشته باشند
سؤال دهم: ویژگیهای امام زمان علیه السلام در قرآن چیست؟
پاسخ قرآن کریم :
1- معصوم است، «إنما یریدالله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا »
2- اولی الامر است، «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم »
3- اطاعت از او، راه خداست، «قل ما أسئلکم علیه من أجر إلا من شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا» « قل ما أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی». از جمع دو آیه معلوم می شود «سبیل رب» همان « موده فی القربی» است .
25 وظیفه مؤمنان در زمان غیبت امام زمان (عج) از زبان آیتالله آقا نجفی
آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی مشهور به «آقا نجفی» در یکصد سال پیش با تتبع در روایات و احادیث اهلبیت (ع)، پنجاهوچهار وظیفه مؤمنان در زمان غیبت امام زمان (عج) را در دو مجلد 25 و 29 موردی بیان میکند.
آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی مشهور به «آقا نجفی» در شب هفدهم ربیعالثانی سال 1225 شمسی پا به عرصه گیتی نهاد و در روز یکشنبه 11 شعبانالمعظم سال 1295 شمسی دعوت حق را لبیک گفت. وی در طول بیش از هفتدهه عمر با برکت خویش، کتابهای بسیاری را به دو زبان فارسی و عربی تألیف کرد که از جمله آنها میتوان به دلایل الاحکام، حقایق الاسرار، اسرار الزیارة، عنایات الرضویة، جامع الاسرار، اشارة ایمانیة، دلایل الاصول، کتاب المتاجر، کاشف الاسرار، اسرار الشریعة، فضایل الائمة، مفتاح السعادة، جامع السعادة، حسام الشیعة، اخلاق المؤمنین، ردّیه آقانجفی بر یهود، رساله توضیح المسائل فارسی، رساله در جبر و تفویض، رساله در دیات و قصاص اشاره کرد. وی که داماد مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء نیز به شمار میرفت، شاگردان بسیاری را به جامعه اسلامی تقدیم کرد که از جمله آنها میتوان به «سیدحسن حسینی قوچانی» (آقانجفی) و آیتالله العظمی سید حسین بروجردی اشاره کرد. آقا نجفی در عمر شریف خویش از عنایات خاصه اهلبیت (ع) بهرهمند شد و عنایات ربانی و شهودی ملکوتی را تجربه کرد که از جمله آنها میتوان به زیارت حضرت زهرا (س) در عالم رؤیا اشاره کرد. وی در مسائل سیاسی نیز با اتخاذ موضعی غیرمنفعلانه، علیه بابیت و بهائیت به افشاگری پرداخت که همین موضوع موجب تبعید وی از اصفهان شد. پیش از این نیز، آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی در رأس جنبش تحریم تنباکو در اصفهان قرار داشت. مرحوم سیدجمالالدین اسد آبادی پس از ملاقات با آقا نجفی میگوید: حرارتی به کلهاش دیدم که در «بیسمارک» (نخستین صدراعظم آلمان) نبود و بهراستی اگر وزارت اعظم ایران را بر عهده داشت، مانند امیرکبیر حفظ حدود مملکت را میکرد که بیگانه از آن یک وجب نبرد! آقا نجفی، رسالهای دو جلدی با عنوان «وظیفةالأنام فی زمن غیبةالإمام» (وظایف مردم در زمان غیبت امامزمان) دارد که در جلد اول آن 25 وظیفه و در جلد دوم 29 وظیفهای (در مجموع 54 وظیفه) که منتظران واقعی باید در غیاب امام انجام دهند، میپردازد. وی در ابتدای این رساله مینویسد: «به عرض برادران ایمانی میرساند که حقیر جمع نمودم در این مختصر جملهای از اعمالی را که وظیفه مؤمنین است در زمان غائب بودن امام زمان صلواتالله علیه یعنی حضرت حجة بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام که مؤمنین را سزاوار است مواظبت و عمل به آنها». اکنون 25 وظیفه اول با اندکی تصرف و تلخیص در پی میآید:
* اول؛ غمگین بودن بهجهت مفارقت آنجناب و مظلومیت آنحضرت. در کافی از حضرت صادق (ع) منقول است که فرمود: «کسیکه مهموم باشد برای ما و غمناک باشد بهجهت مظلومیت ما ،نفس کشیدن او ثواب تسبیح دارد».
* دوم؛ منتظر فرج و ظهور آنحضرت بودن. در جلد دوم «کمالالدین وتمامالنعمة» از امام محمد تقی (ع) منقول که فرمود: «قائم ما آن مهدی است که واجب است در زمان غائب بودن او انتظار او را داشتن، و او سومی از اولاد من است...» و از حضرت امیرالمؤمنین (ع) مروی است که: «افضل عبادتها انتظار فرج است.» (تحف العقول، ص 201) و در حدیث دیگر از حضرت صادق (ع) منقول است که: «هر مؤمنی که بمیرد در حالیکه منتظر ظهور آنجناب باشد، مثل آن است که در خیمه حضرت قائم (ع) بوده باشد». (بحارالانوار، ج 52، ص 125)
* سوم؛ گریه کردن در دوری آنحضرت و بهجهت مصیبت آنجناب. در کمالالدین از حضرت صادق (ع) مروی است که فرمودند: «بهخدا قسم غائب میشود امام شما زمانی از روزگار و آزموده میشوند تا آنکه گفته میشود؛ مرد یا هلاک شد و بهکدام وادی رفت و هر آینه چشمهای مؤمنان بر او گریان میشود. (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 347) و از حضرت رضا (ع) مروی است که: «هر مؤمنی یاد کند مصیبت ما را ـ یعنی مصیبت هر یک از پیغمبر و ائمه را ـ پس گریه کند یا کسی را بهجهت ظلمی که بر ما شده بگریاند، روز قیامت با ما و در درجه ما است.
* چهارم؛ بر امر امام، تسلیم و انقیاد داشته باشد و عجله نکند. یعنی چون و چرا در امر ظهور آنجناب نکند و آنچه از جانب آنحضرت میرسد، صحیح و مطابقت حکمت بداند که در کمالالدین از حضرت امام محمد تقی (ع) مروی است که فرمود: «امام بعد از من، پسر من علی است. امر او امر من است و قول او قول من، و طاعت او طاعت من و امام بعد از او پسر او حسن است امر او امر پدر اوست و پول او قول پدرش و طاعت او طاعت پدرش آنگاه ساکت شدند. راوی گوید گفتم: یابن رسولالله! پس امام بعد از حسن کیست؟ حضرت گریه شدیدی کردند، آنگاه فرمودند: امام بعد از امام حسن عسکری، پسر او قائم منتظر است. گفتم: یا بن رسولالله! چرا او را قائم گویند؟ فرمود: برای آنکه قائم میشود بعد از آنکه ذکر او مرده باشد و بیشتر قائلین با ماتش مرتد شوند. گفتم: چرا او را منتظر نامیدند؟ فرمود: بهجهت آنکه برای او غائب شد نیست که روزهای آن بسیار باشد و زمان غائب بودنش دراز میشود. پس، مخلصان انتظار خروج او کشند، و شککنندگان او را انکار کنند و منکران بهذکر او استهزاء کنند و کسانیکه وقت برای ظهورش معین کنند، دروغگو باشند و عجلهکنندگان هلاک شوند و تسلیمکنندگان نجات یابند. (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 378)
* پنجم؛ به مال خود، آن حضرت را صله کنند. در کافی از حضرت صادق (ع) مروی است که فرمودند: «هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از صرف نمودن مال برای امام نیست، و بهدرستی که خداوند در عوض یکدرهم که مومن از مال خود به صرف امام برساند، به اندازه کوه احد در بهشت بهاو عطا میفرماید، آنگاه فرمود: که حقتعالی در قرآن (بقره/ 245) فرموده: «مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»، سپس فرمود: بهخدا قسم این آیه بهخصوص در صله کردن امام بهمال نازل شد. (اصول کافی، ج 1، ص 537) در بحارالانوار از کاملالزیاراة (صفحه 319) منقول است که حضرت امام موسی (ع) فرمودند: «هر کس نتواند بهزیارت ما بیاید؛ باید صالحین از دوستان ما را زیارت کند تا ثواب زیارت ما برایش نوشته شود، و هر کس نتواند ما را صله کند، باید نیکان از دوستان ما را صله کند تا ثواب صله کردن ما برایش نوشته شود.
* ششم؛ صدقه دادن بهقصد سلامت آنجناب چنانچه در نجم الثاقب (صفحه 442) ذکر فرمودهاند.
* هفتم؛ شناختن صفات آن حضرت و در هر حال عزم بر یاری آنجناب داشتن و در فراقاش ندبه و زاری کردن. (نجمالثاقب، ص 424)
* هشتم؛ طلب کردن معرفت آنحضرت از جناب اقدس الهی. و این دعا که در کتاب کافی و کمالالدین از حضرت صادق (ع) روایت شده است را بخواند: اللهم عرّفنی نفسک، فانک إنْ لم تُعرّفنی نفسک لم اعرف نبیّک، اللهم عرّفنی رسولک فانّک إن لم تعرّفنی رسولک لم اعرفْ حجّتک، اللهم عرّفنی حجتک فانّک انْ لم تعرّفنی حجتک ضللتُ عن دینی. (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 342)
* نهم؛ مداومت با این دعا نمودن که در کمالالدین (ج 2، ص 352) از حضرت صادق (ع) روایت شده است: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک.
* دهم؛ اگر بتواند به نیابت آن حضرت قربانی کند، چنانچه در نجمالثاقب آمده است.
* یازدهم؛ اسم اصلی آنحضرت که اسم حضرت رسولالله است را نگویند، بلکه آنحضرت را به لقب یاد کنند مثل: قائم،منتظر، حجت،مهدی و امام غائب، و در اخبار متعدده فرمودهاند که بردن نام آنحضرت در زمان غیبت جایز نیست. (اصول کافی، ج 1، ص 332)
* دوازدهم؛ برخاستن بهجهت احترام نام آن بزرگوار بهخصوص اسم «قائم»، چنانچه در نجمالثاقب (صفحه 444) فرمودهاند.
* سیزدهم؛ به هر میزان که میتواند برای جهاد با دشمنان در رکاب آنجناب، اسلحه مهیا کند. در بحارالانوار از کتاب الغیبة نعمانی منقول است که حضرت صادق (ع) فرمود: «باید مهیا نماید هر یک از شما برای ظهور حضرت قائم، آلت حربی اگر چه یک تیر باشد، امید است همین که این نیت را داشته باشد، حق تعالی او را از اصحاب و یاران او قرار دهد.»
* چهاردهم؛ در مهمات بهآن حضرت متوسل شود و عریضه توسل بیندازد. چنانچه در مجلد بیست و دوم بحار منقول است.
* پانزدهم؛ در دعا کردن خدا را بهحق آنحضرت قسم دهد و آن جناب را شفیع قرار دهد. چنانچه در کمالالدین منقول است.
* شانزدهم بر دین قویم ثابت باشند و دنبال صداها و مزخرفاتی که از هر گوشهای میخیزد، نروند. زیرا که تا خروج سفیانی و صیحه آسمانی بلند نشود، ظهور امام (ع) واقع نمیشود. در جلد 52 بحارالانوار به نقل از «غیبت» شیخ طوسی از حضرت امام رضا (ع) مروی است: «سه ندا از آسمان بلند میشود که همه کس میشنود و این نداها در ماه رجب ظاهر میشود. اول؛ الا لعنة الله علی الظالمین. دوم؛ ازفة الازفة یا معشر المؤمنین. سوم؛ میبینید بدنی محاذی خورشید و ندا میشود: این است امیرالمومنین که به تحقیق برای هلاک کردن ظالمان برگشته است.» و در جلد دوم کمالالدین منقول است: «اول کسی که با امام زمان (عج) بیعت میکند؛ جبرئیل است. آنگاه یک پای بر بیتالله میگذارد و یک پای بر بیتالمقدس و ندا میکند به ندایی که همه خلائق میشوند: أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ».
* هفدهم؛ معاشرت و رفت و آمد بسیار با مردمان روزگار او را از یاد امام زمان (عج) باز ندارد. در جلد اول کمالالدین از حضرت امام محمد باقر (ع) مروی است که فرمودند: «مردم! زمانی میآید که امام غائب میشود. خوشا بهحال آنها که بر امر ما ثابت باشند. در آن زمان کمترین ثوابی که برای آنها در نظر میگیرند؛ این است که خداوند آنها را ندا میفرماید که ای بندگان من! به سرّ من ایمان آوردید و حجت غائب مرا تصدیق کردید. بشارت باد شما را به نیکوئی ثواب، از شما قبول میکنم، اعمال خوب را و عفو میکنم از اعمال بد شما، و میآمرزم گناهان شما را، و به برکات شما باران میبارم بر بندگانم و دفع بلاء از آنها میکنم، اگر شما نبودید بر آنها عذاب میفرستادم.» در ادامه، راوی پرسید کدام عمل، افضل اعمال مؤمن در آن زمان است و پاسخ شنید: «نگاه داشتن زبان، و ماندن در خانه خود» یعنی بدون ضرورت با مردم دنیا معاشرت و رفت آمد نکند که او را از یاد امامش باز دارد.
* هجدهم؛ ذکر صلوات خاصه آن حضرت آنچنان که در کتابهای «بحارالانوار»، «مکارمالاخلاق» و «جمالالاسبوع» آمده است. صلواتی که در صفحه 284 مکارمالاخلاق از شیخ طبرسی نقل شده، بدین شرح است: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ رَسُولَکَ الصّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّکَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فی شَیءٍ اَ نَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدی فی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَاَکْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجَّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرَ وَلا تَسُؤْنی فی نَفْسی وَلا فی اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتی.
* نوزدهم؛ فضائل و کمالات آن حضرت را ذکر کردن. زیرا که آن جناب ولینعمت و واسطه در جمیع نعمتهای خداوند است که به ما میرسد و طبق فرموده امام سجاد (ع) که در صفحه 422 «مکارمالاخلاق» ذکر شده، یکی از راههای شکر ولینعمت، گفتن فضائل و کمالات اوست.
* بیستم؛ اظهار کردن اشتیاق واقعی به زیارت جمال مبارک امام زمان (عج). چنانچه در جلد اول «کمالالدین وتمامالنعمة» آمده اس: حضرت امیرالمومنین (ع) به سینه خود اشاره میکردند و آه میکشیدند و اظهار شوق به لقای امام دوازدهم را داشتند.
* بیست و یکم؛ مردم را بهسوی معرفت آن جناب و خدمت به آن بزرگوار دعوت کردن. در «کافی» از سلیمانبنخالد مروی است که به حضرت صادق (ع) عرضه کردم: مرا اهل بیتی است و آنها سخن مرا میشنوند. آیا آنها را بهسوی این امر دعوت کنم؟ امام در پاسخ فرموردند: بلی! خدا در کتاب خویش میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ. اى کسانى که ایمان آوردهاید خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن مردم و سنگهاست؛حفظ کنید» (سوره تحریم، آیه 6)
* بیست و دوم؛ صبر داشتن در مقابل سختیها و آزار دشمنان دین و سرزنش آنها در زمان غیبت امام زمان (عج). در جلد اول «کمالالدین» از حضرت سیدالشهداء (ع) مروی است که فرمود: «هر مؤمنی که در زمان غایب بودن امام دوازدهم، بر اذیت و تکذیب دشمنان صبر کند؛ به منزله کسی است که با کفار در خدمت رسولالله (ص) جهاد کرده باشد.»
* بیست و سوم؛ هدیه کردن ثواب اعمال صالحه خود مانند قرائت قرآن و غیره را به امام زمان (عج).
* بیست و چهارم؛ طلب زیارت کردن آن حضرت.
* بیست و پنجم؛ دعا کردن بهوجود مبارک آن بزرگوار و طلب کردن فتح، نصرت و ظهور آن جناب از خداوند. در توقیع شریف مروی در احتجاج (جلد دوم، صفحه 284) از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: «برای تعجیل در فرج من بسیار دعا کنید، چرا که گشایش و شادمانی شما در آن است». و از حضرت امام حسن عسگری (ع) مروی است که فرمود: «این دعا باعث ثبوت بر ایمان است». (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 384)
در تعالیم پیشوایان دین، دعا اسلحة پیامبران، سپر و سلاح مؤمن، مغز همة عبادات و حلقة ارتباط خالق و مخلوق معرّفی شده است. اوّلین مظلوم عالم، حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: دعا سپر مؤمن است و هر گاه بسیار دری را کوبیدی به روی تو باز میشود.1 و حضرت امام محمّدباقر(ع) خطاب به یکی از اصحاب خویش فرمودند:
آیا تو را راهنمایی نکنم به چیزی که رسول خدا(ص) در آن استثنایی نزده؟
عرض کردم: چرا. فرمود: دعا، که قضای پیچیده و سخت را برمیگرداند ـ و انگشتانش را به هم فشردـ .2 و باز آن حضرت تأکید کردند: به خدا سوگند هیچ بندهای دعا، پافشاری و اصرار به درگاه خداوند عزّوجلّ نکند مگر اینکه حاجتش را برآورد.3 حضرت امام صادق(ع) نیز میفرمایند: دعا کن و مگو که کار گذشته است و آنچه مقدّر شده همان شود [و دعا اثری ندارد]... 4 مرحوم علّامة مجلسی در شرح روایت فوق میگوید: ... باید ایمان به بَداء داشت و به اینکه خداوند سبحان هر روز در کاری است و هر چه خواهد محو کند و هر چه بخواهد ثبت کند و قضا و قدر مانع دعا نیستند؛ چون تغییر در لوح محو و اثبات ممکن است. گذشته از اینکه خود دعا نیز از اسباب قضا و قدر، (است) و امر به دعا نیز از همانهاست.5 و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمودند: «همانا دعا، قضا را برمیگرداند و آن را از هم وامیتابد؛ چنانچه رشتههای نخ اگر چه به سختی تابیده شده باشد از هم باز شود.»6 کمتر کسی است که در امور شخصی به ویژه در تنگنا و هنگام مواجه شدن با مشکلات و سختیهای زندگی، دست به دعا بلند نکند و با راز و نیاز، نذر و توسّل به اولیای الهی از درگاه حضرت احدیّت، گشایش در امور خود را طلب نکند. نکتة مهم این است که ما معمولاً در حوائج فردی خویش بر دعا الحاح و اصرار میورزیم و تا استجابت کامل آن، دست از طلب و درخواست برنمیداریم؛ ولی به مسئله و امر مهمّ دعا برای تعجیل ظهور امام عصر(عج) آن گونه که باید و شایسته است اهتمام نمیورزیم. غافل از آنکه این دعا زیباترین آرزو و بهترین دعاهاست؛ زیرا خیر و سعادت دنیا و آخرت ما و همة انسانها و نیز گشایش در امور مادّی و معنوی جهانیان، وابسته به امر ظهور امام عصر(عج) است. به همین جهت است که ائمة اطهار(ع) ما را به این امر حیاتی و به اهمیّت دعوت نمودهاند و حضرت ولیّعصر(عج) نیز در توقیعی که برای اسحاق بن یعقوب فرستادهاند، تأکید فرمودهاند: برای تعجیل در فرج و ظهور من بسار دعا کنید که همانا فرج من، فرج و گشایش خود شماست.7 همچنین آن حضرت در توقیع شریف خطاب به شیخ مفید(ره) میفرمایند: اگر شیعیان ما ـ که خداوند متعال ایشان را به اطاعت خویش موفّق بدارد ـ با دلهای متّحد و یکپارچه بر وفای به عهد و پیمان خویش اجتماع میکردند، ملاقات ما از آنها به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار و مشاهدة با معرفت برای آنها به زودی حاصل میشد و زودتر از این به دیدار ما نایل میشدند.8 امام صادق(ع) دربارة نقش دعا در تعجیل فرج و برای تشویق شیعیان به این امر حیاتی و مهم فرمودند: ... وقتی عذاب و سختی بر بنیاسرائیل طولانی شد. چهل روز به درگاه خدا گریه و ناله کردند. خداوند متعال به موسی و هارون(ع) وحی فرمود: که آنها را از دست فرعون نجات دهند و این در حالی بود که از چهارصد سال (عذاب)، صد و هفتاد سال باقی مانده بود و خداوند متعال به واسطة دعای بنیاسرائیل از آن صد و هفتاد سال صرفنظر نمود. آنگاه امام صادق(ع) فرمودند: همچنین شما (شیعیان) اگر این عمل (یعنی گریه و دعا کردن برای تعجیل فرج) را انجام دهید، خداوند قطعاً فرج و گشایش ما را میرساند و اگر انجام ندهید (و دست روی دست بگذارید و بیتفاوت بمایند) این امر به نهایت خود میرسد.9 مؤلّف کتاب شریف مکیال المکارم با استناد به این روایت میگوید: آنچه از روایات به دست میآید ظاهراً این است که وقت ظهور امام عصر(عج) از امور بَدائیّه است که امکان پس و پیش افتادنش هست.10 یعنی میتوان با دعا نمودن، فرج و ظهور امام عصر(عج) را جلو انداخت و تشویق ائمّة اطهار(ع) به دعا نمودن برای تعجیل ظهور، بیانگر آن است که حصول فرج و فرارسیدن دوران ظهور، دارای یک زمان صددرصد تعیین شده و تغییر ناپذیر نیست و اگر مردم به مسئلة غیبت امام زمانشان و طولانی شدن این امر بیتوجّهی نموده و با دلهای متّحد و یکپارچه، فرج آن حضرت را از خداوند متعال نخواهند، خداوند ظهور آن بزرگوار را تا انتهایی که برای دوران غیبت در نظر گرفته است ـ و ما از آن اطّلاعی نداریم ـ به تعویق خواهد انداخت و البتّه این نهایت نیز ممکن است هر لحظه فرا برسد. مؤلّف مکیال المکارم مینویسد: در زمان حضرت ادریسِ پیامبر(ع) نیز وقتی آن حضرت مورد حملة حکومت طغیانگر زمان خویش قرار گرفت، از میان مردم غایب گردید. در دوران غیبت او، پیروانش که در نهایت سختی و شدّت قرار داشتند، تصمیم گرفتند در برابر خداوند توبه نمایند. این بازگشت و پشیمانی واقعی باعث شد که خداوند، دوران غیبت او را پایان بخشد. حضرت ادریس(ع) ظاهر شد و حاکم ستمگر در برابر او به ذلّت و خواری افتاد. همچنین است اگر مردم در زمان غیبت، به صورت دستهجمعی توبه نموده و قصد یاری امام عصر(عج) را نمایند، امید است که خداوند طومار غیبت را در هم پیچیده و آن بزرگوار را ظاهر نماید.11 حضرت امام حسن مجتبی(ع) در عالم خواب یا مکاشفه به مرحوم آیتالله میرزا محمّدباقر فقیه ایمانی فرمودند: در منبرها به مردم بگویید و به آنان دستور دهید توبه کنند و برای تعجیل ظهور حضرت حجّت(ع) دعا نمایند. دعا برای آمدن آن حضرت، مانند نماز میّت نیست که واجب کفایی باشد و با انجام دادن عدّهای از دیگران ساقط شود؛ بلکه مانند نمازهای پنجگانه است که بر هر فرد بالغ واجب است برای ظهور آن حضرت دعا کند.12 مرحوم فقیه ایمانی در کتاب خود مینویسد: ... و نیز از بسیاری از اخبار و فقرات ادعیه و زیارات استفاده میشود که امر ظهور آن حضرت، اصل وقوعش یک وعدة تخلّفناپذیر الهی است؛ ولی زمان وقوع آن از امور بَدائیّه است که قابل تعجیل و تأخیر است و نیز از بعضی از اخبار به دست میآید که دعای مؤمنان هنگامی که با شرایط و آدابش انجام شود، تأثیر به سزایی در تعجیل فرج خواهد داشت.13 سیّد حلّاوی ـ شاعر اهل بیت(ع) ـ قصیدهای سرود و در ضمن آن از گرفتاریهای شیعیان و درد، رنج، شکنجه و مصایب آنها به پیشگاه امام عصر(ع) شکایت کرده و این قصیده را در چندین مجلس خوانده بود. یکی دو نفر از اوتاد نجف اشرف در عالم رؤیا خدمت حضرت ولیّعصر(ع) مشرّف شدند. حضرت به آنها فرمودند: بروید به سیّد (حلّاوی) بگویید: سیّد! این قدر دل مرا مسوزان، این قدر سینة مرا کباب مکن. این قدر ناراحتی شیعیان را به گوشم مرسان. من از شنیدن آن متأثّر میشوم... «لیس الأمر بیدی»؛ کار در دست من نیست، به دست خداست. دعا کنید خداوند فرج مرا برساند.14 یکی از تشرّفیافتگان به آستان مقدّس حضرتش میگوید: در مسجد مقدّس جمکران اعمال را به جا آورده و با همسرم میآمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان از راه رسیده، تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم. ظرف آب را پس داد گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک شود. فرمودند: «شیعیان ما به اندازة آب خوردنی ما را نمیخواهند. اگر بخواهند دعا میکنند فرج ما میرسد».15 به این دو پیام از مولایمان حضرت مهدی(عج) نیز گوش جان میسپاریم: هر مؤمنی که در مجالس سوگواری پس از ذکر مصایب حضرت سیّدالشّهداء(ع) برای من دعا کند، من برای او دعا مینمایم.16 به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمّهام حضرت زینب(س) قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند.17 در برخی روایات، دعا برای فرج از حقوق اهل بیت(ع) بر شیعیان شمرده شده است؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمودهاند: همانا از حقوق ما بر شیعیان این است که بعد از هر نماز واجب، دستهایشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگویند: یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ. یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحفَظ غَیبَةَ مُحَمَّدٍ. یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنتَقِم لِابنَةِ مُحَمَّدٍ. ای پروردگار محمّد(ص)، فرج و گشایش امور آل محمّد را تعجیل فرما. ای پروردگار محمّد(ص)، محافظت کن (دین را در) غیبت محمّد(ص). ای پروردگار محمّد(ص)، انتقام دختر محمّد(ص) را بگیر.18 دعا برای ظهور امام عصر(ع) از راههای نجات در دوران ظلمانی غیبت نیز هست؛ زیرا امام حسن عسکری(ع) فرمودند: سوگند به خدا ـ فرزندم ـ دارای غیبتی خواهد بود که هیچ کس در آن دوران از هلاکت و نابودی رهایی نمییابد، مگر کسی که خداوند او را بر اعتقاد به امامت وی استوار ساخته و بر دعا برای تعجیل ظهور آن حضرت توفیقش ببخشد.19 آن حضرت در روایت دیگری چنین فرمودند: ... هر گاه صبحگاهان روزی دیدید که امامی از آل محمّد(ص) غایب گشته او را مشاهده نمیکنید، پس به درگاه خداوند عزّوجلّ استغاثه نمایید (و فرج و ظهور او را از پروردگار بخواهید)... پس چه زود باشد که فرج و گشایش بر شما رخ نماید... .20 و امّا در رابطه با نقش دعا در تعجیل فرج نکاتی مطرح است که به آن اشاره میکنیم: 1. تنها یکی از آثار «دعا برای تعجیل فرج» تسریع امر ظهور امام عصر(ع) است. این دعا آثار و برکات فراوانی هم چون آمرزش گناهان، نزول نعمت، دفع بلاها، طول عمر، وسعت رزق، ورود به بهشت، نایل شدن به شفاعت اهل بیت(ع)، امان از تشنگی روز قیامت و... دارد که مؤلّف مکیال المکارم به 110 فایده از فواید آن اشاره نموده است. 2. بار دیگر تأکید میکنیم که دعا در فرا رسیدن زمان ظهور، اثر قطعی دارد و ترک آن موجب تأخیر در امر فرج خواهد شد و از دقّت در حدیث بنیاسرائیل و سایر روایات استفاده میشود که امر ظهور بداء پذیر است. 3. برخی میگویند: «هر وقت خدا بخواهد، آقا میآید» و تلویحاً نقش دعا در تعجیل فرج را کمرنگ میشمرند. این مطلب صحیح است که خداوند متعال باید اذن قیام و فرج را صادر کند و در روایات ما نیز آمده است: و امّا ظهور الفرجِ فإنّه إلی الله.21 و امّا، امر فرج به دست خداست. ولی باید توجّه داشت که امام عصر(ع) و اجداد طاهرینش، خود، شیعیان را به دعا برای تعجیل توصیه کردهاند که نشان میدهد اگر اشتیاق ما به اوج برسد خداوند نیز وعدة خود را محقّق خواهد ساخت. 4. برخی نیز میگویند ما گنهکاریم، لیاقت نداریم برای امام زمان دعا کنیم. لقمهها اشکال دارد! این گونه مطالب از ترفندهای شیطان برای بازداشتن ما از دعا برای فرج به حساب میآید. دعا برای امام، ما را به امام نزدیکتر میکند. به علاوه امام زمان(ع) تنها امام نیکوکاران نیست، بر گنهکاران نیز حجّت است. امام همچون خورشید بر همگان میتابد و به صنف خاصّی تعلّق ندارد. در انحصار ملّت و نژاد خاصّی نیز نیست. امام متعلّق به تمام بشریّت است. نه تنها امام انسانها که امام جنّ و ملائک نیز هست. نه تنها امام اهل زمین که امام اهل آسمانها نیز هست. اگر بَنا بود دعای گناهکاران مستجاب نشود و آنها از درگاه رحمت الهی مأیوس شوند، خداوند باب توبه را پیش روی بندگان خویش نمیگشود. این گونه افراد ابتدا میتوانند توبه کنند و بعد برای فرج دعا کنند. مگر قرآن نمیفرماید که حسنات، سیّئات را از بین میبرد؟22 آیا حسنهای بالاتر از دعا برای فرج سراغ دارید؟ 5. وقتی بحث از ظهور به میان میآید برخی میگویند: «امام زمان به این زودیها نمیآید!» این گونه اظهار نظرها، خلاف روایات متعدّدی است که به ما امر میکند هر صبح و شام منتظر فرج باشیم و تأکید میکند که ظهور به طور ناگهانی و زمانی که مردم گمان نمیبرند صورت خواهد پذیرفت. محبّت و علاقه به امام نیز اقتضا دارد که ما ظهور را دیر نپنداریم؛ زیرا غیبت، دوران تنهایی، دلشکستگی و غصب حقّ امام است. آیا اگر فردی از عزیزان ما به زندان افتاده باشد یا به سفر رفته و بازنگشته باشد، تحمّل آن را داریم که کسی بگوید: «بیخود منتظر نباشید؛ به این زودیها نخواهد آمد!» در برابر چنین سخنانی، چه واکنشی نشان خواهیم داد؟ 6. برخی برای واجب دانستن امری به دنبال فتوا میگردند. در صورتی که در اصول دین، تقلید جایز نیست و هر کس باید به وظیفة خویش عمل نماید. دعا برای فرج، واجب است از آن جهت که حضرت امام جواد(ع) به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) فرمودند: ای ابوالقاسم (کنیة حضرت عبدالعظیم) مهدی ما آن امام هدایتگری است که واجب است در دوران غیبت انتظار او را کشید و در زمان ظهور از او اطاعت کرد.23 و فرمایش امام حسن مجتبی(ع) به مرحوم فقیه ایمانی که دعا برای فرج را مثل نمازهای پنجگانه واجب دانستهاند24 نیز مؤیّد این معناست. 7. نباید دعا برای فرج را هم ردیف بقیّة دعاها دانست و این مسئلة مهم نباید به امری کلیشهای و تشریفاتی تبدیل شود. نباید دعا برای فرج را به انتهای مجلس دعا و ذکر، آن هم پس از دعا برای بانی مجلس، مریض مدّ نظر، ملتمسان دعا و اموات حاضران! موکول نمود. در صدر همة حاجتها، دعا برای ظهور امام عصر(ع) است. به یک یا دو دعا نیز نباید بسنده کرد. در همین یک دعا، فرج عالَم و آدم نهفته است. ماهیّت این دعا با بقیّة دعاها تفاوت دارد. «همة مشکلات» و «مشکلات همه» را در برمیگیرد. علاوه بر اینکه این دعا، دعا برای امام زمان و حجّت دهر و خلیفة خدا و بهترین انسان روی زمین است همة گرفتاران، بیماران، گرسنگان، بیپناهان، مظلومان و محرومان جهان و حتّی مردگان را نیز شامل میشود. حتّی حیوانات نیز پس از ظهور، از عدالت امام بهرهمند خواهند شد. در احوال مرحوم میرزا ابوالفضل قهوهچی گفتهاند: وی زمانی در بیابان در یک شب برفی، گروهی گرگ را میبیند که به گرد یکدیگر حلقه زده و زوزه میکشند. با حالت تعجّب به خداوند عرض میکند که خدایا اینها دیگر چه میگویند؟ در این هوا چه میخواهند؟ به او فهمانده بودند که این زبان بستهها به درگاه خدا شکایت میکنند که خدایا تا کی ما حرام بخوریم؟! پس کِی امام زمان(ع) میآید تا ما هم از این حرامخوری نجات پیدا کنیم؟ 8. برخی نیز میگویند: «تا ما درست نشویم آقا نمیآید» اگر معنای این حرف این باشد که ما باید خود و جامعة خویش را اصلاح و به ظهور کمک کنیم مطلب درستی است؛ ولی اگر ناامید شویم و بگوییم تا زمانی که اوضاع به همین منوال است آقا نمیآید، حرف درستی نیست؛ زیرا اوّلاً امام در زمان ناامیدی مردمان میآید. دوم آنکه ایشان نیز برای اصلاح میآید و زمین را پر از عدل و داد میکند. سوم آنکه ما تحت هیچ شرایطی نباید از ظهور ناامید باشیم. هر لحظه ممکن است فرج فرا برسد. 9. برخی اشخاص نیز با استناد به توان تسلیحاتی ابرقدرتها که قادر به تخریب تمام کرة زمین است با لحنی آمیخته به نگرانی و دلسوزی راجع به ظهور امام سخن گفته و اظهار میدارند امام چگونه خواهد توانست بر شرایط امروز جهان فائق آید؟ توجه به چند نکته در این قسمت ضروری است: ـ امام معصوم «قدرة الله» است. مظهر قدرت الهی است. با یک اشارة حضرتش، همة سلاحها و ابزارآلات جنگی از کار خواهد افتاد. امدادهای غیبی نیز به کمک آن حضرت خواهند آمد. رعب و ترسی که هیبت ایشان در دل کفّار و منافقان خواهد انداخت، مانع از بسیاری از تحرّکات و مخالفتها علیه ایشان خواهد شد. از همین روست که در روایات از ایشان به عنوان «المنصور بالرّعب» یاد شده است. یعنی «ترس»، خود از ابزارهای یاری امام به شمار میآید. اگر چه بنا به مصلحت الهی، آن حضرت، از اسباب ظاهری نیز برای فتح جهان استفاده میکند و برخی از یاران ایشان به شهادت خواهند رسید. ـ وعدة قطعی الهی به پیروزی امام عصر(ع) تعلّق گرفته است. همة انبیا و اولیا به ظهور آن حضرت بشارت و به پیروزی ایشان نوید دادهاند. آن ولیّ خدا برای شکستن پشت ظالمان، ویران نمودن کاخهای ستمگران، ریشهکن نمودن اهل عصیان و طغیان و قطع ریسمانهای دروغ و بهتان و... خواهد آمد. این بار ـ بر خلاف دفعات گذشته که اکثریّت انبیا تکذیب شدند و همة ائمه(ع) به شهادت رسیدند ـ شکستی در کار نیست. حضرت صاحب الزّمان(ع) برای پیروزی خواهد آمد. محدّث عالی مقام شیعه مرحوم شیخ حرّ عاملی(ره) میگوید: در عالَم خواب دیدم که حضرت مهدی(ع) وارد مشهد شدهاند. از منزل ایشان سؤال کردم. گفتند در طرف غربی مشهد در باغی که عمارتی دارد وارد شدهاند. به خدمت آن حضرت شرفیاب شدم. دیدم در وسط مجلسی که نشستهاند حوضی است و حدود بیست نفر در مجلس حضور دارند. پس از ساعتی گفتوگو، غذا آوردند. اندک بود؛ امّا بسیار لذیذ به طوری که همگان خوردیم و سیر شدیم؛ امّا غذا همچنان به حال خود باقی بود. از غذا که فارغ شدیم، دقّت کردم دیدم شمار اصحاب آن جناب از چهل نفر تجاوز نمیکنند. با خود گفتم: این بزرگوار ظهور فرموده و لشکریانش بسیار اندکاند. ای کاش میدانستم آیا پادشاهان زمین از او اطاعت میکنند یا با آنها به جنگ برمیخیزد؟ چگونه بدون لشکر بر آنها پیروز خواهد شد؟ پیش از آنکه حرفی بزنم به من نگاهی نموده و با تبسّم فرمودند: شیعیان مرا از کمی یاور مترسان که مردانی همراه مناند که اگر دستور دهم که همة دشمنان را از پادشاه و... حاضر میکنند و گردن میزنند. «وَ ما یَعلَمُ جُنُودُ رَبِّکَ اِلّا هُوَ؛ لشکریان پروردگارت را جز او نمیداند.»25 از این بشارت خرسند شدم... .26 10. نکند خدای ناکرده کسی تصوّر کند امام عصر(ع) به دعای ما نیازمند است. برعکس این ما هستیم که سراپای وجودمان نیاز به ایشان است. در روایات آمده است: هر کس پندارد که امام به آنچه در دست مردم است احتیاج دارد کافر است.27 11. بیگمان ایمان یک نفر به یک قضیّه و پافشاری و ایمان او به لزوم به کرسی نشاندن آن، عهدهدار به کرسی نشستن آن قضیّه خواهد بود و این نکتهای است که همة روانشناسان به آن قائل هستند. اینک اگر یک نفر میتواند آنچه را بر آن پای فشرده به کرسی تحقّق بنشاند، در صورتی که مجموعهای از افراد گرد هم جمع شوند و توان فکری خود را در زمینهای خاص به کار گیرند و به لزوم تحقّق قضیّهای معیّن ایمان داشته باشند چه خواهد شد؟ روانشناسان در پاسخ میگویند: اگر چنین مجموعهای از افراد تشکیل شود، بیتردید قادر خواهند بود در طبیعت و در آنچه پیرامون آنهاست اثر گذاشته و بستری مناسب برای تحقّق آن قضیّه فراهم آورند. (غربیها با اعتقاد به این اصل، مباحث مربوط به بازگشت مسیح را با آب و تاب فراوان پیگیری میکنند.) مؤسسّات دینی انجیلی امریکا و اروپا آنچه را روانشناسان گفتهاند در قضیّة بازگشت دوبارة مسیح به زمین، پس از حادثة آرمگدون به کار بسته و به این گفته قائلند که بیگمان امکان تحقّق هر نوع پیشگویی در وهلة نخست، به ایمان مردم به آن و به پافشاریشان بر ضرورت به کرسی نشستن آن و همچنین به شمار نفرات آنها و شمار نفرات کسانی بستگی دارد که رهبری کاروان تبلیغاتی به راه افتاده برای تحقّق بخشیدن به آن پیشگویی را بر عهده دارند.28
علی هراتیان ماهنامه موعود شماره 81
پینوشتها: 1. اصول کافی: با ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، ج 4، کتاب دعا باب اینکه دعا سلاح مؤمن، ص 214، ح 4. 2. همان، باب اینکه دعا بلا و قضا را دفع میکند، ص 216، ح 6. 3. همان، باب پافشاری و اصرار بر دعا، ص 224، ح 5. 4. همان، باب فضیلت دعا، ص 211، ح 3. 5. همان. 6. همان، باب اینکه دعا بلا و قضا را دفع میکند، ص 215، ح 1. 7.کمال الدّین، ج 2، ص 485. 8. بحارالانوار، ج 53، ص 176. 9. تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 155. 10. مکیال المکارم، ج 1، ص 347. 11. مکیال المکارم، باب چهارم، بحث غیبت انبیاء. 12. مکیال المکارم، ج 1، ص 438؛ صحیفة مهدیّه، ص 51. 13. شیوههای یاری قائم آل محمّد(ص)، ص 57. 14. مجالس حضرت مهدی(ع)، ص109. 15. شیفتگان حضرت مهدی(ع)، ج 1، ص 155. 16. مکیال المکارم، ج 1، ص 333. 17. شیفتگان حضرت مهدی(ع)، ج 1، ص 251. 18. صحیفة مهدیّه، ص 195. 19. کمال الدّین، ج 2، ص 368. 20. کمال الدّین، باب 32، ح 8. 21. غیبت شیخ طوسی، ص 177. 22. سورة هود (11)، آیة 114. 23. کمال الدّین صدوق، ج 2، ص 377. 24. ر.ک: مکیال المکارم، ج 1، ص 333. 25. سورة مدّثر (74)، آیة 31. 26. اثباة الهداة، باب 23، معجزات صاحب الزّمان(ع)، شمارة 166. 27. ترجمة مکیال المکارم، ج 2، ص 353. 28. واقعة آرماگدون، غرب و آمادگیهای پیش از ظهور، عبدالکریم زبیدی، ترجمة امین میرزایی.
حضرت امام حسن (ع) می فرمایند: هر کس را که خداوند توفیق دعا کردن بدهد ، باب اجابت را برایش باز میکند و هرکس را که توفیق طاعت و عبادت دهد ، باب قبول را برایش باز میکند و هر کس راکه توفیق شکر گزاری دهد ، باب افزایش نعمتها را برایش باز میکند.
حضرت آیتالله العظمی مظاهری در درس اخلاق مورخ 14/5/89 که در مسجد حکیم اصفهان برگزار شد، ضمن تبیین فضائل روزه و ویژگیهای ماه مبارک رمضان، چهار توصیۀ مهم و کاربردی جهت بهرهمندی بهتر مؤمنین از برکات ماه میهمانی خداوند بیان فرمودند.
ماه مبارک رمضان یکی از فرصتهای معنوی است که از ارزش فوقالعادهای برخوردار است و لازم است از آن بهرهبرداری کامل بشود.
درهای رحمت پروردگار در این ماه باز است و فوج فوج از بندگان آمرزیده میشوند. ماهی که نفس کشیدن درآن عبادت است و ثواب عبادات و اعمال خیر در آن، چندین برابر می شود.
شب قدر که در ماه مبارک رمضان است، یک فرصت روی فرصت است و عبادت در آن شب، برتر از هزار ماه عبادت است. بنابراین فرصتهای کم نظیری در پیشِ رو است و نسیمهای رحمتی در حال وزیدن میباشد. پیامبر اکرم«صلیالله علیه وآله و سلّم» فرمودند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[1]
بنابر فرمایش پیامبر گرامی«صلیالله علیه وآله و سلّم» نسیمهایی در زندگی انسان میوزد و همه باید خود را در معرض این نسیمها قرار دهند تا از برکات آن بهرهمند گردند.
راهکارهای درک بهتر ماه مبارک رمضان
برای استفادۀ بهتر از فرصت معنوی ماه مبارک رمضان، برای اینکه مشمول لطف خدا شویم، توفیق عبادت و بندگی و ترک معصیت پیدا کنیم، در این ماه مبارک قدمی در معنویت برداریم، خودسازی و تهذیب نفس کنیم، برای اینکه بتوانیم به حسن عاقبت دست یابیم و حوائج ما مستجاب و گرفتاریها رفع گردد، چهار راهکار وجود دارد که ذیلاً به آن اشاره میشود:
1) پرهیز از غذای حرام و شبههناک
مراقب باشید لااقل در ماه مبارک رمضان غذای حرام و شبههناک نخورید. خداوند به کسی که در شکم او غذای حرام وجود دارد، نظر لطف نمیکند. عبادات چنین کسی ممکن است از نظر ظاهری صحیح باشد ولی مورد قبول و پذیرش خداوند سبحان واقع نمیشود.
حتی اگر نمیتوانید درآمد خود را برای همیشه حلال و پاک کنید، اگر توفیق پرداخت خمس و زکات ندارید، لااقل برای این یک ماه، مبلغی جدا کنید و خمس و زکات آن را پرداخت کنید و با اجازۀ یک مجتهد جامعالشّرایط مبلغ مصرفی خوراک خود و خانواده را از آن مبلغ بپردازید.
قبل از ماه مبارک رمضان، دارایی خود را حلال کنید تا بتوانید توبه کنید و پاک و پاکیزه و با آمادگی به استقبال این ماه شریف بروید و بتوانید از برکات آن استفادۀ لازم را ببرید. کسب حلال به خصوص در زمان حاضر بسیار مشکل است، اما امر لازمی است و نمیشود مال حرام در زندگی کسی باشد و رستگار شود و عاقبت به خیر گردد.
لذا تقاضا دارم لااقل در ماه مبارک رمضان از غذای حرام و شبههناک پرهیز کنید تا بتوانید این ماه را با دعای مستجاب سپری کنید و به ملکۀ تقوا دست یابید.
2) ارتباط با خداوند از طریق انس با نماز جماعت و قرآن و دعا
بنابر تأکید اسلام، مساجد همیشه باید در وقت نماز پر از جمعیت باشد. قرآن کریم همواره تأکید میفرماید که: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة»[2]
یعنی نماز را زنده بدارید. نمیگوید نماز بخوانید، بلکه بر زنده نگاه داشتن نماز تأکید دارد و مقصود قرآن کریم، اقامۀ نماز جماعت است.
در وقت نماز، همهجا باید تعطیل باشد و مساجد مملوّ از جمعیت مسلمانان باشد. عدم اهمیت به نماز، یعنی شلوغ بودن خیابان و مراکز تفریحی و سایر مکانها در وقت نماز و خلوت بودن مساجد، ننگ بزرگی برای مسلمین محسوب میشود و مورد مذمّت و نکوهش قرآن کریم میباشد. چنانکه میفرماید:
حال اگر این ننگ بزرگ را در طول سال داریم، تقاضا دارم لااقل در ماه مبارک رمضان، حضور جدی در مساجد داشته باشید و با نماز جماعت و قرآن کریم انس بگیرید.
اگر میخواهید خداوند متعال نظر لطفی به شما بکند، مساجد را پر کنید و از طریق نماز جماعت و قرآن کریم و دعا، رابطۀ خود را با خداوند محکم کنید تا مشمول عنایات ویژۀ حق تعالی شوید.
همچنین لازم است ائمۀ جماعت و روحانیون مساجد، پس از نماز برای مردم سخنرانی کنند و «اعتقادات»، «اخلاق» و احکام» اسلام را برای مردم تبیین نمایند.
3) رسیدگی به دیگران
رابطۀ با خداوند متعال، یک بال برای پرواز است و بال دیگری که برای حرکت صعودی انسان به سوی معنویات لازم است، رابطه با مردم میباشد.
قرآن کریم مکرراً میفرماید که: «أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة» یعنی هم با خداوند و هم با مردم رابطه داشته باشید.
همه باید به هر اندازه که میتوانند، به مستمندان رسیدگی کنند. از ما انتظار نمیرود که مثل اهلبیت«سلامالله علیهم» از افطار خود بگذریم و به دیگران ببخشیم، ولی وظیفه داریم که تشریفات و تجمّلات را حذف کنیم و به جای آن از نیازمندان دستگیری نماییم.
همه باید سادهزیست باشند و هرچه از سادهزیستی اضافه میآورند با احترام کامل و مخفیانه به فقرا ببخشند. اختلاف طبقاتی در جامعۀ امروزی کولاک میکند. عدهای از مردم بسیار ثروتمند و عدۀ زیادی فقیر هستند. گروهی تجملگرا شدهاند و تشریفات زیادی در زندگی دارند و گروهی دیگر حتی در تهیۀ افطار خود مشکل دارند. چنین افرادی که زیاد هم هستند، آبرومندند و نمیتوانند به کسی رو بیندازند.
اگر به دستور قرآن کریم عمل شود و رسیدگی به نیازمندان جایگزین تجملگرایی شود، فقر از جامعه رخت برمیبندد. لذا تقاضا دارم لااقل در این یک ماه به فکر دیگران باشید و از مستمندان دستگیری کنید. در این یک ماه، مبلغی که همیشه صرف تشریفات میکنید، به فقرا ببخشید. اگر کسی بتواند شکم یک نفر گرسنه را سیر کند، خداوند وعده داده است او را عاقبت به خیر میکند. چنین کسی ذلّت بعد از عزّت پیدا نمیکند و خود او و فرزندانش از انحراف فکری که امروزه بسیاری از جوانان را مبتلا کرده است و نزدیک است دین و مذهب آنان را بگیرد، مصون میمانند. نهایتاً با دین از دنیا میرود و هنگام مرگ امیرالمؤمنین به فریاد او خواهند رسید.
4) اجتناب از گناه
در ماه مبارک رمضان، چشم و گوش و زبان خود را کنترل کنید. از نگاههای آلوده بپرهیزید. از دیدن فیلمها و برنامههای حرام و بیهوده در ماهواره و اینترنت و تلویزیون دوری گزینید. غنا و موسیقی و حرفهای حرام و بیهوده نشنوید. غیبت نکنید، تهمت نزنید، شایعهپراکنی نکنید، دروغ نگویید و به کسی توهین نکنید.
گاهی مشاهده میشود هنگام افطار، برخی غیبت میکنند و تهمت میزنند. معلوم است چنین افرادی روزه نبودهاند، فقط گرسنگی و تشنگی را تحمل کردهاند.
روزهای که همراه با گناه باشد، روزۀ واقعی نیست و مقبول درگاه الهی واقع نمیشود.
علاوه بر گناه، از گفتار و کردار بیهوده و بینتیجه هم باید اجتناب شود. بعضی صحبتها غیبت و تهمت و دروغ نیست ولی بیهوده است و نه نتیجۀ دنیا دارد، نه نتیجۀ آخرت. اینگونه حرفها فشار قبر دارد و باید از آن پرهیز شود. بیایید لااقل در این ماه زبان خود را از گناه و بیهودهگویی حفظ کنید.
کسی که گناه و کردار بیهوده و بینتیجه داشته باشد، نمیتواند از ماه مبارک رمضان استفادۀ مطلوب نماید.
ماه مبارک رمضان باید مقدمهای باشد برای رفع فساد اخلاقی. فساد اخلاقی اکنون یک زنگ خطر برای اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی می شود. بیبند و باری در خیابانها، بیحجابی و بد حجابی و سایر مصادیق فساد اخلاقی، بحران بزرگی است که باید برای آن فکری بشود. در ماه مبارک رمضان دعا کنید این آتش فساد اخلاقی خاموش شود و غیرت و عفت به جامعه برگردد که اگر همینطور ادامه پیدا کند و چارهای برای آن اندیشیده نشود، جامعه را نابود خواهد کرد.
فساد اخلاقی در جامعۀ فعلی کولاک میکند و برخی هم متأسفانه دامن به آتش میزنند و این آتش برای خانوادهها و برای جوانان و آیندۀ آنان تهدید بزرگی است. نسل آینده در معرض نابودی فرهنگی است و این بحران میتواند قضیۀ «آندلس» یا «اسپانیا» را تکرار کند که یک کشور اسلامی را به یک کشور بیبند و بار و غیر اسلامی تبدیل کردند.
لذا تقاضا دارم در ماه مبارک رمضان علاوه بر دعاهای شخصی، برای رفع و ریشهکن شدن فساد اخلاقی که جامعه را فراگرفته است دعا کنید.
نمیدونم چرا اصلا نتونستم در ماه مبارک و پر برکت رمضان مطلبی بنویسم .فکر کنم که البته نبودن من هم زیاد به چشم نیومد. ولی دلیل کم بودن من به خاطر مشکلاتی بود. امشب وقتی شد و بعضی مطالبو خوندم بعضیهاش واقعا زیبا بودن.دست همتون درد نکنه
ولی حیف شد عجب ماه خوبی از دست رفت.نمیدونم چرا اینقدر قدر نشناس شدم قدر فرصت ها رو نمیدونم و اگه مشکلی پیش بیاد همش دنبال مقصرم راستش خیلی وقت هامن و امثال من معمولا دیواری کوتاه تر از خدا پیدا نمیکنیم و تقصیرهای خودمونو گردن اون میندازیم.من که با این عقلم تو کار خدا موندم اخه یک کس چقدر میتونه حلم داشته باشه و مهربون باشه.الحق که خداوندی در هر حال برازنده خداست(چه منو عذاب کنه با عدلش و چه به ما لطفی کنه از فضلش)
چند وقتی بود به این فکر میکردم که اگه عذاب خدا هم مثل حلمش بزرگ باشه من و امثال من چه خاکی باید توی سرمون بریزیم.ولی میدونم که هیچ پناهگاهی برای فرار از عذاب خدا جز خود خدا نداریم
التماس دعا
به نام خدا سلام ۱-به به رسیدن به خیر ۲-یه مطلبی داریم تو یکی از کلبه ها-در همین مدت غیبت شما-راجع به شیخ بهایی و میرداماد یا میرفندرسکی پیدا کنید و بخونید. لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته سربسته چه دانی خموش ۳-خوف و رجا که می گن همینه ممنون
به نام خدا سلام خوب من هم بعد از مدت ها اومدن رفتن برگشتم.امیدوارم که خدا به همه ما توفیق مفید بودن رو بده{اول از همه خودمو میگم} عجب سفری رفتیم جاتون واقعا خالی بود خدا توفیق به این بنده نالایقش داده وچند بار مارو اونجا برده. راستش حال و هوای خاصی داره حال هوای مظلومیت غربت تنهایی و بهشت ... .اگه منو خدا برد جهنم {که حقشه این کار کنه و من اصلا ازش طلبکار نیستم} فقط یک چیزه که می دونم احتمالا خیلی اذیتم کنه{البته عذاب های جسمیش بمونه} اینه که من تو این دنیا به مهربونی رحمتش خیلی عادت کردم نمیتونم جایی باشم که همیشه خدا به اهل اونجا به نظر غضب نگاه میکنه.خدایا این عذاب جقدر دردناکه (البته میدونم که نا حالا کارهایی کردم که غضب اون رو به همراه داشته ولی خوب رحمت خدا باز هوای منو داشته و اینو یک جورایی حس میکردم) ولی وای به حال مردن من وای به حال من در قبر و وای به حال من در پیشگاه حضرت حق عجب ساعت هایی انظار ما رو میشکه
خدایا از ما کاری بر نمیاد کاری بفرما که همیشه در کنار تو و در جوار رحمتت با محمد و ال محمد همنشین باشیم
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی؛ فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض .
الحمدلله و سبحانک؛ اللهم صل علی محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزائن اسرار کتابک الذی تجلی فیه الاحدیه بجمیع اسمائک حتی المستاثر منها الذی لایعلمه غیرک؛ و اللعن علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه .
و بعد، اینجانب مناسب می دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب “ثقلین” تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای “ثقل اکبر” و “ثقل کبیر” که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم .
شاید جمله لن یفترقا حتی یردا علی الحوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجودمقدس رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است ، تاآنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در “حوض ” وارد شوند. و آیا این “حوض ” مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریااست ، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – گذشته ،بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است .
و ذکر این نکته لازم است که حدیث “ثقلین ” متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از “صحاح ششگانه ” تا کتب دیگر آنان ، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – به طور متواترنقل شده است . و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف ؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست .
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبراسلام – صلی الله علیه و آله و سلم – مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی “ع ” شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان ،قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی ؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله و سلم – دریافت کرده بودند و ندای انی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده ، آنان را عقب زده و باقرآن ، در حقیقت قرآن را – که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است – از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی – که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست – خط بطلان کشیدندو انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است .
و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری ، ازمقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی “ص ” تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده “علم الاسما” را از شر شیاطین و طاغوتهارها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاالله ،معصومین – علیهم صلوات الاولین و الاخرین – بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند – چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر وآخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر ودوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد،که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست ، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار – صلی الله علیه و آله و سلم – و قرآن و سنت مشحون آن است ، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده ؛ وکلمه “آخوند سیاسی ” موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست .
و اخیرا قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرف خارج ازتعلیمات اسلامی ، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند
و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی راکه محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محال تبلیغات مذهب ضد قرآنی می کند و وهابیت ، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی راترویج می کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها می دهد و ازاسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می کند.
ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرومذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی ، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل اوپیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاندنجات دهد.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا موسس آن به امر خداوندتعالی بوده ، و امیرالمومنین علی بن ابیطالب ، این بنده رها شده از تمام قیود،مامور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است .
ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی وحکومتی آن بالاترین راه نجات است ، از امام معصوم ما است .
ما مفتخریم که ائمه معصومین ، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشرحضرت مهدی صاحب زمان – علیهم آلاف التحیات والسلام – که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را “قرآن صاعد” می خوانند از ائمه معصومین ما است . ما به “مناجات شعبانیه ” امامان و “دعای عرفات “حسین بن علی – علیهما السلام – و “صحیفه سجادیه ” این زبور آل محمد و”صحیفه فاطمیه ” که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است .
ما مفتخریم که “باقرالعلوم ” بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جزخدای تعالی و رسول – صلی الله علیه و آله – و ائمه معصومین – علیهم السلام -مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است .
و ما مفتخریم که مذهب ما “جعفری ” است که فقه ما که دریای بی پایان است ،یکی از آثار اوست . و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین – علیهم صلوات الله – ومتعهد به پیروی آنانیم .
ما مفتخریم که ائمه معصومین ما – صلوات الله و سلامه علیهم – در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی ازابعاد آن است ، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته ، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدامی کنند.
ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، درآموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت ، و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحوارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان وجاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرردیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه – علیها سلام الله – فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خودگذشته و مفتخرند به این امر؛ و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است ، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.
و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند وبرای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند. و درراس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه “اسرائیل بزرگ “! آنان را به هر جنایتی می کشاند. وملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، و حسن و حسنی مبارک هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملتهای خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست ودشمن او را به جنایتکاری و نقض حقوق بین المللی و حقوق بشر می شناسند وهمه می دانند که خیانتکاری او به ملت مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتر ازخیانت به ملت ایران نباشد. و ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه های گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی ، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور می دهند متهم می کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتراز اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگی اش و آنهمه دولتهای سرسپرده اش و به دست داشتن ثروتهای بی پایان ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه های گروهی ، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیه الله – ارواحنا لمقدمه الفدا – آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمی داند به که متوسل شود! و رو به هر کس می کند جواب رد می شنود!و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی – جلت عظمته – که ملتهارا بویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده .
من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است ، بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار ومتعهد و پایدار پایبند بوده ، و لحظه (ای) از شکر این نعمت غفلت نکرده ودستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر ازخارجی ، تزلزلی در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هرچه رسانه های گروهی عالم و قدرتهای شیطانی غرب و شرق اشتلم می زنند دلیل برقدرت الهی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم درعوالم دیگر خواهد داد. “انه ولی النعم و بیده ملکوت کل شی ء”.
و با کمال جد و عجز از ملتهای مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طورشایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند. از آن جمله دست از فقه سنتی که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتهااست ، چه احکام اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه اسلامی است ، ذره ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند وبدانند قدمی انحرافی ، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است . و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی برجمهوری اسلامی ایران است . و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان ، حضرت ابی عبدالله الحسین – صلوات وافر الهی و انبیا و ملائکه الله و صلحا بر روح بزرگ حماسی او باد – هیچ گاه غفلت نکنند.و بدانند آنچه دستور ائمه – علیهم السلام – برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است ، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد. و می دانید که لعن ونفرین و فریاد از بیداد بنی امیه – لعنه الله علیهم – با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریادستم شکن است .
و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق – علیهم سلام الله – به طور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصریادآوری شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا وشوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی – لعنه الله و ملائکته و رسله علیهم – است به طور کوبنده یادآوری ولعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملیت مسلمین ، بویژه شیعیان ائمه اثنی عشر- علیهم صلوات الله و سلم – است .
و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی – الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیم الشان ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی ومظلومان جهان از هر ملت و مذهب می باشد.
از خداوند – عزوجل – عاجزانه خواهانم که لحظه ای ما و ملت ما را به خودواگذار نکند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیزلحظه ای دریغ نفرماید.
روح الله الموسوی الخمینی
بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند وهزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شهیدان زنده است و موردامید میلیونها مسلمانان و مستضعفان جهان است ، به قدری است که ارزیابی آن ازعهده قلم و بیان والاتر و برتر است . اینجانب ، روح الله موسوی خمینی که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا مایوس نیستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگی به کرم کریم مطلق است ، به عنوان یک نفر طلبه حقیر که همچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقای دستاوردهای آن و به ثمررسیدن هرچه بیشتر آن دارم ، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهای عزیزآینده مطالبی هر چند تکراری عرض می نمایم . و از خداوند بخشاینده می خواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید.
1- ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را ازایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضداسلامی و ضدروحانی خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهای بیحساب قلمداران و زبان مزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به صورت ملیت ، و آنهمه شعرها و بذله گوییها، و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بی تفاوتی در پیشامدهای خائنانه ، که به دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده می شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزده صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح ، با نام “ملیت ” و “ملی گرایی “، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و درتنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند و با اینهمه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغات به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان ، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد “الله اکبر” وفداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده وخود مقدرات کشور را به دست گیرد. بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است : هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم درانگیزه انقلاب و قیام . و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است .
2- اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تامین می کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد وانسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی ، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ، ولو بسیارناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذارننموده است ؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزدنموده و به رفع آنها کوشیده است . اینک که به توفیق و تایید خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه ریزی شده ، و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است ، بر ملت عظیم الشان ایران است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در راس تمام واجبات است ، که انبیای عظام از آدم – علیه السلام – تاخاتم النبیین – صلی الله علیه و آله و سلم – در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسانموده اند و هیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ بازنداشته ؛ و همچنین پس ازآنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام – علیهم صلوات الله – با کوششهای توانفرسا تاحد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده اند. و امروز بر ملت ایران ، خصوصا، وبر جمیع مسلمانان ، عموما، واجب است این امانت الهی را که در ایران به طوررسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی به بار آورده ، با تمام توان حفظنموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای اسلامی تابیدن گرفته وتمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی نمایند، و دست ابرقدرتهای عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند.
اینجانب که نفسهای آخر عمر را می کشم به حسب وظیفه ، شطری از آنچه درحفظ و بقای این ودیعه الهی دخالت دارد و شطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید می کنند، برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض می کنم و توفیق وتایید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم .
الف – بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است ؛ و رمزپیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن : انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی ؛ و اجتماع ملت درسراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.
اینجانب به همه نسلهای حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل ازکشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی وبقای آن است ، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است . بی جهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده های بومی آنان تمام توان خود راصرف شایعه ها و دروغهای تفرقه افکن نموده اند و میلیاردها دلار برای آن صرف می کنند. بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه . و مع الاسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهای بعض کشورهای اسلامی ، که جز به منافع شخص خود فکر نمی کنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده می شود؛ و بعض از روحانی نماها نیز به آنان ملحقند.
امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران ومسلمانان جهان باید مطرح باشد واهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکن خانه برانداز است .توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئه ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مایوس نمایند.
ب – از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصا در دهه های معاصر، وبویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است .گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است ، و در عصر حاضرنمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر ازمقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند، و حکومت و سیاست وسررشته داری برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است ، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است ! و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تاثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می دانستند و شایدبعضی بدانند! و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.
گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یاغرضمندانه خود را به بی اطلاعی می زنند. زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط وعدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی واجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود وقصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه ، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها ازاین قبیل ، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی درقرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت ، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل بایدجلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده ! و ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است – همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت که اینان می خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند – یک اتهام ابلهانه بیش نیست . زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات وابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم وصنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است . و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه ای می گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنس بازی و از این قبیل ، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان وعقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می کنند.
و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدامی دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله – صلی الله علیه و آله – آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام ، عبادی – سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده . پیغمبر اسلام “ص ” تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی . و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته اند و حکومت علی بن ابیطالب – علیه السلام – نیز با همان انگیزه ، به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است . و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده ؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم – صلی الله علیه و آله – بسیارند.
اینجانب در این وصیتنامه با اشاره می گذرم ، ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعه شناسان و تاریخ نویسان ، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و می شود که انبیا – علیهم السلام – به معنویات کار دارند و حکومت وسررشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردندو ما نیز باید چنین کنیم ، اشتباه تاسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است ، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده اند؛جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی ، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشان اسلام – صلی الله علیه و آله – و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است ، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است . بایدملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه ها را خنثی نمایند. وگویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر راقطع نمایند.
ج – و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر، شایعه های وسیع در سطح کشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایی یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر ومستضعفان مستضعف تر شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیه کشور است می باشد و شکنجه ها از رژیم سابق بدتر و غیرانسانیتر است ! هر روز عده ای رااعدام می کنند به اسم اسلام ! و ای کاش اسم اسلام روی این جمهوری نمی گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است ! مردم در رنج و زحمت و گرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت می کنند! اموال مردم مصادره می شود و آزادی در هرچیز از ملت سلب شده ! و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا می شود.و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هرچند روز یک امر در هر گوشه وکنار و در هر کوی و برزن سر زبانها می افتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و دراتوبوسها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت می شود؛ و یکی که قدری کهنه شد یکی دیگر معروف می شود. و مع الاسف بعض روحانیون که از حیله های شیطانی بیخبرند با تماس یکی – دو نفر از عوامل توطئه گمان می کنندمطلب همان است . و اساس مساله آن است که بسیاری از آنان که این مسائل رامی شنوند و باور می کنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابهای جهان و حوادث بعد ازانقلاب و گرفتاریهای عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند – چنانچه اطلاع صحیح ازتحولاتی که همه به سود اسلام است ندارند – و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوسته اند.
اینجانب توصیه می کنم که قبل از مطالعه وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها وملتهایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می گذشته است ، و قبل از توجه به گرفتاریهای این کشور طاغوتزده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول چپاولگریهایشان برای این دولت به ارث گذاشته اند، ازوابستگیهای عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازه های مسکرات فروشی و ایجاد بی بندوباری در تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکده ها و وضعیت جوانها و زنها و وضعیت روحانیون و متدینین و آزادیخواهان متعهد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت ورسیدگی به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبس و رسیدگی به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایه داران و زمینخواران بزرگ ومحتکران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریها و دادگاههای انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارها و سایر مامورین که در این زمان آمده اند ومقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی درروستاهای محروم از همه مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه باطول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن ازقبیل آوارگان میلیونی و خانواده های شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئه های پی در پی امریکا و وابستگان خارج و داخلش “اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع ” و هرج و مرجهایی که از طرف مخالفان اسلام ومنحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل دیگر، تقاضااین است که قبل از آشنایی به مسائل ، به اشکالتراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها وجهل توده ها امروز طفلی تازه پا و ولیده ای است محفوف به دشمنهای خارج وداخل ، رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و محتکران بی انصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان وستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروههای آشوبگر و تروریستهای مفسد و طرفداری غیرمستقیم از آنان ، توجهی به ترور شدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟
اینجانب هیچ گاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده وبی انضباطی برخلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند؛ لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشورمی کنند و ملت دهها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعترخواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونی بیدارشده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است ، آمال انسانی – اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان واشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.
من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضربهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله – صلی الله علیه و آله – و کوفه و عراق درعهد امیرالمومنین و حسین بن علی – صلوات الله و سلامه علیهما – می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله – صلی الله علیه و آله – مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند، که خداوند تعالی در سوره “توبه ” باآیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل ، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق وکوفه که با امیرالمومنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است . و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا – علیه السلام – آن شد که شد. و آنان که درشهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می کنند و چه حماسه هامی آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می کنند.و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان باچهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان . در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – هستند، و نه در محضر امام معصوم -صلوات الله علیه . و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است . و این رمزموفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است . و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده ، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم .
و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه مختلف باجمهوری اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان ، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اندمی نمایم ، که بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان باتوده های محروم و گروهها و دولتهایی که از آنان پشتیبانی کرده و می کنند وگروهها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند واخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان درپیشامدهای مختلف را، با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید، و مطالعه کنیدحالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهیدشدند، و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان ؛ نوارهای این شهیدان تا حدی دردست و نوارهای مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدارمحرومان و مظلومان جامعه هستند.
برادران ! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی خوانید. ممکن است پس ازمن بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی کنم . من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. واز خداوند غفور می خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و ازگذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوندهمین را بخواهید، که او هادی و رحمان است .
و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به حکومتهای فاسدو دربند قدرتهای بزرگ می کنم ؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن ،که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید نهراسید که ان تنصرواالله ینصرکم ویثبت اقدامکم . و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک ودر رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید.
و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت رابدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و بافداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است ،فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است .
و اما به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و ازملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهای جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که مایه بدبختی مسلمانان ، حکومتهای وابسته به شرق و غرب می باشند. و اکیدا توصیه می کنم که به بوقهای تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنندکه منافع ابرقدرتها تامین شود.
د – از نقشه های شیطانی قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و درزمان محمدرضا با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به انزواکشاندن روحانیت است ؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید وهتک حرمات و اعدام و امثال آن ، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و مع الاسف به واسطه بیخبری هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرتها نتیجه چشمگیری گرفته شد. از یک طرف ، از دبستانها تادانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و روسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مومن در اقلیت قرار گیرند که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که ازادیان مطلقا، و اسلام بخصوص ، و از وابستگان به ادیان خصوصا روحانیون ومبلغان ، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان ، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را ازدانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف بامظاهر اسلام و ادیان متهم می نمودند. نتیجه آنکه دولتمردان مخالف ادیان واسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و توده های مردم که علاقه به دین و روحانی
دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و می رفت که چه آید.
اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت – از روحانی ودانشگاهی تا بازاری و کارگر و کشاورز و سایر قشرها – بند اسارت را پاره و سدقدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند ودانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه ها وتوطئه های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که باگفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تاثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارندتوطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی می توان گرفت . و مخصوصا اگر دراساتید کسی پیدا شد که می خواهد انحراف ایجاد کند، او را ارشاد و اگر نشد، ازخود و کلاس خود طرد کنند. و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینی است . و توطئه ها در دانشگاهها از عمق ویژه ای برخوردار است و هرقشر محترم که مغز متفکر جامعه هستند باید مواظب توطئه ها باشند.
ه – از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش ، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را وفرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند ووابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! وقصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیزمی خوریم کشنده و کوبنده است .
و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود وقدرتهای شیطانی شان ترسانده اند که جرات دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم وهمه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم . و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم وکورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت وابتکار اگر داشتیم ، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده بی فرهنگ ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مایوس نموده ومی نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل وگفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده ومی دهند. فی المثل ، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته ، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند وروشنفکر به حساب می آورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن وپیشرفتگی محسوب ، و اگر واژه های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه وواپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده اند. خیابانها، کوچه ها، مغازه ها، شرکتها،داروخانه ها، کتابخانه ها، پارچه ها، و دیگر متاعها، هرچند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مابی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت ، و در مقابل ، آداب و رسوم خودی ، کهنه پرستی و عقب افتادگی است . در هر مرض و کسالتی ولو جزئی وقابل علاج در داخل ، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود رامحکوم و مایوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پرارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است .بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانه های روشنفکری وتمدن ، و در مقابل ، تعهد به این امور نشانه عقب ماندگی و کهنه پرستی است .
اینجانب نمی گویم ما خود همه چیز داریم ؛ معلوم است ما را در طول تاریخ نه چندان دور خصوصا، و در سده های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده اند ودولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصا، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خود کوچک دیدنها و یا ناچیزدیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان ومردان خصوصا طبقه جوان ، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش وتزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ها و
اعلامیه حقوق بشر را آتش میزنیم ای ابلهان متمدن ! بوی گند تمدنتان سرتاپای دنیا را گرفته ، قرآن ما را آتش زدید ، تمام دنیایتان را آتش می زنیم . ما برعکس شما چارپایان انسان نما، انجیل و تورات را آتش نمی زنیم، گرچه آنقدر عهد قدیم و جدیدتان را با خواب و خیالتان آغشته اید که دیگر چیزی از آنها برای آتش زدن باقی نمانده است! چیزی از آنها باقی نمانده است جز ترانه ای برای یکشنبه های کلیسایتان . ما انجیل و تورات را نمی سوزانیم، چرا که ما فریب شما مسیحی نما ها را نمی خوریم و می دانیم که شما همان صهیونیستهای نقاب زده هستید و می خواهید در آب گل آلود دعوای مسیحی-مسلمان ماهی خود را از آب بیرون بکشید
ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم، همان اعلامیه ای که به شما حق می دهد قرآن ما را بسوزانید . ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما حق می دهد در راستای آزادی بیان از پیامبر ما کاریکاتور بکشید و بعد آن زنیکه آلمانی به آن کاریکاتوریستِ شلوار قرمزی جایزه آزادی بیان و حقوق بشر بدهد! ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما اجازه می دهد در خاک خودتان برجهای دوقلو را با برچسبِ القاعده فرو بریزید و بعد تمام مسلمانان را بخاطر این خودزنیتان مورد تهاجم قرار می دهید، نه خیر ابله ها! بن لادن دست پخت بوش است نه حاصل قرآن !
ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که منطقش این است: چون هیتلر یهودیها را کشت پس فلسطینیها تروریست هستند و بایست 78 درصد از سرزمین خود را به یهودیهای مظلوم و فلک زده اختصاص دهند ! ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که بر اساس آن همه مسلمانان تروریستند و هر کس مسلمانان را بکشد ضد تروریسم! ما را می کشید و به خود مدال افتخار مبارزه با تروریسم می دهید.
ما اعلامیه حقوق بشر را میسوزانیم چون آمریکا بمبهایشان را به بهانه کشتار تروریستها بر سر مردم بی دفاع و مسلمان پاکستان تست میکند و دم از آزادی و آزادگی میزند . ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم چرا که کشتار مردم مسلمان فلسطین را آزاد و کار خدا پسندانه می دانید . یادمان نرفته وقتی انتخابات ایران را با یک پارچه سبز سیدی شروع کردید و قرآن را بر سر نیزه ها زدید وگفتید اسلام راستین ماییم و مردم ایران را گمراه کردید تا این بار بمبهایتان را به بهانه کشتار تروریستها بر سر مردم کشورمان امتحان کنید ، آری ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم چرا که کسی اگر با امریکا و اسرائیل مخالفت کند حقش تحریم است و بقیه کشورها هم باید رعایت کنند .
ما اعلامیه حقوق بشر را میسوزانیم که به بهانه ساخت بمبهای اتمی می خواهید ما را تحریم کنید آنوقت خودتان بمبهایتان را بر سر مردم بی دفاع میریزید و از کارهایتان کمال رضایت را دارید . ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که جایزه صلح نوبلش را به شیمون پرز می دهد، شیمون پرزی که کوچکترین افتخارش کشتار مردم قانا در سال 1996 است . ما اعلامیه حقوق بشر را میسوزانیم شمایید که معبد پنجم را در زیر مسجد الاقصی بنا کردید و می خواهید با از بین بردن مسجد معبد خود را محل عبادت کنید .
این به بعد ما نیز بایست روزی در سال را «روز اسرائیل سوزی» بنامیم. ما اسرائیل را می سوزانیم چرا که تا اسرائیل هست اعلامیه حقوق بشر هست و تا اعلامیه حقوق بشر هست توجیه برای کشتار مسلمانان هست . ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم، ما اسرائیل را می سوزانیم، ما نظام سرمایه داری را می سوزانیم، ما تمام عکسهای اوباما را می سوزانیم، ما پرچم اسرائیل و امریکا را می سوزانیم، ما هرچه بوی اسرائیل بدهد را می سوزانیم…
اما یادتان باشد، تخم کینه را خودتان کاشتید، در مقابل دینمان ایستاده اید، تمام دنیایتان را می سوزانیم…
و ما گوش به فرمان ولی امر خود ، برای هرگونه تصمیم مقتضی ایشان در این رابطه خواهیم ماند
به نام خدا سلام به همه عزیزان شهادت جانسوز رئیس مذهب جعفری امام صادق(ع) را به همه شما تسلیت عرض میکنم از خداوند متعال خواستارم تا ما را در پیروی از اهل البیت موفق بدارند
در ادامه چند روایت و توصیه از این امام همام که در سایت ال محمد امده است قرار میدهم
۱)مقاله ذیل قسمتی از کتاب-امام جعفر صادق (ع) مغز متفکر جهان شیعه- می باشد.این کتاب نوشته شده توسط مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ است.بد نیست بدانید25دانشمند در این مجمع در مورد شیعه دوازده امامی تحقیق کرده اند. در بخشهایی از کتاب مطالبی از امام صادق (ع) ثبت گردیده که این دانشمندان معتقداند جواب ان متعلق به قرن بیستم می باشد وخود متحیراند که چگونه امام صادق(ع)درچهارده قرن قبل چنین اشارات علمی داشته اند.از شما تقاضا می کنیم این مطلب را با دقت مطالعه فرمایید.
جعفر صادق (ع) به مادران توصیه می کرد کودکان شیر خوار را در طرف چپ خود بخوابانند. یکی از مظاهر نبوغ علمی جعفر صادق توصیه او به مادران بود تا این که کودکان شیر خوار را در طرف چپ خود بخوابانند.
این توصیه قرن ها چون یک سفارش زائدیا بی مورد جلوه می کرد و علتش این بود که هیچ کس به فایده این سفارش پی نمی برد و بعضی هم بکار بستن این سفارش را خطرناک می دانستند و فکر می کردند که اگر طفل شیر خوار در طرف چپ مادر خوابانیده شود ، ممکن است که مادر هنگام خواب بغلتد و طفل را زیر تنه خود خفه کند. از محمدبن ادریس شافعی که در سال 150 هجری و دو سال بعد از مرگ جعفر صادق در غزه متولد شد و در سال 199 هجری در قاهره زندگی را بدرود گفت پرسیدند که آیا مادر طفل شیر خوار را باید در طرف راست خود بخواباند یا در طرف چپ؟
وی جواب داد بین چپ و راست تفاوتی وجود ندارد و مادر می تواند طفل را در هر طرف خود که راحت تر است بخواباند. گاهی هم گفته جعفرصادق را مغایر باعقل سلیم میدانستند چون از نظر آنها راست بیش از چپ احترام داشت و فکر می کردند که مادر بایستی طفل را در طرف راست خود بخواباند تا این که کودک از کرامت راست برخوردار شود. نه کسی در شرق برای این توصیه جعفرصادق قائل به ارزش شد نه در غرب و حتی در دوره ( تجدد) که دانشمندان با دیده انتقاد هر موضوع علمی را مورد توجه قرار دادند کسی برای گفته جعفرصادق قائل باهمیت نگردید و در صدد برنیامد بفهمد که آیا آن گفته از نظر علمی ارزش و فایده دارد یا نه ؟
قرون شانزده هم و هفدهم و هجدهم میلادی که قرون دوره ( تجدد) بود گذشت و قرن نوزدهم میلادی فرارسید و در نیمه دوم آن قرن، دانشگاه ( کورنیل ) در آمریکا ساخته شد و شروع به کار کرد . ( عزرا – کورنیل ) بانی دانشگاه کورنیل 1 که دوران شیر خوارگی و کودکی بسیار سخت را گذرانیده بود تصمیم گرفت که در آن دانشگاه یک انستیتوی مخصوص تحقیق در نوزادان و کودکان شیر خوار، بوجود بیاورد این انستیتو ( مؤسسه)در اولین سال شروع به تدریس از طرف دانشگاه کورنیل بوجود آمد و منضم به دانشکده پزشکی گردید و اینک متجاوز از یک قرن است که به تحقیق در مورد نوزادان و کودکان شیر خوار ادامه می دهد. در مسائل مربوط به نوزادان وکودکان شیر خوار چیزی وجود ندارد که مورد تحقیق این مؤسسه قرار نگرفته باشد و در جهان، هیچ مرکز علمی از لحاظ داشتن اطلاعات راجع به نوزادان و کودکان شیر خوار بپای این مرکز نمی رسید .
محال است، که یک موضوع مربوط به نوزادان و کودکان شیر خوار وجود داشته باشد و این مؤسسه راجع به آن تحقیق نکند و حتی تابلوهائی که شکل نوزادان و کودکان شیر خوار روی آنها کشیده شده مورد تحقیق این مؤسسه قرار گرفته است. در نیمه اول این قرن (قرن بیستم) محققین این مؤسسه تابلوهای مربوط به نوزادان را در موزه های دنیا از نظر گذرانیدند و از 466 تابلو که در موزه های معروف جهان به نظرشان رسید، دیدند که اکثریت با تابلوهائی است که در آنها، مادران، کودکان را در طرف چپ، بغل گرفته بودند. بنابراین در هشتاد درصد از تابلو ها که در موزه های معروف به نظر رسید، مادران، کودک را در طرف چپ، بغل گرفته بودند.
در ایالت نیویورک چند زایشگاه وابسته به مرکز تحقیق مربوط به نوزادان و شیرخواران دانشگاه کورنیل است و دکترهائی که درآن زایشگاه ها کار می کنند نتیجه معاینات و مطالعات خود را برای مرکز تحقیق مربوط به نوزادان و شیر خواران می فرستند .
از گزارشهائی که در طی یک مدت طولانی از طرف آن دکتر ها به مرکز تحقیق می رسید این نتیجه به دست می آمد که در روزهای اول بعد از تولد، وقتی نوزاد در طرف چپ مادر می خوابد آسوده تر از آن است که در طرف راست بخوابد و اگر او را در طرف راست بخوابانند در فواصل نزدیک از خواب بیدار می شود و شیون می کند. محققین مرکز تحقیق مطالعات خود را منحصر به نژاد سفید پوست آمریکائی نکردند بلکه در صدد برآمدند بدانند که آیا در نژادهای سیاه و زرد نیز این موضوع صدق دارد یا نه ؟ بعد از یک دوره طولانی تحقیق در نژادهای دیگر متو جه شدند که این موضوع در تمام اقوام صدق می کند و در همه جا نوزادن به خصوص در روزهای اول تولد، اگر در طرف چپ مادر بخوابند آرام تر از آن هستند که در طرف راست مادر بخواب بروندو این واقعیت اختصاص به نژاد سفید پوست ندارد و یک واقعیت جهانی است .
مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل بدون انقطاع این موضوع را مورد مطالعه قرار می داد. ساعت ها شکم زن باردار از طرف پزشکان مرکز تحقیق، بوسیله اشعه مجهول مورد معاینه قرار می گرفت تا این که جنین را در شکم مادر ببینند اما از دیدن جنین چیزی بر اطلا عاتشان افزوده نمی شد تا اینکه هولوگرافی2 اختراع گردید. بعد از اختراع هولوگرافی پزشکان مرکز تحقیق درصدد برآمدند که با هولوگرافی و در حالی که اشعه مجهول جنین را در شکم مادر روشن کرده از آن عکس بردارند و آنوقت دیدند که امواج صدای ضربان قلب مادر که در تمام بدن پخش می شود به گوش جنین می رسد. بعد از این مرحله برای وقوف بیشتر لازم بود که بدانند توقف ضربان قلب مادر،آیا در جنین، عکس العمل بوجود می آورد یا نه؟ چون نمی توانستند قلب مادر را متوقف کنند زیرا سبب هلاک او و جنین می شد تحقیق را در جانوران پستاندار ادامه دادند و هر بار که قلب جانوری را که جنین دران داشت متوقف کردند دیدند که در جنین واکنش بوجود آمد.
آرمایش های مکرر در مورد چند نوع جانور پستاندار ثابت کرد که وقتی ضربان قلب مادر متوقف می شود، در جنین واکنش بوجود می آید و بعد از مرگ مادر جنین هم به هلاک می رسد برای این که جنین از خون قلب مادر که بوسیله شریان بزرگ موسوم به (آئورت) برایش فرستاده می شود تغذیه می نماید و وقتی قلب مادر متوقف گردید غذا به جنین نمی رسد و هلاک می شود.
بعد از آزمایش های متعدد دانشمندان مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل دانستندکه طفل در شکم مادر نه فقط عادت به شنیدن ضربان قلب او می کند بلکه آن ضربان به حیات وی نیز وابستگی دارد و هرگاه ضربان ادامه نیا بد، طفل در شکم مادر از گرسنگی می میرد. عادتی که جنین قبل از تولد، به شنیدن صدای ضربان قلب مادر دارد طوری در وی نافذ می شود که بعد از تولد هم اگر صدای قرعه های قلب مادر را نشنود احساس اضطراب می نماید و هوش کودک نوزاد بخوبی صدای قرعه های قلب مادر تشخیص می دهد و بهمین جهت وقتی نوزاد در طرف چپ مادر قرار بگیرد چون صدای قرعه های قلبش را می شنود آرام می گیرد لیکن در طرف راست چون آن صدا به گوش نمی رسد مضطرب می شود.
اگر بانی دانشگاه کورنیل یک مرکز تحقیق راجع به نوزادان و شیرخواران در آن دانشگاه بوجود نمی آورد و آن مرکز بطور مستمر راجع به نوزادان و شیرخوران تحقیق نمی کرد، معلوم نمی شد گفته جعفرصادق که به مادران توصیه کرد که فرزندان شیرخوار را در طرف چپ خود قرار بدهند و بخوابانند مبتنی بر چه مصلحت و فایده می باشد.
امروز در تمام شیرخوارگاههای وابسته به مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل در اطاقی که نوزادان خوابیده اند دستگاهی است که صدای قرعات قلب مادر را بوجود می آورد و در تخت خواب هر نوزاد یک گوشی می باشد که قرعات مصنوعی قلب مادر را به گوش کودک می رساند. قلب انسان بالغ زن یا مرد، بطور عادی در هر دقیقه 72 بار می طپد. در شیرخوارگاههائی که وابسته به مؤسسة تحقیق دانشگاه کورنیل می باشد بارها آزموده اند که اگر شماره قرعات مصنوعی قلب مادر در هر دقیقه یکصدو ده یا یکصد و بیست قرعه بشود صدای شیون تمام کودکان که در یک اطاق هستند به گوش می رسد و بایستی شماره قرعات مصنوعی قلب مادر در هر دقیقه 72 قرعه باشد تا این که کودک مضطرب نشود و به شیون در نیایند.
در شیر خوارگاههای وابسته به مرکز تحقیق چند بار این آزمایش را کرده اند. عده ای از نوزادان را در اطاقی قرار داده اند که در آنجا، صدای قرعات مصنوعی قلب مادر به گوش نمی رسید و عده ای را هم در اطاق قرار داده اند که نوزادان در آنجا صدای قرعات مصنوعی قلب مادر را می شنیدند. هر دفعه که این آزمایش را کردند معلوم شد در اطاقی که آنجا قرعات مصنوعی قلب مادر شنیده می شود وزن کوکان سریع تر از کودکان اطاق دیگر زیاد می شود در صورتی که غذائی که به کودکان دو اطاق داده می شود از حیث نوع، مشابه است. اما در اطاقی که صدای قرعات مصنوعی قلب مادر شنیده می شود کودکان با اشتهای زیادتر غذا می خودند و کودکان اطاقی که صدای قرعات مصنوعی قلب مادر،در آنجا، به گوش نمی رسد، کم اشتها می شودند.
در شیرخوارگاههای مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل راجع به صدای مصنوعی قلب مادر از لحاظ شدت آن هم تحقیق کرده اند و متوجه شده اند که اگر آن صدا شدیدتر از صدای طبیعی قرعات قلب مادر باشد کودکان را مضطرب می کند و به گریه می آیند. یکی از پزشکان مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل ضمن سفرهائی که در قاره های می کرد دقت می نمود که بداند مادران در کشورهای مختلف، در معابر فرزندان خود را چگونه در آغوش می گیرند . این پزشک که به اسم دکتر ( لی سالک) خوانده می شود و اکنون در مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل مشغول کار است می گوید که اکثر زن ها در تمام قاره های دنیا در معابر فرزندان خود را در طرف چپ در بغل می گیرند. زن هائی که فرزندان خودرا در طرف راست در بغل می گیرند، اکثر چپ هستند یعنی با دست چپ کار می کنند. آنها بخوصوص اگر زنبیل خوارو بار حمل کنند، فرزندان را در طرف راست در آغوش می گیرند تا این که بتوانند با دست چپ، زنبیل خواربار را به راحتی حمل نمایند. دکتر لی سالک در زایشگاه وابسته به مرکز تحقیق از زن های زائو که بعد از وضع حمل از زایشگاه خارج می شوند، و نوزادان خود را در طرف چپ، در بغل می گیرند، سؤال می کنند که آیا شما می دانید که برای چه نوزاد خود را درطرف چپ در بغل می کنید؟ اما هنوز هیچ زن به دکتر لی سالک جواب نداده که چون قلب در طرف چپ سینه قرار گرفته و شنیدن صدای قرعات آن برای نوزاد مفید است مادران بدون این که بدانند چرا طرف چپ بدن را ترجیح می دهند کودک را در طرف چپ در بغل می گیرند.
حتی زن های طوائف سیاه پوست افریقائی طفل خود را هنگامی که بر پشت حمل نمی کنند درطرف چپ بدن روی سینه قرار می دهند و در تمام طوائف سیاه پوستان افریقا زنها می دانندکه هر گاه نوزاد را درطرف چپ سینه قرار بدهند بهتر شیر می نوشد و اشتهای نوزاد برای نوشیدن شیر از پستان چپ مادر بیش از پستان راست است. دکتر لی سالک از مادران شنیده است که در شب، وقتی کودک گرسنه می شود، در تاریکی با سرعت حیرت آور پستان چپ مادر را پیدا می کند و دهان را بر پستان می گذارد و شیر می نوشد . آنها تعجب می کنند که کودک بدون این که چراغ روشن باشد و پستان مادر را ببیند، چگونه با سرعت دهان را بر پستان می گذارد. دکتر لی سالک برای مادران توضیح می دهد در تاریکی شب راهنمای کودک برای نوشیدن شیر از پستان مادر قرعات قلب وی می باشد و طفل که صدای تپش قلب مادر را می شنود مستقیم و بدون تردید پستانش را پیدا می کند و دهان را بر پستان می گذارد.
1- دانشگاه (کورنیل) از طرف شخصی به اسم (عزرا- کورنیل ) ساخته و آن مرد تمام دارایی خود را صرف ساختن دانشگاه کرد و هنگام فوت هیچ چیز نداشت و این دانشگاه که در ایالات نیویرک در امریکا قرار دارد از سال 1865 میلادی شروع به تدریس کرد و بقیه توضیح مربوط به بانی این دانشگاه را در متن می خوانیم. 2- ( هولوگرافی ) به معنای تحت اللفظی یعنی یعنی عکس برداری از راه سوراخ. اما معنای ساده آن که برای همه قابل فهم است یعنی عکس برداری از اشیای خیلی ریز و عکس برداری سه بعدی و امروز بوسیله هولوگرافی نه فقط از اشیای خیلی ریز عکس بر می دارند بلکه از صدا هم عکس بر می دارند و امواج صدا روی فیلم عکاسی به شکل دایره ها و بیضی هایی منظم به چشم می رسند و قدرت هولوگرافی برای عکس برداری از اشیای ریز به قدری است که یک گلبول سفید یا قرمز را که در خون است به اندازه یک جانور بزرگ نشان می دهد. مغز متفکر جهان شیعه
منبع : موسسه امام هادی
۲)وصایای امام صادق (ع)هنگام فوت
اودر لحظه مرگ وصایایی چندی می نماید که برخی درامرامامت برخی درزمینه مسائل خانوادگی وبخشی درمورد عامه است - به فرزندان خود گفت: فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَاَنتُم مُسلِموُن بکوشید که جز مسلمان نمیرید. - به کسان وخویشان فرمود: اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ. شفاعت ما به کسی که نماز راکوچک بشمارد نمی رسد
- به خانواده خود وصیت کرد که پس ازمرگش تا چند سال درموسم حج درمنی برای او مراسم عزاداری برپاکنند.
- دستور داد برای خویشان وکسان هدیه ای بفرستند، حتی هفتاد دینار برای حسن افطس از خویشان او. وحسن افطس همان کسی است که با خنجر به امام حمله کرده بود ومی فرمود می خواهد آیه قرآن رادرمورد صله رحم اجرا کند.
- درباره امام پس ازخود، امام کاظم(علیه السلام) رابرای چندمین بار منصوب کرد که او درآن هنگام براساس سندی بیست سال داشت.
- بخشی از سفارشهای او درباره غسل وکفن وقبر خود بود که احکام اسلامی دراین زمینه وجود دارد.
- وبالاخره بخشی از وصیت راجع به مردم بود که روؤس آن دعوت به وقار وآرامش، حفظ زبان، پرهیز ازدروغ وتهمت ودشمنی، دوری ازتجاوز کار، پرهیز ازحسادت وترک معاصی و… بود.
لحظه مرگ
امام صادق(علیه السلام)درآخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دید،دستور داد که تمام خانواده وخویشان نزدیکش برسربالینش جمع گردند وپس از آنکه همه آنان درکنار امام حاضر شدند، چشم بگشود وبه صورت یکایک آنها نظرافکند وفرمود:«ان شفاعتنا لاتنال مستخفاٌ بالصلوة»
این وصیت امام ، دلیل آن است که درآئین اسلام،نماز جایگاهی مهم دارد ، طوریکه امام درآخرین لحظه های زندگی ازمیان هزاران مسئله فقط نماز راسفارش می کند و این نیست جزبرای اینکه امام صادق(علیه السلام)هادی امت وپاسدار دین است ونماز ازاین دیدگاه ازاهمیت فراوانی برخوردار می باشد.
به نظر من راز اینکه امام خویشاوندان نزدیکش رابه نماز سفارش می کند، آن است که مردم ازآنان انتظار ارشاد وراهنمائی دارند ، پس تبلیغ وتوصیه این فریضه اززبان آنان مؤثرتراست.نکته دوم آنکه نزدیکان امام ومنسویان عترت نپندارند که به علت قرابت و داشتن نسبت با پیامبر ازشفاعت او واوصیای گرامی اش بهره مند خواهند بود،اگرچه درعمل به برخی از احکام سهل انگار باشند.
امام صادق(علیه السلام)بدین وسیله خواستند بیان کنند که خویشاوندی با پیامبر (صلی الله علیه وآله)اگر توأم با انجام فرائض وتکالیف دینی نباشد ،سودی به آنان نخواهد داشت ، بلکه این نسبت مسؤولیت ایشان را سنگین ترخواهد ساخت.
ام حمیده مادر امام موسی کاظم و همسر امام صادق(علیهماالسلام)ازاین حال امام و شگفت بوده که چگونه امام به هنگام وفات نیز ازاین فریضه بزرگ غفلت نداشته است و هرگاه این حال امام رابه یاد می آورده می گریسته است.
ازکارهای عجیب امام درساعت رحلتش آنکه دستور داد برای تمام خویشاوندان نزدیکش صله وتحفه ای فرستاده شود وحتی برای حسن افطس مبلغ هفتاد دینار فرستاد.
سالمه کنیز وخدمتکارآن حضرت پرسید:«چگونه به مردی که بادشنه وخنجر به شما حمله آورده وقصد قتل شمارا داشته است ،چنین مبلغی راعطا می فرمائید؟»
امام درپاسخ فرمود:«می خواهی مشمول این آیه قرآن نباشم که فرمود:«وَالَّذینَ یَصِلُونَ مااَمُرَاللهُ بِهِ یُوصَلَ وَ یَخَشونَ رَبَّهُم وَیَخافُونَ سُوءِ الحِسابِ»(وآنان که فرمان خدارا در مورد صله رحم و دلجوئی ازخویشاوندان اجرا می کنند وازخدایشان می ترسند وازمحاسبه بد فرجام بیمناکند).ای سالمه!خداوند بهشت رابیافرید وبوی آن رابسیار خوش و مطبوع گردانید که ازفاصله ای به مسافت دوهزار ساله به مشام می رسد، لیکن عاق و کسی که قطع رحم کرده بوی آن را احساس نمی کند و درنمی یابد.
این وصیت امام نیز بیانگراهمیت صله رحم است ورفتار خود امام هم اینگونه بوده که باارحامش پیوند داشته وحتی باآنان که بااو بریده وبه قصد کشتنش به طرف او حمله کرده بودند به طریق نیکو رفتار کرد و مبلغی صله فرستاد، وبراستی که این ، خلق و خوی انبیاء واولیاء است.
به نام خدا سلام به همگی اول از استاد خوبم معذرت میخوام که چند وقتی گم شدم(راستش خودم هم خودمو گم کرده بودم .دقیق ترش اینکه خدا رو گم کرده بودم).از خدا میخوام دیگه این اتفاق نیفته
خدا رو شکر حداقل(امیدوارم اینطوری باشه) از دوست دارن ائمه علیهم السلام هستیم
میلاد با سعادت و پر خیر و برکت و پر میمنت السلطان علی ابن موسی ارضا(ع) امام رئوف رو به همه عزیزان تبریک میگم
به نام خدا سلام ۱۳ عزیز خدا کند که باشیم اگر دروغ گوییها-لقمه های حرام-غیبت ها و ... بگذارند. مگر تو دستگیر شوی خضر پی خجسته که من پیاده می روم و همرهان سوارانند
به نام خدا ولادت با سعادت امام رئوف امام رضا (ع) بهانه ای برای اومدن دوباره این حقیر به صندوقچه شد.در ادامه اشعار و مطالب و احدایثی از این امام همام مشاهده مینمایید
یا ضامن آهو! در بند هواییم، یا ضامن آهو! در فتنه رهاییم، یا ضامن آهو! بی تاب و شکیبیم، تنها و غریبیم بی سقف و سراییم، یا ضامن آهو! عریانی پاییز، خاموشی پرهیز بی برگ و نواییم، یا ضامن آهو! سرگشتهتر از عمر، برگشتهتر از بخت جویای وفاییم، یا ضامن آهو! آلودهی بدنام، فرسودهی ایام با خود به جفاییم، یا ضامن آهو! آلوده مبادا، فرسوده مبادا این گونه که ماییم، یا ضامن آهو! پوچیم و کم از هیچ، هیچیم و کم از پوچ جز نام نشاییم، یا ضامن آهو! ننگینی نامیم، سنگینی ننگیم در رنج و عناییم، یا ضامن آهو! بی رد و نشانیم، از دیده نهانیم امواج صداییم، یا ضامن آهو! صید شب و روزیم، پابند هنوزیم در چنگ فناییم، یا ضامن آهو! چندی است به تشویش، با چیستی خویش در چون و چراییم، یا ضامن آهو! با دامنی اندوه، خاموشتر از کوه فریاد رساییم، یا ضامن آهو! مجبور مخیّر، ابداع مکرر تقدیر قضاییم، یا ضامن آهو! افتاده به عصیان، تن داده به کفران آلودهرداییم، یا ضامن آهو! حیران شدهی رنج، طوفانزدهی درد دریای بکاییم، یا ضامن آهو! تو گنج نهانی، ما رنج عناییم بنگر به کجاییم، یا ضامن آهو! با رنج پیاپی، در معرکهی ری بی قدر و بهاییم، یا ضامن آهو! نه طالع مسعود، نه بانگ خوش عود زندانی ناییم، یا ضامن آهو! در غربت یمگان، در محبس شروان زنجیر به پاییم، یا ضامن آهو! رانده ز نیستان، مانده ز میستان تا از تو جداییم، یا ضامن آهو! سودای ضرر ما، کالای هدر ما اوقات هباییم، یا ضامن آهو! دلخسته و رسته، از هر چه گسسته خواهان شماییم، یا ضامن آهو! روزی بطلب تا، یک شب به تمنا نزد تو بیاییم، یا ضامن آهو! در صحن و سرایت، ایوان طلایت بالی بگشاییم، یا ضامن آهو! با ما کرم تو، ما در حرم تو ایمن ز بلاییم، یا ضامن آهو! چشم از تو نگیریم، جز تو نپذیریم اصرار گداییم، یا ضامن آهو! در حسرت کویت، با حیرت رویت آیینهلقاییم، یا ضامن آهو! مشتاق زیارت، تا جبههی طاعت بر خاک تو ساییم، یا ضامن آهو! گو هر چه نباید، گو هر چه بباید در کوی رضاییم، یا ضامن آهو! آیا بپذیری، ما را بپذیری؟ در خوف و رجاییم، یا ضامن آهو! مِهر است و اگر قهر، شهد است و اگر زهر تسلیم شماییم، یا ضامن آهو! فریادرسی تو، عیسینفسی تو محتاج شفاییم، یا ضامن آهو! هر چند گنهکار، هر قدر سیهکار بی رنگ و ریاییم، یا ضامن آهو! ما بندهی درگاه، در پیش تو، اما در عشق خداییم، یا ضامن آهو! در رنج و تباهی، وقتی تو بخواهی آزاد و رهاییم، یا ضامن آهو! ای چشمهی خورشید، مهر تو درخشید در عین بقاییم، یا ضامن آهو! ما همسفر شوق، فریادگرشوق آوای دراییم، یا ضامن آهو! همخانهی شبگیر، همسایه تأثیر پرواز دعاییم، یا ضامن آهو! همراز به خورشید، دمساز به ناهید در شور و نواییم، یا ضامن آهو! همصحبت صبحیم، همسوی نسیمیم همدوش صباییم، یا ضامن آهو! ما خاک ره تو، در بارگه تو گویای ثناییم، یا ضامن آهو! سوگند الستیم، پیمان نشکستیم در عهد «بلی»ییم، یا ضامن آهو! یار ضعفا تو، خود ضامن ما تو ما اهل خطاییم، یا ضامن آهو! هم مسکنت ما، هر مرحمت تو مسکین غناییم، یا ضامن آهو! از فقر سرودیم، یا فخر نمودیم فخر فقراییم، یا ضامن آهو! نه نقل فلاطون، نه عقل ارسطو جویای هداییم، یا ضامن آهو! هنگامهی وهم آن، کجراههی فهم این ما اهل ولاییم، یا ضامن آهو! از گوهر پاکیم، از کوثر صافیم فرزند نیاییم، یا ضامن آهو! چاووش شب رزم، سرجوش تب رزم شوق شهداییم ، یا ضامن آهو! ایمان به تو داریم، یونان بگذاریم تشریکزداییم، یا ضامن آهو! منشور نشابور، سرسلسلهی نور با حکمت و راییم، یا ضامن آهو! تو راه مجسّم، گر راه به عالم جز تو بنماییم، یا ضامن آهو! تا صور قیامت، با شور ندامت شایان جزاییم، یا ضامن آهو! همراهی استاد آگاهیمان داد کز تو بسراییم، یا ضامن آهو! این بخت سهیل است، کش سوی تو میل است در نور و ضیاییم، یا ضامن آهو! زین نظم بدایع، وین اختر طالع اقبالهماییم، یا ضامن آهو!
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام : جامع تمام فضائل بودند ، به طوری که تمام صفات عالی درایشان جمع شده بود . خصایص شریف امام رضا علیه السلام قسمتی از صفات جدش، بزرگترین پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله ) بود که ازمیان پیامبران ممتاز بودند . ایشان درباره زهد به نقل ازپدرانشان می فرمودند زاهد آن است که حلال دنیا را ازترس حساب و کتاب وحرام دنیا را ازترس عقاب ترک می کند.1
محمد بن عباد 2 درباره رفتار زاهدانه آن حضرت می گوید : پوشش ابوالحسن علیه السلام درطول تابستان همواره یک بوریا بود. ایشان درطول زمستان با همه عظمت و وقاری که داشتند پوششی ساده داشتند وبه دورازهرگونه علامت گذاری ویا این که رنگ مخصوصی داشته باشد همیشه لباس زبربه تن می کردند مگرآن که می خواستند پیش مردم و به دیدن آنها بروند که درآن وقت بهترین لباس خود را می پوشیدند.3
امام می فرمودند : لباس مظهر خارجی انسان است نمی توان نسبت به آن بی توجه بود حرمت مومن ایجاب می کند که انسان درملاقات با او،شئون خود و وی را رعایت کند ومقید باشد که پاکیزه وخوش لباس باشد.4
ازدلائلی که امام رضا علیه السلام نزد مردم لباس خوب می پوشیدند این بود که اگر ظاهر انسان تمیز وپاکیزه باشد ، دیگران ازدیدن این فرد لذت می برند وتحت تاثیر وی قرار می گیرند . هم چنان که ازدیدن یک انسان کثیف وآلوده حالشان دگرگون می شود، ایشان لباس زیبا وپاکیزه می پوشیدند تا مردم با دیدن ایشان درس نظم وپاکیزگی را درکنار ساده زیستی بیاموزند وازطرفی نشان دهند که مومن ازمال حلال درحد شانش می تواند ازامکانات این دنیا استفاده کند.همچنین نقل شده : درمحیط خانه امام رضا علیه السلام آثاری اززندگی اشرافی وجود نداشت اززیور وزینت استفاده نمی کردند، مگر این که خود را به عودهندی خام بخور می دادند.
گوشه گیری ازدنیا وساده زیستی برجسته ترین صفات امام رضا علیه السلام بود. تمام راویان متفق القولند که وقتی آن حضرت ولیعهد مامون شدند هیچ توجهی به جنبه قدرت وعظمت آن نداشتند . نقل شده زمانی که امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرفتن ولایت عهدی شدند ، چون روز عید فرا رسید مامون برای خواندن نماز ازامام علیه السلام دعوت به عمل آورده ایشان با ساده ترین پوشش وبا لباسی که مخصوص نماز عید بود حاضر شدند ، این لباس عبارت بود از دو قطیفه روی لباس وعمامه سفیدی ازکتان که به سربسته بود که یک طرف آن را به سینه وطرف دیگرش را میان دو شانه انداخته بودند عصایی به دست داشتند ،درحالی که کفش برپا نداشتند چون همراهان ایشان این وضعیت را دیدند آنان هم چون امام راه افتادند.5
محقق: طاهره بهره مند
-1ابن بابویه ،صدوق ،عیون اخبار الرضا علیه السلام علی اکبر غفاری ، ج 1 ،ص 628
-2ازیاران ومعاصران امام رضا علیه السلام بود
-3علی بن عیسی الاربلی ، کشف الغمه ، ج 3 ،ص 157
-4ر.ک. :باقر شریف ،قرشی، پژوهشی دقیق درزندگی علی بن موسی الرضا ،سید محمد صالحی ، تهران ،دارالکتب اسلامیه ، 1382 ، ، ص 59-60
-5ر.ک. : محمد بن محمد ، مفید ارشاد ،هاشم رسولی محلاتی ،تهران ، نشرفرهنگ اسلامی ، 1378 ، ج 2 ، ص 372 - 37
همان گونه که گناه و پلیدی و چرک و آلودگی و امثال آن عناوینی که در زبان ثقلین آمده است، از تأمل و اندیشه در نظام خلقت و تفکر در آیات تکوینی منع می کند، همچنین انسان را از تدبر در محتوای آیات تدوینی (قرآن) و استنباط از آن باز می دارد. حضرت رضا(ع) در پاسخ کسی که پرسید: چرا خداوند سبحان محجوب و مخفی است؟ چنین فرمود: پوشیده بودن از خلق به سبب کثرت گناهان آنان است، ولی او در هیچ لحظه ای از شب و روز چیزی بر او پوشیده نیست؛ «ان الاحتجاب عن الخلق لکثره ذنوبهم، فاما هو فلا یخفی علیه خافیه فی آناء اللیل و النهار.»[1]
بدین معنا که گناه برای بعضی حجاب مشاهده فکری و برای بعضی دیگر حجاب شهود قلبی است. زیرا فطرتی که خداوند، مردم را بر اساس آن آفرید، حق را می بیند و آن را به دیگران نشان می دهد، ولی گناه چون غباری بر آن آینه صاف فطرت است؛ به گونه ای که از سویی حجاب شناخت فطری است و از سوی دیگر مانع شناخت فکری و از سوی سوم مانع شناخت شهودی کامل می شود. از این رو در مباحث گوناگون، گناه را مانع و پرده دانستن کاملاً صحیح است.
شاید میان جهل و گناه این تفاوت باشد که جهل مانع شناخت است و گناه مانع اعتراف؛ جهل پرده تعلیم و یادگیری است و گناه پرده تزکیه و پاکسازی؛ جهل در قلب را به روی حکمت می بندد و گناه در آن را به روی موعظه قفل کرده، آن را به غفلت فرا می خواند.
سخن حضرت رضا(ع) به این مطلب اشاره دارد: لیکن مردم شوریده عقل گردیدند و از آنجا که نمی دانستند، نسبت به حق کر و کور شدند؛ و لکن القوم تا هو و عموا و صموا عن الحق من حیث لایعلمون؛ و این است فرموده خدای بزرگ: «و من کان فی هذه أعمی فهو فی الاخره أعمی و أضل سبیلا.»[2] یعنی نسبت به حقایق موجود نابیناست؛ و ذلک قوله عزوجل: «و من کان فی هذه...» یعنی أعمی عن الحقایق الموجوده...
مردم در این زمینه اختلاف داشتند، به گونه ای که متحیر و سرگردان شدند و برای نجات از تاریکی به تاریکی پناه آوردند؛ بدین گونه که خداوند را با صفات خودشان وصف کردند و بیش از پیش از حق دور شدند، ولی اگر خدای بزرگ را به صفات ویژه خودش و مخلوقات را به صفات خودشان می ستودند، قطعاً با فهم بیش تر و یقین فزون تر سخن می گفتند و اختلاف پدید نمی آمد، ولی چون اسباب سرگردانی خود را خواستند، درمانده شدند، با آن که خداوند هرکه را بخواهد به راه راست هدایت می کند؛ «و انما خلقت الناس فی هذا الباب حتی تا هوا و تحیروا و طلبوا الخلاص من الظلمه بالظلمه فی وصفهم الله بصفه أنفسهم، فازدادوا من الحق بعداً؛ و لو وصفوا الله عزوجل بصفاته و وصفوا المخلوقین بصفاتهم لنالوا بالفهم و الیقین و لما اختلفوا، فلما طلبوا من ذلک ما تحیروا فیه ارتبکوا و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم.»[3]
از این بیان شریف حضرت بر می آید: چنان که گوش و چشم و حواس ظاهری دچار نابینایی و ناشنوایی و تحیر می گردند، قلب و بصیرت و دیگر مشاعر باطنی نیز گرفتار این عوارض می شوند و نادانی به تحیر و دوری از حق در شناخت خداوند می انجامد؛ خداوندی که موجود مطلق و به دنیا و آخرت محیط است و بی مانند فاقد شریک و نیز بدون دومی است؛ بدین معنا که او را استواری داده، یاری اش رساند و نگهداری اش کند. چون جهان هستی نیازمند کسی است که آن را استوار سازد و نگه دارد، ولی آفریدگار غنی محض هیچ نیازی ندارد.
از محتوای فرمایش حضرت رضا(ع) و قرآن استفاده می شود که نزول برکات عینی و علمی در گرو تقوا و خالص ساختن عمل برای خداوند است و با گناه و روبرگرداندن از ذکر و یاد خدا، برکات نیست می شود. پس، همان گونه که تقوا شرط باز شدن درهای رزق عینی است؛ «و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون.»[4] شرط گشوده شدن درهای رزق علمی نیز است؛ «ان تتقوا یجعل لکم فرقانا...»[5]
نیز تکذیب و طغیان، مانع باز شدن درهای رزق عینی است؛ «و لکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون.»[6] همچنین مانع باز شدن درهای رزق علمی است که مهمترین و سودمندترین آن شناخت قرآن است؛ «سأصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق و ان یروا کل ایه لا یؤمنوا بها و ان یروا سبیل الرشد لایتخذوه سبیلاً و ان یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا ذلک بانهم کذبوا بایاتنا و کانوا عنها غافلین.»[7] و «صرف الله قلوبهم بانهم قوم لایفقهون.»[8]
این همان قفل قلب است که مانع تدبر در قرآن می شود. حضرت رضا(ع) برای بیان این که منصب امامت از طریق نصب و تعیین است، نه از روی اختیار و وکالت به این فرموده خداوند استدلال می فرمایند: «افلا یتدبرون القران أم علی قلوب أقفالها.» زیرا ظهور آیه در این است که قلب دارای قفلی است که از درک حق و شناخت قرآن جلوگیری می کند.
شاید از این آیه کریمه نیز چنین استفاده شود که محرومیت از رزق علمی مربوط به قفل و بستگی قلب است، نه این که در رحمت الهی بسته باشد. چون این در همواره باز است و همیشه فیض علمی چون فیض عینی از آن فرود می آید.
پس تفاوت از ناحیه گیرنده فیض است، نه فیض رسان. زیرا خداوند دائم الفیض بر مردمان است؛ هرچند گناهکار قلب بسته از آن محروم است. چنین گناهکاری به میزان علمی خود شادمان است و گمان می برد که درست عمل می کند، ولی در حقیقت در حجابی به سر می برد که از آن بی خبر است و این حجاب با سوء اختیار خود دریافت کننده فیض پدید آمده است.
/ برگرفته از کتاب قران حکیم از منظر امام رضا علیه السلام /آیت الله جوادی آملی
امام رضا (ع) : ابوصلت هروی گوید شنیدم که امام (ع) میفرمود : (( خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می سازد )) پرسیدم امر شما چگونه زنده میشود ؟ فرمود علوم و احادیث و معارف ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند کرد. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30
امام رضا (ع) : بدانید که تسلیم اوامر الهی بودن در راس طاعت و بندگی حق تعالی قرار دارد خواه انسان فلسفه و دلیل امر و دستور حق تعالی را بفهمد و به عمقش پی ببرد و خواه از آن چیزی نفهمد و از درکش عاجز باشد. بحارالانوار جلد 17 صفحه 209
امام رضا (ع) : هرگاه مردم گناهان تازه ای را که سابقه نداشته و مرتکب آن نمی شده اند انجام دهند خداوند هم بلاهای نو به نو و جدیدی را که سابقه نداشته برای ایشان ایجاد میکند. اصول کافی جلد 3 صفحه 250
امام رضا (ع) : از قول امیرالمومنین (ع) فرمودند : ای کسی که اعمال زشت و ناروا میکنی خنده دندان نما مکن وای کسی که عمر به بد کرداری گذرانی از بلای شبانه ایمن مباش. کافی جلد 4 صفحه 403
امام رضا (ع) : عمل زنا گناهش از آدم کشی و قتل نفس بیشتر است زیرا شخص قاتل جز مقتول کسی را فاسد نگرداند ولی شخص زناکار با این کارش نسلی را تا روز قیامت فاسد میگرداند. تفسیر جامع جلد 4 صفحه 461
امام رضا (ع) : علی بن جعفر گوید شخصی از امام (ع) پرسید در کدام قسمت از سوره فاتحه اشاره به امیرالمومنین (ع) گشته حضرت در پاسخ فرمودند : در آیه (( اهدنا الصراط المستقیم )) چه آنکه جناب امیرالمومنین (ع) بهترین راه شناخت حق تعالی و وسیله معرفت به پروردگار است. تفسیر جامع جلد 6 صفحه 234
مردی از اهل بلخ می گوید : در سفری که علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان می رفت من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را برای صرف غذا جمع کرد. عرض کردم بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه ای می گستردند ، حضرت فرمود : ساکت باش ، خدای همه یکی است ، مادر و پدر همه یکی است ، پاداش و کیفر هرکس بسته به طرز عمل اوست. الحدیث جلد 1 ص 67
حضرت رضا (ع) : علم گنجینههای کمال است و کلیدهای آن گنجینهها پرسش کردن است. الحدیث جلد 2 صفحه 12
یاسر خادم گوید : از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرمود : وحشت بارترین مواقع برای این مردم ، سه مورد است : روز ولادت که از شکم مادر خارج می شود و دنیا را می بیند . روزی که می میرد و عالم بعد از مرگ و اهل آنرا مشاهده می کنند ، و روزی که دوباره زنده می شوند ، به صحنه قیامت قدم می گذارند و احکامی را مشاهده می کنند که در دنیا ندیده اند . و خداوند سلامت حضرت یحیی را در این سه روز اخبار نموده و حضرت مسیح در این سه روز (مرحله ) برای خویشتن سلامت خواسته . الحدیث جلد 2 صفحه 406
حضرت رضاعلیه السلام فرمود: هر کس هنگامیکه از خانه اش بیرون مى رود ده بار سوره قل هو اللّه حد بخواند پیوسته در حفظ خداوند و نگهدارى او است تا به خانه اش برگردد. اصول کافى جلد 4 صفحه 320
امام رضا (ع) : چون سلطانی ستم کند ، دولت موهن شود ( از بین رود ) الحیاة جلد 6 صفحه 533
در نوشته حضرت رضا (ع) به مامون آمده که : نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگرچه مشرک و کافر باشند ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد. ( مثلا اگر پدر و مادربه فرزندشان گفتند نماز نخوان فرزند باید حرف آنها را گوش نکند. ) بحارالانوار جلد 74 صفحه 72
امام رضا (ع) : پاکیزگی از اخلاق پیامبران است. تحف العقول صفحه 442
امام رضا (ع) : مثل استغفار (و ریختن گناهان به سبب آن) چون برگی است بر درختی که ( در فصل پاییز آن درخت ) تکان بخورد و آن برگ بریزد و کسی که از گناهی که کرده استغفار و آمرزش از خدا بخواهد ولی باز به انجام دادن آن گناه کوشش کند و انجام دهد مانند این است که پروردگار خود را مسخره کرده است.اصول کافی جلد 4 صفحه 266 ( البته استغفار و آمرزش خواستن از خدا شرایطی دارد که مولا علی (ع) در حدیثی آنها را بیان کرده مانند پشیمانی از گناه. برنگشتن دوباره به آن گناه. با رنج عبادت گوشتهایی که با لذت گناه فربه شده از بین برود . حق کسانی را که ضایع شده است را ادا کند )
حضرت امام رضا (ع) : از پدرش از جدش امام صادق (ع) حدیث کرده است که فرموده : اگر خداوند برای جلوگیری از رنجش و آزار پدر و مادر کلمه ای را کوتاه تر از (( اُف )) می دانست آنرا در قرآن شریف می آورد . قرآن سوره اسرا آیه 23 : حکم پروردگار تو این است که مردم جز خدای یگانه هیچکس و هیچ چیز را نپرستند , و نسبت به والدین خود نیکوکار و محسن باشند , و اگرهر دو یا یکی از آنان پیر و سالخورده شدند از زحمت نگهداری و حمایتشان شانه خالی نکنند و کلمه (اُف) که کوچکترین کلمه تلخ و ملال آور است به آنان نگویند و آزارشان ننمایند مراقب باشند که همواره با آنان مودب سخن بگویند و گفتارشان آمیخته با تکریم و احترام باشد . الحدیث جلد 3 صفحه 337
حضرت امام رضا (ع) : از پدرت اطاعت کن و نسبت به او مراتب نیکی و تواضع و خضوع و بزرگداشت و تکریم را معمول دار حضرت به سخنان خود ادامه داد تا آنجا که فرمود : خداوند در قرآن شریف حق پدر و مادر را قرین حق خود قرار داد و فرموده است : شکر گذار من و شکر گذار پدر و مادرت باش که برگشت همه به سوی من است . الحدیث جلد 3 صفحه 338
حضرت امام رضا (ع) : رسول اکرم (ص) در رهگذر با یکی از اصحاب خود که از جبهه جنگ بر می گشت مواجه شد ، او ژولیده و غبار آلوده و مسلح به طرف منزل خود می رفت . حضرت به وی فرمود : از جهاد اصغر برگشته ای و به جهاد اکبر باز می گردی ، عرض کرد مگر جهادی بالاتر از جنگ با شمشیر هست ؟ فرمود بلی ، جهاد آدمی با نفس خود . الحدیث جلد 3 صفحه 306
امام رضا (ع) : نسبت به مصارف مالی درباره خود و عائلهات (خانواده ات) معتدل و میانه رو باش. « در خرج کردن معتدل باش و اسراف نکن». الحدیث جلد 3 صفحة 264
محمد بن سنان نامه ای به حضرت رضا (ع) نوشت و در آن پرسش کرده بود درباره ی اینکه بعضی از مسلمین گمان می کنند که حلال و حرام در اسلام علتی جز تعبد و اطاعت ندارد . حضرت در جواب نوشت : کسی که چنین تصور می کند سخت به گمراهی و ضلالت افتاده است , آن گاه درباره ی تحریم محرمات فرموده است : گناهان نه تنها در زندگی بشر مورد احتیاج و ضرورت نیست بلکه مایه فساد و باعث فنا و هلاکت است و به این جهت خداوند گناهان را ممنوع کرده است. الحدیث جلد 3 صفحه 120
حضرت رضا (ع) : از لذائذ دنیوی نصیبی برای کام یابی خویش قرار دهید ، تمایلات دل را از راه های مشروع بر آورید مراقبت کنید در این کار به مردانگی و شرافتتان آسیب نرسد و دچار اسراف و تند روی نشوید ، تفریح و سرگرمی های لذت بخش شما را در اداره زندگی یاری می کند و با کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد . الحدیث جلد 3 صفحه 131
حضرت رضا علیه السّلام فرمود: بزرگترین گناهان و زشت ترین آنها در پیش من زنا است زیرا که قاتل بواسطه ى آدمکشى دیگرى را تباه و فاسد نمیکند ولى مرد زناکار تا روز قیامت نسل بشر را فاسد میکند و حرام را حلال میکند در مجلس مأمون که حضرت این بیان را فرمود فقیه و دانشمندى نبود که دست آن حضرت را نه بوسد و اقرار بگفته ى آن حضرت نکند. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 175
حضرت رضا علیه السّلام فرمود: که نشانه هاى فقه ، حلم است و حیا و خاموشى و سکوت درى است از درهاى حکمت همانا بوسیله ى سکوت کسب محبت و دوستى می شود، سکوت باعث سلامتى و آسایش فرشتگان نویسنده می شود ، همانا سکوت راهنماى براى تمام خوبیهاست. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 248
مردى به حضرت رضا (ع) عرضکرد : مرا وصیت و سفارشى فرما حضرت فرمود زبانت را نگهدار تا عزیز باشى و شیطان بر تو چیره نشود که تو را بسوى خود بکشد پس تو را خوار کند. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 248
مردى به حضرت رضا علیه السّلام عرضکرد که اندازه ى حُسن خلق چقدر است؟ فرمود همان را که براى خودت از مردم انتظار دارى همان را براى مردم بگوئى ، سپس عرضکرد پس اندازه ى توکل چقدر است؟ فرمود به جز از خدا از هیچ کس نترسى ، عرضکرد من دوست دارم بدانم که شما مرا چقدر دوست دارى فرمود: مراجعه ى به دلت کن به بین تو مرا چقدر دوست دارى من هم همان اندازه تو را دوست دارم. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 325
مردى خدمت حضرت رضا علیه السّلام آمد و عرضکرد که اى پسر رسول خدا خرجى ام را گم کرده ام پولى ندارم که مرا بسوى اهل و عیالم برساند به من پولى به قرض بده من هم در وطنم از طرف شما آن پول را صدقه میدهم ، حضرت وارد اطاق شد دستش را از شکاف در بیرون کرد و فرمود این کیسه را بگیر و در آن دویست دینار است و فرمود نیازى هم بدادن صدقه نداریم. سائل عرض کرد اى پسر رسول خدا چرا صورت خود را بمن نشان ندادى فرمود ما آل پیغمبر نمیخواهیم ذلت سؤال را در صورت سائل به بینیم. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 329
امام رضا (ع) : امامان ، جانشینان خدای عزوجل در زمین او هستند. کافی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 92 حدیث 19
امام رضا (ع) : ما اهل بیت را دیدگانی ( از بصیرت ) است که با دیدگان مردم شباهت ندارد.و در آن نوری هست که شیطان در آن بهره ای ندارد. امالی شیخ طوسی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 103 حدیث 38
امام رضا (ع) : هرکس مصائب ما ( اهلبیت (ع) ) را یاد آورد ، پس ( آنگاه ، به این مصائب ) بگرید و ( دیگران را ) بگریاند ، چشم او نمی گرید ، در روزی ( قیامت ) که چشمها می گرید.و هرکس در مجلسی بنشیند که امر ما ( ولایت اهل بیت (ع) ) در آن زنده شود ، قلب او نمی میرد ، در روزی ( قیامت ) که دلها می میرد. عیون الاخبار الرضا ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 105 حدیث 44
امام رضا (ع) : ما اهل بیت وقتی کسی را می بینیم ، او را به حقیقت ایمان و حقیقت نفاق می شناسینم. بصائر الدرجات ، عیون الاخبار الرضا ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 156 و 191 و حدیث 226 و 313
امام رضا (ع) : خدای تبارک و تعالی ، عیسی بن مریم ( علیهما السلام ) را به عنوان رسول و نبی و صاحب شریعت جدید برانگیخت ، در ( سِنی ) کوچکتر از سِنی که ابوجعفر ( امام جواد (ع) ) در آن است. اصول کافی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 209 حدیث 346 ( توضیح : این کلام را امام رضا (ع) در پاسخ به کسانی فرمود که نسبت به امامت امام جواد (ع) در سِن حدود نُه سالگی تردید داشتند ، بر اساس بیان امام رضا (ع) اگر حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام ) در زمانی که کودکی چند روزه و شیرخواره بود ، به امر خدای تعالی ، رسول و نبی و صاحب شریعت جدید بود ، چرا امامت امام جواد (ع) در سن نُه سالگی محل اشکال باشد ؟ باید دانست که امام جواد (ع) نخستین امامی از ائمه اهل بیت بود که در سن کودکی به امامت رسید . و این امامت با این استدلال قرآنی ، زمینه مناسبی برای شیعیان بود که در سالهای بعد ، امامت امام هادی و امام مهدی (ع) را بدون شبهه و تردید بپذیرند ، به تفصیلی که در تاریخ حیات این ائمه بزرگوار ( ع) بیان شده است ).
امام رضا (ع) : شیعیان ما ، آنانند که در برابر امر ( امامت ) ما خود را تسلیم کرده اند ، قول ما را گرفته اند ، با دشمنان ما مخالفند . هرکه چنین نیست ، از ما نیست. صفات الشیعه صدوق ، مسند امام رضا جلد صفحه 235 حدیث 429
امام رضا (ع) : کسی که نسبت به محبت ما ولایت ورزد ، به ما دوستی ورزیده است.و هرکه مومنی را شاد کند ، حقا ما را مسرور ساخته است.و هرکه فقیر ما را یاری کند ، جزای او بر عهده جد ما محمد (ص) است. مستدرک الوسائل ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 244 حدیث 454
امام رضا (ع) فرمودند : ذریه ها و خاندان های قاتلان امام حسین (ع) به کارهای پدرانشان رضایت میدهند و به آن افتخار میکنند ، و جز این نیست که قائم (ع) وقتی خروج فرماید ، آنان را می کُشد ، به دلیل رضایت آنان به کار پدرانشان. ( توضیح : راوی ، از امام رضا (ع) در مورد حدیثی پرسید که از امام صادق (ع) روایت شده که فرموده است : حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه در زمان ظهور ، فرزندان قاتلان امام حسین (ع) را میکشد. امام رضا (ع) ضمن تایید حدیث فرمود : کسی از عملی راضی باشد ، مانند کسی است که آن کار را انجام داده است.و اگر کسی در مشرق کشته شود ، و دیگری در مغرب به قتل او راضی باشد ، آن راضی در پیشگاه خدا ، شریک قاتل به حساب میآید. ) عیون الاخبار الرضا ، علل الشرایع ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 220 حدیث 382
امام رضا (ع) فرمود : چون ( حضرت بقیة الله ارواحنا فداه ) خروج فرماید ، زمین را به نور خود نورانی مینماید ، و ترازوی عدا را در میان مردم می نهد ، که هیچ کس به کسی دیگر ظلم نمیکند. کمال الدین و تمام النعمة صدوق ، ینابیع المودة ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 223 حدیث 390
امام رضا (ع) : به خدا قسم ، آنچه را که چشمان خود را به آن دوخته اید ( ظهور حضرت ولی عصر (عج) ) واقع نمیشود ، مگر اینکه از هم جدا شوید یا آزمایش گردید ، تا اینکه از شما باقی نمیماند به جز افرادی بسیار کم. غیبت شیخ طوسی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 226 حدیث 395
حضرت رضا (ع) فرمودند : هر کسیکه بدنش سالم باشد و راه زندگیش باز و فراخ گردد ، و امور زندگی روزانه اش بگذرد ، تمام خوبیهای دنیا برای او جمع شده است ، و نیز فرمود : دلهای مردم به کسانی محبت دارند که مورد نیکی قرار گرفته باشند و به کسانی بغض پیدا میکند که دلها را برنجانند. کِتابُ المَواعِظ شیخ صدوق 132
امام رضا (ع) : دوست هر انسانى عقل او است و دشمن هر انسانی جهل او است. اصول کافى جلد 1 صفحه 11
امام رضا (ع) فرمودند : چون در خوبی و عافیت باشی به آن مغرور مشو ولیکن بگو خدایا این نعمت را از تغییر سالم بدار و تمام کن آن نعمت را بر من. منتهی الآمال جلد 2 صفحه 887
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : زمانی بر مردم بیاید که عافیت در آن زمان ده جزء است ، نه جزء آن در کناره گیری از مردم و یک جزء آن در سکوت است. انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 237
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : سکوت دری از درهای حکمت است ، سکوت محبت و دوستی می آورد ، سکوت راهنمایی تمام نیکی ها است ؛ و نیز فرمود : در بنی اسرائیل هیچ عابدی عابد نمی بود تا آنکه مدت ده سال سکوت کند و پس از ده سال سکوت عابد شمرده می شد. انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 237
از عبدالعظیم حسنی رضی ا... عنه روایت شده که حضرت رضا (ع) فرمود : ای عبدالعظیم سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو راهی برای شیطان در خود باز نگذارند و او را به خود راه ندهند و به دوستان من امر کن که در سخن راستگو باشند و اداء امانت کنند و سکوت نمایند و جدال بی مورد و بی جهت را ترک گویند و به یکدیگر رو آورند و به دیدار یکدیگر بروند زیرا این کار وسیله تقرب و نزدیک شدن به من است و خود را به طعن زدن بر یکدیگر و تولید اختلاف مشغول نکنند ، زیرا من سوگند یاد کرده و بر خود لازم نموده ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستان مرا خشمناک سازد از خدا بخواهم او را در دنیا به سخت ترین عذابها معذب گرداند و در آخرت از زیانکاران باشد. انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 238
امام رضا (ع) در هنگام تلاوت قرآن هرگاه می گذشتند به آیه ای که در او ذکر بهشت یا جهنم شده گریه میکرد و از حق تعالی تقاضای بهشت میکرد و پناه میبرد به خداوند از آتش جهنم. منتهی الآمال جلد 2 صفحه 871
امام رضا (ع) : عبادت به نماز و روزه زیاد نیست ، عبادت زیاد اندیشه نمودن در امر خدا است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 287
از امام رضا (ع) مشخصات آدمهای نادان را پرسیدند ، فرمود : کسی که دلبسته به چیزی است که او را از خدا باز میدارد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 288
امام رضا (ع) : اظهار دوستی و محبت با مردم نیمی از عقل است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 288
شخصى از حضرت رضا (ع) راجع به این آیه پرسید : وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى ا... فَهُوَ حَسْبُهُ « سوره طلاق آیه 3 » { و هر که توکل کند بر خدا البته خدا کفایت کند امورش را } فرمود : توکل درجاتى دارد از آن جمله اینست که در تمام کارهایت اعتماد به خدا کنى در کارهائى که نسبت به تو انجام داده هر چه کرده راضى باشى و بدانى که در مورد تو کوتاهى و کم لطفى ننموده و بدانى که حق با اوست در تمام آن ، پس توکل بر او مینمائى به تفویض آن بخدا و از آن جمله ایمان به غیبت است مسائلى که تو از آن اطلاع ندارى علم آن را به خدا می سپارى و اولیاء و امناى خدا و به آنچه آنها میگویند اعتماد میکنى و به مسائل دیگرى که از ناحیه امناى خدا میرسد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 289
احمد بن نجم از امام رضا (ع) سؤال کرد راجع به عُجب و خودپسندى که عمل را فاسد میکند : امام (ع) فرمود : عُجب درجاتى دارد از آن جمله اینست که شخص عمل بد خود را خوب شمارد و خوشش بیاید و خیال کند کار خوبى کرده و نوع دیگر آن اینکه شخص با ایمانى که به خدا ایمان آورده منت بر خدا داشته باشد با اینکه خدا بر او منت دارد در دینش. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 289
از بهترین مردم از امام رضا (ع) سوال شد ؟ حضرت فرمود : کسانى که وقتى کار نیکى کنند شادمان میشوند و اگر گناهى از آنها سرزند استغفار میکنند وقتى به آنها بدهند سپاس گزاری کنند و اگر گرفتار شوند صبر میکنند و اگر خشمگین شوند می بخشند. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 290
از اندازه توکل از امام رضا (ع) سوال شد ؟ حضرت فرمود : از هیچ کس جز خدا نترسى. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 290
ایمان چهار قسم است: توکل بر خدا و رضا به قضاى او و تسلیم فرمانش و تفویض و واگذارى به خدا ؛ عبد صالح (مؤمن آل فرعون) گفت : وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى ا...ِ فَوَقاهُ ا... سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا ( من کار خود را به خدا واگذارم ، پس نگاهداشت آن مؤمن آل فرعون را خدا از بدیهاى آنچه براى او فرعونیان حیله کردند ) {سوره غافر آیات 44 و 45 } بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 290
امام رضا (ع) فرمود : سخاوتمند از غذاى مردم میخورد تا از غذایش بخورند و بخیل از غذاى مردم نمیخورد تا از غذاى او نخورند. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 291
امام رضا (ع) : فرمود بنده حقیقت ایمان را تکمیل نمی نماید مگر اینکه در او سه خصلت باشد: تفقه و اطلاعات دینى و نیکو اندازه داشتن در زندگى (که بجا خرج کند) و شکیبائى بر مصیبتها. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 291
امام رضا (ع) به ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود : داود ما را حقى است بر شما بواسطه انتساب به پیامبر (ص) و شما را حقى است بر ما هر کس حق ما را بشناسد حق او نیز لازم می شود هر کس عارف به حق ما نباشد حقى بر ما ندارد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 291
حضرت رضا (ع) : از خداوند عافیت دنیا و آخرت بخواهید ، من روایت میکنم از موسی بن جعفر (ع) که فرمود : نعمت پنهان وقتی داشته باشی به آن توجه نداری ، ولی وقتی نعمت از دستت رفت قدرش را خواهی دانست. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 294
حضرت رضا (ع) : از حرص و حسد بپرهیزید ، زیرا این دو صفت امت هاى پیش از شما را نابود کرده ، از بخل بپرهیزید زیرا بخل بیماریی است که در آزادمرد و مؤمن یافت نمیشد چون بخل ورزیدن ، خلاف ایمان است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 294
حضرت رضا (ع) : مبادا از حق خشمگین شوید وقتى به گوشتان رسید و مبادا دنیا شما را فریب دهد ، زیرا دنیا به صلاح شما رفتار نمیکند چنانچه خوب رفتار نکرد با پیشینیان که دل به دنیا بسته بودند ، و روایت شده که دنیا زندان مؤمن و قبر خانه اوست و بهشت جایگاهش ولى دنیا براى کافر بهشت و قبر زندان و جهنم جایگاه اوست ، راستگوئى را از دست ندهید ، مبادا دروغ گویید که دروغ شایسته دروغگویان است ، زیاد بیاد مرگ باشید. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 295
حضرت رضا (ع) : یاد مرگ بهترین عبادت است ، زیاد صلوات بر محمد و آلش بفرستید و زیاد دعا کنید براى مؤمنین و مؤمنات در دل شبهاى تار و روزها ، زیرا صلوات بر محمد و آل او از بهترین اعمال خوب است ، شدت علاقه نشان دهید بر رفع نیازمندیهاى مؤمنین و شاد کردن آنها و برطرف نمودن ناراحتى از ایشان زیرا بعد از انجام واجبات هیچ عملى بهتر از شاد کردن مؤمن نیست. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 295
حضرت رضا (ع) : مبادا اعمال نیک را به اتکاى حب و دوستى آل محمد (ص) رها کنید و مبادا دوستى آل محمد (ص) را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از این دو به تنهائى پذیرفته نمیشود. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 295
از کتاب فقه الرضا روایت رسیده که امام رضا (ع) فرمود : نگاه کن به کسى که از تو در قدرت پائین تر است و نگاه نکن به کسى که بالاتر از تو است، این عمل براى تو شایسته تر است و بیشتر سزاوار افزایش نعمت میشوى ، بدان عمل دائم کم با یقین و بینش در نزد خدا بهتر است از عمل زیاد بدون یقین و با کوشش ، بدان ورعى سودمندتر از ترک کارهاى حرام و خوددارى از آزار مؤمنین نیست، و هیچ زندگى گواراتر از اخلاق خوب نیست و مالى سودمندتر از قناعت و نادانى زیان دارتر از خودپسندى نیست. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 296
پیامی از امام ابوالحسن الرضا (ع) : ای عبدالعظیم ، دوستانم را سلام برسان و به آنان بگو که شیطان را بر خود مسلط نسازند ، به راستی و امانتداری و سکوت و ترک جدال ، آنان را امر نمای ، به دیدار یکدیگر که خشنودی من است ، ایشان را توصیه کن ، مباد که به هتک حرمت و پرده دری از یکدیگر مبادرت جویند ، که سوگند یاد کرده ام ، آن کس که چنین کند و دوستی از دوستانم را آزرده سازد ، از خداوند بخواهم او را در دنیا به سخت ترین عذاب گرفتار سازد و در آخرت در زمره زیانکاران قرارش دهد. ایشان را آگاه کن که خداوند نیکوکاران ایشان را می بخشد و از بدکارشان در می گذرد ، جز آنکه به او شرک ورزیده ، و یا دوستی از دوستان مرا آزار رسانیده و یا قصد سوئی نسبت به او در دل پنهان کرده باشد.خداوند چنین کسی را نمی بخشد ، و چون به کارش اصرار ورزد ، روح و حقیقت ایمان از قلبش رخت بربندد و از ولایت من بیرون رود و از آن هیچ برخوردار نگردد. که از این به خدا پناه می جویم.
امام رضا (ع) : کسی که میخواهد عزیزترین مردم باشد باید در نهان و آشکار تقوای خدا را پیشه سازد.
امام رضا (ع) : هرکس خودش را از ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست. سفینة البحار
امام رضا (ع) : کسی که بار سفر ببندد و به زیارت من بیاید ، دعای او مستجاب و گناهش بخشوده میشود. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) میفرمایند : رسول خدا (ص) فرمودند : ستارگان مایه امنیت اهل آسمانند ، و اهل بیت من مایه امنیت اهل زمین. بحارالانوار جلد 23 صفحه 19
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : روزگاری نخواهد گذشت که سرزمین طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من میگردد ، هرکس مرا در غُربتم ( سرزمین طوس ) زیارت کند ، گناهانش آمرزیده میشود ، و در قیامت همراه و هم رتبه من خواهد بود. وسائل الشیعه جلد 10
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : هرکس از شیعیانم مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد ، در قیامت شفیع او خواهم بود. عیون الاخبار الرضا (ع)
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : در خراسان بقعه ای است که زمانی خواهد رسید که محل رفت و آمد فرشتگان گردد ..... هرکس مرا در آنجا زیارت کند ، همانند کسی است که حضرت رسول (ص) را زیارت کرده باشد ، و خداوند متعال ثواب هزار حج و عُمره قبول شده به او عطا میفرماید و من و پدرانم در قیامت شفیع او خواهیم بود. بحارالانوار
امام رضا (ع) دو بیت را در میان قصیده ای که دعبل خزائی سروده نهادند و گفتند : و قبری در شهر طوس است که وا مصیبتا از غم و اندوهش که تا به روز قیامت آتش به جان زده است ، تا آنگاه که خداوند قائمی برانگیزد و درد و رنج ما را تسلا بخشد. امام فرمود : این قبر ، قبر من است. عیون الاخبار الرضا (ع)
اسحاق بن راهویه گفت : در زمانی که امام علی بن موسی الرضا (ع) وارد نیشابور شدند ، روزی که از آنجا به سوی مامون خارج می شدند ، محدثینی که در آن دیار بودند جمله فرا راه آنحضرت آمده ، گفتند : یابن رسول الله (ص) از میان ما می روی و ما را به حدیثی آگاه نمی سازی تا از آن بهره مند شویم ؟ این در حالی بود که آن حضرت در هودجی نشسته بودند ، سر خویش بیرون آورده و فرمود : از پدرم موسی بن جعفر (ع) شنیدم که فرمود از پدرم جعفر بن محمد (ص) شنیدم که فرمود از پدرم محمد بن علی (ع) شنیدم که فرمود از پدرم علی بن الحسین (ع) شنیدم که فرمود از پدرم حسین بن علی (ع) شنیدم که فرمود از پدرم امیرمومنان (ع) شنیدم که فرمود : از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود از جبرئیل (ع) شنیدم که فرمود از خدای عزوجل شنیدم که فرمود : { کلمه لا اله الا الله ، حصار و جایگاه امن من است ، پس هرکس به دژ من وارد گردد از عذابم در امان خواهد بود } ابن راهویه گوید : هنگامی که شتر حضرت به راه افتاد ، آن حضرت با صدای بلند فرمودند : این شرطهایی دارد و من خود از جمله آن شرطها هستم. { یعنی از شرطهای اقرار به کلمه لا اله الا الله اقرار به امامت آن حضرت است که از جانب خداوند متعال معین شده است و طاعتش بر همگان فرض و واجب است } عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) فرمودند : حقیقت ایمان بنده کامل نمیشود مگر در وی سه ویژگی باشد : فهم دین ، اندازه گیری درست در زندگی ، و شکیبایی بر سختیها و گرفتاریها. عیون الاخبار الرضا (ع)
از امام رضا (ع) درباره بهترین بندگان پرسش شد ؛ پس فرمود : اینان کسانی اند که چون نیکی کنند ، شادمان شوند و چون بدی کنند ، استغفار جویند و چون مورد بخشش قرار گیرند ، شکر و سپاس گویند و چون گرفتار رنج و سختی شوند شکیبایی پیشه کنند و هر آنگاه که خشمگین گردند ، عفو کنند. تحف العقول
امام رضا (ع) به نقل از امام علی (ع) فرمود : کسی که به روزگار تکیه کند و بدان اعتماد ورزد ، زمین خواهد خورد. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) : هر امامی را با دوستان و پیروانش پیمانی است . همانا ، از کمال وفای به عهد و نیک به جای آوردن آن ، زیارت قبور ایشان است.پس آنان که با علاقه و شوق ، قبور امامان را زیارت نمایند و به آنچه مورد شوق و رغبت آنان بوده ، باور داشته باشند ، پیشوایانشان در روز قیامت شفعای آنان خواهند بود. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) از پدر بزرگوارشان و آن حضرت از امام صادق (ع) و ایشان از پدران بزرگوارشان (ع) از امیر مومنان نقل فرموده است که فرمودند : (( شما را به نماز و پاسداری از آن سفارش می کنم ، زیرا نماز بهترین عمل و ستون دین شماست )) بحارالانوار
امام رضا (ع) : نماز ، وسیله تقرب هر پرهیزکار به خداوند متعال است. بحارالانوار
امام رضا (ع) فرمود : کار نیک و تلاش در عبادت را به امید عشق به آل محمد (ص) رها نکنید ؛ عشق آل محمد (ع) و پذیرش فرمان اینان را به امید عبادت ترک مگویید که هیچ یک از این دو بی یکدیگر پذیرفته نمیشود. بحارالانوار
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : هرکس دوست دارد که به دستاویز محکمی چنگ زند ، باید به دوستی و وِلای علی و اهل بیتم ، چنگ زند. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از امام حسین (ع) فرمود : هرکس دوست دارد اجل او به تاخیر افتد و روزی اش زیاد شود ، بر او باد بر صله رحم و ارتباط با خویشاوندان. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : دعاء ، خود اسلحه و ابزار کار مومن و ستون دین و روشنی آسمانها و زمین است پس بر شما باد به دعا کردن و در آن اخلاص ورزید. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از امیرمومنان علی (ع) فرمود : هرکس روزگار را سرزنش کند و از دست آن بنالد خود همواره مورد نکوهش واقع خواهد شد. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : درشتخویی و بداخلاقی ، عمل آدمی را تباه میسازد ، آن گونه که سرکه عسل را تباه میکند. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : رجب ، ماه گرانقدر خداست که در آن ، رحمت را بر بندگانش فرو می ریزد. مسند الامام الرضا (ع)
امام رضا (ع) درباره ویژگی پیامبر (ص) فرمود : (( . . . در جایی که نیاز نبود ، سخن نمی گفت . . . کریم و بزرگ هر قومی را گرامی میداشت . . . نیکی را تحسین می کرد و بدی را زشت می شمارد . . . برای مردم همچون پدری مهربان بود و در مورد حق ، همه در برابر ایشان یکسان بودند.مجلس ایشان ، مجلس حلم و بردباری ، حیاء و راستگویی و امانت بود ، صدا در آنجا بلند نمیشد و از کسی هتک حرمت نمی گشت . . . )) عیون الاخبار الرضا (ع)
وشاء گوید : از حضرت رضا علیه السلام راجع به قول خداى تعالى « و علاماتى گذاشت و بوسیله ستاره هدایت شوند» پرسیدم فرمود: ما هستیم علامات و ستاره رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله است. اصول کافی جلد 1 صفحه 296 شرح : - خداى تعالى در آیاتى چند که پیش از این آیه شریفه است، نعمتها و آیات قدرت خود را براى بشر بیان میکند و در یک آیه قبل میفرماید: «و در زمین لنگرهائى (از کوه) افکند، تا زمین شما را نلرزاند و جویها و راهها پدید آورد، شاید هدایت یابید» سپس فرماید: و علاماتى گذاشت و بوسیله ستاره هدایت شوند» پیداست که تفسیر و معنى ظاهر آیه اینست که براى راههاى زمین علاماتى مانند کوهها و پست و بلندیها قرار داد، تا مسافرین مقصد و هدف خود را گم نکنند و در شب هم ستاره ها را چراغ و راهنماى این علامات قرار داد و این معنى بسیار مناسب است با تأویلى که امام علیه السلام براى راه دین و رهبرى پیغمبر و امامان صلّى اللَّه علیه و آله نسبت به آن راه میفرماید. اصول کافی جلد 1 صفحه 296
عبد العزیز بن مسلم گوید : ما در ایام حضرت رضا (ع) در مرو بودیم ، در آغاز ورود ، روز جمعه در مسجد جامع انجمن کردیم، حضار مسجد موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه بازگو میکردند ، من خدمت آقایم رفتم و گفتگوى مردم را در بحث امامت به عرضش رسانیدم حضرت (ع) لبخندى زد و فرمود: اى عبد العزیز این مردم نفهمیدند و از آراء صحیح خود فریب خورده و غافل گشتند. همانا خداى عزوجل پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بیان هر چیز در اوست حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرمود (38 سوره 6) «چیزى در این کتاب فرو گذار نکردیم» و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیغمبر (ص) بود این آیه نازل فرمود (3 سوره 5) «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم» و موضوع امامت از کمال دین است (تا پیغمبر (ص) جانشین خود را معرفى نکند تبلیغش را کامل نساخته است) و پیغمبر (ص) از دنیا نرفت تا آنکه نشانه هاى دین را براى امتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق واداشت و على (ع) را به عنوان پیشوا و امام منصوب کرد و همه احتیاجات امت را بیان کرد پس هر که گمان کند خداى عزوجل دینش را کامل نکرده قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند به آن کافر است. مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود، همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش منیع تر و عمقش گودتر از آنست که مردم با عقل خود به آن رسند یا با آرائشان آن را دریابند و یا با انتخاب خود امامى منصوب کنند، همانا امامت مقامى است که خداى عزوجل بعد از رتبه نبوت و خلت در مرتبه سوم به ابراهیم خلیل علیه السلام اختصاص داده و به آن فضیلت مشرقش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده (124 بقره) «همانا من تو را امام مردم گردانیدم» ابراهیم خلیل (ع) از نهایت شادیش به آن مقام عرض کرد «از فرزندان من هم؟» خداى تبارک و تعالى فرمود «پیمان و فرمان من به ستمکاران نمیرسد» پس این آیه امامت را براى ستمگران تا روز قیامت باطل ساخت و در میان برگزیدگان گذاشت، سپس خداى تعالى ابراهیم را شرافت داد و امامت را در فرزندان برگزیده و پاکش قرار داد و فرمود (72 انبیاء) «و اسحق و یعقوب را اضافه به او بخشیدیم و همه را شایسته نمودیم و ایشان را امام و پیشوا قرار دادیم تا به فرمان ما رهبرى کنند و انجام کارهاى نیک و گزاردن نماز و دادن زکات را به ایشان وحى نمودیم آنها پرستندگان ما بودند» پس امامت همیشه در فرزندان او بود در دوران متوالى و از یکدیگر ارث میبردند تا خداى تعالى آن را به پیغمبر ما (ص) به ارث داد و خود او جل و تعالى فرمود (68 سوره 3) «همانا سزاوارترین مردم به ابراهیم پیروان او و این پیغمبر و اهل ایمانند و خدا ولى مؤمنانست» پس امامت مخصوص آن حضرت گشت و او به فرمان خداى تعالى و طبق آنچه خدا واجب ساخته بود، آن را به گردن على نهاد و سپس در میان فرزندان برگزیده او که خدا به آنها علم و ایمان داده جارى گشت و خدا فرموده (56 سوره 30) «آنها که علم و ایمان گرفتند، گویند در کتاب خدا تا روز رستاخیز بسر برده اید» پس امامت تنها در میان فرزندان علی است تا روز قیامت، زیرا پس از محمد (ص) پیغمبرى نیست این نادانان از کجا و به چه دلیل براى خود امام انتخاب میکنند ؛ همانا امامت مقام پیغمبران و میراث اوصیاء است، همانا امامت خلافت خدا و خلافت رسول خدا (ص) و مقام امیرالمؤمنین (ع) و میراث حسن و حسین علیهما السلام است. همانا امامت زمام دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است ؛ همانا امامت ریشه با نمو اسلام و شاخه بلند آن است، کامل شدن نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات و اجراء حدود و احکام و نگهدارى مرزها و اطراف بوسیله امامست، امامست که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام کند و حدود خدا را بپا دارد و از دین خدا دفاع کند و با حکمت و اندرز و حجت رسا مردم را به طریق پروردگارش دعوت نماید، امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است به نحوى که دستها و دیدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره ایست راهنما در شدت تاریکی ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها (یعنى زمان جهل و فتنه و سرگردانى مردم) امام آب گواراى زمان تشنگى و رهبر به سوى هدایت و نجات بخش از هلاکت است، امام آتش روشن روى تپه (راهنماى گمگشتگان) است، وسیله گرمى سرمازدگان و راهنماى هلاکت گاه هاست هر که از او جدا شود هلاک شود. امام ابریست بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدیست فروزنده سقفى است سایه دهنده، زمینى است گسترده، چشمه ایست جوشنده و برکه و گلستانست، امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است، امام امین خداست در میان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش و دعوت کننده بسوى او و دفاع کننده از حقوق او است، امام از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است، بدانش مخصوص و بخویشتن دارى نشانه دار است، موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کافرین است، امام یگانه زمان خود است، کسى به همطرازى او نرسد، دانشمندى با او برابر نباشد، جایگزین ندارد ؛ مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بی آنکه خود او در طلبش رفته و بدست آورده باشد، بلکه امتیازیست که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده. کیست که امام تواند شناخت یا انتخاب امام براى او ممکن باشد، هیهات، در اینجا خردها گمگشته، خویشتنداریها بیراهه رفته و عقلها سرگردان و دیده ها بی نور و بزرگان کوچک شده و حکیمان متحیر و خردمندان کوتاه فکر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخن دانان درمانده اند که بتوانند یکى از شئون و فضائل امام را توصیف کنند همگى به عجز و ناتوانى معترفند، چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبى از امر امام را فهمید و جایگزینى که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟!! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟!! در صورتى که او از دستیازان و وصف کنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر؟!! او کجا و خرد بشر؟!! او کجا و مانندى براى او؟!! گمان برند که امام در غیر خاندان رسول خدا محمد (ص) یافت شود؟!! به خدا که ضمیرشان به خود آنها دروغ گفته [تکذیبشان کند] و بیهوده آرزو بردند، به گردنه بلند و لغزنده اى که به پائین میلغزند بالا رفتند و خواستند که با خرد گمگشته و ناقص خود و با آراء گمراه کننده خویش نصب امام کنند و جز دورى از حق بهره نبردند [خدا آنها را بکشد، به کجا منحرف میشوند؟!!] آهنگ مشکلى کردند و دروغى پرداختند و به گمراهى دورى افتادند و در سرگردانى فرو رفتند که با چشم بینا امام را ترک گفتند (28 سوره 29) «شیطان کردارشان را در نظرشان بیاراست و از راه منحرفشان کرد با آنکه اهل بصیرت بودند». از انتخاب خدا و انتخاب رسول خدا (ص) و اهل بیتش روى گردان شده و به انتخاب خود گرائیدند در صورتى که قرآن صدا برآورد که (66 سوره 28) «پروردگارت هر چه خواهد بیافریند و انتخاب کند اختیار بدست آنها نیست خدا از آنچه با او شریک میکنند منزه و والاست» و باز خداى عزوجل فرماید (36- احزاب) «هیچ مرد و زن مؤمنى حق ندارد که چون خدا و پیغمبرش چیزى را فرمان دادند، اختیار کار خویش داشته باشد» و فرموده است (36 سوره 68) «شما را چه شده، چگونه قضاوت میکنید؟!! مگر کتابى دارید که آن را میخوانید، تا هر چه خواهید انتخاب کنید، در آن کتاب بیابید، یا براى شما تا روز قیامت بر عهده ما پیمانهاى رسا هست که هر چه قضاوت کنید حق شماست، از آنها بپرس کدامشان متعهد این مطلب است و یا مگر شریکانى دارید، اگر راست گویند، شریکان خویش بیاورند» و باز خداى عزوجل فرموده است (24- محمد) «چرا در قرآن اندیشه نمیکنند یا مگر بر دلها قفل دارند و فرموده «مگر خدا بر دلهاشان مهر نهاده که نمیفهمند» و یا (20 سوره 8) «گفتند شنیدیم ولى نمیشنیدند و همانا بدترین جانوران به نظر خدا مردم کر و لالند که تعقل نمیکنند، و اگر خدا در آنها خیرى سراغ داشت به آنها شنوائى میداد و اگر شنوائى هم میداشتند پشت میکردند و روى گردان بودند» و یا «گفتند شنیدیم و نافرمانى کردیم» (منصب امامت اکتسابى نیست) بلکه فضلى است از خدا که به هر کس خواهد میدهد پس چگونه ایشان را رسد که امام انتخاب کنند در صورتى که امام عالمى است که نادانى ندارد، سرپرستى است که عقب نشینى ندارد کانون قدس و پاکى و طاعت و زهد و علم و عبادتست، دعوت پیغمبر به او اختصاص دارد، از نژاد پاک فاطمه بتولست، در دودمانش جاى طعن و سرزنشى نیست و هیچ شریف نژادى به او نرسد، از خاندان قریش و کنگره هاشم و عترت پیغمبر و پسند خداى عزوجل است، براى اشراف شرفست و زاده عبد منافست، علمش در ترقى و حلمش کاملست، در امامت قوى و در سیاست عالمست، اطاعتش واجبست، به امر خداى عزوجل قائمست، خیر خواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست: خدا پیغمبران و امامان را توفیق بخشیده و از خزانه علم و حکم خود آنچه به دیگران نداده به آنها داده، از این جهت علم آنها برتر از علم مردم زمانشان باشد که خداى تعالى فرموده (35- یونس) «آیا کسى که سوى حق هدایت میکند شایسته تر است که پیرویش کنند یا کسى که هدایت نمیکند جز اینکه هدایت شود، شما را چه شده؟ چگونه قضاوت میکنید؟!! و گفته دیگر خداى تعالى (359 بقره) «هر که را حکمت دادند خیر بسیارى دادند» و باز گفته خداى تعالى درباره جناب طالوت (247 بقره) «خدا او را بر شما برگزید و به علم و تن بزرگیش افزود خدا ملک خویش به هر که خواهد دهد و خدا وسعت بخش و داناست» و به پیغمبر خویش (ص) فرمود: (113- نساء) «خدا بر تو کتاب و حکمت نازل کرد و آنچه را نمیدانستى به تو تعلیم داد، کرم خدا نسبت به تو بزرگ بود» و نسبت به امامان از اهل بیت و عترت و ذریه پیغمبر علیهم السلام فرمود: (54- نساء) و یا به مردم نسبت به آنچه خدا از کرم خویش به ایشان داده حسد میبرند حقا که ما خاندان ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم و به آنها مُلک عظیمى دادیم کسانى به آن گرویدند و کسانى از آن روى گردانیدند و جهنم آنها را بس افروخته آتشى است» همانا چون خداى عزوجل بنده اى را براى اصلاح امور بندگانش انتخاب فرماید سینه اش را براى آن کار باز کند و چشمه هاى حکمت در دلش گذارد و علمى به او الهام کند که از آن پس از پاسخى در نماند و از درستى منحرف نشود، پس او معصومست و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته، از هر گونه خطا و لغزش و افتادنى در امانست، خدا او را به این صفات امتیاز بخشیده تا حجت رساى او باشد بر بندگانش و گواه بر مخلوقش و این بخشش و کرم خداست به هر که خواهد عطا کند و خدا داراى کرم بزرگیست» آیا مردم چنان قدرتى دارند که بتوانند چنین کسى انتخاب کنند و یا ممکن است انتخاب شده آنها این گونه باشد تا او را پیشوا سازند به خانه خدا سوگند که این مردم از حق تجاوز کردند و کتاب خدا را پشت سر انداختند مثل اینکه نادانند، در صورتى که هدایت و شفا در کتاب خداست، اینها کتاب خدا را پرتاب کردند و از هوس خود پیروى نمودند، خداى جل و تعالى هم ایشان را نکوهش نمود و دشمن داشت و تباهى داد و فرمود: (50 سوره 28) «ستمگرتر از آنکه هوس خویش را بدون هدایت خداى پیروى کند کیست؟ خدا گروه ستمکاران را هدایت نمیکند» و فرمود: (7 سوره 47) «تباهى باد بر آنها و اعمالشان نابود شود» و فرمود (35 سوره 40) «بزرگست در دشمنى نزد خدا و نزد مؤمنان. خدا این گونه بر هر دل گردنکش جبارى مهر مینهد» درود و سلام فراوان خدا بر محمد پیغمبر و خاندان او. اصول کافی جلد 1 صفحه 282
منبع:http://ahadith.ir
عالی بود ۱۳ خدا کند که در ما اثر کند
از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرمود : وحشت بارترین مواقع برای این مردم ، سه مورد است : روز ولادت که از شکم مادر خارج می شود و دنیا را می بیند . روزی که می میرد و عالم بعد از مرگ و اهل آنرا مشاهده می کنند ، و روزی که دوباره زنده می شوند ، به صحنه قیامت قدم می گذارند و احکامی را مشاهده می کنند که در دنیا ندیده اند
به نام خدا سلام استاد عزیز و گرامی در ابتدا فرا رسیدن ماه عزاداری سالار و سید شهیدان حضرت ابا عبد اااه الحسن(ع) را تسلیت عرص مینمایم میخواستم خواهش کنم اگر مقدور هست کلبه ای به نام کلبه محرم درست کنید تا ما هم بتوانیم در ان بیشتر خدمت کینم
ای عزیز! در کارهای خود دقیق شو و از نفس خود در هر عملی حساب بکش و او را در برابر هر پیشامدی، استنطاق کن که اِقدامش در خیرات و در امور شریفه برای چیست؟ دردش چیست که میخواهد از مسائل نماز شب سؤال کند؟ یا اذکار آن را تحویل بدهد؟ میخواهد برای خدا مسأله بفهمد یا بگوید؟ یا میخواهد خود را از اهل آن قلمداد کند؟ چرا سفر زیارتی که رفته، با هر وسیلهای است به مردم میفهماند؟ حتی عددش را. چرا صدقاتی را که در خفا میدهد، راضی نمیشود که کسی از او مطلع نشود؟ با هر راهی شده، سخنی از آن به میان آورده، به مردم ارائه میدهد؟ اگر برای خداست و میخواهد که مردم دیگر به او تأسی کنند و مشمول «الدالّ علی الخیر کفاعله»1 گردد، اظهارش خوب است. شکر خدا کند به این ضمیر صاف و قلب پاک؛ ولی ملتفت باشد که در مناظره با نفس، گول شیطنت او را نخورده باشد و عمل ریایی را با صورت مقدسی به خوردش ندهد و اگر برای خدا نیست، ترک آن اظهار کند که این «سمعه» است و از شجرة ملعونه ریا است و عمل او را خداوند منان قبول نمیفرماید و امر میفرماید در سجین قرار دهند. باید به خدای تعالی از شر مکاید2 نفس پناه ببریم که مکاید آن خیلی دقیق است.
اگر ما بندة مخلص خداییم، چرا شیطان در ما اینقدر تصرف دارد؟ با آنکه او با خدای خود عهد کرده است که به «عباد لله المخلَصین» کار نداشته باشد و دست به ساحت قدس آنها دراز نکند. به قول شیخ بزرگوار ما رحمه الله علیه شیطان، سگ درگاه خدا است. اگر کسی با خدا آشنا باشد، به او عوعو نمیکند و او را اذیت نمیکند. سگ در خانه، آشنایان صاحب خانه را دنبال نمیکند. شیطان نمیگذارد کسی که آشنایی به صاحب خانه ندارد، وارد خانه شود. پس اگر دیدی شیطان با تو سر و کار دارد، بدان کارهایت از روی اخلاص نیست و برای حق تعالی نیست. اگر شما مخلصید، چرا چشمههای حکمت از قلب شما به زبان، جاری نشد؟ با اینکه چهل سال است به خیال خود قربة الی الله عمل میکنید، با این که در حدیث وارد است که کسی که برای خدا، چهل صباح اخلاص ورزد، چشمههای حکمت از قلبش به زبانش جاری گردد.3 پس بدان اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بیدرمان همین جا است.4
بر طبق روایات اهل بیت علیه السلام یکی از عواملی که باعث قطع شدن رابطه معنوی انسان با خدای تعالی میشود گناه نمودن است در نتیجه موسیقی و آوازه خوانی که یکی از گناهان کبیره در شرع مقدس اسلام است نیز چنین تاثیری دارد و کسانی که دائما با این امور سر وکار دارند یا به انها گوش میدهند عاقبت کارشان به جایی خواهد رسید که از دشمنان خدا و اهلبیت خواهند شد (البته اگر توبه نکنند و به سوی خدا بازگشت ننمایند) برای مثال خدا عظیم در سوره روم ایه 10 میفرمایند : عاقبت ان کسانی که عمل کردند گناهان را این شد که ایشان تکذیب نمودند ایات خدا و گفتار پیامبران و استهزا مینمودند انبیا ما را .
امام حسین (ع): در روز عاشورا موقعی که برای آخرین بار امام حسین (ع) میخواستند به میدان بروند امام سجاد (ع) پیش ایشان آمدند و فرمودند پدر جان آیا شما خودتان را برای این مردم معرفی ننموده اید که فرزند رسول خدا (ص) و فاطمه زهرا (س) هستید . امام (ع) در پاسخ فرمودند: چرا فرزندم من سی بار خودم را برای این مردم معرفی کردم ولی این مردم از بس با گوش های خود صداهای حرام شنیده اند که دیگر موعظه های من در ایشان اثری ندارد و وقتی من می خواهم برایشان صحبت کنم با حالت تمسخر دست در دهان میگردانند.
نتیجه اینکه: صوت موسیقی که از صداهای حرام است گوش حق پذیر انسان را کر می سازد و مداومت بر این امور کار را به جائی میرساند که اگر برای مثال امام حسین (ع) هم شخص را موعظه کند برای شخص که به این امور اشتغال دارد سود بخش نیست. مگر آنکه لطف خدا شامل حال او شود. لذا به خاطر همین مطلب است که ما در احادیث مربوط به حضرت امام زمان (عج) می خوانیم یکی از اولین گروهی که به جنگ با حضرت می روند اهل ساز و موسیقی و آوازه خوانی هستند.
2- بی غیرتی یکی دیگر از آسیب های موسیقی به نهاد انسان
یکی دیگر از بیماریهای روحی که به مرور زمان و به تدریج در روان افرادی که اهل موسیقی هستند رسوخ می نماید مرض بی غیرتی و بی ناموسی است که در این زمینه :پیشوا و امام ششم شیعیان حضرت امام صادق (ع) فرموده اند: کسی که چهل روز در خانه اش صوت موسیقی و آواز خوانی پخش شود و مردمان بر او وارد شوند. شیطان تمام اعضای خود را به بدن او مسح می نماید پس غیرت به کلی از آن مرد بر طرف گردد تا به حدی که اگر با زنش در مقابل خودش فعل قبیحی کنند او بدش نمی آید و صفت غیرت و حیاء به کلی از آن مرد بر طرف شود.(وسائل شیعه کتاب تجارت باب 128، فروع کافی جلد 6 صفحه 432)
برای نمونه و تائید این کلام اعجاب انگیز امام صادق (ع) ما صدق این مطلب را در مجالس موسیقی و رقص که در کشورهای غربی برگزار می شود می بینیم که چگون این افراد وحشی که با لکه دار کردن نام تمدن در این گونه شب نشینی ها زنان خود را در دامن این و آن می بینند و از این کار هم بسیار لذت می برند و این گونه افراد با به وجود آوردن چنین جنایت انسانی و بی غیرتی جالب است که خود را روشنفکر هم می دانند اما کاری می کنند که خیلی از حیوانات هم زیر بار آنها نمی روند.
آری همسر خود را در آغوش این و آن می اندازند و قبل از هر چیز خود را به ناموس فروشانی مثل خود معرفی می نمایند.لذا اگر ما دقیقا این مسئله را ریشه یابی کنیم می بینیم تمام این بی غیرتی ها به موسیقی و مطربی ربط دارد. زیرا افیون موسیقی چنان تصرفاتی در عقل و اخلاق انسان می نماید که انسان برای لحظه ای شادی و عیش ناموسش را فدا می کند.در نتیجه ما که نام خود را شیعه و پیرو اهل بیت (ع) گذارده ایم باید بیش از پیش قدر دان نعمت ولایت اهل بیت (ع) و گفتار اعجاب انگیز ایشان باشیم که هزاران سال قبل از ما انجام این امورات را نهی کرده اند و با عمل کردن به دستورات ایشان نشان دهیم که به گفتار ایشان احترام می گذاریم.
3- رابطه موسیقی با زنا و فحشاء
یکی دیگر از اثرات مهلک موسیقی و آوازه خوانی بر روان انسان تحریک او بسوی فحشاء و زنا می باشد.و نیز در این رابطه رسول اکرم (ص) فرمودند:موسیقی مقدمه نزدیکی زن و مرد از راه نا مشروع هست ،موسیقی نردبان زنا می باشد.(مستدرک جلد 13 باب 78 حدیث 14)
علت این امر به خاطر آن است که نوای آلات موسیقی با مختل نمودن افکار و روان انسان خود به خود نیروی هوسرانی و شهوت رانی را در انسان ازدیاد می بخشد و صفت حیاء و غیرت را از انسان سلب می کند و کسی که غیرت و حیاء نداشته باشد دست به هر کاری می زند چون شخص مومن به خدا غیور است و به قول مولا علی (ع) که میفرمایند مومن غیور است و به ناموس کسی تجاوز نمی کند چون ناموس دیگران را مانند ناموس خود می داند. ولی چون همانطور که اشاره کردیم افرادی که دائم با وسائل و آلات موسیقی و آوازه خوانی سروکار دارند یا به آنها گوش فرا می دهند از طرفی نیروی شهوت در آنه تحریک می شود و از طرفی غیرت از آنها گرفته می شود و شخص بی ناموس هم باک ندارد که به ناموس دیگری تجاوز کند و یا به ناموس وی تجاوز شود.
4- کسانی که با موسیقی سر و کار دارند از روح انسانی خارج می شوند
یکی دیگر از مضرات موسیقی برای روان و جان انسان این است که آدمی هنگامی که به موسیقی ومطربی مشغول است از حال انسانی خارج می شود و شروع به حرکاتی می کند که در خور و رفتار او نیست. ثانیا از هدف مقدس و الهی که برای آن خلق شده یعنی اصلاح حیات اخروی و یاد خدای متعال غافل می شود و امیرالمومنین (ع) چه زیبا فرموده اند: موسیقی افسون انسانهاست. خوانندگان محترم برای مثال یک مار را که در لانه اش است در نظر بگیرید. وقتی که شخصی با فلوت شروع به آهنگ زدن می کند مار خود به خود و بدون اختیار از لانه اش بیرون می آید و در آن لحظه دیگر یک مار نیست بلکه برده و ذلیل در دست انسان است. انسان هم وقتی که به موسیقی و مطربی اشتغال پیدا میکند همین گونه دیگر شخصیت انسانی بلکه یک شخص ذلیل در نزد نفس اماره اش و شیطان می باشد.
5- بدترین اثر موسیقی بر روان انسانها ایجاد غفلت از یاد خدا
یکی دیگر از اثرات سوء موسیقی بر روان انسانها ایجاد غفلت از یاد خدا و آخرت می باشد. و این غفلت از یاد خدا مقدمه و باعث هر جنایت و خطائی می گردد. زیرا هر کس اگر بخواهد خطائی بکند اول باید از یاد خدا غافل شود و بهترین چیزی که انسان را از یاد خدا غافل می سازد همین موسیقی ها و مطربی ها است مثلا یک شخص اگر بخواهد آدم کشی کند اول باید از یاد از خدا غافل شود و بعد برود آدم کشی کند و موید سخنان بالا این حدیث از حضرت امام صادق (ع) که می فرمایند: از جمله گناهان کبیره اشتغال به موسیقی و آوازه خوانی است که انسان را از یاد خدا باز می دارد و او را در ارتکاب محرمات بی باک و بی باک و بی پروا می سازد.(وسائل شیعه کتاب تجارت)
نمونه دیگر در روایات ما برای تائید سخنان بالا درباره شان نزول آیه 11سوره جمعه است که خدای عظیم در آن می فرماید: ((چون بینند این مردم سخن لهوی را متفرق شوند و تو را واگذارند ای پیغمبر و به سوی آن روند))که در کتب تفسیر معتبر شان نزول این آیه را این چنین می خوانیم : در روز جمعه پیامبر اکرم (ص) در نماز جمعه برای مردم مشغول سخنرانی بودند ناگهان کاروانی از تجار شام وارد مدینه شدند که مردم در مسجد نزد رسول خدا هستند پس ایشان برای بازار گرمی طبق رسمی که داشتند شروع به نواختن طبل وسنج نموده و مردم را برای خرید کالا هایشان دعوت نمودند.پس مردمی که در مسجد نزد رسول خدا (ص) حور داشتند با شنیدن صدای طبل و سنج تجار رسول خدا (ص) را رها نمودند و به بازار رفتند و این آیه نازل گشت.
حال خوانندگان گرامی خود قضاوت کنند. وقتی که مردم با شنیدن صدای طبل و سنجی مجلس رسول خدا (ص) را وا می نهند وای به حال تاثیر موسیقی های امروزی در نهاد و روح انسانی از لحاظ غفلت از یاد خدا و اخرت.
6- موسیقی در نهاد انسان تولید نفاق می نماید.
اما یکی دیگر از بیماریهای مهلکی که موسیقی و مطربی بر روح انسانی وارد می سازد تولید بیماری نفاق می باشد. که درباره این مطلب احادیث فراوانی داریم که به چند مورد از آنها اشاره می نمائیم:
امام صادق (ع): گوش دادن به موسیقی و آوازه خوانی نفاق و دو رویی را در دل انسان می رویاند. همانگونه که آب سبزه کنار جوی را می رویاند. (وسائل شیعه کتاب تجارت باب 101)
امام صادق (ع): موسیقی مورث کفر است و نیز فرمود موسیقی آشیانه نفاق می باشد. (عین الحیوه صفحه231)
و علت اصلی این نفاق و کفر به خاطر آن است که چون موسیقی و آوازه خوانی از حرامهای الهی می باشند و در شرع اسلام از گناهان کبیره اند کسانی که با این امور سر و کار دارند هر دفعه که به سراغ آنها می روند به راحتی دارند بزرگترین معاصی را انجام می دهند و ذره ذره این معصیتها که بر روی هم انباشته می شوند قلب سلیم و ملکوتی شخص را می میراند و کار به جائی می رسد که شخص به خدای تعالی کافر می شود تائید کننده این سخنان ما نیز حدیث زیر است.
حضرت باقر (ع): وقتی انسان مرتکب گناهی می شود یک نقطه سیاه در دل او پدیدار می گردد. اگر توبه کند آن سیاهی پاک می شود و اگر گناه را تکرار کند آن سیاهی هم بیشتر می شود . به طوری که همه قلبش را فرا می گیرد و بعد از آن هرگز رستگار نخواهد شد. (اصول کافی جلد4)
ما میتوانیم به وضوح این نفاق را در اهل موسیقی مشاهده کنیم. مثلا درباره همین مساله موسیقی و آواز خوانی که این همه حرمت در اسلام دارد امروزه می بینیم اهل موسیقی و مطربی به هیچ وجه زیر بار حرام بودن آن نمی روند. وچنان درباره آن فعالیت می کنند که اگر این امور از چیزهای حلال در اسلام بود بیش از نمی توانستند تبلیغ کنند.و این گونه رفتارها نهایت رسوخ کفر و نفاق در وجود اهل موسیقی و مطربی را می رساند که به راحتی حرام های الهی را حلال می کنند و زیر بار دستور قرآن و ائمه (ع) نمی روند.
7- موسیقی و مطربی باعث قساوت قلب می گردند.
یکی دیگر از اثرات شوم موسیقی بر روان انسانها پدید آوردن بیماری قساوت قلب در انسان می باشد. و موید این کلام حدیثی از رسول خدا (ص) است که میفرمایند: گوش دادن به صداهای طرب انگیز و موسیقی و آواز خوانی دل انسان را می میراند. (نصایح صفحه 145). به عبارت دیگر افرادی که مداومت دارند بر گوش دادن به موسیقی و مطربی قلبشان مریض میگردد.و نتیجه این سختی و قساوت قلب این می شود که دیگر موعظه و پند در این قلوب اثر نمی کند. زیرا بر طبق آیات قرآن اثر گناهکاری قساوت قلب است.
سوره بقره آیه 74:>>قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است یا سخت تر از سنگ. زیرا برخی از سنگها از میانشان آب بیرون می آید یا از ترس خدا از بلندی ها فرو می افتد. ولی قلوب افراد گناهکار به قدری سخت است که دیگر چیزی از پندها و موعظه های الهی در آن اثر نمی نماید<<ونشانه و علامت این بیماری آن است که این گونه افراد وقتی در مجلسی قرار می گیرند که در آن سخن از خدا و قرآن و یاد مرگ و آخرت است. اهل موسیقی حالشان بر می شود و دوست دارند زود از این گونه مجالس خارج شوند و بر عکس اگر در جایی باشند که سخن از دنیا و سرگرمیهای گمراه کننده باشد. به اشتیاق بر ان توجه می کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تایید کننده سخنان فوق آیه 6و7سوره لقمان است که در آیه 6در مورد اهل موسیقی و مطربی توضیح می دهد و بلافاصله در آیه7 می فرماید:>>و چون خوانده شود بر اهل موسیقی و مطربی آیات و گفتار ما دوری گزینند و روی برگردانند ایشان و تکذیب آن گفتار نمایند مانند کسی که آن را نشنیده و گویا در گوشهای ایشان سنگینی است از شنیدن آیات ما پس مژده بده به ایشان عذابی دردناک را<<.
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
منبع: روحانی مسجد محل زندگی
نظر مراجع اعزام تقلید راجب موسیقی
فرق غنا با موسیقی
سـؤال: با تـوجه بـه تـرویج مـوسیقی از طـرف بعضی مراکز فرهنگی، برخی می گویند: غنا حرام است و موسیقی اشکال ندارد، لطفاً فرق بین غنا و موسیقی را بیان فرمایید و برخی می گویند: موسیقی اصیل و سنتی اشکال ندارد لطفاً نظرتان را بفرمایید:
حضرت آیه الله خامنه ای:
غنا خوانندگی مطرب و ملهی متناسب با مجالس عیش و نوش است و موسیقی نوازندگی با همان اوصاف است و در حکم با هم فرقی ندارند و هر دو حرام است.
حضرت آیه الله تبریزی:
غنا (آوازه خوانی مناسب مجالس خوشگذرانی که در مضمون باطل باشد) و گوش دادن به آن حرام است و بنابر احتیاط واجب باید از مطلق خواندنی که با ترجیع صوت (چهچه) است ولو در مضمون باطل نباشد اجتناب نمود و نیز موسیقی لهوی (نواختن با آلات مخصوصه که مناسب خوشگذرانی باشد) و گوش دادن به آن حرام است. موسیقی ای که مناسب خوشگذرانی باشد حرام است و بین انواع آن فرقی نیست چه سنّتی باشد یا غیر آن.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
غنا آوازی است که در آن صدا را در گلو می گردانند که به زبان عرفی چهچه می گویند و طرب انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد که این حرام است و موسیقی به یک تعریف، ترکیب اصوات است به نحوی که خوش آیند باشد. لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است. (جامع المسائل)
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
کلیه ی صداها و آهنگ های مناسب مجالس لهو و فساد، حرام است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیع و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا و گاه بر آلات مختلف موسیقی مانند تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می شود.
موسیقی را اگر به همان معنای غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانیم، فراگرفتن موسیقی که از قدیم الایّام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن بکار برده می شده و می شود همه حرام است. (جامع الاحکام)
استماع موسیقی
سؤال: حکم استماع موسیقی های صدا و سیما یا اداره ارشاد، ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزارآلات موسیقی چیست؟
حضرت آیه الله خامنه ای:
هرگـونه نوازندگـی مطـرب لهـوی که متناسب با مجالس عیش و نوش باشد حرام است.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
موسیقی اگر مطرب و مهیّج و مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و در غیر این صورت مانعی ندارد و مرکز پخش تأثیری در حکم ندارد.
حضرت آیه الله بهجت:
اگر موسیقی مطرب باشد استماع و خرید و فروش آن حرام است.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
آنچه در عرف مردم موسیقی می دانند استماع آن و ساخت و تعلیم و تعلم و فروش آلات آن حرام است.
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
کلیه صداها و آهنگ ها که مناسب لهو و فساد است حرام و غیر آن حلال است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف عام خواهد بود.
حضرت آیه الله تبریزی:
گوش دادن به موسیقی لهوی که مناسب مجالس خوشگذرانی می باشد جایز نیست و همچنین ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزارآلات موسیقی لهوی جایز نیست.
حضرت آیه الله سیستانی:
اگر موسیقی مناسب مجالس لهو و عیاشی نباشد حرام نیست.
شرکت در مجالس موسیقی
سؤال: شرکت کردن در مجالس جشن و عروسی که در آن برنامه های موسیقی اجرا می شود چگونه است؟
حضرت آیه الله خامنه ای:
شرکت در این گونه مجالس در صورتی که تأیید و یا تشویق گناهکار باشد حرام است.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
شرکت در مجالس لهو و لعب جایز نیست.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
جایز نیست.
حضرت آیه الله بهجت:
اگر موسیقی مطرب است شرکت جایز نیست.
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
شرکت در مجلس گناه جایز نیست.
حضرت آیه الله تبریزی:
گوش دادن به موسیقی لهوی ولو در مجالس عروسی جایز نیست.
حضرت آیه الله سیستانی:
اگر موسیقی مناسب مجالس لهو و عیاشی است شرکت کردن جایز نیست.
شرکت در مجالس حرام
سؤال: شرکت در عروسی ها و مجالسی که محرم و نامحرم مختلط هستند چه صورت دارد؟ و اجازه دادن والدین فرزندانشان را جهت شرکت در این گونه محافل چگونه است؟
حضرت آیه الله بهجت:
بـا فـرض اشتمال بر حرام یا مفسده باید اجتناب شود و اختلاط زن و مرد هم جایز نیست.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
حرام است.
حضرت آیه الله سیستانی:
اگر به نحوی است که موجب مفسده و یا ارتکاب گناه است جایز نیست.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
جایز نیست و باید آنها را منع نمود.
حضرت آیه الله تبریزی:
چنانچه اختلاط مرد و زن نامحرم همراه ارتکاب محرّمی باشد یا سبب تحریک شهوت بر حرام گردد جایز نیست و باید والدین فرزندانشان را منع کنند تا در این گونه اختلاط ها شرکت نکنند.
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
در فرض مسأله که مجلس به صورت مجلس گناه درآمده و مجلس سالم اسلامی نیست، شرکت در آن حرام است.
در اینترنت میگشتم که به یک مطلب بسیار جالب رسیدم این مطلب در مورد امتحانات مردم است در زمان ظهور از شما خواهش میکنم برای اینکه افراد بیشتری این امتحانات را بخوانند ان را در صفحه اول نقل کنید.
به نام خدا سلام ۱۳ عزیز دو پیشنهاد: ۱-در کلبه های دیگر نشانی این مطلبت را بده تا همه بدانند. ۲-کلبه جدیدی برایت بسازم این مطلب را مجددا بیاور. به هر یک مایل بودی بگو
الم-احسب النّاس ان یترکوا ان یّقولوا آمنّا و هم لایفتنون-ولقد فتنّا الّذین من قبلهم فلیعلمنّ الله الّذین صدقوا و لیعلمنّ الکاذبین
الحمد لله ربّ العالمین و صل الله علی سیدنا و مولانا محمد و آل بیته الطیّبین الطاهرین المعصومین و الّعن الدائم علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه
سلام و درود بر حضرت حجت بن الحسن مهدی صاحب الزمان ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و عجّل الله فرجه و سهّل مخرجه
با توجه به اوضاع کنونی منطقه و جهان و در ضمن عدم اطلاع رسانی کافی از طریق رسانه های عمومی لازم دیدم مطالبی را در وسع خودم برای خوانندگان محترم عرض کنم.
خداوند متعال بندگان را به دنبال هر نعمتی (چه قبل و چه بعد آن) امتحان میکند تا مومن حقیقی مشخّص شود و در ضمن ارزش آن نعمت نیز بیشتر معلوم شود.حال اگر این نعمت ظهور منجی عالم بشریّت باشد امتحان های سنگین تری را خواهد داشت.یکی از سخت ترین این امتحان ها غیبت کبری است که هنوز در آن بسر میبریم.امّا با نزدیک شدن به زمان ظهور و حتی خود زمان ظهور و بعد از آن امتحان های دیگری نیز خواهد بود.بعضی از این موارد به شرح ذیل می باشند(و احتمالاً تعداد دیگری نیز خواهند بود.)
1-مشکلات اقتصادی ،امنیتی و شخصی مومنان و حالت اضطرار آنها و بیشترین تلاش ابلیس در یأس و ناامیدی آنها
در تمام دوره زندگی هر فردی مشکلات و سختی هایی وجود دارد و در انحصار مومنان نیست ولی در آستانه ظهور این مشکلات مخصوصاً در مورد مومنان شدیدتر میشود به طوری که بسیاری از افراد در ایمان خود دچار تردید و سردرگمی میشوند و بدون اینکه به دشمن بپیوندند از رحمت خدا ناامید شده و از قافله جا می مانند.با توجّه به اینکه ابلیس به پایان مهلت خود نزدیک میشود تمام تلاش خود را میکند تا افراد بیشتری را گمراه کند.ایجاد یأس و ناامیدی و شک در اعتقادات از طرفی و طرف دیگر وسوسه افراد به انجام گناه.
در روایات نیز به فقر و گرسنگی در آستانه ظهور اشاره شده که مخصوصاً در منطقه شام شدیدتر است.
2-فتنه سفیانی و تظاهر به اسلام
سفیانی در روایات به شخصی اطلاق میشود که در آستانه ظهور به عنوان آخرین حربه دشمنان اسلام ضد مسلمانان به کار گرفته میشود.مهم نیست که سفیانی چه کسی است چون چه بدانیم و چه ندانیم باز امکان گرفتار شدن در فتنه او وجود دارد. در صدر اسلام معاویه (لعنت الله علیه) بسیاری از افراد را از راه حق منحرف کرد.عده ای را با پول عده ای را با تهدید و عده ای را نیز با تظاهر به اسلام گول زد.امروز نیز فلانی(سفیانی) که البته مزدور استکبار جهانی است تمام سعی خود را میکند تا ابتدا خود را موجه جلوه دهد.وسیله این کار رسانه های صهیونیستی هستند که وی را به عنوان قهرمان و یک شخص مستقل مطرح میکنند.ماکتی از شخصیت سفیانی را میتوانید در شخص صدام معدوم مشاهده کنید.درست است که صدام با شیعیان دشمن بود ولی همین شخص بوسیله رسانه های منطقه و غربی به یک قهرمان تبدیل شده بود و بسیاری از مردم منطقه وی را به عنوان فاتح و قهرمان اعراب میشناختند.البته فلانی(سفیانی) شخصیت پیچیده تری دارد و البته دشمن شماره یک شیعیان است و از طرفی دوست غربی ها و صهیونیستها.یکی از پیچیدگی های شخصیت او در این است که او در ابتدا خصومت خود را با دشمنان اسلام نشان میدهد و همین امر باعث میشود که عده ای نادان دنباله روی او شوند.ولی در مراحل بعدی چهره واقعی خود را نشان میدهد.
3-صیحه آسمانی و تردید در تشخیص حق و باطل
صیحه آسمانی از علائم حتمی ظهور است.(از نظر بنده)میتواند به صورت خارق العاده باشد یا بوسیله فناوری های روز مانند تلویزیون یا اینترنت.اما دو ویژگی مهم دارد که یکی همه گیر بودن آن است و دیگری ایجاد شک در دل افراد مومن و منافق بوسیله دو صدای حق و باطل است.شاید در همین زمان است نام اصلی حضرت حجت(عج) که ..... است به طور رسمی برده میشود.
4-مدعیان مشاهده بعد از خروج سفیانی و صیحه
در آخرین جمله از آخرین توقیع حضرت صاحب(عج) به جناب على بن محمد سمرى آمده است" بزودى از پیروان من کسانى مى آیند که ادعاى مشاهده مرا دارند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ، ادعاى مشاهده نمود، افتراء بسته و دروغگوست و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم "(ترجمه)
همانطور که مشاهده کردید حکم دروغگو بودن افراد مدعی تا خروج سفیانی و صیحه آسمانی است.یعنی در این مدت چند ماه تا ظهور امکان تشرف و حتی ماموریت گرفتن و به دیگران ابلاغ کردن وجود دارد.
از امام صادق(ع) روایت است که فرمودند." قائم قیام نمى کند مگر آنکه دوازده نفر، همگى اتفاق بر یک سخن کنند و گویند او را دیده اند اما آنها را تکذیب مى کنند" که به نظر میرسد این افراد راستگو میباشند ولی بدلیل مدت زمان طولانی غیبت کبری و علل دیگر مردم آنها را تکذیب میکنند.البته در این میان افرادی هم هستند که از فرصت سوء استفاده کرده و سعی در گمراه کردن مردم را دارند.
5-کارشکنی روحانی نماها و مدعیان مهدویت
انقلاب اسلامی مردم ایران بستر مناسبی را در جهت پیشرفت اسلام و مکتب اهل بیت بوجود آورد ولی بسیاری از افراد بودند و هستند که بدون داشتن درک درستی از اسلام خود را مسلمان انقلابی نامیدند و ادعای منتظر بودن کردند.امثال انجمن حجتیه ای ها در قبل و بعد از انقلاب یک نمونه از این افراد هستند.افرادی که نانشان در غیبت امام زمان(عج) تامین میشود و یا افرادی که خود را برگزیده ازلی به عنوان یار امام زمان(عج) قلمداد میکنند.افرادی که دیگران را به هیچ میگیرند و خیال میکنند که بین مشتی گمراه و منافق گیر افتاده اند در حالی که وقتی بحث جهاد فی سبیل الله مطرح میشود پوچی ادعاهایشان معلوم میشود.امّا از انجمن حجتیه و امثال آنها که بگذریم به نوع جدیدی از افراد خطرناک در عرصه مهدویت بر میخوریم که نوع تکامل یافته قبلی هستند.چهره این افراد بسیار موجه است و شاید هم اکنون نیز داعیه دار مهدویت باشند.خطر این افراد در زمان ظهور معلوم میشود.وقتی که امام زمان(عج) ظهور میکنند بسیاری از این افراد وجود حضرت را تکذیب میکنند مانند قوم بنی اسرائیل که منتظر آمدن پیامبر بودند ولی عده ای بدلیل تضاد با منافع و عده ای هم به دلیل نداشتن خلوص و عده ای هم بدلیل نداشتن بصیرت و درک لازم به گذشته خود پشت پا زدند.در زمان ظهور نیز عده زیادی که اکنون طرفدار شدید حضرت هستند مواضع خود را تغییر میدهند.شاید امام زمانی که در طول مدت زندگیشان در ذهن ترسیم کرده اند با امام زمانی که اکنون ظهور کرده اند خیلی تفاوت دارند. حال این شخص میتواند حتی یک مرجع تقلید موجه باشد یا یک روحانی با سابقه.امیدوارم در این زمینه کمترین تلفات را داشته باشیم.(و البته امیدواریم که خود نیز عاقبت به خیر شویم.)
6-جوانی ظاهری حضرت
یکی دیگر از امتحانهای حساس سن ظاهری حضرت میباشد.با توجه به اینکه حضرت حجت(عج) تاکنون 1177 سال عمر داشته اند(انشاء الله عمرشان بعد از ظهور نیز بسیار طولانی باشد.) اگر شخصی به زنده بودن ایشان اعتقاد داشته باشد(شیعیان) در مورد ظاهر جوان ایشان دچار امتحان میگردد.علاوه بر اینکه این یک امر غیرعادی است رسانه های استکبار و دشمنان اهل بیت در مورد ایشان این شبهه را وارد میکنند که اگر ایشان 1177 سال(تاکنون) سن دارند چرا مانند یک شخص .... ساله جوان هستند.علاوه بر این مورد دیگری که پیش می آید بحث رهبری ایشان میباشد.همانطور که در مورد امیرالمومنین اتفاق افتاد ایشان در آن زمان(رحلت رسول الله) 30 سال داشتند و کودتاگران سقیفه این امر را دلیلی بر نداشتن صلاحیت بر رهبری دانستند!! احتمالاً توسط عده ای این شبهه نیز وارد میشود که نمیتوان از یک شخص جوان پیروی کرد.
7-عرب نژاد بودن حضرت
بحث دیگری که مطرح است اینست که حضرت حجّت(عج) از نژاد عرب هستند.البته ایشان از طرف والده مکرمه شان اروپایی هستند ولی هر کس که ایشان را مشاهده کند میگوید که ایشان عرب هستند.در طول حداقل یک قرن گذشته دشمنان اسلام در تبلیغات خود اعراب را بسیار بی فرهنگ و دارای تمام رذائل معرفی کرده اند.بسیاری فکر میکنند که این فقط برای تبلیغ ضد اسلام است در حالی که برنامه آنها برای زمان ظهور است تا مخصوصاً مردم غرب تصویر خوبی از حضرت در ذهنشان نباشد البته در ایران نیز این برنامه دنبال شده و با بهانه های مختلف سعی در مخدوش کردن چهره اعراب داشته اند.و البته خود اعراب نیز به این کار کمک کرده اند.
8-لباس و تیپ ظاهری
مسئله دیگر لباس و تیپ ظاهری حضرت در زمان ظهور است.بدلیل مسائل امنیتی ایشان اکثراً با ظاهری مانند مردم عادی یا حتی مردم بسیار سطح پایین(از لحاظ مادی) در انظار ظاهر میشوند و به نظر میرسد در زمان روز ظهور نیز چنین باشد.حال در این شرایط افراد متکبّر و نادانی هستند که برنمیتابند امام زمانشان چنین ظاهری داشته باشد!!. البته در گذشته هم با پیامبران چنین برخورد میشد و مشاغلی چون چوپانی و نجاری و غیره را مشاغلی دون برای پیامبران میدانستند.
9-ظاهر یاران حضرت
همانند مورد قبلی در مورد یاران خاص حضرت(313 نفر) نیز این مورد وجود دارد.یاران حضرت با شکل و ظاهری وارد مسجدالحرام میشوند که هیچ کدام از شرطه ها و جاسوس ها فکرش را هم نمیکنند که این شخص از یاران حضرت باشد.حال اگر رسانه ها در زمان ظهور این افراد را نشان دهند بی خردان دچار شک میشوند و قبول نمیکنند که این شخصیت و اشخاص حضرت و یارانشان باشند.
10-کشتار و نابودی کامل دشمنان و شبهه تروریسم
در طول تاریخ از قتل هابیل تا کنون و تا کشته شدن ........(نفس زکیّه) همواره ظالمینی بودند و هستند و خواهند بود که مستحق مرگ هستند.اما اینکه انتقام از بسیاری از ظالمین در زمان خودشان گرفته نشد دلایلی مختلفی دارد.میتواند به دلیل بی عرضگی مردم ان زمان بوده باشد(مثل ابوسفیان و معاویه و یزید لعنت الله علیهم اجمعین) و میتواند علت خاصی داشته باشد مثلاً در بعضی جنگها امیرالمومنین(ع) بعضی افراد را به قتل نمیرساندند و وقتی علت را از ایشان میپرسیدند میفرمودند که از این شخص فرزند یا فرزندان مومنی در آینده متولد میشوند.یکی از نشانه های ظهور اینست که تمام افراد مومنی که قرار بوده به دنیا بیایند آمده اند و دیگر شخص دیگری نمانده است.مانند زمان حضرت نوح(ع) که وقتی موعد عذاب قوم ظالم رسید که حجت تمام شده بود و افرادی که باید ایمان میآوردند ایمان آورده بودند.
چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىکنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمىآورند!
پس لازم است برای پاک شدن دنیا لوث وجود مجرمان و کفار و تغییر کردن چهره عالم و تبدیل شدن دنیا به دنیایی دیگر و ایجاد عدالت واقعی و همچنین برای گرفتن انتقام از مجرمان در طول تاریخ عدالت را در مورد آنها اجراء کرد.مسلماً افرادی چون نمرود ، فرعونها ،گمراه گران امت موسی(ع) و عیسی(ع) و گمراه گران امت اسلام و آل ابوسفیان و آل زیاد و آل مروان و بنی عباس و صهیونیستها و صلیبیون و خاندان کثیف پهلوی و دیکتاتورهای کل تاریخ و شریک جرمهایشان یعنی مجریان اوامرشان که هیچگاه مجازات نشدند به دنیا برگردند و مجازات شوند.علاوه بر این مجرمان کنونی که جنایات زیادی انجام داده اند و تمام کسانی که بخواهند در برابر برقراری عدالت بایستند باید از بین بروند.لازمه این امر کشتار وسیعی است(البته این امر بعد از توبه نکردن این افراد و سرکش و طغیان آنهاست) که امتحان دیگری را بوجود میآورد.مدتی است که به طور سازمان یافته توسط صهیونیستها(جنایت کاران درجه یک کنونی) بحث حقوق بشر مطرح میشود و این را به عنوان یک تابو درست کرده اند که مجازات یک جنایت کار با حقوق بشر منافات دارد.انگار کشتار مردم بی گناه در اقصی نقاط جهان کار طبیعی و عادیست و قتل یک جنایتکار یک گناه نابخشودنی!! در زمان ظهور نیز بطور بسیار گسترده این تبلیغ میشود که یاران امام زمان(عج) در حال کشتار هستند و ظلم میکنند.اما این فتنه دو قربانی دارد یکی مردم غیر مسلمان و دیگری مسلمانان(حتی شیعیان).مردم مسلمان که شناخت درستی از امام زمان(عج) ندارند و اینجا بازگشت حضرت مسیح(عج) است که میتواند جلوی این جهل را بگیرد.اما بعضی مسلمانان نیز با توجه به سمپاشی رسانه های منطقه و رسانه های غربی نسبت به حضرت موضع تهاجمی میگیرند.انگار فراموش کرده اند که ایشان چه شخصیتی هستند و آن مجرمان نیز چه افرادی هستند.البته وجود گروه های تروریستی مثل القاعده،طالبان و جندالشیطان و غیره که توسط دشمنان شیعه و اهل بیت بوجود آمده اند نیز بی تأثیر نیست.در این چند سال این افراد تروریست دید بسیار منفی از اسلام را در ذهن بسیاری از غیر مسلمانان و دید بدی از جهاد در ذهن مسلمانان ایجاد کرده اند.
11-ارائه قرآن امیرالمومنین
یکی از کارهایی که حضرت حجت(عج) انجام میدهند ارائه قرآنی است که شخص امیرالمومنین(ع) جمع آوری کرده بودند و در آن تمامی شأن نزول آیات و تأویل آنها و بسیار از مطالب بود و توسط مردم ظالم زمان خلیفه سوم قبول نشد!! و البته فرقی در متن آن با قرآن کنونی نیست. این فتنه توسط جاهلان شکل خواهد گرفت که قرآن فقط همان قرآن کنونیست و عده ای مرتد میشوند.
12-طی شدن روال عادی در فتح دنیا و عدم وقوع معجزات خارق العاده
یکی دیگر از امتحانات اینست که بعضی خیال میکنند دنیا در یک آن فتح میشود و کسی کشته نخواهد شد.البته این وعده خداوند است که نصرت ویژه ای به حضرت صاحب الزمان(عج) تعلق میگیرد.ایشان توسط یاران بسیار با اراده و قوی و نیز بوسیله فرشتگان(احتمالاً مانند جنگ بدر که فرشتگان به شکل آدمی در آمدند و لشکر کفر با دیدن آنها گمان کرد که تعداد سپاه اسلام بسیار زیاد است) و نیز بوسیله رعب و وحشتی که در دل دشمنان میافتد یاری میشوند ولی به معنی این نیست که لشکر حضرت کشته نداده و سختی به آنها وارد نمیشود.بعضی افراد در آن زمان در مورد پیروزی و نصرت الهی دچار میشوند.
13-طی شدن روال عادی در به سامان رسیدن امور
یکی دیگر از امتحانات اینست که بعضی فکر کنند عالم در یک آن گلستان میشود.متأسفانه این مورد از مواردی است که به هیچ وجه بدرستی توسط اکثر مبلغان بیان نشده و در زبان بسیاری اینطور گفته میشود آقا میآیند و کارها درست میشود.
حضرت امام در وصیتنامه سیاسی-الهی این أمر را تذکّر داده اند:
"و آن روزی که انشاءاللّه تعالی مصلح کل ظهور نماید گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود. بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامی های منحرف آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظهور فراهم شود فاناللّه و انا الیه راجعون."
14-بیرون کشیدن جسد دو دشمن اهل بیت و فتنه آن
اما آخرین موردی که مطرح است بحث انتقام از گمراه گران امت اسلام است.این دو بودند که پایه گذار تمامی ظلمها و بدعتها شدند و اگر این دو آن ظلمها را انجام نداده بودند خیلی زودتر عالم اصلاح میشد و کار به کربلا کشیده نمیشد.آن طور که در بعضی احادیث وارد شده جسد این دو از قبر بیرون کشیده میشود ولی برای امتحان مسلمانان جسد این دو سالم است و ایجاد شک و تردید در دل شیعیان میکند.ولی بعد از آنکه دو صف حق و باطل از هم جدا شدند اهل باطل و بهمراه جسد آندو نابود میشوند
به نام خدا سلام استاد عزیز.ممنون از شما راستش آنقدر دستم پر نیست که شما لطف کنید و کلبه جدید بسازید.انشا الله هر وقت که در کلبه اهل البت(ع) به موضوع ظهور امام مهدی(عج) رسیدیم دوباره این موضوع را انشا الله در انجا نقل میکنم(راستش دلیل من هم برای تقل ان در صفحه اول چیزی نبود جز اینکه شاید این کلبه به غیر شما بازدید کننده دیگری نداشته باشد به خاطر همین دوست داشتم بقیه همراهان هم استفاده ببرند.)
به نام خدا سلام به همه ۱۳ در کلبه خود مطلب جالبی را نقل کرده واز همه دعوت کزده آن را بخوانند. ممنون
جناب امین عزیز و خانم رحیم نژاد خوشحالم که اسنفاده کردین.و خدارا هم شاکرم.به نظر من هم مشکل ما(واول از همه خودم) اینکه خیلی از چیز ها را میدونیم ولی به اون عمل نمی کنیم!!!
دذر پایان هم از استاد خوبم تشکر میکنم
به نام خدا سلام ۱۳ عزیز ما از تو متشکریم در این صندوقچه جا برای همه هست اما کسانی که کمینه اصول احترام متقابل را بلد باشند. نه هیدروژن صفتان پرمدعای دروغگویی که خیلی از آنها اسلام اسلام می کنند اما نان معاویه را می خورند ودر بزنگاههای تاریخی حتی قزآنها را سر نیزه می کنند. دو رویان و معاویه صفتان بدانند خداوند در کمینگاه است! کاش همه مانند تو بودند. بگذریم آخرالزمان است دیگر! امید آن که (اول خودمرا می گویم) در ظهور ان شاالله قریب الوقوع ایشان جزو خدای ناکزدهدشمنان ایشان نباشیم و اگر سعادت داشته باشیم که ... بگذریم. ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
-------------------------------------------------------------------------------- بچه ها ۱۳ مطلب جالبی در کلبه اش گذاشته و از همه دعوت کرده ان را بخوانند
سلام استاد راستش دو روزی دسترسی به اینترنت نداشتم وتازه سخنان شما را خواندم.حق با شماست همه باید به ازادی هم احترم بذارن.اما من هم از شما خیلی تشکر میکنم خیلی از چیزها را در کلاس وبیشتر از همه در صندوقچه از شما یاد گرفتم.این چند روزه هم که این حقیر را بسیار شرمنده کردین.اما حرف من هم مثل حرف شماست امیدوارم وقتی سید و سرور ما ظهور کردند اول ازهمه در صف دشمنانش نباشیم(نعوذ بالله) واگر لطف خداوند قادر متعال یاریمان کرد تا اخرین قطره خون در رکاب ایشان باشیم .
در پایان من هم شعر بسیار زیبای شما را نقل میکنم
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
(ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم)
به نام خدا سلام ۱۳ عزیز اگر خداوند تفضلی کند و از وساوس خناسان و دجالها و دروغگویان و متحجران خارجی تنگ نظر به سلامت گذر کنیم. دوستی (در کانادا) می گفت: عموجان نمی دانم! فقط خدا کند سر سالم به گور ببریم!
ان شاالله
۱۳ عزیز تحجر -جمود بد دردی است از آن بدتر دروغ است که عرش را می لرزاند و ریا بگذریم
سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لب باز نکردم به خروشی و فغانی من محرم راز دل توفانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکر خندهلبش جان نسپردم شرمنده جانان ز گران جانی خویشم
بشکستهتر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هرچند «امین»، بسته دنیا نیم اما دل بسته یاران خراسانی خویشم
فکر کنم مثل شعری بود که از رهبر معظم انقلاب دیده بودم نمیدونم این شعر بود یا نه؟ولی خدا وکیلی از اون شعر هایی که به دل ادم میشنه.چون خیلی قشنگ بود دوست داشتم در این کلبه هم داشته باشم.صنوقچه یک خوبی خیلی جالبی داره و اون هم اینکه وقتیبه بعضی از نوشته های قدیمی خودم نگاه میکنم و اونها رو میخونم به خیلی از چیزها در مورد خودم میرسم مثل اندیکاسیون بحث و اتشی تند(که اگر مهار نشه ممکنه همه و حتی خودم رو بسوزونه!!!)کاش میشد اینقدر صفا داشت که یک نگاهی به نامه اعمال خوم هم میتونستم مثل صنوقچه داشته باشم.امان از غفلت و دوری از خدا.
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند: مَن مَشى اِلى ذى قَرابَةٍ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ لِیَصِلَ رَحِمَهُ اَعطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اَجرَ مِأَةِ شَهیدٍ؛ هر کس با جان و مال خود در راه صله رحم کوشش کند، خداوند عزّوجلّ پاداش یکصد شهید به او مى دهد. من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 16 (منبع:راسخون)
یا حق
سلام ۱۳ عزیز من که تو را نمی شناسم (البته حدسایی می زنم) اما ممنونم از تو نه به خاطر این کامنتت یا کامنت های دیگرت بل که به خاطر احترامی که برای دیگران قائلی. صداقتی که در نطراتت هست (خواه از نظر من تندباشد یا نه. علی ع فرمود: کسی که برای خدا نیزه خشم برکشید سخت ترین باطلها را از پای حواهد انداخت). ۱۳ عزیز یک سوال از تو (که از نظراتت بر می آید جزو متشرع ترین اصحاب صندوقچه باشی) می پرسم: آیا من حق داشتن وبلاگ را دارم یا خیر؟ هر چند سوال سختی نیست اما به پاسخت نیاز دارم. ممنون
مطلبی از شما دیم خطاب به جناب ایمن بود.این بود که این روزها زیاد به یاد ان فرزانه(امام) دوران هستید.واقعا که ابر مردی بود کسی بود به نظرم که اسلام رو درک کرده بود درکی عجیب.راستش مطلبی از ایشان شنیده و یا خوانده ام که ایشان در ۱۵ سالی که نجف بودن هر شب در محضر ان امام همام اسد الله غالب زیارت جامعه کبیره را تلاوت میکردن.همیشه برای من این سوال وجود داشته و داره که چطور میشه ادمیزاد به مقامی برسه که چنین توفیق عظیمی رو به اون عنایت کنند.خوش به حال شیعیان واقعی مولا علی (ع).نمیدونم کسانی که این مطالب رو میخونن چند بار به سفر کربلا رفتن اگر دو بار به این سفر رفته باشند احتمالا بار دوم که به این سفر میرن اون حال و هوای(حالات خاص سفر اول در مجموع) رو ندارن ولی برای امام نقل میکنند هر بار که در این ۱۵ سال(یعنی هرشب)به حرم علوی مشرف میشند مثل این بوده که انگار بار اولشونه!!!(من با خوندن و شنیدن حالان محبین و شیعیان اهل البت(ع) به این نتیجه میسرم که مثل این میمونه که اصلا انگار اونها رو دوست ندارم اخه کسی که ادعای دوست داشته کسی رو میکنه کاری نمیکنه که حبیبش ناراحت بشه وای به حال منو امثال من وقتی قرار باشه که شفیع اون در قیامت شاکی اون باشه.ولی چکار کینم دلمون رو به همین محبت تو خالی خوش کردیم باشد که به لطف خداوند متعال وبا شفاعت خود ایشان .....)
بله استاد عزیزم به نظر من نه شما بلکه هر کسی حق داشتن وبلاگ را داره.شما که وبلاگتون خدا را صد هزار مرتبه شکر بسیار هم مفید است.وهمین مفید بودن باعث میشه(البته به نظر من) که به راهتون با صلابت و قدرت بیشتری ادامه بدین.به هر حال ما باید تا در توان داریم با توکل بر خداوند کریم و غفار به وظیفمون عمل کنیم.
یا حق
سلام ممنونم لطفا دعا کنید ان شاالله به رشدی برسیم که ...
سلمان رحمانی
پنجشنبه 28 بهمنماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ
به نام خدا درود بر ۱۳ گرامی خدا قوت خیلی وقت بود که به کلبه ات سر نزده بودم مطلب جالبی نوشته بودی (ظهور و امتحان های آن) استفاده کردیم و چه بد به حال ما (منظور خودم هستم) که ...
استاد فکر می کنم که این کلبه کمی غریب است و دور افتاده است اگر ۱۳ نیز موافق باشد برایش کلبه ی جدیدی در صفحه آغاز داشته باشیم. البت دخالت در امور وبلاگ نیست تنها پیشنهادی است با اینکه می دانم خواننده اش زیاد است ولی کمی دورافتاده است به هر حال نظر با صاحب کلبه و سازنده ی کلبه است
نکاتی جالب از ایت الله العظمی بهجت در مورد زیارت امام رضا(ع)و...
حرم مطهر حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ نعمت بزرگ و گرانقدرى است که در اختیار ایرانى هاست، عظمتش را خدا مى داند، به حدّى که امام جواد ـ علیه السّلام ـ مى فرماید: « زِیارَةُ أَبى أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَیْنِ ـ علیه السّلام ـ؛ لأِنَّ الْحُسَیْنَ ـ علیه السّلام ـ یَزُورُهُ الْعامَّةُ وَ الْخاصَّةُ، وَ أَبى لایَزُورُهُ إِلاَّ الْخاصَّةُ. » زیارت پدرم [امام رضا ـ علیه السّلام ـ] از زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ افضل است، زیرا امام حسین ـ علیه السّلام ـ را عامّه و خاصّه زیارت مى کنند، ولى پدرم را جز خاصّه [شیعیان دوازده امامى] زیارت نمى کنند.
لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین ـ علیه السّلام ـ ظاهر مى شود. بنابراین، ایرانى ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
آداب زیارت و تشرف به حرم ------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم « زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می طلبید و می گویید:
« أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟ » به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده اند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما بوجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالا تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام می آیند. بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، کسی مادرش را به کول می گرفت و به حرم می برد. چیزهای عجیبی را می دید. ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ما شاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده ای داشت و می بایستی مورد عمل جراحی قرار می گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیها السلام را در خواب دید که به وی فرمود: « غده خوب می شود. احتیاج به عمل ندارد »! ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است. همه زیارتنامه ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند : « از بعضی گریه ها ناراحت هستم »! یکی از بزرگان می گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می خوانند که گویی شاهنامه می خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سید الشهداء گریه کرده ام. حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: « در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم واز عینک هم استفاده نکردم! پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد. « در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: « کربلا بودم » این جمله دو معنی دارد: معنی اول اینکه حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند. معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند! کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می باشد. درهمین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند. روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟ حرف آخر اینکه: عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم. »
چه کنیم که معرفت به نورانیّت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ نصیبمان گردد؟ ---------------------------------------------------------------------------- در آیه شریفه«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَـبَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِى»(سوره ى فاطر/ 32)؛ (سپس کتاب را به ارث بندگان برگزیده ى خود گذاشتیم، ولى برخى از بندگان به خود ستم مى کنند.) مراد از «مِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِى» کسى است که معرفت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ را نداشته باشد. امّا این که چه کنیم که معرفت به نورانیّت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ نصیبمان گردد بعد از نمازها بخوانیم و بخواهیم:«أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى نَفْسَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ. أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى رَسوُلَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسوُلَکَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ. أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى حُجَّتَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی.»؛ (خدایا، خودت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست پیامبرت را بشناسم. بار خدایا، رسولت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست حجّتت
کلمات قصار آیت الله بهجت (ره) درباره اهلبیت (ع) -------------------------------------------------------- ائمه اطهار (علیهم السلام) هم ترس از جهنّم داشتند و هم طمع به بهشت، ولی عبادت را برای خوف و طمع نمی کردند. [در محضر بهجت:1/23] اگر مسأله امام شناسی بالا رود، خداشناسی هم بالا می رود، زیرا چه آیتی بالاتر از امام (علیه السلام)؟! امام آیینه ای است که حقیقت تمام عالم را نشان می دهد. [در محضر بهجت:1/41] ائمه (علیهم السلام) از حال ما غافل نیستند، اگرچه ما از آن ها غافل باشیم. [در محضر بهجت:1/208] هر بلایی که به ما می رسد، در اثر دوری از اهل بیت (علیهم السلام) و روایات مأثوره از ایشان است. [در محضر بهجت:1/274] نجات برای کسی است که اهل بیت (علیهم السلام) را در همه جا مورد تخاطب و حاضر ببیند. [در محضر بهجت:1/295] پا جای پای معصومین (علیهم السلام) بگذارید نه جای پای دیگران! ملازم علما باشید! و همیشه روشن باشید، و با مطالب مفید، حیات بخش و آموزنده سر و کار داشته باشید! [در محضر بهجت:1/302] حرم مطهّر امام رضا (علیه السلام) نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی ها است، عظمتش را خدا می داند! [در محضر بهجت:1/328] توفیق زیارت، ربطی به داشتن پول ندارد. [در محضر بهجت:1/329] ایرانی ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا (علیه السلام) را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند! [در محضر بهجت:1/329] خدا کند این توجه و ارادت و محبت به اهل بیت (علیهم السلام) در دلهای ما باقی بماند و با محبت آنها از دنیا برویم. [در محضر بهجت:1/334] چرا ما شیعیان هر روز به پای منبر امیرالمؤمنین و ائمه هدی و رسول الله (علیهم السلام) نمی رویم و به حِکَم، آداب و معارفی که الی ما شاء الله در اخبار آنها نهفته است، گوش فرا نمی دهیم؟![در محضر بهجت:2/283] انسان اگر هر یک از مشاهد مشرّفه را طواف کند، همه مشاهد را در همه جا زیارت کرده است و برای او مفید است. [در محضر بهجت:2/400] توسّلات، خیلی نافع است. به این امامزاده ها زیاد سر بزنید! این بزرگواران همچون میوه ها که هر کدام یک ویتامین خاصی دارند، هر کدامشان خواص و آثاری دارند. [گوهرهای حکیمانه:104] از محبّت اهل بیت (علیهم السلام) نباید دست برداشت، همه چیز توی محبّت است، اگر چیزی داریم از محبّت است. [به سوی محبوب:122] در شب عید غدیر و شب های مثل آن... باید فضیلت این شبها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ایشان و احادیث وارده در زمینه ولایت، با اقامه دلیل و برهان ذکر شود تا موجب تقویت عقاید مذهبی مستمعین گردد، نه این که این گونه مجالس، به خنده و لهو و لعب گذرانده شود. [در محضر بهجت:2/9] یکی از کرامتهای شیعه، قبور و مزارهای امامزادگان است، لذا نباید از زیارت آنها غافل باشیم و خود را اختیاراً محروم سازیم! [در محضر بهجت:2/55] خدا می داند رحمت اهل بیت (علیهم السلام) و خاندان رسالت چه قدر وسیع است! رحمت اینها، تابع رحمت واسعه الهی است! [در محضر بهجت:2/86] اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم: بین حیات معصومین (علیهم السلام) و مماتشان، هیچ فرقی وجود ندارد! [برگی از دفتر آفتاب:140] اگر کسی بخواهد تشنگی و عطش دیدار آنها [معصومین (علیهم السلام)] را در وجود خود تخفیف دهد، زیارت مشاهد مشرّفه، به منزله ملاقات آنها و دیدار حضرت غایب (عج) است. آنها در هر جا حاضر و ناظرند. [در محضر بهجت:2/400] دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرّفه به امامی که صاحب ضریح است سلام کرده، و جواب سلام را شنیده اند! [در محضر بهجت:1/69] بُکاء بر مصائب اهل البیت (علیهم السلام) و به خصوص سیدالشهداء (علیه السلام) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبّی افضل از آن نیست! (بکاء مِن خَشیَةِ الله: گریه از ترس خداوند)، آن هم همین جور است، شاید افضل از آن نباشد! [نکته های ناب:63] محبّت صادقانه این است که محبّتِ مخالف در آن نباشد. هر کس به هر کدام از این چهارده معصوم (علیهم السلام) محبّت داشته باشد، کارش تمام است. فقط شرطش این است که محبّتش راست باشد.[نکته های ناب: 74] به هر اندازه از بیانات اهل بیت (علیهم السلام) دور باشیم، از خود ایشان دوریم.[نکته های ناب: 74] یک دست شما قرآن، و دست دیگر عترت باشد! عترت، معارفش در مثل نهج البلاغه است؛ اعمالش در مثل صحیفه سجّادیّه است، اعمال تکلیفیّه اش در مثل همین رساله های عملیّه است.[به سوی محبوب: 118] درباره حضرت علی اکبر (علیه السلام) وارد است که امام حسین (علیه السلام) هنگام به میدان رفتن و وداع آن بزرگوار، به مادرش لیلی فرمود: (دَعیه، فَقَد اشتاقَ الحَبیبُ الی لِقاءِ حَبیبه: رهایش کن، که دوست، به دیدار محبوبش اشتیاق پیدا کرده است!) در بعضی ادعیه هم خطاب به حضرت حقّ می خوانیم: (یا حَبیبَ مَن لاحَبیبَ له:ای دوست کسی که دوستی جز تو ندارد!) [در محضر بهجت:2/192] سایت دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) {به نقل از صدای شیعه}
نام شریفش جعفر، کنیهاش ابوعبدالله و ابواسماعیل و لقبهایشفاضل، قائم، طاهر، کافل، منجى و مشهورترین آنها صادق بود. درروز جمعه هفدهم ربیع الاول سال83 هجرى قمرى هنگام طلوع فجر درمدینه چشم به جهان گشود و در بیست و پنجم شوال سال 148 هجرىقمرى در سن شصت و پنجسالگى در مدینه چشم از جهان فرو بست ودر کنار پدر و جد (امام باقر و امام سجاد(علیه السلام) و عموى جدش (امامجسن مجتبى (ع» در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. پدرش26ساله بود که او زاده شد. دوازده سال از عمر شریفش را در کنارجدش امام سجاد(علیه السلام) و نوزده سال را در کنار پدرش امام باقر(علیه السلام)گذراند. مدت امامت آن گرامى 34 سال بود که حدود هجده سال آن(132-114ه ) همزمان با حکومت امویان بود و شانزده سال آن(148-132 ه ) همزمان با حکومت عباسیان. آن حضرت با پنج تن از خلفاى بنى امیه هشام بن عبدالملک(125-105 ه )، ولید بن یزید (126-125ه)، یزید بن ولید(1267ه)، ابراهیم بن ولید (127ه) و مروان بن محمد ملقب بهحمار (132-127ه) و دو تن از خلفاى بنى عباس ابوالعباس سفاح(132-136) و ابو جعفر منصور (158-136ه) معاصر بود. در مدت امامت آن حضرت در قلمرو اسلام حوادث مهمى روى داد. تنىچند از علویان علیه حکومت وقت قیام کردند. زید بن على بنالحسین پسر امام سجاد(علیه السلام) در سال 121 هجرى علیه هشام بنعبدالملک اموى در کوفه قیام کرد و به شهادت رسید. یحیى پسرزید نیز چند سال بعد در خراسان قیام کرد و کشته شد. محمد بنعبدالله معروف به نفس زکیه نوه امام حسن مجتبى(علیه السلام) نیز در سال145 هجرى علیه حکومت عباسى علیه منصور دوانیقى در مدینهقیام کرد ولى کارش به جایى نرسید و کشته شد. برادر این محمد،ابراهیم بن عبدالله هم در همان سال در بصره علیه منصور قیامکرد و کشته شد. از جمله مهمترین حوادث سیاسى اجتماعى دورانامامت امام صادق(علیه السلام) انتقال حکومت از امویان به عباسیان بود. عباسیان که از سال 100 هجرى یک نهضت فرهنگى پنهانى را بنیادکرده بودند و علیه امویان در خراسان مخفیانه تبلیغ مىکردندسرانجام در سال129 هجرى به یک قیام نظامى به رهبرى ابومسلمخراسانى دست زدند و در سال 132 هجرى ابوالعباس سفاح را درکوفه به خلافت رساندند و در همان سال مروان حمار آخرین خلیفهاموى در مصر به دستسپاه خراسان کشته شد. در دوره امامت امام صادق(علیه السلام) مسلمانان بیش از پیش به علم ودانش روى آوردند و در بیشتر شهرهاى قلمرو اسلام بویژه درمدینه، مکه، کوفه، بصره و... مجالس درس و مناظرههاى علمى دایرو از رونق خاصى بر خور دار گردید. در این مدت و با استفاده ازفرصتبه دست آمده امام صادق(علیه السلام) توانست علوم و معارف اهل بیترا بیان کرده در همهجا منتشر کند. سفرهاى اجبارى و اختیارىامام به عراق و به شهرهاى حیره، هاشمیه و کوفه و مدتى اقامتدر کوفه و برخورد با اربابان دیگر مذاهب فقهى و کلامى نقشبسزایى در معرفى علوم اهل بیت و گسترش آن در جامعه داشت. دراین شهرها مدینه، کوفه، حیره، هاشمیه و مکه در ایام حجگروههاى مختلف براى فراگیرى دانش نزد آن حضرت مىآمدند و ازدریاى دانش او بهره مىبردند. بزرگان اهل سنت چون مالک بن انس،ابوحنیفه، سفیان ثورى، سفیان بنعیینه، ابن جریح، روح ابن قاسمو... ریزه خوار خوان دانش بیکران او بودند. آن اندازه کهدانشمندان و راویان از او حرف و حدیث نقل کرده و از دانش وىبهره بردهاند از هیچ یک از دیگر ائمه و دیگر خاندان اهل بیت،آن اندازه نقل نکردهاند. هیچ محدث و فقیهى به اندازه آن حضرتمساله پاسخ نگفته است. بر خورد وى با گروههاى مختلف مردم سببشد که آوازه شهرتش در دانش و بینش دینى، علم و تقوى، سخاوت وجود و کرم و... در تمام قلمرو اسلام طنین انداز شود و مردم ازهر سو براى استفاده از دانش بیکران وى رو سوى او کنند. دانشمندان علم حدیثشمار کسانى را که مورد اعتماد بودهاندراویان ثقه و از آن حضرت حدیث نقل کردهاند تا چهار هزار نفررا نوشتهاند. ظاهرا نخستینبار ابن عقده این شمارش را انجام داده است. (نکمناقب، 4/369 دارالاضواء) شیخ طوسى در کتاب رجال خود سه هزار ودویست و سى و چهارتن از این راویان از جمله دوازده زن را نامبرده است. (نک: رجال طوسى، اصحاب الصادق(ع» در این دوره علومو فلسفه ایرانى، هندى و یونانى به حوزه اسلامى راه یافت وبازار ترجمه علوم گوناگون از زبانهاى مختلف به زبان عربى گرمو پررونق گردید. همچنین مکتبهاى کلامى و فرقههاى مذهبى و فقهىدر این عصر پایه گذارى شد. مناظرات امام صادق(علیه السلام) با ارباباندانشهاى گوناگون چون پزشکان، فقیهان، منجمان، متکلمان، صوفیانو... بویژه مناظرات وى با ابوحنیفه مشهور و در منابع شیعه وسنى ثبت است. (نک مناقب: 4/305-233، کشف الغمه: 2/430-367) بهعنوان مثال چگونگى گردش خون در بدن و وظائف گلبولها را امامصادق(علیه السلام) دست کم هزار سال پیش از دانشمندان غربى بیان کردهاست. (بنگرید: توحید مفضل).
شمایل
بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(علیه السلام) بود. جز آنکه کمىباریکتر و بلندتر بود. مردى بود میانه بالا، افروخته روى،پیچیده موى و پیوسته صورتش چون آفتاب مى درخشید. در جوانىموهاى سرش سیاه بود. بینىاش کشیده و وسط آن اندکى بر آمده بودو برگونه راستش خال سیاهى داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشتو نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامى فاصله داشت. بسیار لبخند مىزد و چون نامپیامبر برده مىشد رنگ رخسارش زرد و سبز مىشد. در پیرى سفیدىموى سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.
آراستگى ظاهر
بسیار با ابهتبود. چندانکه چون دانشمندان زمانش به قصدپیروزى بر او براى مناظرههاى علمى به دیدارش مى رفتند، بادیدن او زبانشان بند مىآمد. همواره با وقار و متین راه مىرفتو به هنگام راه رفتن عصا در دست مىگرفت. ظاهرش همیشه مرتب ولباسش اندازه بود. به وضع ظاهر خود بسیار اهمیت مى داد. موهاىسر و صورتش را هر روز شانه مىزد. عطر به کار مى برد و گلمىبوئید. انگشترى نقره بانگین عقیق در دست مىکرد و نگین عقیقبسیار دوست مىداشت. هنگام نشستن گاه چهار زانو مىنشست و گاهپاى راست را بر ران چپ مىنهاد. در اتاقش نزدیک در و رو بهقبله مىنشست. لباسهایش را خود تا مىکرد. گاه بر تخت مىخوابیدو گاه بر زمین. چون از حمام بیرون مىآمد لباس تازه و پاکیزهمىپوشیدو عمامه مىگذاشت.
لباس پوشیدن
در لباس پوشیدن هم ظاهر را حفظ مىکرد و هم توانایى مالى را ومىفرمود: «بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همانزمان است.» هم لباس نو مىپوشید و هم لباس وصلهدار. هم لباسگران قیمت مىپوشید و هم لباس کم بها و مىفرمود: «اگر کهنهنباشد، نو هم نیست.» لباس کم بها و زبر را زیر و لباس نرم وگران قیمت را روى آن مىپوشید و چون «سفیان ثورى» زاهد به وىاعتراض کرد که «پدرت على (علیه السلام) لباسى چنین و گرانبهانمىپوشید» فرمود: «زمان على (علیه السلام) زمان فقر و ندارى بود واکنون همه چیز فراوان است. پوشیدن آن لباس در این زمان لباسشهرت است و حرام خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد و چونبه بندهاش نعمتى مىدهد، دوست دارد بندهاش آن را آشکار کند. سپس آستین را بالا زد و لباس زیر را که زبر و خشن بود، نشانداد و فرمود: «لباس زبر و خشن را براى خدا پوشیدهام و لباسروئین را که نو و گرانبها استبراى شما.» هنگام احرام وانجام فریضه حجبرد سبز مىپوشید و به گاه نماز پیراهن زبر وخشن و پشمین. لباس سفید را بسیار دوست داشت و چون به دیدندیگران مىرفت آن را برتن مىکرد. نعلین زرد مىپوشید و به کفشزرد رنگ و سفید علاقهمند بود.
غذا خوردن
به هنگام غذا خوردن چهار زانو مىنشست و گاهى هم بر دست چپتکیه مىکرد و غذا مىخورد. رعایتبهداشت را بویژه به هنگام غذاخوردن بسیار مهم مىشمرد. همواره هم پیش از غذا خوردن دستانشرا مىشست و هم بعد از غذا، با این تفاوت که پیش از غذا دستانشرا بعد از شستن، با چیزى چون حوله خشک نمىکرد ولى پس از غذاآنها را مىشست و خشک مىکرد. اگر هنگام غذا خوردن دستانش تمیزبود آنها را نمى شست. همیشه غذا را با گفتن «بسم الله» شروعمىکرد و با جمله «الحمدالله» به پایان مىبرد. نیز غذا را بانمک آغاز و با سرکه تمام مىکرد. به هنگام خوردن غذا«الحمدلله» بسیار مىگفت و نعمتهاى خدا را سپاس مىگفت. غذارا داغ نمىخورد بلکه صبر مىکرد تا معتدل شود، میل مىکرد. بهوقتخوردن از آن قسمت ظرف که مقابلش بود غذا مىخورد. هیچگاهدر حال راه رفتن غذا نمىخورد. و هیچ وقتشام نخوردهنمىخوابید. همواره به اندازه غذا مىخورد و از پرخورى پرهیزمىکرد. بعد از غذا خوردن خلال مىکرد.
عبادت
امام صادق(علیه السلام) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارجنبود: یا روزه داشت، یا نماز مىخواند و یا ذکر مىگفت. چونروزه مىگرفتبوى خوش به کار مىبرد و بعد از ماه رمضان بىدرنگزکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را مىپرداخت. شبهاى قدر را اگرچه مریض بود تا صبح در مسجد به نیایش وعبادت مىگذراند. چون نیمه شب براى خواندن نماز شب بر مىخاستبا صداى بلند ذکر مىگفت و دعا مىخواند تا اهل خانه بشنوند وهرکس بخواهد براى عبادت برخیزد. هنگامى که ماموران حکومتبراى دستگیرى وى شبانه از دیوار منزلش وارد مىشدند، او را درحال راز و نیاز با تواناى بىهمتا یافتند. آن گرامى ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار مىکرد. امام صادق(علیه السلام) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خودناظر مىدانست. از این رو بهگاه نیایش مجذوب خداوند مىشد. مالکبن انس مىگوید: «با امام صادق بر او درود خداى باد حجگزاردم، به هنگام تلبیه هرچه مىکوشید تا لبیک بگوید، صدایش درگلو مىماند و چنان حالتى به او دست مىداد که نزدیک بود ازمرکبش به زیر افتد. گفتم: چارهاى نیستباید لبیک گفت. فرمود: چگونه جرات کنم لبیک بگویم، مىترسم خداوند بگوید: «نهلبیک» چون زبان به لبیک مىگشود، آن قدر آن را تکرار مىکرد کهنفسش بند مىآمد. قرآن را بسیار بزرگ مىداشت و آن را در چهاردهبخش قرائت مىفرمود.
برنامه زندگى
کار امام صادق(علیه السلام) در زندگى برنامهاى منظم داشت و هرکارى را بهموقع انجام مىداد; چنانکه خود فرمود: «بى حیا بى ایمان است وبى برنامه بى چیز» مجلس درس و بحث و مناظرهها و مذاکرات علمىبا شاگردان، یاران و سران مذاهب دیگر وقت معینى داشت وپرداختن به امور زندگى و کار در مزرعه و باغ نیز وقتخاص خودشرا. آن حضرت یاران و پیروان خود را به کسب مال حلال تشویق مىکرد واز آنان مىخواست که در کار خود کوشا باشند و از هرگونه تنبلىو کسالت دورى کنند. کار کردن و تجارت را موجب عزت و سربلندىانسان مىدانست و مىفرمود: «صبح زود براى به دست آوردن عزتخود بروید.» ولى تاکید مىکرد که تجارت باید سالم باشد و کسبدر آمد از راههاى درست و مشروع باشد. آن گرامى هرگونه کوشش و تلاش را براى توسعه زندگى خود وخانواده، حج و زیارت رفتن، صدقه دادن و صله رحم کردن را تلاشبراى آخرت مىدانست نه دنیا. تنها به کار و کوشش سفارش نمىکرد،بلکه خود نیز کار مىکرد و در روزهاى بسیار گرم تابستان، عرقریزان در مزرعه و باغ خود کار مىکرد. باغش را بیل مىزد وآبیارى مىکرد. یکى از یارانش مىگوید: «آن حضرت را در باغشدیدم، پیراهنى تنگ، زبر و خشن در برو بیل در دستباغ راآبیارى مىکرد و عرق از سرو صورتش سرازیر بود. گفتم: «اجازهبفرمایید من کار را انجام دهم.» فرمود: «من کسى را دارم کهاین کارها را انجام دهد، ولى دوست دارم که مرد در راه به دستآوردن روزى حلال از گرمى آفتاب آزار ببیند و خداوند ببیند کهمن در پى روزى حلال هستم. » یکى از یارانش که آن حضرت را در یکروز بسیا گرم تابستان دید که کار مىکند، معترضانه گفت: «فدایتشوم، شما با مقام والایى که نزد خداوند دارى وخویشاوندى نزدیکى که با پیغمبر دارى، در چنین روزى، این گونهسخت کار مىکنى؟» امام(علیه السلام) پاسخ داد: «در طلب روزى حلال بیرونآمدم تا از چون تویى بىنیاز شوم.» امام صادق(علیه السلام) هم خود کارمىکرد و هم غلامان و خدمتکاران خود را به کار وا مىداشت و همکارگران روز مزد را به کار مىگرفت. هر وقت کارگرى را به کارمىگرفت پیش از خشک شدن عرقش مزدش را مىپرداخت. هنگام برداشتخرما هم در جمعآورى آن کمک مىکرد و هم در وزن کردن آن. و همبه هنگام فروش و تقسیم بر فقرا و نیازمندان. تجارت امام صادق(علیه السلام) نه تنها پیروان و یارانش را به کارهاى درست وتجارت صحیح تشویق مىکرد بلکه خود نیز گاهى به تجارت مىپرداخت.اما نه به دستخویش. بلکه سرمایهاش را در اختیار کارگزاران وافراد مطمئن قرار مىداد تا با آن تجارت کنند. چون مىشنید کهسودى برده و روزى به او رسیده شادمان مىشد. با این حال برتجارت سالم بسیار تاکید داشت و هنگامى که کارپرداز وى مصادفکه با سرمایه وى به تجارت مصر رفته بود، با سودى کلان باز گشتفرمود: «این سود خیلى زیاد استبا کالاها چه کردید که چنینسود هنگفتى به دست آوردید؟» مصادف پاسخ داد: «چون به مصرنزدیک شدیم از کاروانهاى که از مصر مىآمدند از وضع کالاى خویشپرسیدیم. دانستیم که این کالا مورد نیاز مردم مصر است و دربازار آنجا بسیار نایاب است. از این رو با هم پیمان بستیم کهکالایمان را جز در برابر هریک دینار سرمایه یک دینار سود، کمترنفروشیم، این بود که سود زیادى بردیم.» امام(علیه السلام) فرمود:«سبحان الله، علیه مسلمانان هم پیمان مىشوید که کالایتان راجز در برابر هر دینار سرمایه یک دینار سود کمتر نفروشید!»سپس اصل سرمایهاش را برداشت و فرمود: «من را به این سودنیازى نیست. اى مصادف، چکاچک شمشیرها از کسب روزى حلال آسانتراست.» چون امام(علیه السلام) این گونه سود بردن را اجحاف در حقمسلمانان مىدانستبه کارگزار خود اعتراض کرد و از آن سود چیزىبر نگرفت. بخشش به نیازمندان امام (علیه السلام) با آن همه تاکید و تلاش در به دست آوردن روزى حلال، بسیار بخشنده و کریم بود. یاران و پیروان خود را به بخشش سفارش مىکرد و تاکید مىفرمود یاور درماندگان و دستگیر در راه ماندگان باشند. او خود نیز عملا چنین بود. پیوسته مىفرمود: «مال با صدقه کم نمىشود.» امام بىتوجهى به مؤمنان نیازمند را کوچک شمردن آنان مىدانست و کوچک شمردن آنها را توهین به اهل بیت پیامبر (ص). حضرت صادق (علیه السلام) از راههاى مختلف به خویشان و دیگر مردم نیازمند کمک مىکرد. گاه نهانى صدقه مىداد و گاه آشکار; گاه توسط کسى مىفرستاد و گاه خود مىبرد. گاهى نیز غذا مىپخت و افراد را به خوردن دعوت مىکرد. شبانگاه، که تاریکى شب سایه مىگسترد و مردم مىخفتند، امام (علیه السلام) همچون پدرانش زنبیلهاى نان و گوشتبردوش مىگذارد، کیسههاى درهم و دینار در دست مىگرفت، ناشناس به سراغ نیازمندان مىرفت و غذا و پول را میان آنها تقسیم مىکرد. معلى، یکى از ارادتمندان امام صادق (علیه السلام) مىگوید: «امام (علیه السلام) در شبى که باران نمنم مىبارید از خانه به قصد سقیفه بنى ساعده بیرون رفت. من پنهانى دنبالش رفتم. در میان راه، ناگاه چیزى بر زمین افتاد. فرمود: «بسم الله، خدایا به من بازش گردان». جلو رفتم و سلام کردم، فرمود: معلى هستى؟ گفتم: آرى، فدایتشوم. فرمود: «با دستانت جستجو کن، آنچه یافتى به من بده». جستجو کردم، نانهاى پراکندهاى یافتم. وقتى آنها را به امام (علیه السلام) مىدادم کیسهاى پر از نان بر دوشش دیدم. گفتم: اجازه بفرمایید من آن را بردارم. فرمود: من به حمل آن سزاوارترم، ولى با من بیا. سپس به سقیفه بنى ساعده رفتیم و مردمى را خفته یافتیم. امام (علیه السلام) کنار هر نفر یک یا دو نان گذاشت و برگشتیم.» علاوه بر آنچه امام خود شبانه به نیازمندان مىداد، گاه به واسطه دیگران نیز اموالى براى آنان مىفرستاد و مىگفت: «به گیرنده نگویید من دادهام» بر صدقه پنهانى تاکید مىکرد و آن را بسیار دوست داشت. فضل بن ابى قره مىگوید: «امام کیسههاى پول را به کسى مىداد و مىفرمود: اینها را به فلانى و فلانى از بنى هاشم بده و بگو از عراق برایتان فرستادهاند.» آن شخص مىبرد و باز مىگشت. امام مىپرسید: چه گفتند؟ پاسخ مىداد: گفتند: به سبب نیکىات به خویشان پیامبر (ص)، خداى پاداش نیکت دهد.» بخششهاى شبانه امام ادامه داشت و گیرندگان دهنده را نمىشناختند; تنها پس از در گذشت امام دریافتند که یاور آنان که بوده است. افزون بر این، امام آشکارا نیز از مستمندان دستگیرى مىکرد. یک بار چهارصد درهم و یک انگشترى به ارزش دههزار درهم به فقیرى بخشید. امام صادق -که درود خدا و فرشتگانش بر او باد- در صدقه دادن روشى ویژه داشت; اگر گیرنده به آنچه مىگرفت قانع بود و خداى را سپاس مىگفت، امام بیشتر به او مىبخشید; و اگر آن را کم مىدانستیا به جاى شکر خداى از امام تشکر مىکرد، دیگر چیزى به او نمىداد. مسمع بن عبد الملک گوید: «روزى خدمت امام صادق (علیه السلام) بودیم و انگور مىخوردیم. نیازمندى آمد و چیزى خواست. امام (علیه السلام) خوشهاى انگور به وى داد. نیازمند گفت: نیازى به این ندارم پول بدهید! امام چیزى به او نداد و فرمود: خداى روزى دیگران را زیاد کند. نیازمند رفت و دوباره باز آمد و گفت: همان خوشه انگور را بدهید. امام چیزى به او نداد و فرمود: خداى روزىات را زیاد کند. سپس نیازمند دیگرى آمد. امام (علیه السلام) سه دانه انگور به وى داد. نیازمند گرفت و گفت: سپاس خداى را که این روزىام کرد. امام فرمود: صبر کن، پس دو دستخود را پر از انگور کرده، به او داد.تهیدست انگورها را گرفت و گفت: سپاس خدایى را که این روزىام کرد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: بمان. سپس پولى که حدود بیست درهم بود، به او داد. نیازمند گرفت و گفت: خدایا، تو را سپاس. این تنها از طرف تو است. امام فرمود: بمان. سپس پیراهن خود را به او بخشید و فرمود: این را بپوش! مرد تهیدست پیراهن را گرفت، پوشید و گفت: سپاس خدایى که مرا پوشاند... . اى ابا عبد الله، خدایت پاداش نیک دهد. جز این براى امام دعاى دیگرى نکرد و ما گمان کردیم که اگر امام را دعا نمىکرد همچنان به او چیز مىبخشید.» امام (علیه السلام) همچنین از محصول باغهاى خود نیز به نیازمندان، رهگذران و همسایگان مىبخشید. امام باغى به نام چشمه «ابى زیاد» داشت که سالانه چهار هزار دینار درآمد داشت. آن قدر از آن مىبخشید که تنها چهارصد دینار باقى مىماند. این باغ ماجرایى شگفت دارد. یکى از یاران امام (علیه السلام) به وى گفت: «شنیدهام در باغ چشمه ابى زیاد کارى شگفت مىکنى، دوست دارم از زبان شما بشنوم.» امام فرمود: «آرى، چون خرماها مىرسد، فرمان مىدهیم دیوارهاى باغ را سوراخ کنند تا مردم وارد شوند و از میوه آن بخورند;» و نیز فرمان مىدهم «ده ظرف خرما، که بر سر هر یک ده نفر مىتوانند بنشینند، آماده کنند و چون ده نفر بخورند، ده تن دیگر بیایند و هر نفر یک مد خرما مىخورند.» سپس فرمان مىدهم به تمام همسایگان باغ، از پیرمرد و پیرزن و مریض و کودک و زن و همه کسانى که توانایى آمدن نداشتهاند، یک مد خرما بدهند. سپس مزد باغبانان و کارگران و سرپرستان باغ را مىدهم و باقیمانده محصول را به مدینه مىآورم و بین نیازمندان و آبرومندان به اندازه نیازشان تقسیم مىکنم; و در پایان از چهارهزار دینار، چهارصد دینار برایم باقى مىماند. امام صادق (علیه السلام)، افزون بر این بخششها، بسیار میهمانى مىداد. شاگردان، پیروان خویشاوندان، غریبان و رهگذران را به میهمانى مىخواند و اطعام مىکرد. خانهاش منزلگاه غریبان و مسافران بود. میهمانى دادن را بسیار دوست داشت. اطعام را از آزاد کردن بنده بهتر مىدانست. او به پیروانش سفارش مىکرد که خویشان و همسایگان و دوستان خویش را اطعام کنند. امام (علیه السلام) به اندازهاى میهمانى مىداد که مىتوان گفت، بیشتر اوقات میهمان داشت. مردم مىگفتند: «جعفر بن محمد به اندازهاى مردم را اطعام مىکند که براى خانوادهاش چیزى باقى نمىماند.» امام صادق (علیه السلام) وقتى نمىخواست کسى را به خانه ببرد، تعارف نمىکرد. چون میهمانان بر سر سفره مىنشستند، تعارف مىکرد که بیشتر بخورند و هر چه بیشتر مىخوردند، شادمانتر مىشد. گاه خود از میهمانان پذیرایى مىکرد. و کارهاى آنها را انجام مىداد، سر سفره گوشتها را جدا مىکرد و در برابر میهمانان مىگذاشت. خود براى میهمانان غذا مىنهاد و حتى به دستخود براى آنها لقمه مىگرفت. بسیار اتفاق مىافتاد که وقتى مجلس درس و مناظره تمام مىشد، موقع غذا خوردن بود. شاگردان و حاضران در محفل را نگه مىداشت و با آنها غذا مىخورد. در مقابل میهمانان بسیار خوشرو و خوشرفتار بود. و فقیر و غنى را باهم دعوت مىکرد. گاه به میهمانان غذاى بسیار لذیذ مىداد و گاه غذاى ساده و معمولى. در پاسخ یکى از یاران در این مورد، فرمود: من به اندازه توانم غذا مىدهم. چون خداى روزى زیاد برساند، طعام نیکو مىدهم; و چون روزى کم برسد، با غذاى معمولى اطعام مىکنم. چون میهمانى مىداد غذایش هم خوب بود و هم زیاد. میهمانان را بزرگ مىداشت و از حضور آنها اظهار شادمانى مىکرد. به هنگام آمدن میهمانان، به آنها خوش آمد مىگفت و در باز کردن و وانهادن بارشان به آنها کمک مىکرد. هنگام رفتن میهمانان، در بستن بار و بنه به آنها کمک نمىکرد و خدمتکارانش را نیز از کمک کردن به آنها باز مىداشت. چون سبب را مىپرسیدند مىفرمود: ما خاندانى هستیم که میهمانان را بر رفتن از منزلمان یارى نمىدهیم. شجاعت امام صادق (علیه السلام) از نسل على بود و در شجاعتبىنظیر. او شجاعت و پایدارى را از پدران خود به ارث برده بود. در مقابل زورمندان و امیران از گفتن حق پروا نداشت. روزى منصور، خلیفه عباسى، از مگسى درمانده شد و از وى پرسید: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: «تا جباران را خوار کند.» وقتى «داوود بن على، فرماندار مدینه، معلى بن خنیس را کشت، شمشیر برگرفته به کاخ امارت رفت; حقش را مطالبه کرد; قاتل «معلى» را به قصاص کشت. ماموران حکومتخانهاش را به آتش کشیدند، در میان شعلههاى آتش قدم مىزد و مىفرمود: «من فرزند ابراهیم خلیلم» وقتى که فرماندار اموى مدینه در حضور بنى هاشم و در خطبههاى نماز على (علیه السلام) را دشنام داد و همه بنى هاشم سکوت کردند، امام (علیه السلام) چنان پاسخ کوبندهاى به او داد که فرماندار بىآنکه خطبه را تمام کند راه خانه پیش گرفت. مهابت، گذشت و بردبارى امام (علیه السلام) مهابتى خدادادى داشت، چهرهاش نورانى بود و نگاهش نافذ. عبادت بسیار سبب شده بود ابهتش دلها را جذب کند. عظمت و مهابت وى چنان بود که ابو حنیفه بر منصور وارد شد و امام (علیه السلام) حضور داشت، به گفته خودش چنان تحت تاثیر هیبت امام (علیه السلام) قرار گرفت که مهابت منصور با آن همه خدم و حشم در برابر آن هیچ بود. یکى از دانشمندان علم کلام، که بسیار بر خود مىبالید و خود را براى مناظره با آن حضرت آماده کرده بود، چون چشمش به امام افتاد چنان تحت تاثیر قرار گرفت که حیران ماند و زبانش بند آمد. امام با وجود شجاعت و مهابت و قوت قلبى که داشت، در برخورد با مردم و خدمتکارانش بسیار بردبار و با گذشتبود و بدى را با نیکى پاسخ مىداد. رفتارش با دیگران، حتى خدمتکاران بسیار ملایم و مهربانانه بود. خوشرو و خوشرفتار بود و ملایمت و نرمى معیار رفتارش شمرده مىشد. روزى غلامش، که در پى کارى رفته بود، دیر کرد. امام (علیه السلام) در پىاش گشت و او را خوابیده یافت. نه تنها با او درشتى نکرد، بلکه کنارش نشست و او را باد زد تا بیدار شد. آنگاه به او فرمود: «تو را نشاید هم شب بخوابى هم روز، شب بخواب و روز کار کن.» گاه حتى بیش از این گذشت نشان مىداد، به نماز مىایستاد و براى بدکننده از خدا آمرزش مىطلبید. روزى شخصى که، امام را نمىشناخت، او را به دزدى متهم کرد. امام (علیه السلام) وى را به خانه برد و هزار درهم به او داد. چون شخص شرمنده و عذرخواه باز گشت و درهمها را پس آورد، امام آن را نپذیرفت. صبر امام صادق (علیه السلام) در برابر سختیها و مصیبتها بسیار پایدار بود. در برابر سختیهایى که حکومتبرایش ایجاد مىکرد و گاه حتى شبانه به منزلش مىریختند و به مرگ تهدیدش مىکردند، استوار بود. او در غم از دست دادن فرزندان بسیار صبور بود. روزى با میهمانانش بر سر سفره بود که خبر در گذشت پسر بزرگش اسماعیل را آوردند. با آنکه اسماعیل را بسیار دوست داشت نه تنها بىتابى نکرد، بلکه با میهمانان نشست، لبخند زد، پیش میهمانان غذا گذاشت و آنها را به خوردن تشویق کرد و از روزهاى دیگر بهتر غذا خورد. میهمانان از این که او را غمگین ندیدند تعجب کردند و سبب را پرسیدند. حضرت فرمود: «چرا چنین نباشم، راستگوترین راستگویان به من خبر داده است که من و شما خواهیم مرد.» چون کودکش مریض شده بود، غمگین بود و چون کودک درگذشت، اندوه را به کنارى نهاد و به جمع یاران پیوست. پرسیدند: «تا کودک بیمار بود، غمگین بودى و چون درگذشت، غم از چهره زدودى»؟ فرمود: «ماخاندانى هستیم که پیش از وقوع مصیبت اندوهگین مىشویم و چون فرمان حق در رسد به قضا رضا مىدهیم و تسلیم فرمان حق هستیم. در فراق از دست دادن یاران و خویشاوندان اشک مىریخت، ولى پیوسته راست قامتبود. در شهادت عمویش «زید بن على بن الحسین (علیه السلام)» گریست. در گرفتارى، شکنجهها و شهادت عموزادگانش گریست، ولى همچنان پایدار ایستاد. تواضع امام (علیه السلام)، با همه شرافت نسب و جلالت قدر و برترى دانشى که داشت، بسیار متواضع بود و در میان مردم چون یکى از آنان بود. به دستخویش خرما وزن مىکرد. باغ خود را بیل مىزد; آبیارى مىکرد. چهارپا سوار مىشد. و اجازه نمىداد حمام را برایش قرق کنند. چون بندگان بر زمین مىنشست و غذا مىخورد. و خود از میهمانانش پذیرایى مىکرد. روزى براى دلجویى و دیدار به منزل یکى از بنىهاشم مىرفت که کفشش پاره شد. کفش پاره را به دست گرفت و با یک پاى برهنه تا مقصد رفت. یتیمان را نوازش و سرپرستى مىکرد. صله رحم برخورد خوب در برابر رفتار بد و مهربانى در مقابل خشونت، معیار رفتارش بود. او مىکوشید کینهها را از دلها بشوید و پیوندهاى بریده را دو باره برقرار سازد. از جمله سجایاى اخلاقى امام (علیه السلام) این بود که از خطاکار در مىگذشت و پیوندش را با کسى که از او بریده بود، بر قرار مىکرد. آنگاه که بین آن حضرت و «عبد الله بن الحسن» نوه امام حسن (علیه السلام) مشاجرهاى در گرفت; عبد الله با آن حضرت درشتى کرد. وقتى دوباره یکدیگر را دیدند، امام حال عبد الله را پرسید. وى خشمگینانه گفت: «خوبم». امام فرمود: «آیا نشنیدهاى که صله رحم حسابرسى قیامت را سبک مىکند.» به گاه مرگ وصیت کرد تا به «حسن افطس»، پسر عموى آن حضرت که به قصد کشتن امام (علیه السلام) به ایشان حمله کرده بود، هفتاد دینار بدهند. کمک مالى براى برقرارى صلح و آرامش او تنها براى بر قرارى پیوند و محبتبین خود و خویشاوندانش تلاش و از خود گذشتگى نمىکرد، بلکه براى برقرارى دوستى بین دیگر مردم، بویژه شیعیانش، نیز مىکوشید. از مال خویش مبلغى به یارانش داده بود تا هرگاه پیروانش با هم به نزاع برخیزند به آنها بدهند و بینشان آشتى برقرار سازند. همدردى با مردم نه تنها خود را در غم و شادى نزدیکان و یاران و پیروانش شریک مىدانست، بلکه با تمام مردم همدردى مىکرد. وقتى در مدینه نرخها بالا رفته بود به وکیل خرجش فرمان داد تا مواد غذایى موجود را بفروشد و مانند سایر مردم روزانه غذا تهیه کند. «معتب» مىگوید: چون در مدینه نرخها بالا رفت، امام به من فرمود: چقدر مواد غذایى داریم؟ گفتم: «چند ماهى را کفایت مىکند. فرمود: آنها را بفروش. گفتم: مواد غذایى در مدینه نایاب است. فرمود: آن را بفروش و بعد مانند مردم هر روز مواد غذایى خریدارى کن. اى معتب، نیمى از خوراک خانوادهام را گندم قرار بده و نیمى را جو; خدا مىداند من مىتوانم به آنها نان گندم بدهم ولى دوست دارم خداوند ببیند که براى اداره زندگىام خوب برنامهریزى کردهام. نه تنها دستگیر خویشاوندان، شیعیان و عموم مسلمانان بود; بلکه نیازمندان غیر مسلمان را نیز کمک مىکرد. «معتب» مىگوید: بین مکه و مدینه همراه امام بودم. به مردى برخوردیم که خود را زیر درختى انداخته بود، امام فرمود: «به طرف او برویم، مىترسم تشنگى وى را از پاى درآورده باشد.» راهمان را کج کردیم و به سوى او رفتیم; مردى مسیحى بود با موهاى بلند. امام (علیه السلام) از او پرسید: «تشنهاى؟» گفت: «آرى» امام فرمود: اى مصادف، آبش بده. من پیاده شدم و سیرابش کردم. سپس سوار شدیم و رفتیم. من گفتم: این مرد مسیحى بود، آیا به مسیحى هم کمک مىکنى؟! فرمود: در چنین حالتى آرى. به هنگام فتنه از مدینه خارج مىشد و به یکى از باغهایش مىرفت و چون شورش فرو مىنشست و آرامش برقرار مىشد، به مدینه باز مىگشت. منبع:ماهنامه کوثر
راستش یک عزیز از من سوالاتی کرد که من هم چیز هایی که تونستم به اون گفتم ولی چون به نظرات استاد خوبم و اهالی صنوقچه اطمینان دارم(در این موضوع خاص) از شما خواهشمندم در حد مقدرو راهنمایی بفرمایید ۱:رشته این بنده خدا شیمی کاربردیه میخواست بدونه که اگر بخواد برای سال بعد ارشد امتحان بده چجوری باید برنامه ریزی کنه؟ ۲:از روی چه کتاب هایی درس بخونه؟ ۳:از جزوات چه موسسه ای کمک بگیره؟ ۴:اصلا تحصیل در مقاطع بالاتر برای اون فایده ای داره یا نه؟ ۵:راستش از چند نفر شنیده بود که اوضاع شیمی خیلی کساد شده.نظر شما در این مورد چیه؟ ۶:اگر به اون انگیزه کافی داده بشه فکر کنم بتونه یک رتبه خیلی خوب بیاره.به شرطی که امیدی برای اینده داشته باشه(که امیدوارم بتونیم کمکش کنیم)
خیلی ممنون
به نام خدا
سلام جواب سوالات شما را در سالهای قبل در کلبه های مختلف (مثل کلبه راهنمایی و انتخاب رشته) دوستان داده اند ولی چون قسمتی از سوالات شما جدید است خواهش می کنم فوق لیسانسها و دکتری ها و لیسانسهای سال بالا جواب ۱۳ را بدهند. ۱۳ عزیز از ارشدها در آزمایشگاه حضورا هم بپرس مسلما راهنمایی ات می کنند.
ممنون
اما بعد! من آدم کنکاش کنی نیستم ولی حواسم تقزیبا هست! حدس من راجع به شناختت تقویت شد! البته در برخوردها چون مطمئن نیستم یروز نمی دهم!
یا برای یافتن او همه تلاش خود را به کار میبرید و از این و آن سراغش را میگیرید.
شب و روزتان را به جستجوی او میگذرانید... تا آن که او را بیابید یا نشانی از او پیدا کنید؟
کدامیک؟
(جالبه که بهتون بگم که اگه ما یک مقداری پول گم کنیم تا چند روز در فکرشیم ولی در مورد امام زمان؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
سوال دوم: اگر کسی را دوست داشته باشید و بدانید که او نیز به شما بسیار علاقهمند است، آنقدر که از بیماری شما بیمار میشود و از خوشحالی شما خوشحال، چه میکنید؟
تنها به زبان این دوستی را ابراز میکنید؟
یا در عمل، محبت خود را به او نشان میدهید؟
پیوسته در پی جلب رضایت او هستید، به مناسبتهای مختلف برای او هدیه میبرید، لباسی را میپوشید که او دوست دارد، از عطری استفاده میکنید که او میپسندد و ...
کدامیک؟
سوال سوم: اگر بدانید، که برای حل مشکلاتتان میتوانید به کسی مراجعه کنید که آماده کمک به شما میباشد و برای ارتباط با او گفتن یک سلام کافی است، چه میکنید؟
از کنار این موضوع بیتفاوت گذر میکنید.
یا اینکه تمام تلاش خود را برای استفاده از این فرصت به کار میبرید.
کدامیک؟
اکنون ما که محبت امام زمانمان را در دل داریم و ادعا می کنیم
در انتظار او نشستهایم،
او را بیشتر از جانمان دوست داریم،
گره تمام مشکلاتمان به دست او باز میشود،
چگونهایم و چه میکنیم؟
آیا او را فراموش نکرده ایم؟
آیا نبودنش برای ما عادی نشده؟
آیا هر صبح
روزمان را با سلام بر او شروع کرده و آمدنش را از خدا میخواهیم؟
برای سلامتیش صدقه میدهیم؟
آیا واقعا
برای ما مهم است ، حتی مهم تر از خانواده، دوستان، دنیا، پول، مقام، علم و ...؟
اونقدر مهمه که به خاطرش حاضر باشیم دست تو جیبمون کنیم و برای بالا بردن نامش از خودمون پول خرج کنیم؟
آیا حاضریم
فقط چند دقیقه از وقت روزمان را برای او اختصاص دهیم و درباره محبوبمان با مردم صحبت کنیم و بذر محبتش را در دل های پاک مردم آبیاری کنیم؟
و مهمتر آن که
آیا در برخورد با خانواده، دوستان، و آشنایان طوری عمل می کنیم که به عنوان دوستدار او آبرودار او باشیم؟
آیا با انجام گناه باز هم ایشون رو ناراحت میکنیم؟
آنگونه که مورد رضایت اوست زندگی کرده و عمرمون رو سپری میکنیم؟
هنگامیکه نامه اعمال ما را می بیند از کرده ما ناراحت نشود. طوری که اگر همان لحظه با او رو در رو شدیم بتوانیم سر خود را بالا بیاوریم و از خجالت سرخ نشویم؟
.........
خوب است در این آزمون
این سه پرسش ساده را از خود بپرسیم و به خودمان نمره دهیم.
از صفر تا بیست!
امام منتظران(عج): "ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطره نبردهایم ..."
بیائید ما نیز یاد او را از خاطر نبریم و برای آمدنش دعا کنیم که خود آن حضرت امر فرموده اند "و اکثروا الدعا بتعجیل الفرج" زیاد برای من دعا کنیدکه...
بیانی از مرجع عالی قدر جهان تشیع حضرت ایت الله وحید خراسانی:
تکیه مىدهد به دیوار خانهى کعبه، خودش را معرفى مىکند، چهار کلمه معرفى است، من به اختصار مىگویم، اما شما یک ماه باید فکر کنید: اول کلمهاى که مىگوید این است منم بقیة الله از آدم، این یکى؛ منم ذخیره از نوح، این هم دوم؛ منم مصطفى از ابراهیم؛ کلمهى چهارم این است أنا صفوة من محمد. ما کلمهى آخر را بگوییم: مصطفى از تمام عالم وجود، فقط پیغمبر خاتم است، عالم و آدم غربال شده از این غربال یک گوهر در آمده و آن گوهر مصطفى است؛ یگانه کسى که در عالم این حرف را مىزند اوست، اوست که مىگوید مصطفى از تمام عالمِ وجود، احمد است و من باز مصطفى از محمدم.
سلام چند شب قبل داشتم تو گوشی تلفن همراهم چرخ می زدم که یه دفعه چشم به یه سخنرانی افتاد که قبلا یکی از دوستانم به من داده بود. سخنرانی که هر وقت اونو گوش می کنم برام تازگی داره و یادآور خیلی از کارهای خودمه. سخنرانی مربوط به محرم چند سال پیش استاد دانشمند بود که قسمت هایی از اون رو برای دوستان عزیزم در زیر آوردم و اگه کسی هم فایل صوتی اونو خواست ایمیلش رو بده تا براش بفرستم.
اما بذارید تو این محرم که شاید محرم آخرین باشد درد دل امام زمان رو براتون بکنم اگه کسی از من بپرسه از امام حسین غریب تر کیه؟ می گم از امام حسین غریب تر پسر فاطمه، مهدی زهراست. دلیل هم دارم، نمی خوام احساساتی بشی گریه کنی با فهم گریه کن. دلیلم رو گوش کن و گریه کن دلیل اول: امام حسین سیدالشهداست. به مظلومیت شهیدشون کردن درست، اما امام حسین یه ابالفضل داشتند، عباس امام زمان کیه؟ امام حسین یه علی اکبر داشتند، علی اکبر امام زمان کیه؟ امام حسین قاسم داشتند، عون و جعفر داشتند. کیه قاسم و علی اکبر امام زمان؟ حجه ابن الحسن کی رو داره ؟ دلشون رو به کی خوش کرده؟ دلشون رو به من و تو خوش کرده؟ من و تو برای امام زمان عباسیم ؟ این یه دلیل! دلیل دوم: از بعثت حضرت پیغمبر تا تولد امام زمان 255 سال طول کشید تا اول امامت امام زمان 260 سال. جوان های دانشجو، جوان های غیرتمند، جوان های ولایتی، جوان های امام زمانی، سیزده تا معصوم مظلومیتشون با هم 260 ساله، اما امام زمان به تنهایی 1173ساله غریبن. تو رو به خدا مهدی فاطمه از امام حسین مظلوم تر نیست؟ کسی دیگه سراغ امام زمان رو میگیره؟ کسی دیگه به فکر امام زمان هست؟ 24 ساعت از دیشب تا حالا از عمرت گذشت نمی خوام به من جواب بدی، اما به خودت جواب بده از دیشب تا حالا چند بار تو این 24 ساعت به فکر امام زمان بودی؟ به یادشون بودی؟ آقا کجایی؟ چه میکنی؟ از دست من راضی هستید؟ نیستید؟ امام زمان دلشون رو خوش من و تو بکنن؟ خبرنداری امام زمان پیغام دادند؟ سیزدهم ماه مبارک رمضان سال 84 یکی از علما تو جمکران خدمت آقا رسید میگه دیدم چشم های مهدی فاطمه کوچیک شده، زیر چشم های امام زمان کبود شده. گفتم: آقا چرا اینجوری شدید؟ حضرت فرمودند: از بس شیعه ها گناه میکنن و من رو اذیت میکنن. من از دست شیعه هام به این روز افتادم. من از سنی ها توقع ندارم من از زردتشتی ها و بهایی ها و یهودی ها و مسیحی ها توقع ندارم من از بودایی ها و هندوها توقع ندارم من از بچه شیعه های خودم توقع دارم ... شما ها که معتقدید امام زمان تو کار هست، یاابن الحسن می گید، شما چرا گناه می کنید؟ شما چرا معصیت می کنید؟ شما چرا چشم هاتون آلوده شده؟ شما چرا شکم هاتون پر از حرام شده؟ و قلب مهدی فاطمه رو می شکنید؟ شما چرا با کارهاتون آبروی امام زمان رو جلوی بقیه می برید؟ امام زمان از دست من و تو دلشون خونه نه از دست سنی ها نه از دست مسیحی ها. هی میگی یاابن الحسن بعدش گناه می کنی؟ امام زمان می فرماید مردم گناه می کنن من شب تا صبح باید گریه بکنم بگم خدایا به خاطر من ببخشش. این گریه کن امام حسینه، این مشکی پوش امام حسینه، این برای مادر کتک خورده من گریه کرده، خدایا به خاطر گریه هاش ببخشش. من باید هی واسطه بشم که برای شما عذاب نیاد ... مهدی فاطمه برای ما گریه می کند چرا ما برای مهدی گریه نکنیم؟ جوانی که شب می خوابه صبح بیدار میشه بدون اینکه نیت کنه صبح بیدار بشه برای نماز صبح این جوان می تونه بگه من شیعه مهدی ام؟ حالا یه وقت یه جوانی شب میخوابه به نیت اینکه صبح بیدار بشه نماز صبح بخوانه، بیدار میشه می بینه دیر شده این جوان نیت کرده و بیدار نشده، گوشی شو تنظیم کرده و بیدار نشده. اما بعضی ها می خوابن بدون اینکه نیت کنن برای نماز صبح ....خب این جوانی که نه اهل نماز، نه اهل خدا و نه اهل دینه خودشو شیعه مهدی میدونه؟ این قلب امام زمان و تیکه تیکه نمیکنه؟ دختر شیعه که با مانتو میاد چادر فاطمه رو گذاشته کنار حالا هم که دیگه مانتو تموم شد با پیرهن و شلوار دارن میان تو جامعه، گذشت حیا اگه یه نصفه حیا هم تو جامعه بود اون نصفه هم دیگه نیست. یا خانمی که خودشو درست میکنه میاد تو خیابون جلوی نامحرم ها یا پسری که تا چشمش می افته به یه نامحرم نیشش بازه با چشماش داره هرزگی میکنه اینا قلب مهدی فاطمه رو تیکه تیکه نمیکنه؟ این زنی که هفت قلم آرایش میکنه تو مجلس نامحرم ها میاد این سیلی به حجه ابن الحسن نمیزنه؟ آقایی که هیچ خانمی رو از جلوی چشم هاش رد نمی کنه و محرم و نامحرم نمی فهمه میخواد با اون چشم هاش امام زمان رو ببینه!؟ تو کارش سر همه رو کلاه می ذاره بعدش میگه یا ابن الحسن!!! امام زمان از دست کی دلش خونه از دست مسیحی ها یهودی ها یا از دست چهار تا شیعه مثل من و شما؟ گریه کنید برای امام زمانتون، توبه کنید با گریه هاتون. تا اونجا که دل مهدی رو به دست بیاریم یه کاری کنیم برای امام زمان ..... نماز می خونه نه یه قنوتی نه یه اللهم کل ولیک ... هیچی هیچی .. هیچ به کجا..ا ونا که نماز می خونن نمازشون بوی امام زمان نمیده. شما برو نذرها رو نگاه کن چند تا سفره پهن می کنن برای سلامتی و فرج امام زمان؟ چند تا برای حاجت خودشون؟ دعاهای مردم و بیا جمع کن اصلا خودت که دعا میکنی چند تاش برای امام زمانه؟ امام زمان تو دل ما غریبه ... به بچه ات دعای فرج رو یاد دادی؟ همه شعرهای تو تلویزیون رو بلده، بچه ات تموم خواننده ها، همه هنرپیشه ها و فوتبالیست ها رو می شناسه، همه برنامه ها رو میدونه. ولی بچه ات خبر داره امام زمان اسمشون چیه؟ قراره کی بیان؟ چرا تا حالا نیومدن؟ این قدر که سریال ها رو دنبال می کنید ببینید این سریال آخرش چی میشه، وقتی هم نبینی از صد نفر می پرسی. تا حالا پرسیدی این جمعه از امام زمان چه خبر؟ به اندازه یه سریال برای امام زمان ارزش قائلی؟ مگه شیعه نیستی ؟ چند سالته؟ 30 سالته ؟ سی ساله که نمی دونی امام زمانت کجاست، کجا دنبالش گشتی؟ کی رفتی بپرسی پسر فاطمه کجاست؟ به اندازه یه چک که گم میشه و شب خوابت نمیبره؟ امام زمان رو اندازه یه سند قبول نداری؟ می دونی ما چوب کجا رو می خوریم چوب اینو می خوریم که به قول خودمون صاف نیستیم .....
منبع:/aftabmehrabani2.blogfa.com
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
به نام خدا
خیلی ممنون استاد
خواهش می کنم.
به نام خدا
سلام به همگی
راستش نمیدونم که چقدر اطلاع دارین از اینکه ناصر الدین شاه قاجار از دوستداران اهل البت(ع) بوده اند.من خودم که تازگی با شنیدن و خواندن چند شعر از ایشان به این ام پی بردم .راستش چه شعر های زیبا و دلنشین و قویی سرو ده اند
در ادامه شعر ناصر الدین شاه در مورد امام هشتم (ع) ملاحظه مینمایید
در طوس حریم کبریا میبینم
بی پرده تجلی خدا میبینم
در کفش کن حریم پور موسی
موسی کلیم با عصا میبینم
به نام خدا
سلام
یادمه نو جوان که بودم پدرم یک شعر زیبا از ناصرالدین شاه قاجار خواند و گفت این شعر را در بسیاری از منابر می خوانند و نمی دانند از کیست. ابیاتی از آن این بود (شرمنده که پراکنده است فقط می خوام تو حال و هوا بیایید):
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این کلید مکر هر صیاد نیست
عاشقان را قابلیت لازم است
....
روز عاشورا چودر میدان عشق
...
بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار رشید این اکبرم
این سکینه این رقیه این رباب
این جوان کشته در خون خضاب
...
پس خطاب آمد که ای سلطان عشق
ای حسین ای یکه تاز ........ عشق
....
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده بفکن من به تو عاشقترم
...
هم سواره هم پیاده هم وزیر
رفت و تنها ماند شاه بی نظیر
شاه اندر معرکه چون مات شد
نطق او گویای این ابیات شد
در خوشی هم می کشم لذات او
مات اویم مات اویم مات او
و از او تعریف کرد.
من هم به مقتضای نوجوانی و خواندن تاریخ و دانستن قتل امیر و از دست دادن کشور و غربزدگی شاهان و... گفتم پدر این که نمی شود یکی هر کاری کرده باشد حالا یک شعر هم گفته باشد!
نمی دانم هنوز هم نمی دانم
فقط می دانم که
فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من ...
خدایا آخر و عاقبت همه را به خیر کن
آمین
به نام خدا
مصاحبه با قرآن در باره امام زمان ( عج )
سؤال اول: دلیل و آیه ای بر وجود امام زمان علیه السلام را بیان فرمایید
پاسخ قرآن کریم :
1- در سوره قدر خداوند می فرماید: «تنزل الملائکه والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر ». تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار می نماید. یعنی در هر سال، شب قدر ملائک و روح به زمین نزول می فرمایند. در دوران رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص پیامبر نازل می شدند. و در هر عصری باید کسی هم شأن پیامبر باشد تا بر او نازل شوند. و الان تنها شخصی که هم شأن پیامبر صلی الله علیه وآله است امام زمان علیه السلام است .
2- خداوند در قرآن درباره مزد و اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید : « قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی ». به دلیل عقلی، دادن اجر رسالت پیامبر در همه زمانها بر همه واجب است. پس چون مزد رسالت پیامبر «موده فی القربی» است پس باید «فی القربی»رسول الله صلی الله علیه وآله در هر عصری باشند تا مردم با مودت به ایشان اجر رسالت را بدهند. و «فی القربی» الان امام زمان علیه السلام می باشند .
سؤال دوم: چگونه زنده ماندن امام زمان علیه السلام تاکنون امکان دارد؟
پاسخ قرآن کریم :
1- خداوند در مورد حضرت یونس علیه السلام می فرماید: «فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون ». اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود در شکم ماهی تا قیامت می ماند. وقتی خداوند می تواند یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد، زنده نگهداشتن امام زمان علیه السلام نیز برای او امری ممکن است .
2- اصحاب کهف سیصدونه سال در غار زنده ماندند «ولبثوا فی کهفهم ثلاث مأته سنین و أزدادوا تسعا ».
سؤال سوم: وظیفه ما در قبال امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم :
خداوند می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی ». برای مزد رسالت به « فی القربی» (که امام زمان علیه السلام است) مودت کنید. مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت همراه با اطاعت. پس الان در قبال امام زمان علیه السلام باید هم معرفت کسب کرده و آن حضرت را بشناسیم و هم از آن حضرت اطاعت کنیم .
سؤال چهارم: آیا امام زمان علیه السلام از ما خبر دارد؟
پاسخ قرآن کریم :
بله، به تمام اعمال شما نظارت داشته و اعمال شما را می بیند. خداوند می فرماید : « و قل إعملوا فسیری الله أعمالکم و رسوله و المؤمنون و ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون ».
سؤال پنجم: چگونه می توان یار امام زمان شد؟
پاسخ قرآن کریم :
با تقوی، چون بهترین و بالاترین معیار که به انسان ارزش می دهد و انسان لیاقت یاوری امام زمان علیه السلام را پیدا می کند تقواست:«إن أکرمکم عندالله أتقیکم ». تقوا سبب بزرگی انسان شده و امکان می دهد که انسان تکیه بر جای بزرگان زند .
سؤال ششم:چند نمونه از نیازهای یاران امام زمان علیه السلام را بیان کرده و چگونه باید کسب کرد؟
پاسخ قرآن کریم :
الف - دانش و بینش: یار امام زمان علیه السلام باید دانش و بینش الهی داشته باشد تا در تصمیم گیریها و عمل دچار خطا نشود. حق را از باطل تشخیص دهد. و این را با تقوی بدست خواهد آورد، زیرا با تقوا موانع فهم و درک و علم و دانش را کنار زده و با دانش درونی و باطنی نگاه می کند. خداوند می فرماید:«إتقوا الله و یعلمکم الله ».
ب) بصیرت و بینش: بصیرتی که با چشم باطن ببیند و با گوش باطن بشنود. با ملائک الهی در ارتباط باشد . اهل حق و باطل را بشناسد تا دچار انحطاط فکری و اخلاقی و روحی نشود. و این بصیرت نیز با تقوا بدست می آید. خداوند می فرماید:«إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا ». فرقان یعنی نیرو و توانی که با آن حق را از باطل جدا کنید. به برکت این تقوا انسان، شیطان شناس نیز می شود. دشمن را هم می شناسد .
ج ) بیداری: هوشیاری و بیداری؛ تا هروقت شیاطین برای گول زدن آمدند، بیدار شود، دام ابلیس را بشناسد و از شیطان فرار کند. چون انسان خواب و چشم بسته سریع در چاه می افتد. و این هم با تقوا ممکن است. «إن الذین التقوا إذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فإذاهم مبصرون ».
سؤال هفتم: چگونه بعد از ظهور و در حکومت مهدوی برکات زیاد می شود، محصولات رونق می یابد، مشکلات مردم حل می شود و...؟
پاسخ قرآن کریم :
چون حکومت امام زمان علیه السلام حکومت تقوا است، آثار تقوی هم ظاهر می شود. و من جمله آثار تقوا نزول برکات از آسمان و باز شدن درهای برکت از زمین و آسمان است که حل مشکلات مردم و روزی فراوان نیز بدنبال آن است «ولو أن أهل القری آمنوا و التقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض » «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب » «و من یتق الله یجعل له من أمره یسرا ».
سؤال هشتم: ویژگیهای یاران امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم :
خداوند می فرماید: «إن الأرض یرثها عبادی الصالحون ». یعنی زمین را بندگان صالح من به ارث می برند. پس وارثان زمین که امام زمان علیه السلام و یاران ایشان هستند دو ویژگی دارند: 1-عبادالله اند 2- صالحین اند. حال به ویژگیهای بندگان صالح خدا اشاره می کنیم :
1- متواضع اند: «عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هونا »
2- دارای بینش صحیح هستند، زیرا غرور در قلب و عقل آنان نفوذ نکرده است
3- اهل پرورش جاهلان جامعه اند، «وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما »
4- اهل طاعت و سجده و قیامند، «و الذین یبیتون ربهم سجدا و قیاما »
5- خود را آلوده به گناه که منجر به ورود به جهنم می شود نمی کنند، «والذین یقولون ربنا أصرف عنا عذاب جهنم »
6- اهل اعتدالند، «إذا أنفقوا لم تسرفوا و لم یقتروا »
7- موحدند و غیر خدا را نمی خوانند، «لا یدعون مع الله الها آخر »
8- به جان انسانها احترام می گذارند، «ولایقتلون النفس التی حرم الله إلا بالحق »
9- پاکدامنند، «ولایزنون »
10- دنبال پاکسازی روان خویش اند، «و من تاب و عمل صالحا »
11- جبران کننده عقب ماندگیها و پرکننده خلأ ها هستند، «إلا من تاب و آمن و عمل صالحا »
12- حتی مرتکب مقدمات گناه هم نمی شوند و در مجالس گناه هم شرکت نمی کنند، «و إذا مروا باللغو مروا کراما »
13- کلامشان صحیح است، «و الذین لا یشهدون الزو »
14- اهل لغو نیستند، « و إذا مروا باللغو مروا کراما »
15- پرورش دهنده نسل سالم و مفیدند، «هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قره أعین »
16- امام دیگرانند، «و جعلنا للمتقین إماما »
17- به گزین اند. کلام را گوش می دهند و از بهترین آن پیروی می نمایند، «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه »
18- ایمان دارند، «قل یا عباد الذین آمنوا إتقوا ربکم »
19- بنده خدای متعال هستند و امور خود را واگذار به خدای متعال می نمایند، بنده شهرت و پول و زر و زور و دنیا نیستند، «ثم یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله »
20- شیطان را به زانو در آورده اند، «ولأغوینهم أجمعین إلا عبادک منهم المخلصین »
21- ویژگیهای صالحین را دارند یعنی صددرصد اعمالشان صالح است، «والذین آمنوا و عملوا الصالحات لندخلنهم فی الصالحین »
22- امر ازدواج برای جوانان را تسهیل می کنند، «و أنکحوا الأیامی منکم و الصالحین من عبادکم و إمائکم »
23- در کار خیر از همدیگر سبقت می گیرند، «و یسارعون فی الخیرات و أولئک من الصالحین »
سؤال نهم: ازدواج در حکومت مهدوی چگونه است؟
پاسخ قرآن کریم :
همانگونه که بیان شد، امام زمان علیه السلام و یارانش دو ویژگی دارند: 1-عباد خدا هستند 2- صالحین هستند «إن الأرض یرثها عبادی الصالحون ». یک نمونه از ازدواج صالحین را خداوند در قرآن ذکر می کند که ازدواج دختر شعیب با حضرت موسی است، «قال إنی أرید أن أنکحک أحدی إبنتی ها تین » (اول شعیب موسی را شناخت، سپس درخواست ازدواج را داد). از این آیه می توان فهمید که :
1- تا داماد را نشناختید اجازه خواستگاری ندهید. اول شناخت بعد اقدام
2- ویژگیهای داماد در آیه دو چیز ذکر شده است: 1- قوی 2- امین. این دو مهم است
3- اگر پیشنهاد از طرف خانواده دختر باشد اشکال ندارد
4- بعضی خانواده ها چند دختر دارند، اگر برای دختر دوم یا سوم خواستگاری آمد و دختر اولی ازدواج نکرده بود مانع نشوید
5- قبل از ازدواج، دختر و پسر همدیگر را ببینند
6- مهریه باید چند ویژگی داشته باشد. الف) سودآوری اقتصادی داشته باشد. لذا حضرت شعیب علیه السلام هشت سال چوپانی را مطرح نمود ب) مهریه معنوی باشد . حضرت شعیب فرمودند هشت حج ج) مهریه را کم مطرح کنند، تا داماد زیاد کند . این در زیاد شدن محبت بین دختر و پسر مؤثر است د) مهریه نقد به عروس داده شود
7- پدر دختر سختگیری نکند
8- خانواده ها به هم اعتماد داشته باشند
سؤال دهم: ویژگیهای امام زمان علیه السلام در قرآن چیست؟
پاسخ قرآن کریم :
1- معصوم است، «إنما یریدالله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا »
2- اولی الامر است، «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم »
3- اطاعت از او، راه خداست، «قل ما أسئلکم علیه من أجر إلا من شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا» « قل ما أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی». از جمع دو آیه معلوم می شود «سبیل رب» همان « موده فی القربی» است .
سؤال یازدهم: الگوهایی را معرفی نمائید .
پاسخ قرآن کریم :
تمام انبیاء عبادالصالحین اند .
منبع:http://www.rasekhoon.net/Forum/ThreadShow-46539-1.aspx
ممنون ۱۳
چه خوب است که همه جور همکار داریم
این برای من که مطالب را درهم می خوانم سعادت بالاتری است.
دلها با گفتار حکمت آمیز جلا می گیرند.
به نام خدا
25 وظیفه مؤمنان در زمان غیبت امام زمان (عج) از زبان آیتالله آقا نجفی
آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی مشهور به «آقا نجفی» در یکصد سال پیش با تتبع در روایات و احادیث اهلبیت (ع)، پنجاهوچهار وظیفه مؤمنان در زمان غیبت امام زمان (عج) را در دو مجلد 25 و 29 موردی بیان میکند.
آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی مشهور به «آقا نجفی» در شب هفدهم ربیعالثانی سال 1225 شمسی پا به عرصه گیتی نهاد و در روز یکشنبه 11 شعبانالمعظم سال 1295 شمسی دعوت حق را لبیک گفت.
وی در طول بیش از هفتدهه عمر با برکت خویش، کتابهای بسیاری را به دو زبان فارسی و عربی تألیف کرد که از جمله آنها میتوان به دلایل الاحکام، حقایق الاسرار، اسرار الزیارة، عنایات الرضویة، جامع الاسرار، اشارة ایمانیة، دلایل الاصول، کتاب المتاجر، کاشف الاسرار، اسرار الشریعة، فضایل الائمة، مفتاح السعادة، جامع السعادة، حسام الشیعة، اخلاق المؤمنین، ردّیه آقانجفی بر یهود، رساله توضیح المسائل فارسی، رساله در جبر و تفویض، رساله در دیات و قصاص اشاره کرد.
وی که داماد مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء نیز به شمار میرفت، شاگردان بسیاری را به جامعه اسلامی تقدیم کرد که از جمله آنها میتوان به «سیدحسن حسینی قوچانی» (آقانجفی) و آیتالله العظمی سید حسین بروجردی اشاره کرد.
آقا نجفی در عمر شریف خویش از عنایات خاصه اهلبیت (ع) بهرهمند شد و عنایات ربانی و شهودی ملکوتی را تجربه کرد که از جمله آنها میتوان به زیارت حضرت زهرا (س) در عالم رؤیا اشاره کرد.
وی در مسائل سیاسی نیز با اتخاذ موضعی غیرمنفعلانه، علیه بابیت و بهائیت به افشاگری پرداخت که همین موضوع موجب تبعید وی از اصفهان شد. پیش از این نیز، آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی در رأس جنبش تحریم تنباکو در اصفهان قرار داشت. مرحوم سیدجمالالدین اسد آبادی پس از ملاقات با آقا نجفی میگوید: حرارتی به کلهاش دیدم که در «بیسمارک» (نخستین صدراعظم آلمان) نبود و بهراستی اگر وزارت اعظم ایران را بر عهده داشت، مانند امیرکبیر حفظ حدود مملکت را میکرد که بیگانه از آن یک وجب نبرد!
آقا نجفی، رسالهای دو جلدی با عنوان «وظیفةالأنام فی زمن غیبةالإمام» (وظایف مردم در زمان غیبت امامزمان) دارد که در جلد اول آن 25 وظیفه و در جلد دوم 29 وظیفهای (در مجموع 54 وظیفه) که منتظران واقعی باید در غیاب امام انجام دهند، میپردازد.
وی در ابتدای این رساله مینویسد: «به عرض برادران ایمانی میرساند که حقیر جمع نمودم در این مختصر جملهای از اعمالی را که وظیفه مؤمنین است در زمان غائب بودن امام زمان صلواتالله علیه یعنی حضرت حجة بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام که مؤمنین را سزاوار است مواظبت و عمل به آنها».
اکنون 25 وظیفه اول با اندکی تصرف و تلخیص در پی میآید:
* اول؛
غمگین بودن بهجهت مفارقت آنجناب و مظلومیت آنحضرت.
در کافی از حضرت صادق (ع) منقول است که فرمود: «کسیکه مهموم باشد برای ما و غمناک باشد بهجهت مظلومیت ما ،نفس کشیدن او ثواب تسبیح دارد».
* دوم؛
منتظر فرج و ظهور آنحضرت بودن.
در جلد دوم «کمالالدین وتمامالنعمة» از امام محمد تقی (ع) منقول که فرمود: «قائم ما آن مهدی است که واجب است در زمان غائب بودن او انتظار او را داشتن، و او سومی از اولاد من است...»
و از حضرت امیرالمؤمنین (ع) مروی است که: «افضل عبادتها انتظار فرج است.» (تحف العقول، ص 201)
و در حدیث دیگر از حضرت صادق (ع) منقول است که: «هر مؤمنی که بمیرد در حالیکه منتظر ظهور آنجناب باشد، مثل آن است که در خیمه حضرت قائم (ع) بوده باشد». (بحارالانوار، ج 52، ص 125)
* سوم؛
گریه کردن در دوری آنحضرت و بهجهت مصیبت آنجناب.
در کمالالدین از حضرت صادق (ع) مروی است که فرمودند: «بهخدا قسم غائب میشود امام شما زمانی از روزگار و آزموده میشوند تا آنکه گفته میشود؛ مرد یا هلاک شد و بهکدام وادی رفت و هر آینه چشمهای مؤمنان بر او گریان میشود. (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 347)
و از حضرت رضا (ع) مروی است که: «هر مؤمنی یاد کند مصیبت ما را ـ یعنی مصیبت هر یک از پیغمبر و ائمه را ـ پس گریه کند یا کسی را بهجهت ظلمی که بر ما شده بگریاند، روز قیامت با ما و در درجه ما است.
* چهارم؛
بر امر امام، تسلیم و انقیاد داشته باشد و عجله نکند.
یعنی چون و چرا در امر ظهور آنجناب نکند و آنچه از جانب آنحضرت میرسد، صحیح و مطابقت حکمت بداند که در کمالالدین از حضرت امام محمد تقی (ع) مروی است که فرمود: «امام بعد از من، پسر من علی است. امر او امر من است و قول او قول من، و طاعت او طاعت من و امام بعد از او پسر او حسن است امر او امر پدر اوست و پول او قول پدرش و طاعت او طاعت پدرش آنگاه ساکت شدند. راوی گوید گفتم: یابن رسولالله! پس امام بعد از حسن کیست؟ حضرت گریه شدیدی کردند، آنگاه فرمودند: امام بعد از امام حسن عسکری، پسر او قائم منتظر است. گفتم: یا بن رسولالله! چرا او را قائم گویند؟ فرمود: برای آنکه قائم میشود بعد از آنکه ذکر او مرده باشد و بیشتر قائلین با ماتش مرتد شوند. گفتم: چرا او را منتظر نامیدند؟ فرمود: بهجهت آنکه برای او غائب شد نیست که روزهای آن بسیار باشد و زمان غائب بودنش دراز میشود. پس، مخلصان انتظار خروج او کشند، و شککنندگان او را انکار کنند و منکران بهذکر او استهزاء کنند و کسانیکه وقت برای ظهورش معین کنند، دروغگو باشند و عجلهکنندگان هلاک شوند و تسلیمکنندگان نجات یابند. (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 378)
* پنجم؛
به مال خود، آن حضرت را صله کنند.
در کافی از حضرت صادق (ع) مروی است که فرمودند: «هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از صرف نمودن مال برای امام نیست، و بهدرستی که خداوند در عوض یکدرهم که مومن از مال خود به صرف امام برساند، به اندازه کوه احد در بهشت بهاو عطا میفرماید، آنگاه فرمود: که حقتعالی در قرآن (بقره/ 245) فرموده: «مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»، سپس فرمود: بهخدا قسم این آیه بهخصوص در صله کردن امام بهمال نازل شد. (اصول کافی، ج 1، ص 537)
در بحارالانوار از کاملالزیاراة (صفحه 319) منقول است که حضرت امام موسی (ع) فرمودند: «هر کس نتواند بهزیارت ما بیاید؛ باید صالحین از دوستان ما را زیارت کند تا ثواب زیارت ما برایش نوشته شود، و هر کس نتواند ما را صله کند، باید نیکان از دوستان ما را صله کند تا ثواب صله کردن ما برایش نوشته شود.
* ششم؛
صدقه دادن بهقصد سلامت آنجناب چنانچه در نجم الثاقب (صفحه 442) ذکر فرمودهاند.
* هفتم؛
شناختن صفات آن حضرت و در هر حال عزم بر یاری آنجناب داشتن و در فراقاش ندبه و زاری کردن. (نجمالثاقب، ص 424)
* هشتم؛
طلب کردن معرفت آنحضرت از جناب اقدس الهی.
و این دعا که در کتاب کافی و کمالالدین از حضرت صادق (ع) روایت شده است را بخواند: اللهم عرّفنی نفسک، فانک إنْ لم تُعرّفنی نفسک لم اعرف نبیّک، اللهم عرّفنی رسولک فانّک إن لم تعرّفنی رسولک لم اعرفْ حجّتک، اللهم عرّفنی حجتک فانّک انْ لم تعرّفنی حجتک ضللتُ عن دینی. (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 342)
* نهم؛
مداومت با این دعا نمودن که در کمالالدین (ج 2، ص 352) از حضرت صادق (ع) روایت شده است: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک.
* دهم؛
اگر بتواند به نیابت آن حضرت قربانی کند، چنانچه در نجمالثاقب آمده است.
* یازدهم؛
اسم اصلی آنحضرت که اسم حضرت رسولالله است را نگویند، بلکه آنحضرت را به لقب یاد کنند مثل: قائم،منتظر، حجت،مهدی و امام غائب، و در اخبار متعدده فرمودهاند که بردن نام آنحضرت در زمان غیبت جایز نیست. (اصول کافی، ج 1، ص 332)
* دوازدهم؛
برخاستن بهجهت احترام نام آن بزرگوار بهخصوص اسم «قائم»، چنانچه در نجمالثاقب (صفحه 444) فرمودهاند.
* سیزدهم؛
به هر میزان که میتواند برای جهاد با دشمنان در رکاب آنجناب، اسلحه مهیا کند.
در بحارالانوار از کتاب الغیبة نعمانی منقول است که حضرت صادق (ع) فرمود: «باید مهیا نماید هر یک از شما برای ظهور حضرت قائم، آلت حربی اگر چه یک تیر باشد، امید است همین که این نیت را داشته باشد، حق تعالی او را از اصحاب و یاران او قرار دهد.»
* چهاردهم؛
در مهمات بهآن حضرت متوسل شود و عریضه توسل بیندازد. چنانچه در مجلد بیست و دوم بحار منقول است.
* پانزدهم؛
در دعا کردن خدا را بهحق آنحضرت قسم دهد و آن جناب را شفیع قرار دهد. چنانچه در کمالالدین منقول است.
* شانزدهم
بر دین قویم ثابت باشند و دنبال صداها و مزخرفاتی که از هر گوشهای میخیزد، نروند. زیرا که تا خروج سفیانی و صیحه آسمانی بلند نشود، ظهور امام (ع) واقع نمیشود.
در جلد 52 بحارالانوار به نقل از «غیبت» شیخ طوسی از حضرت امام رضا (ع) مروی است: «سه ندا از آسمان بلند میشود که همه کس میشنود و این نداها در ماه رجب ظاهر میشود. اول؛ الا لعنة الله علی الظالمین. دوم؛ ازفة الازفة یا معشر المؤمنین. سوم؛ میبینید بدنی محاذی خورشید و ندا میشود: این است امیرالمومنین که به تحقیق برای هلاک کردن ظالمان برگشته است.»
و در جلد دوم کمالالدین منقول است: «اول کسی که با امام زمان (عج) بیعت میکند؛ جبرئیل است. آنگاه یک پای بر بیتالله میگذارد و یک پای بر بیتالمقدس و ندا میکند به ندایی که همه خلائق میشوند: أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ».
* هفدهم؛
معاشرت و رفت و آمد بسیار با مردمان روزگار او را از یاد امام زمان (عج) باز ندارد.
در جلد اول کمالالدین از حضرت امام محمد باقر (ع) مروی است که فرمودند: «مردم! زمانی میآید که امام غائب میشود. خوشا بهحال آنها که بر امر ما ثابت باشند. در آن زمان کمترین ثوابی که برای آنها در نظر میگیرند؛ این است که خداوند آنها را ندا میفرماید که ای بندگان من! به سرّ من ایمان آوردید و حجت غائب مرا تصدیق کردید. بشارت باد شما را به نیکوئی ثواب، از شما قبول میکنم، اعمال خوب را و عفو میکنم از اعمال بد شما، و میآمرزم گناهان شما را، و به برکات شما باران میبارم بر بندگانم و دفع بلاء از آنها میکنم، اگر شما نبودید بر آنها عذاب میفرستادم.»
در ادامه، راوی پرسید کدام عمل، افضل اعمال مؤمن در آن زمان است و پاسخ شنید: «نگاه داشتن زبان، و ماندن در خانه خود»
یعنی بدون ضرورت با مردم دنیا معاشرت و رفت آمد نکند که او را از یاد امامش باز دارد.
* هجدهم؛
ذکر صلوات خاصه آن حضرت آنچنان که در کتابهای «بحارالانوار»، «مکارمالاخلاق» و «جمالالاسبوع» آمده است.
صلواتی که در صفحه 284 مکارمالاخلاق از شیخ طبرسی نقل شده، بدین شرح است: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ رَسُولَکَ الصّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّکَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فی شَیءٍ اَ نَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدی فی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَاَکْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجَّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرَ وَلا تَسُؤْنی فی نَفْسی وَلا فی اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتی.
* نوزدهم؛
فضائل و کمالات آن حضرت را ذکر کردن.
زیرا که آن جناب ولینعمت و واسطه در جمیع نعمتهای خداوند است که به ما میرسد و طبق فرموده امام سجاد (ع) که در صفحه 422 «مکارمالاخلاق» ذکر شده، یکی از راههای شکر ولینعمت، گفتن فضائل و کمالات اوست.
* بیستم؛
اظهار کردن اشتیاق واقعی به زیارت جمال مبارک امام زمان (عج).
چنانچه در جلد اول «کمالالدین وتمامالنعمة» آمده اس: حضرت امیرالمومنین (ع) به سینه خود اشاره میکردند و آه میکشیدند و اظهار شوق به لقای امام دوازدهم را داشتند.
* بیست و یکم؛
مردم را بهسوی معرفت آن جناب و خدمت به آن بزرگوار دعوت کردن.
در «کافی» از سلیمانبنخالد مروی است که به حضرت صادق (ع) عرضه کردم: مرا اهل بیتی است و آنها سخن مرا میشنوند. آیا آنها را بهسوی این امر دعوت کنم؟ امام در پاسخ فرموردند: بلی! خدا در کتاب خویش میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ. اى کسانى که ایمان آوردهاید خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن مردم و سنگهاست؛حفظ کنید» (سوره تحریم، آیه 6)
* بیست و دوم؛
صبر داشتن در مقابل سختیها و آزار دشمنان دین و سرزنش آنها در زمان غیبت امام زمان (عج).
در جلد اول «کمالالدین» از حضرت سیدالشهداء (ع) مروی است که فرمود: «هر مؤمنی که در زمان غایب بودن امام دوازدهم، بر اذیت و تکذیب دشمنان صبر کند؛ به منزله کسی است که با کفار در خدمت رسولالله (ص) جهاد کرده باشد.»
* بیست و سوم؛
هدیه کردن ثواب اعمال صالحه خود مانند قرائت قرآن و غیره را به امام زمان (عج).
* بیست و چهارم؛
طلب زیارت کردن آن حضرت.
* بیست و پنجم؛
دعا کردن بهوجود مبارک آن بزرگوار و طلب کردن فتح، نصرت و ظهور آن جناب از خداوند.
در توقیع شریف مروی در احتجاج (جلد دوم، صفحه 284) از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: «برای تعجیل در فرج من بسیار دعا کنید، چرا که گشایش و شادمانی شما در آن است».
و از حضرت امام حسن عسگری (ع) مروی است که فرمود: «این دعا باعث ثبوت بر ایمان است». (کمالالدین وتمامالنعمة، ج 2، ص 384)
منبع:http://www.rasekhoon.net/Forum/ThreadShow-47398-1.aspx
به نام خدا
دعا کلید ظهور
در تعالیم پیشوایان دین، دعا اسلحة پیامبران، سپر و سلاح مؤمن، مغز همة عبادات و حلقة ارتباط خالق و مخلوق معرّفی شده است.
اوّلین مظلوم عالم، حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
دعا سپر مؤمن است و هر گاه بسیار دری را کوبیدی به روی تو باز میشود.1
و حضرت امام محمّدباقر(ع) خطاب به یکی از اصحاب خویش فرمودند:
آیا تو را راهنمایی نکنم به چیزی که رسول خدا(ص) در آن استثنایی نزده؟
عرض کردم: چرا. فرمود:
دعا، که قضای پیچیده و سخت را برمیگرداند ـ و انگشتانش را به هم فشردـ .2
و باز آن حضرت تأکید کردند:
به خدا سوگند هیچ بندهای دعا، پافشاری و اصرار به درگاه خداوند عزّوجلّ نکند مگر اینکه حاجتش را برآورد.3
حضرت امام صادق(ع) نیز میفرمایند:
دعا کن و مگو که کار گذشته است و آنچه مقدّر شده همان شود [و دعا اثری ندارد]... 4
مرحوم علّامة مجلسی در شرح روایت فوق میگوید:
... باید ایمان به بَداء داشت و به اینکه خداوند سبحان هر روز در کاری است و هر چه خواهد محو کند و هر چه بخواهد ثبت کند و قضا و قدر مانع دعا نیستند؛ چون تغییر در لوح محو و اثبات ممکن است. گذشته از اینکه خود دعا نیز از اسباب قضا و قدر، (است) و امر به دعا نیز از همانهاست.5
و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمودند:
«همانا دعا، قضا را برمیگرداند و آن را از هم وامیتابد؛ چنانچه رشتههای نخ اگر چه به سختی تابیده شده باشد از هم باز شود.»6
کمتر کسی است که در امور شخصی به ویژه در تنگنا و هنگام مواجه شدن با مشکلات و سختیهای زندگی، دست به دعا بلند نکند و با راز و نیاز، نذر و توسّل به اولیای الهی از درگاه حضرت احدیّت، گشایش در امور خود را طلب نکند.
نکتة مهم این است که ما معمولاً در حوائج فردی خویش بر دعا الحاح و اصرار میورزیم و تا استجابت کامل آن، دست از طلب و درخواست برنمیداریم؛ ولی به مسئله و امر مهمّ دعا برای تعجیل ظهور امام عصر(عج) آن گونه که باید و شایسته است اهتمام نمیورزیم. غافل از آنکه این دعا زیباترین آرزو و بهترین دعاهاست؛ زیرا خیر و سعادت دنیا و آخرت ما و همة انسانها و نیز گشایش در امور مادّی و معنوی جهانیان، وابسته به امر ظهور امام عصر(عج) است. به همین جهت است که ائمة اطهار(ع) ما را به این امر حیاتی و به اهمیّت دعوت نمودهاند و حضرت ولیّعصر(عج) نیز در توقیعی که برای اسحاق بن یعقوب فرستادهاند، تأکید فرمودهاند:
برای تعجیل در فرج و ظهور من بسار دعا کنید که همانا فرج من، فرج و گشایش خود شماست.7
همچنین آن حضرت در توقیع شریف خطاب به شیخ مفید(ره) میفرمایند:
اگر شیعیان ما ـ که خداوند متعال ایشان را به اطاعت خویش موفّق بدارد ـ با دلهای متّحد و یکپارچه بر وفای به عهد و پیمان خویش اجتماع میکردند، ملاقات ما از آنها به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار و مشاهدة با معرفت برای آنها به زودی حاصل میشد و زودتر از این به دیدار ما نایل میشدند.8
امام صادق(ع) دربارة نقش دعا در تعجیل فرج و برای تشویق شیعیان به این امر حیاتی و مهم فرمودند:
... وقتی عذاب و سختی بر بنیاسرائیل طولانی شد. چهل روز به درگاه خدا گریه و ناله کردند. خداوند متعال به موسی و هارون(ع) وحی فرمود: که آنها را از دست فرعون نجات دهند و این در حالی بود که از چهارصد سال (عذاب)، صد و هفتاد سال باقی مانده بود و خداوند متعال به واسطة دعای بنیاسرائیل از آن صد و هفتاد سال صرفنظر نمود.
آنگاه امام صادق(ع) فرمودند:
همچنین شما (شیعیان) اگر این عمل (یعنی گریه و دعا کردن برای تعجیل فرج) را انجام دهید، خداوند قطعاً فرج و گشایش ما را میرساند و اگر انجام ندهید (و دست روی دست بگذارید و بیتفاوت بمایند) این امر به نهایت خود میرسد.9
مؤلّف کتاب شریف مکیال المکارم با استناد به این روایت میگوید:
آنچه از روایات به دست میآید ظاهراً این است که وقت ظهور امام عصر(عج) از امور بَدائیّه است که امکان پس و پیش افتادنش هست.10
یعنی میتوان با دعا نمودن، فرج و ظهور امام عصر(عج) را جلو انداخت و تشویق ائمّة اطهار(ع) به دعا نمودن برای تعجیل ظهور، بیانگر آن است که حصول فرج و فرارسیدن دوران ظهور، دارای یک زمان صددرصد تعیین شده و تغییر ناپذیر نیست و اگر مردم به مسئلة غیبت امام زمانشان و طولانی شدن این امر بیتوجّهی نموده و با دلهای متّحد و یکپارچه، فرج آن حضرت را از خداوند متعال نخواهند، خداوند ظهور آن بزرگوار را تا انتهایی که برای دوران غیبت در نظر گرفته است ـ و ما از آن اطّلاعی نداریم ـ به تعویق خواهد انداخت و البتّه این نهایت نیز ممکن است هر لحظه فرا برسد.
مؤلّف مکیال المکارم مینویسد:
در زمان حضرت ادریسِ پیامبر(ع) نیز وقتی آن حضرت مورد حملة حکومت طغیانگر زمان خویش قرار گرفت، از میان مردم غایب گردید. در دوران غیبت او، پیروانش که در نهایت سختی و شدّت قرار داشتند، تصمیم گرفتند در برابر خداوند توبه نمایند. این بازگشت و پشیمانی واقعی باعث شد که خداوند، دوران غیبت او را پایان بخشد. حضرت ادریس(ع) ظاهر شد و حاکم ستمگر در برابر او به ذلّت و خواری افتاد.
همچنین است اگر مردم در زمان غیبت، به صورت دستهجمعی توبه نموده و قصد یاری امام عصر(عج) را نمایند، امید است که خداوند طومار غیبت را در هم پیچیده و آن بزرگوار را ظاهر نماید.11
حضرت امام حسن مجتبی(ع) در عالم خواب یا مکاشفه به مرحوم آیتالله میرزا محمّدباقر فقیه ایمانی فرمودند:
در منبرها به مردم بگویید و به آنان دستور دهید توبه کنند و برای تعجیل ظهور حضرت حجّت(ع) دعا نمایند. دعا برای آمدن آن حضرت، مانند نماز میّت نیست که واجب کفایی باشد و با انجام دادن عدّهای از دیگران ساقط شود؛ بلکه مانند نمازهای پنجگانه است که بر هر فرد بالغ واجب است برای ظهور آن حضرت دعا کند.12
مرحوم فقیه ایمانی در کتاب خود مینویسد:
... و نیز از بسیاری از اخبار و فقرات ادعیه و زیارات استفاده میشود که امر ظهور آن حضرت، اصل وقوعش یک وعدة تخلّفناپذیر الهی است؛ ولی زمان وقوع آن از امور بَدائیّه است که قابل تعجیل و تأخیر است و نیز از بعضی از اخبار به دست میآید که دعای مؤمنان هنگامی که با شرایط و آدابش انجام شود، تأثیر به سزایی در تعجیل فرج خواهد داشت.13
سیّد حلّاوی ـ شاعر اهل بیت(ع) ـ قصیدهای سرود و در ضمن آن از گرفتاریهای شیعیان و درد، رنج، شکنجه و مصایب آنها به پیشگاه امام عصر(ع) شکایت کرده و این قصیده را در چندین مجلس خوانده بود. یکی دو نفر از اوتاد نجف اشرف در عالم رؤیا خدمت حضرت ولیّعصر(ع) مشرّف شدند. حضرت به آنها فرمودند:
بروید به سیّد (حلّاوی) بگویید: سیّد! این قدر دل مرا مسوزان، این قدر سینة مرا کباب مکن. این قدر ناراحتی شیعیان را به گوشم مرسان. من از شنیدن آن متأثّر میشوم... «لیس الأمر بیدی»؛ کار در دست من نیست، به دست خداست. دعا کنید خداوند فرج مرا برساند.14
یکی از تشرّفیافتگان به آستان مقدّس حضرتش میگوید:
در مسجد مقدّس جمکران اعمال را به جا آورده و با همسرم میآمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان از راه رسیده، تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم. ظرف آب را پس داد گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک شود. فرمودند:
«شیعیان ما به اندازة آب خوردنی ما را نمیخواهند. اگر بخواهند دعا میکنند فرج ما میرسد».15
به این دو پیام از مولایمان حضرت مهدی(عج) نیز گوش جان میسپاریم:
هر مؤمنی که در مجالس سوگواری پس از ذکر مصایب حضرت سیّدالشّهداء(ع) برای من دعا کند، من برای او دعا مینمایم.16
به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمّهام حضرت زینب(س) قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند.17
در برخی روایات، دعا برای فرج از حقوق
اهل بیت(ع) بر شیعیان شمرده شده است؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمودهاند:
همانا از حقوق ما بر شیعیان این است که بعد از هر نماز واجب، دستهایشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگویند:
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ.
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحفَظ غَیبَةَ مُحَمَّدٍ.
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنتَقِم لِابنَةِ مُحَمَّدٍ.
ای پروردگار محمّد(ص)، فرج و گشایش امور آل محمّد را تعجیل فرما.
ای پروردگار محمّد(ص)، محافظت کن (دین را در) غیبت محمّد(ص).
ای پروردگار محمّد(ص)، انتقام دختر محمّد(ص) را بگیر.18
دعا برای ظهور امام عصر(ع) از راههای نجات در دوران ظلمانی غیبت نیز هست؛ زیرا امام حسن عسکری(ع) فرمودند:
سوگند به خدا ـ فرزندم ـ دارای غیبتی خواهد بود که هیچ کس در آن دوران از هلاکت و نابودی رهایی نمییابد، مگر کسی که خداوند او را بر اعتقاد به امامت وی استوار ساخته و بر دعا برای تعجیل ظهور آن حضرت توفیقش ببخشد.19
آن حضرت در روایت دیگری چنین فرمودند:
... هر گاه صبحگاهان روزی دیدید که امامی از آل محمّد(ص) غایب گشته او را مشاهده نمیکنید، پس به درگاه خداوند عزّوجلّ استغاثه نمایید (و فرج و ظهور او را از پروردگار بخواهید)... پس چه زود باشد که فرج و گشایش بر شما رخ نماید... .20
و امّا در رابطه با نقش دعا در تعجیل فرج نکاتی مطرح است که به آن اشاره میکنیم:
1. تنها یکی از آثار «دعا برای تعجیل فرج» تسریع امر ظهور امام عصر(ع) است. این دعا آثار و برکات فراوانی هم چون آمرزش گناهان، نزول نعمت، دفع بلاها، طول عمر، وسعت رزق، ورود به بهشت، نایل شدن به شفاعت اهل بیت(ع)، امان از تشنگی روز قیامت و... دارد که مؤلّف مکیال المکارم به 110 فایده از فواید آن اشاره نموده است.
2. بار دیگر تأکید میکنیم که دعا در فرا رسیدن زمان ظهور، اثر قطعی دارد و ترک آن موجب تأخیر در امر فرج خواهد شد و از دقّت در حدیث بنیاسرائیل و سایر روایات استفاده میشود که امر ظهور بداء پذیر است.
3. برخی میگویند: «هر وقت خدا بخواهد، آقا میآید» و تلویحاً نقش دعا در تعجیل فرج را کمرنگ میشمرند. این مطلب صحیح است که خداوند متعال باید اذن قیام و فرج را صادر کند و در روایات ما نیز آمده است:
و امّا ظهور الفرجِ فإنّه إلی الله.21
و امّا، امر فرج به دست خداست.
ولی باید توجّه داشت که امام عصر(ع) و اجداد طاهرینش، خود، شیعیان را به دعا برای تعجیل توصیه کردهاند که نشان میدهد اگر اشتیاق ما به اوج برسد خداوند نیز وعدة خود را محقّق خواهد ساخت.
4. برخی نیز میگویند ما گنهکاریم، لیاقت نداریم برای امام زمان دعا کنیم. لقمهها اشکال دارد!
این گونه مطالب از ترفندهای شیطان برای بازداشتن ما از دعا برای فرج به حساب میآید. دعا برای امام، ما را به امام نزدیکتر میکند.
به علاوه امام زمان(ع) تنها امام نیکوکاران نیست، بر گنهکاران نیز حجّت است. امام همچون خورشید بر همگان میتابد و به صنف خاصّی تعلّق ندارد. در انحصار ملّت و نژاد خاصّی نیز نیست. امام متعلّق به تمام بشریّت است. نه تنها امام انسانها که امام جنّ و ملائک نیز هست. نه تنها امام اهل زمین که امام اهل آسمانها نیز هست.
اگر بَنا بود دعای گناهکاران مستجاب نشود و آنها از درگاه رحمت الهی مأیوس شوند، خداوند باب توبه را پیش روی بندگان خویش نمیگشود. این گونه افراد ابتدا میتوانند توبه کنند و بعد برای فرج دعا کنند. مگر قرآن نمیفرماید که حسنات، سیّئات را از بین میبرد؟22 آیا حسنهای بالاتر از دعا برای فرج سراغ دارید؟
5. وقتی بحث از ظهور به میان میآید برخی میگویند: «امام زمان به این زودیها نمیآید!»
این گونه اظهار نظرها، خلاف روایات متعدّدی است که به ما امر میکند هر صبح و شام منتظر فرج باشیم و تأکید میکند که ظهور به طور ناگهانی و زمانی که مردم گمان نمیبرند صورت خواهد پذیرفت. محبّت و علاقه به امام نیز اقتضا دارد که ما ظهور را دیر نپنداریم؛ زیرا غیبت، دوران تنهایی، دلشکستگی و غصب حقّ امام است. آیا اگر فردی از عزیزان ما به زندان افتاده باشد یا به سفر رفته و بازنگشته باشد، تحمّل آن را داریم که کسی بگوید: «بیخود منتظر نباشید؛ به این زودیها نخواهد آمد!» در برابر چنین سخنانی، چه واکنشی نشان خواهیم داد؟
6. برخی برای واجب دانستن امری به دنبال فتوا میگردند. در صورتی که در اصول دین، تقلید جایز نیست و هر کس باید به وظیفة خویش عمل نماید. دعا برای فرج، واجب است از آن جهت که حضرت
امام جواد(ع) به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) فرمودند:
ای ابوالقاسم (کنیة حضرت عبدالعظیم) مهدی ما آن امام هدایتگری است که واجب است در دوران غیبت انتظار او را کشید و در زمان ظهور از او اطاعت کرد.23
و فرمایش امام حسن مجتبی(ع) به مرحوم
فقیه ایمانی که دعا برای فرج را مثل نمازهای پنجگانه واجب دانستهاند24 نیز مؤیّد این معناست.
7. نباید دعا برای فرج را هم ردیف بقیّة دعاها دانست و این مسئلة مهم نباید به امری کلیشهای و تشریفاتی تبدیل شود. نباید دعا برای فرج را به انتهای مجلس دعا و ذکر، آن هم پس از دعا برای بانی مجلس، مریض مدّ نظر، ملتمسان دعا و اموات حاضران! موکول نمود. در صدر همة حاجتها، دعا برای ظهور امام عصر(ع) است. به یک یا دو دعا نیز نباید بسنده کرد. در همین یک دعا، فرج عالَم و آدم نهفته است. ماهیّت این دعا با بقیّة دعاها تفاوت دارد. «همة مشکلات» و «مشکلات همه» را در برمیگیرد. علاوه بر اینکه این دعا، دعا برای امام زمان و حجّت دهر و خلیفة خدا و بهترین انسان روی زمین است همة گرفتاران، بیماران، گرسنگان، بیپناهان، مظلومان و محرومان جهان و حتّی مردگان را نیز شامل میشود. حتّی حیوانات نیز پس از ظهور، از عدالت امام بهرهمند خواهند شد. در احوال مرحوم میرزا ابوالفضل قهوهچی گفتهاند: وی زمانی در بیابان در یک شب برفی، گروهی گرگ را میبیند که به گرد یکدیگر حلقه زده و زوزه میکشند. با حالت تعجّب به خداوند عرض میکند که خدایا اینها دیگر چه میگویند؟ در این هوا چه میخواهند؟ به او فهمانده بودند که این زبان بستهها به درگاه خدا شکایت میکنند که خدایا تا کی ما حرام بخوریم؟! پس کِی امام زمان(ع) میآید تا ما هم از این حرامخوری نجات پیدا کنیم؟
8. برخی نیز میگویند: «تا ما درست نشویم آقا نمیآید» اگر معنای این حرف این باشد که ما باید خود و جامعة خویش را اصلاح و به ظهور کمک کنیم مطلب درستی است؛ ولی اگر ناامید شویم و بگوییم تا زمانی که اوضاع به همین منوال است آقا نمیآید، حرف درستی نیست؛ زیرا اوّلاً امام در زمان ناامیدی مردمان میآید. دوم آنکه ایشان نیز برای اصلاح میآید و زمین را پر از عدل و داد میکند. سوم آنکه ما تحت هیچ شرایطی نباید از ظهور ناامید باشیم. هر لحظه ممکن است فرج فرا برسد.
9. برخی اشخاص نیز با استناد به توان تسلیحاتی ابرقدرتها که قادر به تخریب تمام کرة زمین است با لحنی آمیخته به نگرانی و دلسوزی راجع به ظهور امام سخن گفته و اظهار میدارند امام چگونه خواهد توانست بر شرایط امروز جهان فائق آید؟ توجه به چند نکته در این قسمت ضروری است:
ـ امام معصوم «قدرة الله» است. مظهر قدرت الهی است. با یک اشارة حضرتش، همة سلاحها و ابزارآلات جنگی از کار خواهد افتاد. امدادهای غیبی نیز به کمک آن حضرت خواهند آمد. رعب و ترسی که هیبت ایشان در دل کفّار و منافقان خواهد انداخت، مانع از بسیاری از تحرّکات و مخالفتها علیه ایشان خواهد شد. از همین روست که در روایات از ایشان به عنوان «المنصور بالرّعب» یاد شده است. یعنی «ترس»، خود از ابزارهای یاری امام به شمار میآید. اگر چه بنا به مصلحت الهی، آن حضرت، از اسباب ظاهری نیز برای فتح جهان استفاده میکند و برخی از یاران ایشان به شهادت خواهند رسید.
ـ وعدة قطعی الهی به پیروزی امام عصر(ع) تعلّق گرفته است. همة انبیا و اولیا به ظهور آن حضرت بشارت و به پیروزی ایشان نوید دادهاند. آن ولیّ خدا برای شکستن پشت ظالمان، ویران نمودن کاخهای ستمگران، ریشهکن نمودن اهل عصیان و طغیان و قطع ریسمانهای دروغ و بهتان و... خواهد آمد.
این بار ـ بر خلاف دفعات گذشته که اکثریّت انبیا تکذیب شدند و همة ائمه(ع) به شهادت رسیدند ـ شکستی در کار نیست. حضرت صاحب الزّمان(ع) برای پیروزی خواهد آمد. محدّث عالی مقام شیعه مرحوم شیخ حرّ عاملی(ره) میگوید:
در عالَم خواب دیدم که حضرت مهدی(ع) وارد مشهد شدهاند. از منزل ایشان سؤال کردم. گفتند در طرف غربی مشهد در باغی که عمارتی دارد وارد شدهاند. به خدمت آن حضرت شرفیاب شدم. دیدم در وسط مجلسی که نشستهاند حوضی است و حدود بیست نفر در مجلس حضور دارند.
پس از ساعتی گفتوگو، غذا آوردند. اندک بود؛ امّا بسیار لذیذ به طوری که همگان خوردیم و سیر شدیم؛ امّا غذا همچنان به حال خود باقی بود. از غذا که فارغ شدیم، دقّت کردم دیدم شمار اصحاب آن جناب از چهل نفر تجاوز نمیکنند. با خود گفتم: این بزرگوار ظهور فرموده و لشکریانش بسیار اندکاند. ای کاش میدانستم آیا پادشاهان زمین از او اطاعت میکنند یا با آنها به جنگ برمیخیزد؟ چگونه بدون لشکر بر آنها پیروز خواهد شد؟ پیش از آنکه حرفی بزنم به من نگاهی نموده و با تبسّم فرمودند:
شیعیان مرا از کمی یاور مترسان که مردانی همراه مناند که اگر دستور دهم که همة دشمنان را از پادشاه و... حاضر میکنند و گردن میزنند.
«وَ ما یَعلَمُ جُنُودُ رَبِّکَ اِلّا هُوَ؛
لشکریان پروردگارت را جز او نمیداند.»25
از این بشارت خرسند شدم... .26
10. نکند خدای ناکرده کسی تصوّر کند
امام عصر(ع) به دعای ما نیازمند است. برعکس این ما هستیم که سراپای وجودمان نیاز به ایشان است. در روایات آمده است:
هر کس پندارد که امام به آنچه در دست مردم است احتیاج دارد کافر است.27
11. بیگمان ایمان یک نفر به یک قضیّه و پافشاری و ایمان او به لزوم به کرسی نشاندن آن، عهدهدار به کرسی نشستن آن قضیّه خواهد بود و این نکتهای است که همة روانشناسان به آن قائل هستند. اینک اگر یک نفر میتواند آنچه را بر آن پای فشرده به کرسی تحقّق بنشاند، در صورتی که مجموعهای از افراد گرد هم جمع شوند و توان فکری خود را در زمینهای خاص به کار گیرند و به لزوم تحقّق قضیّهای معیّن ایمان داشته باشند چه خواهد شد؟
روانشناسان در پاسخ میگویند: اگر چنین مجموعهای از افراد تشکیل شود، بیتردید قادر خواهند بود در طبیعت و در آنچه پیرامون آنهاست اثر گذاشته و بستری مناسب برای تحقّق آن قضیّه فراهم آورند. (غربیها با اعتقاد به این اصل، مباحث مربوط به بازگشت مسیح را با آب و تاب فراوان پیگیری میکنند.)
مؤسسّات دینی انجیلی امریکا و اروپا آنچه را روانشناسان گفتهاند در قضیّة بازگشت دوبارة مسیح به زمین، پس از حادثة آرمگدون به کار بسته و به این گفته قائلند که بیگمان امکان تحقّق هر نوع پیشگویی در وهلة نخست، به ایمان مردم به آن و به پافشاریشان بر ضرورت به کرسی نشستن آن و همچنین به شمار نفرات آنها و شمار نفرات کسانی بستگی دارد که رهبری کاروان تبلیغاتی به راه افتاده برای تحقّق بخشیدن به آن پیشگویی را بر عهده دارند.28
علی هراتیان
ماهنامه موعود شماره 81
پینوشتها:
1. اصول کافی: با ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، ج 4، کتاب دعا باب اینکه دعا سلاح مؤمن، ص 214، ح 4.
2. همان، باب اینکه دعا بلا و قضا را دفع میکند، ص 216، ح 6.
3. همان، باب پافشاری و اصرار بر دعا، ص 224، ح 5.
4. همان، باب فضیلت دعا، ص 211، ح 3.
5. همان.
6. همان، باب اینکه دعا بلا و قضا را دفع میکند، ص 215، ح 1.
7.کمال الدّین، ج 2، ص 485.
8. بحارالانوار، ج 53، ص 176.
9. تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 155.
10. مکیال المکارم، ج 1، ص 347.
11. مکیال المکارم، باب چهارم، بحث غیبت انبیاء.
12. مکیال المکارم، ج 1، ص 438؛ صحیفة مهدیّه، ص 51.
13. شیوههای یاری قائم آل محمّد(ص)، ص 57.
14. مجالس حضرت مهدی(ع)، ص109.
15. شیفتگان حضرت مهدی(ع)، ج 1، ص 155.
16. مکیال المکارم، ج 1، ص 333.
17. شیفتگان حضرت مهدی(ع)، ج 1، ص 251.
18. صحیفة مهدیّه، ص 195.
19. کمال الدّین، ج 2، ص 368.
20. کمال الدّین، باب 32، ح 8.
21. غیبت شیخ طوسی، ص 177.
22. سورة هود (11)، آیة 114.
23. کمال الدّین صدوق، ج 2، ص 377.
24. ر.ک: مکیال المکارم، ج 1، ص 333.
25. سورة مدّثر (74)، آیة 31.
26. اثباة الهداة، باب 23، معجزات صاحب الزّمان(ع)، شمارة 166.
27. ترجمة مکیال المکارم، ج 2، ص 353.
28. واقعة آرماگدون، غرب و آمادگیهای پیش از ظهور، عبدالکریم زبیدی، ترجمة امین میرزایی.
منبع:http://www.rasekhoon.net/Forum/ThreadShow-46712-1.aspx
به نام خدا
خواهش میکنم استاد عزیز
ایمیل وارده از طرف یک دوست
حضرت امام حسن (ع) می فرمایند:
هر کس را که خداوند توفیق دعا کردن بدهد ، باب اجابت را برایش باز میکند و هرکس را که توفیق طاعت و عبادت دهد ، باب قبول را برایش باز میکند و هر کس راکه توفیق شکر گزاری دهد ، باب افزایش نعمتها را برایش باز میکند.
به نام خدا
ممنون اقای صفر دوست
به نام خدا
توصیههای چهارگانۀ
مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی مظاهری«مدّظلّه»
در آستانۀ فرارسیدن ماه مبارک رمضان
حضرت آیتالله العظمی مظاهری در درس اخلاق مورخ 14/5/89 که در مسجد حکیم اصفهان برگزار شد، ضمن تبیین فضائل روزه و ویژگیهای ماه مبارک رمضان، چهار توصیۀ مهم و کاربردی جهت بهرهمندی بهتر مؤمنین از برکات ماه میهمانی خداوند بیان فرمودند.
ذیلاً خلاصۀ بیانات معظّمله ارائه میگردد.
بسمالله الرّحمن الرّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
فرصت معنوی ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان یکی از فرصتهای معنوی است که از ارزش فوقالعادهای برخوردار است و لازم است از آن بهرهبرداری کامل بشود.
درهای رحمت پروردگار در این ماه باز است و فوج فوج از بندگان آمرزیده میشوند. ماهی که نفس کشیدن درآن عبادت است و ثواب عبادات و اعمال خیر در آن، چندین برابر می شود.
شب قدر که در ماه مبارک رمضان است، یک فرصت روی فرصت است و عبادت در آن شب، برتر از هزار ماه عبادت است. بنابراین فرصتهای کم نظیری در پیشِ رو است و نسیمهای رحمتی در حال وزیدن میباشد. پیامبر اکرم«صلیالله علیه وآله و سلّم» فرمودند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[1]
بنابر فرمایش پیامبر گرامی«صلیالله علیه وآله و سلّم» نسیمهایی در زندگی انسان میوزد و همه باید خود را در معرض این نسیمها قرار دهند تا از برکات آن بهرهمند گردند.
راهکارهای درک بهتر ماه مبارک رمضان
برای استفادۀ بهتر از فرصت معنوی ماه مبارک رمضان، برای اینکه مشمول لطف خدا شویم، توفیق عبادت و بندگی و ترک معصیت پیدا کنیم، در این ماه مبارک قدمی در معنویت برداریم، خودسازی و تهذیب نفس کنیم، برای اینکه بتوانیم به حسن عاقبت دست یابیم و حوائج ما مستجاب و گرفتاریها رفع گردد، چهار راهکار وجود دارد که ذیلاً به آن اشاره میشود:
1) پرهیز از غذای حرام و شبههناک
مراقب باشید لااقل در ماه مبارک رمضان غذای حرام و شبههناک نخورید. خداوند به کسی که در شکم او غذای حرام وجود دارد، نظر لطف نمیکند. عبادات چنین کسی ممکن است از نظر ظاهری صحیح باشد ولی مورد قبول و پذیرش خداوند سبحان واقع نمیشود.
حتی اگر نمیتوانید درآمد خود را برای همیشه حلال و پاک کنید، اگر توفیق پرداخت خمس و زکات ندارید، لااقل برای این یک ماه، مبلغی جدا کنید و خمس و زکات آن را پرداخت کنید و با اجازۀ یک مجتهد جامعالشّرایط مبلغ مصرفی خوراک خود و خانواده را از آن مبلغ بپردازید.
قبل از ماه مبارک رمضان، دارایی خود را حلال کنید تا بتوانید توبه کنید و پاک و پاکیزه و با آمادگی به استقبال این ماه شریف بروید و بتوانید از برکات آن استفادۀ لازم را ببرید. کسب حلال به خصوص در زمان حاضر بسیار مشکل است، اما امر لازمی است و نمیشود مال حرام در زندگی کسی باشد و رستگار شود و عاقبت به خیر گردد.
لذا تقاضا دارم لااقل در ماه مبارک رمضان از غذای حرام و شبههناک پرهیز کنید تا بتوانید این ماه را با دعای مستجاب سپری کنید و به ملکۀ تقوا دست یابید.
2) ارتباط با خداوند از طریق انس با نماز جماعت و قرآن و دعا
بنابر تأکید اسلام، مساجد همیشه باید در وقت نماز پر از جمعیت باشد. قرآن کریم همواره تأکید میفرماید که: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة»[2]
یعنی نماز را زنده بدارید. نمیگوید نماز بخوانید، بلکه بر زنده نگاه داشتن نماز تأکید دارد و مقصود قرآن کریم، اقامۀ نماز جماعت است.
در وقت نماز، همهجا باید تعطیل باشد و مساجد مملوّ از جمعیت مسلمانان باشد. عدم اهمیت به نماز، یعنی شلوغ بودن خیابان و مراکز تفریحی و سایر مکانها در وقت نماز و خلوت بودن مساجد، ننگ بزرگی برای مسلمین محسوب میشود و مورد مذمّت و نکوهش قرآن کریم میباشد. چنانکه میفرماید:
«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[3]
حال اگر این ننگ بزرگ را در طول سال داریم، تقاضا دارم لااقل در ماه مبارک رمضان، حضور جدی در مساجد داشته باشید و با نماز جماعت و قرآن کریم انس بگیرید.
اگر میخواهید خداوند متعال نظر لطفی به شما بکند، مساجد را پر کنید و از طریق نماز جماعت و قرآن کریم و دعا، رابطۀ خود را با خداوند محکم کنید تا مشمول عنایات ویژۀ حق تعالی شوید.
همچنین لازم است ائمۀ جماعت و روحانیون مساجد، پس از نماز برای مردم سخنرانی کنند و «اعتقادات»، «اخلاق» و احکام» اسلام را برای مردم تبیین نمایند.
3) رسیدگی به دیگران
رابطۀ با خداوند متعال، یک بال برای پرواز است و بال دیگری که برای حرکت صعودی انسان به سوی معنویات لازم است، رابطه با مردم میباشد.
قرآن کریم مکرراً میفرماید که: «أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة» یعنی هم با خداوند و هم با مردم رابطه داشته باشید.
همه باید به هر اندازه که میتوانند، به مستمندان رسیدگی کنند. از ما انتظار نمیرود که مثل اهلبیت«سلامالله علیهم» از افطار خود بگذریم و به دیگران ببخشیم، ولی وظیفه داریم که تشریفات و تجمّلات را حذف کنیم و به جای آن از نیازمندان دستگیری نماییم.
همه باید سادهزیست باشند و هرچه از سادهزیستی اضافه میآورند با احترام کامل و مخفیانه به فقرا ببخشند. اختلاف طبقاتی در جامعۀ امروزی کولاک میکند. عدهای از مردم بسیار ثروتمند و عدۀ زیادی فقیر هستند. گروهی تجملگرا شدهاند و تشریفات زیادی در زندگی دارند و گروهی دیگر حتی در تهیۀ افطار خود مشکل دارند. چنین افرادی که زیاد هم هستند، آبرومندند و نمیتوانند به کسی رو بیندازند.
اگر به دستور قرآن کریم عمل شود و رسیدگی به نیازمندان جایگزین تجملگرایی شود، فقر از جامعه رخت برمیبندد. لذا تقاضا دارم لااقل در این یک ماه به فکر دیگران باشید و از مستمندان دستگیری کنید. در این یک ماه، مبلغی که همیشه صرف تشریفات میکنید، به فقرا ببخشید. اگر کسی بتواند شکم یک نفر گرسنه را سیر کند، خداوند وعده داده است او را عاقبت به خیر میکند. چنین کسی ذلّت بعد از عزّت پیدا نمیکند و خود او و فرزندانش از انحراف فکری که امروزه بسیاری از جوانان را مبتلا کرده است و نزدیک است دین و مذهب آنان را بگیرد، مصون میمانند. نهایتاً با دین از دنیا میرود و هنگام مرگ امیرالمؤمنین به فریاد او خواهند رسید.
4) اجتناب از گناه
در ماه مبارک رمضان، چشم و گوش و زبان خود را کنترل کنید. از نگاههای آلوده بپرهیزید. از دیدن فیلمها و برنامههای حرام و بیهوده در ماهواره و اینترنت و تلویزیون دوری گزینید. غنا و موسیقی و حرفهای حرام و بیهوده نشنوید. غیبت نکنید، تهمت نزنید، شایعهپراکنی نکنید، دروغ نگویید و به کسی توهین نکنید.
گاهی مشاهده میشود هنگام افطار، برخی غیبت میکنند و تهمت میزنند. معلوم است چنین افرادی روزه نبودهاند، فقط گرسنگی و تشنگی را تحمل کردهاند.
روزهای که همراه با گناه باشد، روزۀ واقعی نیست و مقبول درگاه الهی واقع نمیشود.
علاوه بر گناه، از گفتار و کردار بیهوده و بینتیجه هم باید اجتناب شود. بعضی صحبتها غیبت و تهمت و دروغ نیست ولی بیهوده است و نه نتیجۀ دنیا دارد، نه نتیجۀ آخرت. اینگونه حرفها فشار قبر دارد و باید از آن پرهیز شود. بیایید لااقل در این ماه زبان خود را از گناه و بیهودهگویی حفظ کنید.
کسی که گناه و کردار بیهوده و بینتیجه داشته باشد، نمیتواند از ماه مبارک رمضان استفادۀ مطلوب نماید.
ماه مبارک رمضان باید مقدمهای باشد برای رفع فساد اخلاقی. فساد اخلاقی اکنون یک زنگ خطر برای اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی می شود. بیبند و باری در خیابانها، بیحجابی و بد حجابی و سایر مصادیق فساد اخلاقی، بحران بزرگی است که باید برای آن فکری بشود. در ماه مبارک رمضان دعا کنید این آتش فساد اخلاقی خاموش شود و غیرت و عفت به جامعه برگردد که اگر همینطور ادامه پیدا کند و چارهای برای آن اندیشیده نشود، جامعه را نابود خواهد کرد.
فساد اخلاقی در جامعۀ فعلی کولاک میکند و برخی هم متأسفانه دامن به آتش میزنند و این آتش برای خانوادهها و برای جوانان و آیندۀ آنان تهدید بزرگی است. نسل آینده در معرض نابودی فرهنگی است و این بحران میتواند قضیۀ «آندلس» یا «اسپانیا» را تکرار کند که یک کشور اسلامی را به یک کشور بیبند و بار و غیر اسلامی تبدیل کردند.
لذا تقاضا دارم در ماه مبارک رمضان علاوه بر دعاهای شخصی، برای رفع و ریشهکن شدن فساد اخلاقی که جامعه را فراگرفته است دعا کنید.
پاورقی
===============
1. بحارالأنوار،ج 68، ص 221
2. بقره / 43
3. ماعون / 5-4
منبع:http://www.almazaheri.ir/farsi/Index.aspx?TabId=0003&ID=200
مثل باران بی ریا و ساده ای
چون دعا، مهمان هر سجاده ای
باز هم می آیی از یک راه دور
شهر را پر می کنی از عطر و نور
با تهیدستان محبت می کنی
شادمانی را تو قسمت می کنی...
رابعه راد
آن روز فریاد همه
«الله اکبر» می شود
نخل امید بی کسان
پُر شاخه، پُر بر می شود
از کعبه بانگی آشنا
تا آسمان ها می رسد
از ریشه می میرد ستم
دور پلیدان می رود
مهدی می آید بعد از او
دنیا دگرگون می شود
سنگ دل سنگین دلان
آن روز، پر خون می شود
مصطفی رحماندوست
با دستی از شکوفه
در انتظار هستیم
روزی که او بیاید
گویی بهار هستیم
با دستی از شکوفه
از راه خواهد آمد
در لحظه ای پُر از گل
ناگاه خواهد آمد
خورشید شاید آن روز
از غرب در بیاید
یا شاید عمر خورشید
آن روز سر بیاید...
جعفر ابراهیمی (شاهد)
ای آسمان ای آبی پاک
بی او کبوترها غریبند
بی او تمام چشمه ساران
از شوق خواندن بی نصیبند
بی او پرستو بی قرار است
در سینه دارد آه و فریاد
بی او نمی بینی در این جا
پروانه ای را شاد و آزاد
فصل طلوع نور مهدی
فصل غروب رنگ ظلمت
فصل خوش و رنگین کمانی
زیباترین فصل عبادت
رضا اسماعیلی
از جنس غصه های دلت بود
شعری اگر دوباره سرودم
امشب بخوان ترانه برایم
دلواپس سکوت تو بودم...
با من کنار پنجره هستند
گلدان یاس و عطر نگاهت
چیزی بگو تو با دل تنگم
امشب نشسته چشم به راهت
خوب است در زلال نگاهت
از باغ سبز خاطره گفتن
فکری برای باغچه ام کن
فکری برای وقت شکفتن
مریم تیکمی
وقتی دلم برای تو تنگ است
انگار آشیانه ندارد
یک تکه ابر کوچک و تنهاست
جز دوری ات بهانه ندارد...
ای کاش این زمانه که هر جا
هر گوشه ای دورویی و جنگ است
از گرد راه زود بیایی
خیلی دلم برای تو تنگ است.
کتایون توکلی
هنوز باورم نمی شود
که بوی گل گرفته دفترم
و مثل یک درخت سربلند
نشسته ای تو در برابرم...
هنوز هم دلم به یاد توست
هنوز هم دلم شکسته است
و روی پله های زندگی
در انتظار تو نشسته است
شاهین رهنما
ای پروردگار بزرگ
هنگامی که شب فرا می رسد و از گریبان خون آلوده ی شفق اغریت ظلمت سر بیرون می کشد تو را سپاس می گذارم و تو را می ستایم.
مولا علی (ع)
به نام خدا
سلام استاد عزیز و دانسشجویان گرامی
نمیدونم چرا اصلا نتونستم در ماه مبارک و پر برکت رمضان مطلبی بنویسم .فکر کنم که البته نبودن من هم زیاد به چشم نیومد. ولی دلیل کم بودن من به خاطر مشکلاتی بود.
امشب وقتی شد و بعضی مطالبو خوندم بعضیهاش واقعا زیبا بودن.دست همتون درد نکنه
ولی حیف شد عجب ماه خوبی از دست رفت.نمیدونم چرا اینقدر قدر نشناس شدم قدر فرصت ها رو نمیدونم و اگه مشکلی پیش بیاد همش دنبال مقصرم راستش خیلی وقت هامن و امثال من معمولا دیواری کوتاه تر از خدا پیدا نمیکنیم و تقصیرهای خودمونو گردن اون میندازیم.من که با این عقلم تو کار خدا موندم اخه یک کس چقدر میتونه حلم داشته باشه و مهربون باشه.الحق که خداوندی در هر حال برازنده خداست(چه منو عذاب کنه با عدلش و چه به ما لطفی کنه از فضلش)
چند وقتی بود به این فکر میکردم که اگه عذاب خدا هم مثل حلمش بزرگ باشه من و امثال من چه خاکی باید توی سرمون بریزیم.ولی میدونم که هیچ پناهگاهی برای فرار از عذاب خدا جز خود خدا نداریم
التماس دعا
به نام خدا
سلام
۱-به به رسیدن به خیر
۲-یه مطلبی داریم تو یکی از کلبه ها-در همین مدت غیبت شما-راجع به شیخ بهایی و میرداماد یا میرفندرسکی پیدا کنید و بخونید.
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش
۳-خوف و رجا که می گن همینه
ممنون
به نام خدا
سلام
شرمنده هنوز نیامده باید برم.مسافرتی در راه است به یاد اهالی صندوقچه انشا الله هستم .حلالم کنید
یا حق
سفر به خیر
به نام خدا
سلام
خوب من هم بعد از مدت ها اومدن رفتن برگشتم.امیدوارم که خدا به همه ما توفیق مفید بودن رو بده{اول از همه خودمو میگم}
عجب سفری رفتیم جاتون واقعا خالی بود خدا توفیق به این بنده نالایقش داده وچند بار مارو اونجا برده. راستش حال و هوای خاصی داره حال هوای مظلومیت غربت تنهایی و بهشت ...
.اگه منو خدا برد جهنم {که حقشه این کار کنه و من اصلا ازش طلبکار نیستم} فقط یک چیزه که می دونم احتمالا خیلی اذیتم کنه{البته عذاب های جسمیش بمونه} اینه که من تو این دنیا به مهربونی رحمتش خیلی عادت کردم نمیتونم جایی باشم که همیشه خدا به اهل اونجا به نظر غضب نگاه میکنه.خدایا این عذاب جقدر دردناکه (البته میدونم که نا حالا کارهایی کردم که غضب اون رو به همراه داشته ولی خوب رحمت خدا باز هوای منو داشته و اینو یک جورایی حس میکردم)
ولی وای به حال مردن من وای به حال من در قبر و وای به حال من در پیشگاه حضرت حق
عجب ساعت هایی انظار ما رو میشکه
خدایا از ما کاری بر نمیاد کاری بفرما که همیشه در کنار تو و در جوار رحمتت با محمد و ال محمد همنشین باشیم
یا حق
به نام خدا
وصیت نامه امام خمینی
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی؛ فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض .
الحمدلله و سبحانک؛ اللهم صل علی محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزائن اسرار کتابک الذی تجلی فیه الاحدیه بجمیع اسمائک حتی المستاثر منها الذی لایعلمه غیرک؛ و اللعن علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه .
و بعد، اینجانب مناسب می دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب “ثقلین” تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای “ثقل اکبر” و “ثقل کبیر” که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم .
شاید جمله لن یفترقا حتی یردا علی الحوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجودمقدس رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است ، تاآنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در “حوض ” وارد شوند. و آیا این “حوض ” مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریااست ، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – گذشته ،بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است .
و ذکر این نکته لازم است که حدیث “ثقلین ” متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از “صحاح ششگانه ” تا کتب دیگر آنان ، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – به طور متواترنقل شده است . و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف ؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست .
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبراسلام – صلی الله علیه و آله و سلم – مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی “ع ” شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان ،قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی ؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله و سلم – دریافت کرده بودند و ندای انی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده ، آنان را عقب زده و باقرآن ، در حقیقت قرآن را – که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است – از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی – که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست – خط بطلان کشیدندو انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است .
و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری ، ازمقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی “ص ” تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده “علم الاسما” را از شر شیاطین و طاغوتهارها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاالله ،معصومین – علیهم صلوات الاولین و الاخرین – بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند – چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر وآخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر ودوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد،که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست ، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار – صلی الله علیه و آله و سلم – و قرآن و سنت مشحون آن است ، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده ؛ وکلمه “آخوند سیاسی ” موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست .
و اخیرا قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرف خارج ازتعلیمات اسلامی ، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند
و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی راکه محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محال تبلیغات مذهب ضد قرآنی می کند و وهابیت ، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی راترویج می کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها می دهد و ازاسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می کند.
ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرومذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی ، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل اوپیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاندنجات دهد.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا موسس آن به امر خداوندتعالی بوده ، و امیرالمومنین علی بن ابیطالب ، این بنده رها شده از تمام قیود،مامور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است .
ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی وحکومتی آن بالاترین راه نجات است ، از امام معصوم ما است .
ما مفتخریم که ائمه معصومین ، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشرحضرت مهدی صاحب زمان – علیهم آلاف التحیات والسلام – که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را “قرآن صاعد” می خوانند از ائمه معصومین ما است . ما به “مناجات شعبانیه ” امامان و “دعای عرفات “حسین بن علی – علیهما السلام – و “صحیفه سجادیه ” این زبور آل محمد و”صحیفه فاطمیه ” که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است .
ما مفتخریم که “باقرالعلوم ” بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جزخدای تعالی و رسول – صلی الله علیه و آله – و ائمه معصومین – علیهم السلام -مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است .
و ما مفتخریم که مذهب ما “جعفری ” است که فقه ما که دریای بی پایان است ،یکی از آثار اوست . و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین – علیهم صلوات الله – ومتعهد به پیروی آنانیم .
ما مفتخریم که ائمه معصومین ما – صلوات الله و سلامه علیهم – در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی ازابعاد آن است ، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته ، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدامی کنند.
ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، درآموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت ، و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحوارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان وجاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرردیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه – علیها سلام الله – فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خودگذشته و مفتخرند به این امر؛ و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است ، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.
و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند وبرای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند. و درراس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه “اسرائیل بزرگ “! آنان را به هر جنایتی می کشاند. وملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، و حسن و حسنی مبارک هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملتهای خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست ودشمن او را به جنایتکاری و نقض حقوق بین المللی و حقوق بشر می شناسند وهمه می دانند که خیانتکاری او به ملت مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتر ازخیانت به ملت ایران نباشد. و ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه های گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی ، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور می دهند متهم می کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتراز اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگی اش و آنهمه دولتهای سرسپرده اش و به دست داشتن ثروتهای بی پایان ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه های گروهی ، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیه الله – ارواحنا لمقدمه الفدا – آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمی داند به که متوسل شود! و رو به هر کس می کند جواب رد می شنود!و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی – جلت عظمته – که ملتهارا بویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده .
من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است ، بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار ومتعهد و پایدار پایبند بوده ، و لحظه (ای) از شکر این نعمت غفلت نکرده ودستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر ازخارجی ، تزلزلی در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هرچه رسانه های گروهی عالم و قدرتهای شیطانی غرب و شرق اشتلم می زنند دلیل برقدرت الهی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم درعوالم دیگر خواهد داد. “انه ولی النعم و بیده ملکوت کل شی ء”.
و با کمال جد و عجز از ملتهای مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طورشایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند. از آن جمله دست از فقه سنتی که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتهااست ، چه احکام اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه اسلامی است ، ذره ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند وبدانند قدمی انحرافی ، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است . و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی برجمهوری اسلامی ایران است . و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان ، حضرت ابی عبدالله الحسین – صلوات وافر الهی و انبیا و ملائکه الله و صلحا بر روح بزرگ حماسی او باد – هیچ گاه غفلت نکنند.و بدانند آنچه دستور ائمه – علیهم السلام – برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است ، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد. و می دانید که لعن ونفرین و فریاد از بیداد بنی امیه – لعنه الله علیهم – با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریادستم شکن است .
و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق – علیهم سلام الله – به طور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصریادآوری شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا وشوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی – لعنه الله و ملائکته و رسله علیهم – است به طور کوبنده یادآوری ولعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملیت مسلمین ، بویژه شیعیان ائمه اثنی عشر- علیهم صلوات الله و سلم – است .
و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی – الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیم الشان ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی ومظلومان جهان از هر ملت و مذهب می باشد.
از خداوند – عزوجل – عاجزانه خواهانم که لحظه ای ما و ملت ما را به خودواگذار نکند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیزلحظه ای دریغ نفرماید.
روح الله الموسوی الخمینی
بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند وهزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شهیدان زنده است و موردامید میلیونها مسلمانان و مستضعفان جهان است ، به قدری است که ارزیابی آن ازعهده قلم و بیان والاتر و برتر است . اینجانب ، روح الله موسوی خمینی که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا مایوس نیستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگی به کرم کریم مطلق است ، به عنوان یک نفر طلبه حقیر که همچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقای دستاوردهای آن و به ثمررسیدن هرچه بیشتر آن دارم ، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهای عزیزآینده مطالبی هر چند تکراری عرض می نمایم . و از خداوند بخشاینده می خواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید.
1- ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را ازایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضداسلامی و ضدروحانی خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهای بیحساب قلمداران و زبان مزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به صورت ملیت ، و آنهمه شعرها و بذله گوییها، و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بی تفاوتی در پیشامدهای خائنانه ، که به دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده می شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزده صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح ، با نام “ملیت ” و “ملی گرایی “، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و درتنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند و با اینهمه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغات به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان ، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد “الله اکبر” وفداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده وخود مقدرات کشور را به دست گیرد. بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است : هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم درانگیزه انقلاب و قیام . و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است .
2- اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تامین می کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد وانسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی ، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ، ولو بسیارناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذارننموده است ؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزدنموده و به رفع آنها کوشیده است . اینک که به توفیق و تایید خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه ریزی شده ، و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است ، بر ملت عظیم الشان ایران است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در راس تمام واجبات است ، که انبیای عظام از آدم – علیه السلام – تاخاتم النبیین – صلی الله علیه و آله و سلم – در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسانموده اند و هیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ بازنداشته ؛ و همچنین پس ازآنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام – علیهم صلوات الله – با کوششهای توانفرسا تاحد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده اند. و امروز بر ملت ایران ، خصوصا، وبر جمیع مسلمانان ، عموما، واجب است این امانت الهی را که در ایران به طوررسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی به بار آورده ، با تمام توان حفظنموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای اسلامی تابیدن گرفته وتمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی نمایند، و دست ابرقدرتهای عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند.
اینجانب که نفسهای آخر عمر را می کشم به حسب وظیفه ، شطری از آنچه درحفظ و بقای این ودیعه الهی دخالت دارد و شطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید می کنند، برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض می کنم و توفیق وتایید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم .
الف – بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است ؛ و رمزپیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن : انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی ؛ و اجتماع ملت درسراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.
اینجانب به همه نسلهای حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل ازکشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی وبقای آن است ، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است . بی جهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده های بومی آنان تمام توان خود راصرف شایعه ها و دروغهای تفرقه افکن نموده اند و میلیاردها دلار برای آن صرف می کنند. بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه . و مع الاسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهای بعض کشورهای اسلامی ، که جز به منافع شخص خود فکر نمی کنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده می شود؛ و بعض از روحانی نماها نیز به آنان ملحقند.
امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران ومسلمانان جهان باید مطرح باشد واهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکن خانه برانداز است .توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئه ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مایوس نمایند.
ب – از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصا در دهه های معاصر، وبویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است .گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است ، و در عصر حاضرنمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر ازمقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند، و حکومت و سیاست وسررشته داری برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است ، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است ! و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تاثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می دانستند و شایدبعضی بدانند! و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.
گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یاغرضمندانه خود را به بی اطلاعی می زنند. زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط وعدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی واجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود وقصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه ، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها ازاین قبیل ، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی درقرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت ، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل بایدجلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده ! و ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است – همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت که اینان می خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند – یک اتهام ابلهانه بیش نیست . زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات وابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم وصنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است . و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه ای می گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنس بازی و از این قبیل ، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان وعقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می کنند.
و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدامی دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله – صلی الله علیه و آله – آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام ، عبادی – سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده . پیغمبر اسلام “ص ” تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی . و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته اند و حکومت علی بن ابیطالب – علیه السلام – نیز با همان انگیزه ، به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است . و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده ؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم – صلی الله علیه و آله – بسیارند.
اینجانب در این وصیتنامه با اشاره می گذرم ، ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعه شناسان و تاریخ نویسان ، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و می شود که انبیا – علیهم السلام – به معنویات کار دارند و حکومت وسررشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردندو ما نیز باید چنین کنیم ، اشتباه تاسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است ، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده اند؛جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی ، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشان اسلام – صلی الله علیه و آله – و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است ، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است . بایدملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه ها را خنثی نمایند. وگویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر راقطع نمایند.
ج – و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر، شایعه های وسیع در سطح کشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایی یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر ومستضعفان مستضعف تر شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیه کشور است می باشد و شکنجه ها از رژیم سابق بدتر و غیرانسانیتر است ! هر روز عده ای رااعدام می کنند به اسم اسلام ! و ای کاش اسم اسلام روی این جمهوری نمی گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است ! مردم در رنج و زحمت و گرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت می کنند! اموال مردم مصادره می شود و آزادی در هرچیز از ملت سلب شده ! و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا می شود.و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هرچند روز یک امر در هر گوشه وکنار و در هر کوی و برزن سر زبانها می افتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و دراتوبوسها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت می شود؛ و یکی که قدری کهنه شد یکی دیگر معروف می شود. و مع الاسف بعض روحانیون که از حیله های شیطانی بیخبرند با تماس یکی – دو نفر از عوامل توطئه گمان می کنندمطلب همان است . و اساس مساله آن است که بسیاری از آنان که این مسائل رامی شنوند و باور می کنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابهای جهان و حوادث بعد ازانقلاب و گرفتاریهای عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند – چنانچه اطلاع صحیح ازتحولاتی که همه به سود اسلام است ندارند – و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوسته اند.
اینجانب توصیه می کنم که قبل از مطالعه وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها وملتهایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می گذشته است ، و قبل از توجه به گرفتاریهای این کشور طاغوتزده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول چپاولگریهایشان برای این دولت به ارث گذاشته اند، ازوابستگیهای عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازه های مسکرات فروشی و ایجاد بی بندوباری در تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکده ها و وضعیت جوانها و زنها و وضعیت روحانیون و متدینین و آزادیخواهان متعهد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت ورسیدگی به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبس و رسیدگی به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایه داران و زمینخواران بزرگ ومحتکران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریها و دادگاههای انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارها و سایر مامورین که در این زمان آمده اند ومقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی درروستاهای محروم از همه مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه باطول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن ازقبیل آوارگان میلیونی و خانواده های شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئه های پی در پی امریکا و وابستگان خارج و داخلش “اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع ” و هرج و مرجهایی که از طرف مخالفان اسلام ومنحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل دیگر، تقاضااین است که قبل از آشنایی به مسائل ، به اشکالتراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها وجهل توده ها امروز طفلی تازه پا و ولیده ای است محفوف به دشمنهای خارج وداخل ، رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و محتکران بی انصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان وستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروههای آشوبگر و تروریستهای مفسد و طرفداری غیرمستقیم از آنان ، توجهی به ترور شدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟
اینجانب هیچ گاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده وبی انضباطی برخلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند؛ لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشورمی کنند و ملت دهها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعترخواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونی بیدارشده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است ، آمال انسانی – اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان واشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.
من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضربهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله – صلی الله علیه و آله – و کوفه و عراق درعهد امیرالمومنین و حسین بن علی – صلوات الله و سلامه علیهما – می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله – صلی الله علیه و آله – مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند، که خداوند تعالی در سوره “توبه ” باآیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل ، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق وکوفه که با امیرالمومنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است . و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا – علیه السلام – آن شد که شد. و آنان که درشهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می کنند و چه حماسه هامی آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می کنند.و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان باچهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان . در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – هستند، و نه در محضر امام معصوم -صلوات الله علیه . و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است . و این رمزموفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است . و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده ، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم .
و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه مختلف باجمهوری اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان ، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اندمی نمایم ، که بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان باتوده های محروم و گروهها و دولتهایی که از آنان پشتیبانی کرده و می کنند وگروهها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند واخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان درپیشامدهای مختلف را، با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید، و مطالعه کنیدحالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهیدشدند، و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان ؛ نوارهای این شهیدان تا حدی دردست و نوارهای مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدارمحرومان و مظلومان جامعه هستند.
برادران ! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی خوانید. ممکن است پس ازمن بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی کنم . من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. واز خداوند غفور می خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و ازگذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوندهمین را بخواهید، که او هادی و رحمان است .
و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به حکومتهای فاسدو دربند قدرتهای بزرگ می کنم ؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن ،که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید نهراسید که ان تنصرواالله ینصرکم ویثبت اقدامکم . و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک ودر رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید.
و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت رابدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و بافداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است ،فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است .
و اما به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و ازملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهای جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که مایه بدبختی مسلمانان ، حکومتهای وابسته به شرق و غرب می باشند. و اکیدا توصیه می کنم که به بوقهای تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنندکه منافع ابرقدرتها تامین شود.
د – از نقشه های شیطانی قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و درزمان محمدرضا با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به انزواکشاندن روحانیت است ؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید وهتک حرمات و اعدام و امثال آن ، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و مع الاسف به واسطه بیخبری هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرتها نتیجه چشمگیری گرفته شد. از یک طرف ، از دبستانها تادانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و روسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مومن در اقلیت قرار گیرند که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که ازادیان مطلقا، و اسلام بخصوص ، و از وابستگان به ادیان خصوصا روحانیون ومبلغان ، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان ، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را ازدانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف بامظاهر اسلام و ادیان متهم می نمودند. نتیجه آنکه دولتمردان مخالف ادیان واسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و توده های مردم که علاقه به دین و روحانی
دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و می رفت که چه آید.
اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت – از روحانی ودانشگاهی تا بازاری و کارگر و کشاورز و سایر قشرها – بند اسارت را پاره و سدقدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند ودانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه ها وتوطئه های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که باگفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تاثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارندتوطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی می توان گرفت . و مخصوصا اگر دراساتید کسی پیدا شد که می خواهد انحراف ایجاد کند، او را ارشاد و اگر نشد، ازخود و کلاس خود طرد کنند. و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینی است . و توطئه ها در دانشگاهها از عمق ویژه ای برخوردار است و هرقشر محترم که مغز متفکر جامعه هستند باید مواظب توطئه ها باشند.
ه – از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش ، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را وفرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند ووابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! وقصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیزمی خوریم کشنده و کوبنده است .
و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود وقدرتهای شیطانی شان ترسانده اند که جرات دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم وهمه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم . و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم وکورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت وابتکار اگر داشتیم ، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده بی فرهنگ ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مایوس نموده ومی نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل وگفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده ومی دهند. فی المثل ، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته ، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند وروشنفکر به حساب می آورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن وپیشرفتگی محسوب ، و اگر واژه های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه وواپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده اند. خیابانها، کوچه ها، مغازه ها، شرکتها،داروخانه ها، کتابخانه ها، پارچه ها، و دیگر متاعها، هرچند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مابی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت ، و در مقابل ، آداب و رسوم خودی ، کهنه پرستی و عقب افتادگی است . در هر مرض و کسالتی ولو جزئی وقابل علاج در داخل ، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود رامحکوم و مایوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پرارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است .بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانه های روشنفکری وتمدن ، و در مقابل ، تعهد به این امور نشانه عقب ماندگی و کهنه پرستی است .
اینجانب نمی گویم ما خود همه چیز داریم ؛ معلوم است ما را در طول تاریخ نه چندان دور خصوصا، و در سده های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده اند ودولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصا، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خود کوچک دیدنها و یا ناچیزدیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان ومردان خصوصا طبقه جوان ، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش وتزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ها و
به نام خدا
اعلامیه حقوق بشر را آتش میزنیم
ای ابلهان متمدن ! بوی گند تمدنتان سرتاپای دنیا را گرفته ، قرآن ما را آتش زدید ، تمام دنیایتان را آتش می زنیم . ما برعکس شما چارپایان انسان نما، انجیل و تورات را آتش نمی زنیم، گرچه آنقدر عهد قدیم و جدیدتان را با خواب و خیالتان آغشته اید که دیگر چیزی از آنها برای آتش زدن باقی نمانده است! چیزی از آنها باقی نمانده است جز ترانه ای برای یکشنبه های کلیسایتان . ما انجیل و تورات را نمی سوزانیم، چرا که ما فریب شما مسیحی نما ها را نمی خوریم و می دانیم که شما همان صهیونیستهای نقاب زده هستید و می خواهید در آب گل آلود دعوای مسیحی-مسلمان ماهی خود را از آب بیرون بکشید
ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم، همان اعلامیه ای که به شما حق می دهد قرآن ما را بسوزانید . ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما حق می دهد در راستای آزادی بیان از پیامبر ما کاریکاتور بکشید و بعد آن زنیکه آلمانی به آن کاریکاتوریستِ شلوار قرمزی جایزه آزادی بیان و حقوق بشر بدهد! ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که به شما اجازه می دهد در خاک خودتان برجهای دوقلو را با برچسبِ القاعده فرو بریزید و بعد تمام مسلمانان را بخاطر این خودزنیتان مورد تهاجم قرار می دهید، نه خیر ابله ها! بن لادن دست پخت بوش است نه حاصل قرآن !
ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که منطقش این است: چون هیتلر یهودیها را کشت پس فلسطینیها تروریست هستند و بایست 78 درصد از سرزمین خود را به یهودیهای مظلوم و فلک زده اختصاص دهند ! ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که بر اساس آن همه مسلمانان تروریستند و هر کس مسلمانان را بکشد ضد تروریسم! ما را می کشید و به خود مدال افتخار مبارزه با تروریسم می دهید.
ما اعلامیه حقوق بشر را میسوزانیم چون آمریکا بمبهایشان را به بهانه کشتار تروریستها بر سر مردم بی دفاع و مسلمان پاکستان تست میکند و دم از آزادی و آزادگی میزند . ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم چرا که کشتار مردم مسلمان فلسطین را آزاد و کار خدا پسندانه می دانید . یادمان نرفته وقتی انتخابات ایران را با یک پارچه سبز سیدی شروع کردید و قرآن را بر سر نیزه ها زدید وگفتید اسلام راستین ماییم و مردم ایران را گمراه کردید تا این بار بمبهایتان را به بهانه کشتار تروریستها بر سر مردم کشورمان امتحان کنید ، آری ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم چرا که کسی اگر با امریکا و اسرائیل مخالفت کند حقش تحریم است و بقیه کشورها هم باید رعایت کنند .
ما اعلامیه حقوق بشر را میسوزانیم که به بهانه ساخت بمبهای اتمی می خواهید ما را تحریم کنید آنوقت خودتان بمبهایتان را بر سر مردم بی دفاع میریزید و از کارهایتان کمال رضایت را دارید . ما اعلامیه حقوق بشری را می سوزانیم که جایزه صلح نوبلش را به شیمون پرز می دهد، شیمون پرزی که کوچکترین افتخارش کشتار مردم قانا در سال 1996 است . ما اعلامیه حقوق بشر را میسوزانیم شمایید که معبد پنجم را در زیر مسجد الاقصی بنا کردید و می خواهید با از بین بردن مسجد معبد خود را محل عبادت کنید .
این به بعد ما نیز بایست روزی در سال را «روز اسرائیل سوزی» بنامیم. ما اسرائیل را می سوزانیم چرا که تا اسرائیل هست اعلامیه حقوق بشر هست و تا اعلامیه حقوق بشر هست توجیه برای کشتار مسلمانان هست . ما اعلامیه حقوق بشر را می سوزانیم، ما اسرائیل را می سوزانیم، ما نظام سرمایه داری را می سوزانیم، ما تمام عکسهای اوباما را می سوزانیم، ما پرچم اسرائیل و امریکا را می سوزانیم، ما هرچه بوی اسرائیل بدهد را می سوزانیم…
اما یادتان باشد، تخم کینه را خودتان کاشتید، در مقابل دینمان ایستاده اید، تمام دنیایتان را می سوزانیم…
و ما گوش به فرمان ولی امر خود ، برای هرگونه تصمیم مقتضی ایشان در این رابطه خواهیم ماند
سایت رهبران شیعه | شیعه دات کام
به نام خدا
سلام به همه عزیزان
شهادت جانسوز رئیس مذهب جعفری امام صادق(ع) را به همه شما تسلیت عرض میکنم از خداوند متعال خواستارم تا ما را در پیروی از اهل البیت موفق بدارند
در ادامه چند روایت و توصیه از این امام همام که در سایت ال محمد امده است قرار میدهم
۱)مقاله ذیل قسمتی از کتاب-امام جعفر صادق (ع) مغز متفکر جهان شیعه- می باشد.این کتاب نوشته شده توسط مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ است.بد نیست بدانید25دانشمند در این مجمع در مورد شیعه دوازده امامی تحقیق کرده اند. در بخشهایی از کتاب مطالبی از امام صادق (ع) ثبت گردیده که این دانشمندان معتقداند جواب ان متعلق به قرن بیستم می باشد وخود متحیراند که چگونه امام صادق(ع)درچهارده قرن قبل چنین اشارات علمی داشته اند.از شما تقاضا می کنیم این مطلب را با دقت مطالعه فرمایید.
جعفر صادق (ع) به مادران توصیه می کرد کودکان شیر خوار را در طرف چپ خود بخوابانند. یکی از مظاهر نبوغ علمی جعفر صادق توصیه او به مادران بود تا این که کودکان شیر خوار را در طرف چپ خود بخوابانند.
این توصیه قرن ها چون یک سفارش زائدیا بی مورد جلوه می کرد و علتش این بود که هیچ کس به فایده این سفارش پی نمی برد و بعضی هم بکار بستن این سفارش را خطرناک می دانستند و فکر می کردند که اگر طفل شیر خوار در طرف چپ مادر خوابانیده شود ، ممکن است که مادر هنگام خواب بغلتد و طفل را زیر تنه خود خفه کند. از محمدبن ادریس شافعی که در سال 150 هجری و دو سال بعد از مرگ جعفر صادق در غزه متولد شد و در سال 199 هجری در قاهره زندگی را بدرود گفت پرسیدند که آیا مادر طفل شیر خوار را باید در طرف راست خود بخواباند یا در طرف چپ؟
وی جواب داد بین چپ و راست تفاوتی وجود ندارد و مادر می تواند طفل را در هر طرف خود که راحت تر است بخواباند. گاهی هم گفته جعفرصادق را مغایر باعقل سلیم میدانستند چون از نظر آنها راست بیش از چپ احترام داشت و فکر می کردند که مادر بایستی طفل را در طرف راست خود بخواباند تا این که کودک از کرامت راست برخوردار شود. نه کسی در شرق برای این توصیه جعفرصادق قائل به ارزش شد نه در غرب و حتی در دوره ( تجدد) که دانشمندان با دیده انتقاد هر موضوع علمی را مورد توجه قرار دادند کسی برای گفته جعفرصادق قائل باهمیت نگردید و در صدد برنیامد بفهمد که آیا آن گفته از نظر علمی ارزش و فایده دارد یا نه ؟
قرون شانزده هم و هفدهم و هجدهم میلادی که قرون دوره ( تجدد) بود گذشت و قرن نوزدهم میلادی فرارسید و در نیمه دوم آن قرن، دانشگاه ( کورنیل ) در آمریکا ساخته شد و شروع به کار کرد . ( عزرا – کورنیل ) بانی دانشگاه کورنیل 1 که دوران شیر خوارگی و کودکی بسیار سخت را گذرانیده بود تصمیم گرفت که در آن دانشگاه یک انستیتوی مخصوص تحقیق در نوزادان و کودکان شیر خوار، بوجود بیاورد این انستیتو ( مؤسسه)در اولین سال شروع به تدریس از طرف دانشگاه کورنیل بوجود آمد و منضم به دانشکده پزشکی گردید و اینک متجاوز از یک قرن است که به تحقیق در مورد نوزادان و کودکان شیر خوار ادامه می دهد. در مسائل مربوط به نوزادان وکودکان شیر خوار چیزی وجود ندارد که مورد تحقیق این مؤسسه قرار نگرفته باشد و در جهان، هیچ مرکز علمی از لحاظ داشتن اطلاعات راجع به نوزادان و کودکان شیر خوار بپای این مرکز نمی رسید .
محال است، که یک موضوع مربوط به نوزادان و کودکان شیر خوار وجود داشته باشد و این مؤسسه راجع به آن تحقیق نکند و حتی تابلوهائی که شکل نوزادان و کودکان شیر خوار روی آنها کشیده شده مورد تحقیق این مؤسسه قرار گرفته است. در نیمه اول این قرن (قرن بیستم) محققین این مؤسسه تابلوهای مربوط به نوزادان را در موزه های دنیا از نظر گذرانیدند و از 466 تابلو که در موزه های معروف جهان به نظرشان رسید، دیدند که اکثریت با تابلوهائی است که در آنها، مادران، کودکان را در طرف چپ، بغل گرفته بودند. بنابراین در هشتاد درصد از تابلو ها که در موزه های معروف به نظر رسید، مادران، کودک را در طرف چپ، بغل گرفته بودند.
در ایالت نیویورک چند زایشگاه وابسته به مرکز تحقیق مربوط به نوزادان و شیرخواران دانشگاه کورنیل است و دکترهائی که درآن زایشگاه ها کار می کنند نتیجه معاینات و مطالعات خود را برای مرکز تحقیق مربوط به نوزادان و شیر خواران می فرستند .
از گزارشهائی که در طی یک مدت طولانی از طرف آن دکتر ها به مرکز تحقیق می رسید این نتیجه به دست می آمد که در روزهای اول بعد از تولد، وقتی نوزاد در طرف چپ مادر می خوابد آسوده تر از آن است که در طرف راست بخوابد و اگر او را در طرف راست بخوابانند در فواصل نزدیک از خواب بیدار می شود و شیون می کند. محققین مرکز تحقیق مطالعات خود را منحصر به نژاد سفید پوست آمریکائی نکردند بلکه در صدد برآمدند بدانند که آیا در نژادهای سیاه و زرد نیز این موضوع صدق دارد یا نه ؟ بعد از یک دوره طولانی تحقیق در نژادهای دیگر متو جه شدند که این موضوع در تمام اقوام صدق می کند و در همه جا نوزادن به خصوص در روزهای اول تولد، اگر در طرف چپ مادر بخوابند آرام تر از آن هستند که در طرف راست مادر بخواب بروندو این واقعیت اختصاص به نژاد سفید پوست ندارد و یک واقعیت جهانی است .
مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل بدون انقطاع این موضوع را مورد مطالعه قرار می داد. ساعت ها شکم زن باردار از طرف پزشکان مرکز تحقیق، بوسیله اشعه مجهول مورد معاینه قرار می گرفت تا این که جنین را در شکم مادر ببینند اما از دیدن جنین چیزی بر اطلا عاتشان افزوده نمی شد تا اینکه هولوگرافی2 اختراع گردید. بعد از اختراع هولوگرافی پزشکان مرکز تحقیق درصدد برآمدند که با هولوگرافی و در حالی که اشعه مجهول جنین را در شکم مادر روشن کرده از آن عکس بردارند و آنوقت دیدند که امواج صدای ضربان قلب مادر که در تمام بدن پخش می شود به گوش جنین می رسد. بعد از این مرحله برای وقوف بیشتر لازم بود که بدانند توقف ضربان قلب مادر،آیا در جنین، عکس العمل بوجود می آورد یا نه؟ چون نمی توانستند قلب مادر را متوقف کنند زیرا سبب هلاک او و جنین می شد تحقیق را در جانوران پستاندار ادامه دادند و هر بار که قلب جانوری را که جنین دران داشت متوقف کردند دیدند که در جنین واکنش بوجود آمد.
آرمایش های مکرر در مورد چند نوع جانور پستاندار ثابت کرد که وقتی ضربان قلب مادر متوقف می شود، در جنین واکنش بوجود می آید و بعد از مرگ مادر جنین هم به هلاک می رسد برای این که جنین از خون قلب مادر که بوسیله شریان بزرگ موسوم به (آئورت) برایش فرستاده می شود تغذیه می نماید و وقتی قلب مادر متوقف گردید غذا به جنین نمی رسد و هلاک می شود.
بعد از آزمایش های متعدد دانشمندان مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل دانستندکه طفل در شکم مادر نه فقط عادت به شنیدن ضربان قلب او می کند بلکه آن ضربان به حیات وی نیز وابستگی دارد و هرگاه ضربان ادامه نیا بد، طفل در شکم مادر از گرسنگی می میرد. عادتی که جنین قبل از تولد، به شنیدن صدای ضربان قلب مادر دارد طوری در وی نافذ می شود که بعد از تولد هم اگر صدای قرعه های قلب مادر را نشنود احساس اضطراب می نماید و هوش کودک نوزاد بخوبی صدای قرعه های قلب مادر تشخیص می دهد و بهمین جهت وقتی نوزاد در طرف چپ مادر قرار بگیرد چون صدای قرعه های قلبش را می شنود آرام می گیرد لیکن در طرف راست چون آن صدا به گوش نمی رسد مضطرب می شود.
اگر بانی دانشگاه کورنیل یک مرکز تحقیق راجع به نوزادان و شیرخواران در آن دانشگاه بوجود نمی آورد و آن مرکز بطور مستمر راجع به نوزادان و شیرخوران تحقیق نمی کرد، معلوم نمی شد گفته جعفرصادق که به مادران توصیه کرد که فرزندان شیرخوار را در طرف چپ خود قرار بدهند و بخوابانند مبتنی بر چه مصلحت و فایده می باشد.
امروز در تمام شیرخوارگاههای وابسته به مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل در اطاقی که نوزادان خوابیده اند دستگاهی است که صدای قرعات قلب مادر را بوجود می آورد و در تخت خواب هر نوزاد یک گوشی می باشد که قرعات مصنوعی قلب مادر را به گوش کودک می رساند. قلب انسان بالغ زن یا مرد، بطور عادی در هر دقیقه 72 بار می طپد. در شیرخوارگاههائی که وابسته به مؤسسة تحقیق دانشگاه کورنیل می باشد بارها آزموده اند که اگر شماره قرعات مصنوعی قلب مادر در هر دقیقه یکصدو ده یا یکصد و بیست قرعه بشود صدای شیون تمام کودکان که در یک اطاق هستند به گوش می رسد و بایستی شماره قرعات مصنوعی قلب مادر در هر دقیقه 72 قرعه باشد تا این که کودک مضطرب نشود و به شیون در نیایند.
در شیر خوارگاههای وابسته به مرکز تحقیق چند بار این آزمایش را کرده اند. عده ای از نوزادان را در اطاقی قرار داده اند که در آنجا، صدای قرعات مصنوعی قلب مادر به گوش نمی رسید و عده ای را هم در اطاق قرار داده اند که نوزادان در آنجا صدای قرعات مصنوعی قلب مادر را می شنیدند. هر دفعه که این آزمایش را کردند معلوم شد در اطاقی که آنجا قرعات مصنوعی قلب مادر شنیده می شود وزن کوکان سریع تر از کودکان اطاق دیگر زیاد می شود در صورتی که غذائی که به کودکان دو اطاق داده می شود از حیث نوع، مشابه است. اما در اطاقی که صدای قرعات مصنوعی قلب مادر شنیده می شود کودکان با اشتهای زیادتر غذا می خودند و کودکان اطاقی که صدای قرعات مصنوعی قلب مادر،در آنجا، به گوش نمی رسد، کم اشتها می شودند.
در شیرخوارگاههای مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل راجع به صدای مصنوعی قلب مادر از لحاظ شدت آن هم تحقیق کرده اند و متوجه شده اند که اگر آن صدا شدیدتر از صدای طبیعی قرعات قلب مادر باشد کودکان را مضطرب می کند و به گریه می آیند. یکی از پزشکان مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل ضمن سفرهائی که در قاره های می کرد دقت می نمود که بداند مادران در کشورهای مختلف، در معابر فرزندان خود را چگونه در آغوش می گیرند . این پزشک که به اسم دکتر ( لی سالک) خوانده می شود و اکنون در مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل مشغول کار است می گوید که اکثر زن ها در تمام قاره های دنیا در معابر فرزندان خود را در طرف چپ در بغل می گیرند. زن هائی که فرزندان خودرا در طرف راست در بغل می گیرند، اکثر چپ هستند یعنی با دست چپ کار می کنند. آنها بخوصوص اگر زنبیل خوارو بار حمل کنند، فرزندان را در طرف راست در آغوش می گیرند تا این که بتوانند با دست چپ، زنبیل خواربار را به راحتی حمل نمایند. دکتر لی سالک در زایشگاه وابسته به مرکز تحقیق از زن های زائو که بعد از وضع حمل از زایشگاه خارج می شوند، و نوزادان خود را در طرف چپ، در بغل می گیرند، سؤال می کنند که آیا شما می دانید که برای چه نوزاد خود را درطرف چپ در بغل می کنید؟ اما هنوز هیچ زن به دکتر لی سالک جواب نداده که چون قلب در طرف چپ سینه قرار گرفته و شنیدن صدای قرعات آن برای نوزاد مفید است مادران بدون این که بدانند چرا طرف چپ بدن را ترجیح می دهند کودک را در طرف چپ در بغل می گیرند.
حتی زن های طوائف سیاه پوست افریقائی طفل خود را هنگامی که بر پشت حمل نمی کنند درطرف چپ بدن روی سینه قرار می دهند و در تمام طوائف سیاه پوستان افریقا زنها می دانندکه هر گاه نوزاد را درطرف چپ سینه قرار بدهند بهتر شیر می نوشد و اشتهای نوزاد برای نوشیدن شیر از پستان چپ مادر بیش از پستان راست است. دکتر لی سالک از مادران شنیده است که در شب، وقتی کودک گرسنه می شود، در تاریکی با سرعت حیرت آور پستان چپ مادر را پیدا می کند و دهان را بر پستان می گذارد و شیر می نوشد . آنها تعجب می کنند که کودک بدون این که چراغ روشن باشد و پستان مادر را ببیند، چگونه با سرعت دهان را بر پستان می گذارد. دکتر لی سالک برای مادران توضیح می دهد در تاریکی شب راهنمای کودک برای نوشیدن شیر از پستان مادر قرعات قلب وی می باشد و طفل که صدای تپش قلب مادر را می شنود مستقیم و بدون تردید پستانش را پیدا می کند و دهان را بر پستان می گذارد.
1- دانشگاه (کورنیل) از طرف شخصی به اسم (عزرا- کورنیل ) ساخته و آن مرد تمام دارایی خود را صرف ساختن دانشگاه کرد و هنگام فوت هیچ چیز نداشت و این دانشگاه که در ایالات نیویرک در امریکا قرار دارد از سال 1865 میلادی شروع به تدریس کرد و بقیه توضیح مربوط به بانی این دانشگاه را در متن می خوانیم.
2- ( هولوگرافی ) به معنای تحت اللفظی یعنی یعنی عکس برداری از راه سوراخ. اما معنای ساده آن که برای همه قابل فهم است یعنی عکس برداری از اشیای خیلی ریز و عکس برداری سه بعدی و امروز بوسیله هولوگرافی نه فقط از اشیای خیلی ریز عکس بر می دارند بلکه از صدا هم عکس بر می دارند و امواج صدا روی فیلم عکاسی به شکل دایره ها و بیضی هایی منظم به چشم می رسند و قدرت هولوگرافی برای عکس برداری از اشیای ریز به قدری است که یک گلبول سفید یا قرمز را که در خون است به اندازه یک جانور بزرگ نشان می دهد.
مغز متفکر جهان شیعه
منبع : موسسه امام هادی
۲)وصایای امام صادق (ع)هنگام فوت
اودر لحظه مرگ وصایایی چندی می نماید که برخی درامرامامت برخی درزمینه مسائل خانوادگی وبخشی درمورد عامه است
- به فرزندان خود گفت: فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَاَنتُم مُسلِموُن بکوشید که جز مسلمان نمیرید.
- به کسان وخویشان فرمود: اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ. شفاعت ما به کسی که نماز راکوچک بشمارد نمی رسد
- به خانواده خود وصیت کرد که پس ازمرگش تا چند سال درموسم حج درمنی برای او مراسم عزاداری برپاکنند.
- دستور داد برای خویشان وکسان هدیه ای بفرستند، حتی هفتاد دینار برای حسن افطس از خویشان او. وحسن افطس همان کسی است که با خنجر به امام حمله کرده بود ومی فرمود می خواهد آیه قرآن رادرمورد صله رحم اجرا کند.
- درباره امام پس ازخود، امام کاظم(علیه السلام) رابرای چندمین بار منصوب کرد که او درآن هنگام براساس سندی بیست سال داشت.
- بخشی از سفارشهای او درباره غسل وکفن وقبر خود بود که احکام اسلامی دراین زمینه وجود دارد.
- وبالاخره بخشی از وصیت راجع به مردم بود که روؤس آن دعوت به وقار وآرامش، حفظ زبان، پرهیز ازدروغ وتهمت ودشمنی، دوری ازتجاوز کار، پرهیز ازحسادت وترک معاصی و… بود.
لحظه مرگ
امام صادق(علیه السلام)درآخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دید،دستور داد که تمام خانواده وخویشان نزدیکش برسربالینش جمع گردند وپس از آنکه همه آنان درکنار امام حاضر شدند، چشم بگشود وبه صورت یکایک آنها نظرافکند وفرمود:«ان شفاعتنا لاتنال مستخفاٌ بالصلوة»
این وصیت امام ، دلیل آن است که درآئین اسلام،نماز جایگاهی مهم دارد ، طوریکه امام درآخرین لحظه های زندگی ازمیان هزاران مسئله فقط نماز راسفارش می کند و این نیست جزبرای اینکه امام صادق(علیه السلام)هادی امت وپاسدار دین است ونماز ازاین دیدگاه ازاهمیت فراوانی برخوردار می باشد.
به نظر من راز اینکه امام خویشاوندان نزدیکش رابه نماز سفارش می کند، آن است که مردم ازآنان انتظار ارشاد وراهنمائی دارند ، پس تبلیغ وتوصیه این فریضه اززبان آنان مؤثرتراست.نکته دوم آنکه نزدیکان امام ومنسویان عترت نپندارند که به علت قرابت و داشتن نسبت با پیامبر ازشفاعت او واوصیای گرامی اش بهره مند خواهند بود،اگرچه درعمل به برخی از احکام سهل انگار باشند.
امام صادق(علیه السلام)بدین وسیله خواستند بیان کنند که خویشاوندی با پیامبر (صلی الله علیه وآله)اگر توأم با انجام فرائض وتکالیف دینی نباشد ،سودی به آنان نخواهد داشت ، بلکه این نسبت مسؤولیت ایشان را سنگین ترخواهد ساخت.
ام حمیده مادر امام موسی کاظم و همسر امام صادق(علیهماالسلام)ازاین حال امام و شگفت بوده که چگونه امام به هنگام وفات نیز ازاین فریضه بزرگ غفلت نداشته است و هرگاه این حال امام رابه یاد می آورده می گریسته است.
ازکارهای عجیب امام درساعت رحلتش آنکه دستور داد برای تمام خویشاوندان نزدیکش صله وتحفه ای فرستاده شود وحتی برای حسن افطس مبلغ هفتاد دینار فرستاد.
سالمه کنیز وخدمتکارآن حضرت پرسید:«چگونه به مردی که بادشنه وخنجر به شما حمله آورده وقصد قتل شمارا داشته است ،چنین مبلغی راعطا می فرمائید؟»
امام درپاسخ فرمود:«می خواهی مشمول این آیه قرآن نباشم که فرمود:«وَالَّذینَ یَصِلُونَ مااَمُرَاللهُ بِهِ یُوصَلَ وَ یَخَشونَ رَبَّهُم وَیَخافُونَ سُوءِ الحِسابِ»(وآنان که فرمان خدارا در مورد صله رحم و دلجوئی ازخویشاوندان اجرا می کنند وازخدایشان می ترسند وازمحاسبه بد فرجام بیمناکند).ای سالمه!خداوند بهشت رابیافرید وبوی آن رابسیار خوش و مطبوع گردانید که ازفاصله ای به مسافت دوهزار ساله به مشام می رسد، لیکن عاق و کسی که قطع رحم کرده بوی آن را احساس نمی کند و درنمی یابد.
این وصیت امام نیز بیانگراهمیت صله رحم است ورفتار خود امام هم اینگونه بوده که باارحامش پیوند داشته وحتی باآنان که بااو بریده وبه قصد کشتنش به طرف او حمله کرده بودند به طریق نیکو رفتار کرد و مبلغی صله فرستاد، وبراستی که این ، خلق و خوی انبیاء واولیاء است.
منبع : سایت آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی
به نام خدا
سلام به همگی
اول از استاد خوبم معذرت میخوام که چند وقتی گم شدم(راستش خودم هم خودمو گم کرده بودم .دقیق ترش اینکه خدا رو گم کرده بودم).از خدا میخوام دیگه این اتفاق نیفته
خدا رو شکر حداقل(امیدوارم اینطوری باشه) از دوست دارن ائمه علیهم السلام هستیم
میلاد با سعادت و پر خیر و برکت و پر میمنت السلطان علی ابن موسی ارضا(ع) امام رئوف رو به همه عزیزان تبریک میگم
به نام خدا
سلام ۱۳ عزیز
خدا کند که باشیم
اگر دروغ گوییها-لقمه های حرام-غیبت ها و ... بگذارند.
مگر تو دستگیر شوی خضر پی خجسته که من
پیاده می روم و همرهان سوارانند
من ۴ سال در شهر امام بودم. ماجراها دیده ام.
به نام خدا
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدا را نقاره می زند توس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آن جا چیزی شبیه فانوس
رویای نا تمامم ساعات در حرم بود
باقی عمرم اما افسوس بود و کابوس
اى نور خدا ماه هدى مظهر داور
سلطان جهان کهف امان شاه مظفّر
از کعبه تو عرش مجید است منوّر
جبریل امین تاج غلامى تو برسر
شد پاس درت فخر ملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مَه انور
ربّ ارنى گو به خدا موسىِ عِمران
اندر هوس جلوات اى ماه بدخشان
آئى به تجلّى اگر اى مهر درخشان
فانى شده در کوى تو اى مظهر سبحان
شد پاس درت فخر ملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مَه انور
آثار حق از عین تو بینیم سراپا
اسرار وى از نطق تو گردیده هویدا
انوار وى از وجه تو شد ظاهر وپیدا
آیات وى از دست تو همچون ید و بیضا
شد پاس درت فخر ملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مَه انور
مدح تو سزد زآنکه چه نقش تو عیان کرد
وصفت کند آن کو به تو اسرار نهان کرد
بشناخته ات آنکه چه صنعى تو توان کرد
جز او که توان مدح تو را حق بیان کرد
شدپاس درت فخرملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مه انور
آرى به کجا قطره که او وصف کند یَم
آرى به کجا ذرّه که از شمس زند دَم
پروانه کجا آرى و این صفحه عالم
بس قطره و هم ذرّه تو اى شه اعظم
شد پاس درت فخرملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مه انور
لیک ار نکنم مدح تو اى شاه چه گویم
از مهر تو گر دم نزم مهر که جویم
رو سوى تو ناورده نمایم به که رویم
شاهم به دوعالم چو نظرکرده تو سویم
شدپاس درت فخرملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مه انور
در قطره جود و کرمت بحر چه باشد
در تابش وجهِ قمرت بدر چه باشد
در جلوه نور نظرت فجر چه باشد
در شمّه بخشش ز کَفَت اَبر چه باشد
شد پاس درت فخر ملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مه انور
اى وجه خدا سوى تو یابیم هدى را
از اسم تو یابیم اجابت ز دعا را
گر سوى مُنایت دهى اى شاه صلا را
در کعبه امن تو کنم سعى صفا را
شد پاس درت فخرملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مه انور
هستى تو سلیمان و منم مور تو اى شاه
پیوسته بُدم منظر و منظور به درگاه
دادى تو به ایمانىِ دل خسته به خود راه
زین راه بهر باب حقم باز بِشد راه
شد پاس درت فخرملائک همه یکسر
هم رشک جنان روضه تو اى مه انور
منبع:www.emam8.com
به نام خدا
ولادت با سعادت امام رئوف امام رضا (ع) بهانه ای برای اومدن دوباره این حقیر به صندوقچه شد.در ادامه اشعار و مطالب و احدایثی از این امام همام مشاهده مینمایید
به نام خدا
یا ضامن آهو!
در بند هواییم، یا ضامن آهو!
در فتنه رهاییم، یا ضامن آهو!
بی تاب و شکیبیم، تنها و غریبیم
بی سقف و سراییم، یا ضامن آهو!
عریانی پاییز، خاموشی پرهیز
بی برگ و نواییم، یا ضامن آهو!
سرگشتهتر از عمر، برگشتهتر از بخت
جویای وفاییم، یا ضامن آهو!
آلودهی بدنام، فرسودهی ایام
با خود به جفاییم، یا ضامن آهو!
آلوده مبادا، فرسوده مبادا
این گونه که ماییم، یا ضامن آهو!
پوچیم و کم از هیچ، هیچیم و کم از پوچ
جز نام نشاییم، یا ضامن آهو!
ننگینی نامیم، سنگینی ننگیم
در رنج و عناییم، یا ضامن آهو!
بی رد و نشانیم، از دیده نهانیم
امواج صداییم، یا ضامن آهو!
صید شب و روزیم، پابند هنوزیم
در چنگ فناییم، یا ضامن آهو!
چندی است به تشویش، با چیستی خویش
در چون و چراییم، یا ضامن آهو!
با دامنی اندوه، خاموشتر از کوه
فریاد رساییم، یا ضامن آهو!
مجبور مخیّر، ابداع مکرر
تقدیر قضاییم، یا ضامن آهو!
افتاده به عصیان، تن داده به کفران
آلودهرداییم، یا ضامن آهو!
حیران شدهی رنج، طوفانزدهی درد
دریای بکاییم، یا ضامن آهو!
تو گنج نهانی، ما رنج عناییم
بنگر به کجاییم، یا ضامن آهو!
با رنج پیاپی، در معرکهی ری
بی قدر و بهاییم، یا ضامن آهو!
نه طالع مسعود، نه بانگ خوش عود
زندانی ناییم، یا ضامن آهو!
در غربت یمگان، در محبس شروان
زنجیر به پاییم، یا ضامن آهو!
رانده ز نیستان، مانده ز میستان
تا از تو جداییم، یا ضامن آهو!
سودای ضرر ما، کالای هدر ما
اوقات هباییم، یا ضامن آهو!
دلخسته و رسته، از هر چه گسسته
خواهان شماییم، یا ضامن آهو!
روزی بطلب تا، یک شب به تمنا
نزد تو بیاییم، یا ضامن آهو!
در صحن و سرایت، ایوان طلایت
بالی بگشاییم، یا ضامن آهو!
با ما کرم تو، ما در حرم تو
ایمن ز بلاییم، یا ضامن آهو!
چشم از تو نگیریم، جز تو نپذیریم
اصرار گداییم، یا ضامن آهو!
در حسرت کویت، با حیرت رویت
آیینهلقاییم، یا ضامن آهو!
مشتاق زیارت، تا جبههی طاعت
بر خاک تو ساییم، یا ضامن آهو!
گو هر چه نباید، گو هر چه بباید
در کوی رضاییم، یا ضامن آهو!
آیا بپذیری، ما را بپذیری؟
در خوف و رجاییم، یا ضامن آهو!
مِهر است و اگر قهر، شهد است و اگر زهر
تسلیم شماییم، یا ضامن آهو!
فریادرسی تو، عیسینفسی تو
محتاج شفاییم، یا ضامن آهو!
هر چند گنهکار، هر قدر سیهکار
بی رنگ و ریاییم، یا ضامن آهو!
ما بندهی درگاه، در پیش تو، اما
در عشق خداییم، یا ضامن آهو!
در رنج و تباهی، وقتی تو بخواهی
آزاد و رهاییم، یا ضامن آهو!
ای چشمهی خورشید، مهر تو درخشید
در عین بقاییم، یا ضامن آهو!
ما همسفر شوق، فریادگرشوق
آوای دراییم، یا ضامن آهو!
همخانهی شبگیر، همسایه تأثیر
پرواز دعاییم، یا ضامن آهو!
همراز به خورشید، دمساز به ناهید
در شور و نواییم، یا ضامن آهو!
همصحبت صبحیم، همسوی نسیمیم
همدوش صباییم، یا ضامن آهو!
ما خاک ره تو، در بارگه تو
گویای ثناییم، یا ضامن آهو!
سوگند الستیم، پیمان نشکستیم
در عهد «بلی»ییم، یا ضامن آهو!
یار ضعفا تو، خود ضامن ما تو
ما اهل خطاییم، یا ضامن آهو!
هم مسکنت ما، هر مرحمت تو
مسکین غناییم، یا ضامن آهو!
از فقر سرودیم، یا فخر نمودیم
فخر فقراییم، یا ضامن آهو!
نه نقل فلاطون، نه عقل ارسطو
جویای هداییم، یا ضامن آهو!
هنگامهی وهم آن، کجراههی فهم این
ما اهل ولاییم، یا ضامن آهو!
از گوهر پاکیم، از کوثر صافیم
فرزند نیاییم، یا ضامن آهو!
چاووش شب رزم، سرجوش تب رزم
شوق شهداییم ، یا ضامن آهو!
ایمان به تو داریم، یونان بگذاریم
تشریکزداییم، یا ضامن آهو!
منشور نشابور، سرسلسلهی نور
با حکمت و راییم، یا ضامن آهو!
تو راه مجسّم، گر راه به عالم
جز تو بنماییم، یا ضامن آهو!
تا صور قیامت، با شور ندامت
شایان جزاییم، یا ضامن آهو!
همراهی استاد آگاهیمان داد
کز تو بسراییم، یا ضامن آهو!
این بخت سهیل است، کش سوی تو میل است
در نور و ضیاییم، یا ضامن آهو!
زین نظم بدایع، وین اختر طالع
اقبالهماییم، یا ضامن آهو!
سهِیل محمودی
کوچههای خراسان
منبع:http://kabootareharam.parsiblog.com
به نام خدا
زهد امام رضا(ع)
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام : جامع تمام فضائل بودند ، به طوری که تمام صفات عالی درایشان جمع شده بود . خصایص شریف امام رضا علیه السلام قسمتی از صفات جدش، بزرگترین پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله ) بود که ازمیان پیامبران ممتاز بودند . ایشان درباره زهد به نقل ازپدرانشان می فرمودند زاهد آن است که حلال دنیا را ازترس حساب و کتاب وحرام دنیا را ازترس عقاب ترک می کند.1
محمد بن عباد 2 درباره رفتار زاهدانه آن حضرت می گوید : پوشش ابوالحسن علیه السلام درطول تابستان همواره یک بوریا بود. ایشان درطول زمستان با همه عظمت و وقاری که داشتند پوششی ساده داشتند وبه دورازهرگونه علامت گذاری ویا این که رنگ مخصوصی داشته باشد همیشه لباس زبربه تن می کردند مگرآن که می خواستند پیش مردم و به دیدن آنها بروند که درآن وقت بهترین لباس خود را می پوشیدند.3
امام می فرمودند : لباس مظهر خارجی انسان است نمی توان نسبت به آن بی توجه بود حرمت مومن ایجاب می کند که انسان درملاقات با او،شئون خود و وی را رعایت کند ومقید باشد که پاکیزه وخوش لباس باشد.4
ازدلائلی که امام رضا علیه السلام نزد مردم لباس خوب می پوشیدند این بود که اگر ظاهر انسان تمیز وپاکیزه باشد ، دیگران ازدیدن این فرد لذت می برند وتحت تاثیر وی قرار می گیرند . هم چنان که ازدیدن یک انسان کثیف وآلوده حالشان دگرگون می شود، ایشان لباس زیبا وپاکیزه می پوشیدند تا مردم با دیدن ایشان درس نظم وپاکیزگی را درکنار ساده زیستی بیاموزند وازطرفی نشان دهند که مومن ازمال حلال درحد شانش می تواند ازامکانات این دنیا استفاده کند.همچنین نقل شده : درمحیط خانه امام رضا علیه السلام آثاری اززندگی اشرافی وجود نداشت اززیور وزینت استفاده نمی کردند، مگر این که خود را به عودهندی خام بخور می دادند.
گوشه گیری ازدنیا وساده زیستی برجسته ترین صفات امام رضا علیه السلام بود. تمام راویان متفق القولند که وقتی آن حضرت ولیعهد مامون شدند هیچ توجهی به جنبه قدرت وعظمت آن نداشتند . نقل شده زمانی که امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرفتن ولایت عهدی شدند ، چون روز عید فرا رسید مامون برای خواندن نماز ازامام علیه السلام دعوت به عمل آورده ایشان با ساده ترین پوشش وبا لباسی که مخصوص نماز عید بود حاضر شدند ، این لباس عبارت بود از دو قطیفه روی لباس وعمامه سفیدی ازکتان که به سربسته بود که یک طرف آن را به سینه وطرف دیگرش را میان دو شانه انداخته بودند عصایی به دست داشتند ،درحالی که کفش برپا نداشتند چون همراهان ایشان این وضعیت را دیدند آنان هم چون امام راه افتادند.5
محقق: طاهره بهره مند
-1ابن بابویه ،صدوق ،عیون اخبار الرضا علیه السلام علی اکبر غفاری ، ج 1 ،ص 628
-2ازیاران ومعاصران امام رضا علیه السلام بود
-3علی بن عیسی الاربلی ، کشف الغمه ، ج 3 ،ص 157
-4ر.ک. :باقر شریف ،قرشی، پژوهشی دقیق درزندگی علی بن موسی الرضا ،سید محمد صالحی ، تهران ،دارالکتب اسلامیه ، 1382 ، ، ص 59-60
-5ر.ک. : محمد بن محمد ، مفید ارشاد ،هاشم رسولی محلاتی ،تهران ، نشرفرهنگ اسلامی ، 1378 ، ج 2 ، ص 372 - 37
منبع:http://kabootareharam.parsiblog.com
به نام خدا
قرآن حکیم از منظر امام رضاعلیه السلام
گناه، حجاب شهود
همان گونه که گناه و پلیدی و چرک و آلودگی و امثال آن عناوینی که در زبان ثقلین آمده است، از تأمل و اندیشه در نظام خلقت و تفکر در آیات تکوینی منع می کند، همچنین انسان را از تدبر در محتوای آیات تدوینی (قرآن) و استنباط از آن باز می دارد. حضرت رضا(ع) در پاسخ کسی که پرسید: چرا خداوند سبحان محجوب و مخفی است؟ چنین فرمود: پوشیده بودن از خلق به سبب کثرت گناهان آنان است، ولی او در هیچ لحظه ای از شب و روز چیزی بر او پوشیده نیست؛ «ان الاحتجاب عن الخلق لکثره ذنوبهم، فاما هو فلا یخفی علیه خافیه فی آناء اللیل و النهار.»[1]
بدین معنا که گناه برای بعضی حجاب مشاهده فکری و برای بعضی دیگر حجاب شهود قلبی است. زیرا فطرتی که خداوند، مردم را بر اساس آن آفرید، حق را می بیند و آن را به دیگران نشان می دهد، ولی گناه چون غباری بر آن آینه صاف فطرت است؛ به گونه ای که از سویی حجاب شناخت فطری است و از سوی دیگر مانع شناخت فکری و از سوی سوم مانع شناخت شهودی کامل می شود. از این رو در مباحث گوناگون، گناه را مانع و پرده دانستن کاملاً صحیح است.
شاید میان جهل و گناه این تفاوت باشد که جهل مانع شناخت است و گناه مانع اعتراف؛ جهل پرده تعلیم و یادگیری است و گناه پرده تزکیه و پاکسازی؛ جهل در قلب را به روی حکمت می بندد و گناه در آن را به روی موعظه قفل کرده، آن را به غفلت فرا می خواند.
سخن حضرت رضا(ع) به این مطلب اشاره دارد: لیکن مردم شوریده عقل گردیدند و از آنجا که نمی دانستند، نسبت به حق کر و کور شدند؛ و لکن القوم تا هو و عموا و صموا عن الحق من حیث لایعلمون؛ و این است فرموده خدای بزرگ: «و من کان فی هذه أعمی فهو فی الاخره أعمی و أضل سبیلا.»[2] یعنی نسبت به حقایق موجود نابیناست؛ و ذلک قوله عزوجل: «و من کان فی هذه...» یعنی أعمی عن الحقایق الموجوده...
مردم در این زمینه اختلاف داشتند، به گونه ای که متحیر و سرگردان شدند و برای نجات از تاریکی به تاریکی پناه آوردند؛ بدین گونه که خداوند را با صفات خودشان وصف کردند و بیش از پیش از حق دور شدند، ولی اگر خدای بزرگ را به صفات ویژه خودش و مخلوقات را به صفات خودشان می ستودند، قطعاً با فهم بیش تر و یقین فزون تر سخن می گفتند و اختلاف پدید نمی آمد، ولی چون اسباب سرگردانی خود را خواستند، درمانده شدند، با آن که خداوند هرکه را بخواهد به راه راست هدایت می کند؛ «و انما خلقت الناس فی هذا الباب حتی تا هوا و تحیروا و طلبوا الخلاص من الظلمه بالظلمه فی وصفهم الله بصفه أنفسهم، فازدادوا من الحق بعداً؛ و لو وصفوا الله عزوجل بصفاته و وصفوا المخلوقین بصفاتهم لنالوا بالفهم و الیقین و لما اختلفوا، فلما طلبوا من ذلک ما تحیروا فیه ارتبکوا و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم.»[3]
از این بیان شریف حضرت بر می آید: چنان که گوش و چشم و حواس ظاهری دچار نابینایی و ناشنوایی و تحیر می گردند، قلب و بصیرت و دیگر مشاعر باطنی نیز گرفتار این عوارض می شوند و نادانی به تحیر و دوری از حق در شناخت خداوند می انجامد؛ خداوندی که موجود مطلق و به دنیا و آخرت محیط است و بی مانند فاقد شریک و نیز بدون دومی است؛ بدین معنا که او را استواری داده، یاری اش رساند و نگهداری اش کند. چون جهان هستی نیازمند کسی است که آن را استوار سازد و نگه دارد، ولی آفریدگار غنی محض هیچ نیازی ندارد.
از محتوای فرمایش حضرت رضا(ع) و قرآن استفاده می شود که نزول برکات عینی و علمی در گرو تقوا و خالص ساختن عمل برای خداوند است و با گناه و روبرگرداندن از ذکر و یاد خدا، برکات نیست می شود. پس، همان گونه که تقوا شرط باز شدن درهای رزق عینی است؛ «و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون.»[4] شرط گشوده شدن درهای رزق علمی نیز است؛ «ان تتقوا یجعل لکم فرقانا...»[5]
نیز تکذیب و طغیان، مانع باز شدن درهای رزق عینی است؛ «و لکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون.»[6] همچنین مانع باز شدن درهای رزق علمی است که مهمترین و سودمندترین آن شناخت قرآن است؛ «سأصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق و ان یروا کل ایه لا یؤمنوا بها و ان یروا سبیل الرشد لایتخذوه سبیلاً و ان یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا ذلک بانهم کذبوا بایاتنا و کانوا عنها غافلین.»[7] و «صرف الله قلوبهم بانهم قوم لایفقهون.»[8]
این همان قفل قلب است که مانع تدبر در قرآن می شود. حضرت رضا(ع) برای بیان این که منصب امامت از طریق نصب و تعیین است، نه از روی اختیار و وکالت به این فرموده خداوند استدلال می فرمایند: «افلا یتدبرون القران أم علی قلوب أقفالها.» زیرا ظهور آیه در این است که قلب دارای قفلی است که از درک حق و شناخت قرآن جلوگیری می کند.
شاید از این آیه کریمه نیز چنین استفاده شود که محرومیت از رزق علمی مربوط به قفل و بستگی قلب است، نه این که در رحمت الهی بسته باشد. چون این در همواره باز است و همیشه فیض علمی چون فیض عینی از آن فرود می آید.
پس تفاوت از ناحیه گیرنده فیض است، نه فیض رسان. زیرا خداوند دائم الفیض بر مردمان است؛ هرچند گناهکار قلب بسته از آن محروم است. چنین گناهکاری به میزان علمی خود شادمان است و گمان می برد که درست عمل می کند، ولی در حقیقت در حجابی به سر می برد که از آن بی خبر است و این حجاب با سوء اختیار خود دریافت کننده فیض پدید آمده است.
/ برگرفته از کتاب قران حکیم از منظر امام رضا علیه السلام /آیت الله جوادی آملی
پی نوشت ها
[1] مسند امام رضا، ج1، کتاب التوحید، ص72، ح72
[2] سوره اسراء، آیه72
[3] مسند امام رضا، ج2، کتاب الاحتجاجات، ص90، ح3
[4] سوره اعراف، آیه96
[5] سوره انفال، آیه29
[6] سوره اعراف، آیه96
[7] سوره اعراف، آیه146
[8] سوره توبه، آیه127
منبع:http://kabootareharam.parsiblog.com/
به نام خدا
احادیثی از امام رضا که در چند بخش تقیم میگردد
امام رضا (ع) : ابوصلت هروی گوید شنیدم که امام (ع) میفرمود : (( خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می سازد )) پرسیدم امر شما چگونه زنده میشود ؟ فرمود علوم و احادیث و معارف ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند کرد. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30
امام رضا (ع) : بدانید که تسلیم اوامر الهی بودن در راس طاعت و بندگی حق تعالی قرار دارد خواه انسان فلسفه و دلیل امر و دستور حق تعالی را بفهمد و به عمقش پی ببرد و خواه از آن چیزی نفهمد و از درکش عاجز باشد. بحارالانوار جلد 17 صفحه 209
امام رضا (ع) : هرگاه مردم گناهان تازه ای را که سابقه نداشته و مرتکب آن نمی شده اند انجام دهند خداوند هم بلاهای نو به نو و جدیدی را که سابقه نداشته برای ایشان ایجاد میکند. اصول کافی جلد 3 صفحه 250
امام رضا (ع) : از قول امیرالمومنین (ع) فرمودند : ای کسی که اعمال زشت و ناروا میکنی خنده دندان نما مکن وای کسی که عمر به بد کرداری گذرانی از بلای شبانه ایمن مباش. کافی جلد 4 صفحه 403
امام رضا (ع) : عمل زنا گناهش از آدم کشی و قتل نفس بیشتر است زیرا شخص قاتل جز مقتول کسی را فاسد نگرداند ولی شخص زناکار با این کارش نسلی را تا روز قیامت فاسد میگرداند. تفسیر جامع جلد 4 صفحه 461
امام رضا (ع) : علی بن جعفر گوید شخصی از امام (ع) پرسید در کدام قسمت از سوره فاتحه اشاره به امیرالمومنین (ع) گشته حضرت در پاسخ فرمودند : در آیه (( اهدنا الصراط المستقیم )) چه آنکه جناب امیرالمومنین (ع) بهترین راه شناخت حق تعالی و وسیله معرفت به پروردگار است. تفسیر جامع جلد 6 صفحه 234
مردی از اهل بلخ می گوید : در سفری که علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان می رفت من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را برای صرف غذا جمع کرد. عرض کردم بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه ای می گستردند ، حضرت فرمود : ساکت باش ، خدای همه یکی است ، مادر و پدر همه یکی است ، پاداش و کیفر هرکس بسته به طرز عمل اوست. الحدیث جلد 1 ص 67
حضرت رضا (ع) : علم گنجینههای کمال است و کلیدهای آن گنجینهها پرسش کردن است. الحدیث جلد 2 صفحه 12
یاسر خادم گوید : از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرمود : وحشت بارترین مواقع برای این مردم ، سه مورد است : روز ولادت که از شکم مادر خارج می شود و دنیا را می بیند . روزی که می میرد و عالم بعد از مرگ و اهل آنرا مشاهده می کنند ، و روزی که دوباره زنده می شوند ، به صحنه قیامت قدم می گذارند و احکامی را مشاهده می کنند که در دنیا ندیده اند . و خداوند سلامت حضرت یحیی را در این سه روز اخبار نموده و حضرت مسیح در این سه روز (مرحله ) برای خویشتن سلامت خواسته . الحدیث جلد 2 صفحه 406
حضرت رضاعلیه السلام فرمود: هر کس هنگامیکه از خانه اش بیرون مى رود ده بار سوره قل هو اللّه حد بخواند پیوسته در حفظ خداوند و نگهدارى او است تا به خانه اش برگردد. اصول کافى جلد 4 صفحه 320
امام رضا (ع) : چون سلطانی ستم کند ، دولت موهن شود ( از بین رود ) الحیاة جلد 6 صفحه 533
در نوشته حضرت رضا (ع) به مامون آمده که : نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگرچه مشرک و کافر باشند ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد. ( مثلا اگر پدر و مادربه فرزندشان گفتند نماز نخوان فرزند باید حرف آنها را گوش نکند. ) بحارالانوار جلد 74 صفحه 72
امام رضا (ع) : پاکیزگی از اخلاق پیامبران است. تحف العقول صفحه 442
امام رضا (ع) : مثل استغفار (و ریختن گناهان به سبب آن) چون برگی است بر درختی که ( در فصل پاییز آن درخت ) تکان بخورد و آن برگ بریزد و کسی که از گناهی که کرده استغفار و آمرزش از خدا بخواهد ولی باز به انجام دادن آن گناه کوشش کند و انجام دهد مانند این است که پروردگار خود را مسخره کرده است.اصول کافی جلد 4 صفحه 266 ( البته استغفار و آمرزش خواستن از خدا شرایطی دارد که مولا علی (ع) در حدیثی آنها را بیان کرده مانند پشیمانی از گناه. برنگشتن دوباره به آن گناه. با رنج عبادت گوشتهایی که با لذت گناه فربه شده از بین برود . حق کسانی را که ضایع شده است را ادا کند )
حضرت امام رضا (ع) : از پدرش از جدش امام صادق (ع) حدیث کرده است که فرموده : اگر خداوند برای جلوگیری از رنجش و آزار پدر و مادر کلمه ای را کوتاه تر از (( اُف )) می دانست آنرا در قرآن شریف می آورد . قرآن سوره اسرا آیه 23 : حکم پروردگار تو این است که مردم جز خدای یگانه هیچکس و هیچ چیز را نپرستند , و نسبت به والدین خود نیکوکار و محسن باشند , و اگرهر دو یا یکی از آنان پیر و سالخورده شدند از زحمت نگهداری و حمایتشان شانه خالی نکنند و کلمه (اُف) که کوچکترین کلمه تلخ و ملال آور است به آنان نگویند و آزارشان ننمایند مراقب باشند که همواره با آنان مودب سخن بگویند و گفتارشان آمیخته با تکریم و احترام باشد . الحدیث جلد 3 صفحه 337
حضرت امام رضا (ع) : از پدرت اطاعت کن و نسبت به او مراتب نیکی و تواضع و خضوع و بزرگداشت و تکریم را معمول دار حضرت به سخنان خود ادامه داد تا آنجا که فرمود : خداوند در قرآن شریف حق پدر و مادر را قرین حق خود قرار داد و فرموده است : شکر گذار من و شکر گذار پدر و مادرت باش که برگشت همه به سوی من است . الحدیث جلد 3 صفحه 338
حضرت امام رضا (ع) : رسول اکرم (ص) در رهگذر با یکی از اصحاب خود که از جبهه جنگ بر می گشت مواجه شد ، او ژولیده و غبار آلوده و مسلح به طرف منزل خود می رفت . حضرت به وی فرمود : از جهاد اصغر برگشته ای و به جهاد اکبر باز می گردی ، عرض کرد مگر جهادی بالاتر از جنگ با شمشیر هست ؟ فرمود بلی ، جهاد آدمی با نفس خود . الحدیث جلد 3 صفحه 306
امام رضا (ع) : نسبت به مصارف مالی درباره خود و عائلهات (خانواده ات) معتدل و میانه رو باش. « در خرج کردن معتدل باش و اسراف نکن». الحدیث جلد 3 صفحة 264
محمد بن سنان نامه ای به حضرت رضا (ع) نوشت و در آن پرسش کرده بود درباره ی اینکه بعضی از مسلمین گمان می کنند که حلال و حرام در اسلام علتی جز تعبد و اطاعت ندارد . حضرت در جواب نوشت : کسی که چنین تصور می کند سخت به گمراهی و ضلالت افتاده است , آن گاه درباره ی تحریم محرمات فرموده است : گناهان نه تنها در زندگی بشر مورد احتیاج و ضرورت نیست بلکه مایه فساد و باعث فنا و هلاکت است و به این جهت خداوند گناهان را ممنوع کرده است. الحدیث جلد 3 صفحه 120
حضرت رضا (ع) : از لذائذ دنیوی نصیبی برای کام یابی خویش قرار دهید ، تمایلات دل را از راه های مشروع بر آورید مراقبت کنید در این کار به مردانگی و شرافتتان آسیب نرسد و دچار اسراف و تند روی نشوید ، تفریح و سرگرمی های لذت بخش شما را در اداره زندگی یاری می کند و با کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد . الحدیث جلد 3 صفحه 131
حضرت رضا علیه السّلام فرمود: بزرگترین گناهان و زشت ترین آنها در پیش من زنا است زیرا که قاتل بواسطه ى آدمکشى دیگرى را تباه و فاسد نمیکند ولى مرد زناکار تا روز قیامت نسل بشر را فاسد میکند و حرام را حلال میکند در مجلس مأمون که حضرت این بیان را فرمود فقیه و دانشمندى نبود که دست آن حضرت را نه بوسد و اقرار بگفته ى آن حضرت نکند. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 175
حضرت رضا علیه السّلام فرمود: که نشانه هاى فقه ، حلم است و حیا و خاموشى و سکوت درى است از درهاى حکمت همانا بوسیله ى سکوت کسب محبت و دوستى می شود، سکوت باعث سلامتى و آسایش فرشتگان نویسنده می شود ، همانا سکوت راهنماى براى تمام خوبیهاست. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 248
مردى به حضرت رضا (ع) عرضکرد : مرا وصیت و سفارشى فرما حضرت فرمود زبانت را نگهدار تا عزیز باشى و شیطان بر تو چیره نشود که تو را بسوى خود بکشد پس تو را خوار کند. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 248
مردى به حضرت رضا علیه السّلام عرضکرد که اندازه ى حُسن خلق چقدر است؟ فرمود همان را که براى خودت از مردم انتظار دارى همان را براى مردم بگوئى ، سپس عرضکرد پس اندازه ى توکل چقدر است؟ فرمود به جز از خدا از هیچ کس نترسى ، عرضکرد من دوست دارم بدانم که شما مرا چقدر دوست دارى فرمود: مراجعه ى به دلت کن به بین تو مرا چقدر دوست دارى من هم همان اندازه تو را دوست دارم. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 325
مردى خدمت حضرت رضا علیه السّلام آمد و عرضکرد که اى پسر رسول خدا خرجى ام را گم کرده ام پولى ندارم که مرا بسوى اهل و عیالم برساند به من پولى به قرض بده من هم در وطنم از طرف شما آن پول را صدقه میدهم ، حضرت وارد اطاق شد دستش را از شکاف در بیرون کرد و فرمود این کیسه را بگیر و در آن دویست دینار است و فرمود نیازى هم بدادن صدقه نداریم. سائل عرض کرد اى پسر رسول خدا چرا صورت خود را بمن نشان ندادى فرمود ما آل پیغمبر نمیخواهیم ذلت سؤال را در صورت سائل به بینیم. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 329
امام رضا (ع) : امامان ، جانشینان خدای عزوجل در زمین او هستند. کافی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 92 حدیث 19
امام رضا (ع) : ما اهل بیت را دیدگانی ( از بصیرت ) است که با دیدگان مردم شباهت ندارد.و در آن نوری هست که شیطان در آن بهره ای ندارد. امالی شیخ طوسی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 103 حدیث 38
امام رضا (ع) : هرکس مصائب ما ( اهلبیت (ع) ) را یاد آورد ، پس ( آنگاه ، به این مصائب ) بگرید و ( دیگران را ) بگریاند ، چشم او نمی گرید ، در روزی ( قیامت ) که چشمها می گرید.و هرکس در مجلسی بنشیند که امر ما ( ولایت اهل بیت (ع) ) در آن زنده شود ، قلب او نمی میرد ، در روزی ( قیامت ) که دلها می میرد. عیون الاخبار الرضا ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 105 حدیث 44
امام رضا (ع) : ما اهل بیت وقتی کسی را می بینیم ، او را به حقیقت ایمان و حقیقت نفاق می شناسینم. بصائر الدرجات ، عیون الاخبار الرضا ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 156 و 191 و حدیث 226 و 313
امام رضا (ع) : خدای تبارک و تعالی ، عیسی بن مریم ( علیهما السلام ) را به عنوان رسول و نبی و صاحب شریعت جدید برانگیخت ، در ( سِنی ) کوچکتر از سِنی که ابوجعفر ( امام جواد (ع) ) در آن است. اصول کافی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 209 حدیث 346 ( توضیح : این کلام را امام رضا (ع) در پاسخ به کسانی فرمود که نسبت به امامت امام جواد (ع) در سِن حدود نُه سالگی تردید داشتند ، بر اساس بیان امام رضا (ع) اگر حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام ) در زمانی که کودکی چند روزه و شیرخواره بود ، به امر خدای تعالی ، رسول و نبی و صاحب شریعت جدید بود ، چرا امامت امام جواد (ع) در سن نُه سالگی محل اشکال باشد ؟ باید دانست که امام جواد (ع) نخستین امامی از ائمه اهل بیت بود که در سن کودکی به امامت رسید . و این امامت با این استدلال قرآنی ، زمینه مناسبی برای شیعیان بود که در سالهای بعد ، امامت امام هادی و امام مهدی (ع) را بدون شبهه و تردید بپذیرند ، به تفصیلی که در تاریخ حیات این ائمه بزرگوار ( ع) بیان شده است ).
امام رضا (ع) : شیعیان ما ، آنانند که در برابر امر ( امامت ) ما خود را تسلیم کرده اند ، قول ما را گرفته اند ، با دشمنان ما مخالفند . هرکه چنین نیست ، از ما نیست. صفات الشیعه صدوق ، مسند امام رضا جلد صفحه 235 حدیث 429
امام رضا (ع) : کسی که نسبت به محبت ما ولایت ورزد ، به ما دوستی ورزیده است.و هرکه مومنی را شاد کند ، حقا ما را مسرور ساخته است.و هرکه فقیر ما را یاری کند ، جزای او بر عهده جد ما محمد (ص) است. مستدرک الوسائل ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 244 حدیث 454
امام رضا (ع) فرمودند : ذریه ها و خاندان های قاتلان امام حسین (ع) به کارهای پدرانشان رضایت میدهند و به آن افتخار میکنند ، و جز این نیست که قائم (ع) وقتی خروج فرماید ، آنان را می کُشد ، به دلیل رضایت آنان به کار پدرانشان. ( توضیح : راوی ، از امام رضا (ع) در مورد حدیثی پرسید که از امام صادق (ع) روایت شده که فرموده است : حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه در زمان ظهور ، فرزندان قاتلان امام حسین (ع) را میکشد. امام رضا (ع) ضمن تایید حدیث فرمود : کسی از عملی راضی باشد ، مانند کسی است که آن کار را انجام داده است.و اگر کسی در مشرق کشته شود ، و دیگری در مغرب به قتل او راضی باشد ، آن راضی در پیشگاه خدا ، شریک قاتل به حساب میآید. ) عیون الاخبار الرضا ، علل الشرایع ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 220 حدیث 382
امام رضا (ع) فرمود : چون ( حضرت بقیة الله ارواحنا فداه ) خروج فرماید ، زمین را به نور خود نورانی مینماید ، و ترازوی عدا را در میان مردم می نهد ، که هیچ کس به کسی دیگر ظلم نمیکند. کمال الدین و تمام النعمة صدوق ، ینابیع المودة ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 223 حدیث 390
امام رضا (ع) : به خدا قسم ، آنچه را که چشمان خود را به آن دوخته اید ( ظهور حضرت ولی عصر (عج) ) واقع نمیشود ، مگر اینکه از هم جدا شوید یا آزمایش گردید ، تا اینکه از شما باقی نمیماند به جز افرادی بسیار کم. غیبت شیخ طوسی ، مسند امام رضا (ع) جلد 1 صفحه 226 حدیث 395
حضرت رضا (ع) فرمودند : هر کسیکه بدنش سالم باشد و راه زندگیش باز و فراخ گردد ، و امور زندگی روزانه اش بگذرد ، تمام خوبیهای دنیا برای او جمع شده است ، و نیز فرمود : دلهای مردم به کسانی محبت دارند که مورد نیکی قرار گرفته باشند و به کسانی بغض پیدا میکند که دلها را برنجانند. کِتابُ المَواعِظ شیخ صدوق 132
امام رضا (ع) : دوست هر انسانى عقل او است و دشمن هر انسانی جهل او است. اصول کافى جلد 1 صفحه 11
امام رضا (ع) فرمودند : چون در خوبی و عافیت باشی به آن مغرور مشو ولیکن بگو خدایا این نعمت را از تغییر سالم بدار و تمام کن آن نعمت را بر من. منتهی الآمال جلد 2 صفحه 887
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : زمانی بر مردم بیاید که عافیت در آن زمان ده جزء است ، نه جزء آن در کناره گیری از مردم و یک جزء آن در سکوت است. انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 237
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : سکوت دری از درهای حکمت است ، سکوت محبت و دوستی می آورد ، سکوت راهنمایی تمام نیکی ها است ؛ و نیز فرمود : در بنی اسرائیل هیچ عابدی عابد نمی بود تا آنکه مدت ده سال سکوت کند و پس از ده سال سکوت عابد شمرده می شد. انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 237
از عبدالعظیم حسنی رضی ا... عنه روایت شده که حضرت رضا (ع) فرمود : ای عبدالعظیم سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو راهی برای شیطان در خود باز نگذارند و او را به خود راه ندهند و به دوستان من امر کن که در سخن راستگو باشند و اداء امانت کنند و سکوت نمایند و جدال بی مورد و بی جهت را ترک گویند و به یکدیگر رو آورند و به دیدار یکدیگر بروند زیرا این کار وسیله تقرب و نزدیک شدن به من است و خود را به طعن زدن بر یکدیگر و تولید اختلاف مشغول نکنند ، زیرا من سوگند یاد کرده و بر خود لازم نموده ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستان مرا خشمناک سازد از خدا بخواهم او را در دنیا به سخت ترین عذابها معذب گرداند و در آخرت از زیانکاران باشد. انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 238
امام رضا (ع) در هنگام تلاوت قرآن هرگاه می گذشتند به آیه ای که در او ذکر بهشت یا جهنم شده گریه میکرد و از حق تعالی تقاضای بهشت میکرد و پناه میبرد به خداوند از آتش جهنم. منتهی الآمال جلد 2 صفحه 871
امام رضا (ع) : عبادت به نماز و روزه زیاد نیست ، عبادت زیاد اندیشه نمودن در امر خدا است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 287
از امام رضا (ع) مشخصات آدمهای نادان را پرسیدند ، فرمود : کسی که دلبسته به چیزی است که او را از خدا باز میدارد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 288
امام رضا (ع) : اظهار دوستی و محبت با مردم نیمی از عقل است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 288
شخصى از حضرت رضا (ع) راجع به این آیه پرسید : وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى ا... فَهُوَ حَسْبُهُ « سوره طلاق آیه 3 » { و هر که توکل کند بر خدا البته خدا کفایت کند امورش را } فرمود : توکل درجاتى دارد از آن جمله اینست که در تمام کارهایت اعتماد به خدا کنى در کارهائى که نسبت به تو انجام داده هر چه کرده راضى باشى و بدانى که در مورد تو کوتاهى و کم لطفى ننموده و بدانى که حق با اوست در تمام آن ، پس توکل بر او مینمائى به تفویض آن بخدا و از آن جمله ایمان به غیبت است مسائلى که تو از آن اطلاع ندارى علم آن را به خدا می سپارى و اولیاء و امناى خدا و به آنچه آنها میگویند اعتماد میکنى و به مسائل دیگرى که از ناحیه امناى خدا میرسد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 289
احمد بن نجم از امام رضا (ع) سؤال کرد راجع به عُجب و خودپسندى که عمل را فاسد میکند : امام (ع) فرمود : عُجب درجاتى دارد از آن جمله اینست که شخص عمل بد خود را خوب شمارد و خوشش بیاید و خیال کند کار خوبى کرده و نوع دیگر آن اینکه شخص با ایمانى که به خدا ایمان آورده منت بر خدا داشته باشد با اینکه خدا بر او منت دارد در دینش. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 289
از بهترین مردم از امام رضا (ع) سوال شد ؟ حضرت فرمود : کسانى که وقتى کار نیکى کنند شادمان میشوند و اگر گناهى از آنها سرزند استغفار میکنند وقتى به آنها بدهند سپاس گزاری کنند و اگر گرفتار شوند صبر میکنند و اگر خشمگین شوند می بخشند. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 290
از اندازه توکل از امام رضا (ع) سوال شد ؟ حضرت فرمود : از هیچ کس جز خدا نترسى. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 290
ایمان چهار قسم است: توکل بر خدا و رضا به قضاى او و تسلیم فرمانش و تفویض و واگذارى به خدا ؛ عبد صالح (مؤمن آل فرعون) گفت : وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى ا...ِ فَوَقاهُ ا... سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا ( من کار خود را به خدا واگذارم ، پس نگاهداشت آن مؤمن آل فرعون را خدا از بدیهاى آنچه براى او فرعونیان حیله کردند ) {سوره غافر آیات 44 و 45 } بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 290
امام رضا (ع) فرمود : سخاوتمند از غذاى مردم میخورد تا از غذایش بخورند و بخیل از غذاى مردم نمیخورد تا از غذاى او نخورند. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 291
امام رضا (ع) : فرمود بنده حقیقت ایمان را تکمیل نمی نماید مگر اینکه در او سه خصلت باشد: تفقه و اطلاعات دینى و نیکو اندازه داشتن در زندگى (که بجا خرج کند) و شکیبائى بر مصیبتها. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 291
امام رضا (ع) به ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود : داود ما را حقى است بر شما بواسطه انتساب به پیامبر (ص) و شما را حقى است بر ما هر کس حق ما را بشناسد حق او نیز لازم می شود هر کس عارف به حق ما نباشد حقى بر ما ندارد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 291
حضرت رضا (ع) : از خداوند عافیت دنیا و آخرت بخواهید ، من روایت میکنم از موسی بن جعفر (ع) که فرمود : نعمت پنهان وقتی داشته باشی به آن توجه نداری ، ولی وقتی نعمت از دستت رفت قدرش را خواهی دانست. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 294
حضرت رضا (ع) : از حرص و حسد بپرهیزید ، زیرا این دو صفت امت هاى پیش از شما را نابود کرده ، از بخل بپرهیزید زیرا بخل بیماریی است که در آزادمرد و مؤمن یافت نمیشد چون بخل ورزیدن ، خلاف ایمان است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 294
حضرت رضا (ع) : مبادا از حق خشمگین شوید وقتى به گوشتان رسید و مبادا دنیا شما را فریب دهد ، زیرا دنیا به صلاح شما رفتار نمیکند چنانچه خوب رفتار نکرد با پیشینیان که دل به دنیا بسته بودند ، و روایت شده که دنیا زندان مؤمن و قبر خانه اوست و بهشت جایگاهش ولى دنیا براى کافر بهشت و قبر زندان و جهنم جایگاه اوست ، راستگوئى را از دست ندهید ، مبادا دروغ گویید که دروغ شایسته دروغگویان است ، زیاد بیاد مرگ باشید. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 295
حضرت رضا (ع) : یاد مرگ بهترین عبادت است ، زیاد صلوات بر محمد و آلش بفرستید و زیاد دعا کنید براى مؤمنین و مؤمنات در دل شبهاى تار و روزها ، زیرا صلوات بر محمد و آل او از بهترین اعمال خوب است ، شدت علاقه نشان دهید بر رفع نیازمندیهاى مؤمنین و شاد کردن آنها و برطرف نمودن ناراحتى از ایشان زیرا بعد از انجام واجبات هیچ عملى بهتر از شاد کردن مؤمن نیست. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 295
حضرت رضا (ع) : مبادا اعمال نیک را به اتکاى حب و دوستى آل محمد (ص) رها کنید و مبادا دوستى آل محمد (ص) را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از این دو به تنهائى پذیرفته نمیشود. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 295
از کتاب فقه الرضا روایت رسیده که امام رضا (ع) فرمود : نگاه کن به کسى که از تو در قدرت پائین تر است و نگاه نکن به کسى که بالاتر از تو است، این عمل براى تو شایسته تر است و بیشتر سزاوار افزایش نعمت میشوى ، بدان عمل دائم کم با یقین و بینش در نزد خدا بهتر است از عمل زیاد بدون یقین و با کوشش ، بدان ورعى سودمندتر از ترک کارهاى حرام و خوددارى از آزار مؤمنین نیست، و هیچ زندگى گواراتر از اخلاق خوب نیست و مالى سودمندتر از قناعت و نادانى زیان دارتر از خودپسندى نیست. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 ) صفحه 296
پیامی از امام ابوالحسن الرضا (ع) : ای عبدالعظیم ، دوستانم را سلام برسان و به آنان بگو که شیطان را بر خود مسلط نسازند ، به راستی و امانتداری و سکوت و ترک جدال ، آنان را امر نمای ، به دیدار یکدیگر که خشنودی من است ، ایشان را توصیه کن ، مباد که به هتک حرمت و پرده دری از یکدیگر مبادرت جویند ، که سوگند یاد کرده ام ، آن کس که چنین کند و دوستی از دوستانم را آزرده سازد ، از خداوند بخواهم او را در دنیا به سخت ترین عذاب گرفتار سازد و در آخرت در زمره زیانکاران قرارش دهد. ایشان را آگاه کن که خداوند نیکوکاران ایشان را می بخشد و از بدکارشان در می گذرد ، جز آنکه به او شرک ورزیده ، و یا دوستی از دوستان مرا آزار رسانیده و یا قصد سوئی نسبت به او در دل پنهان کرده باشد.خداوند چنین کسی را نمی بخشد ، و چون به کارش اصرار ورزد ، روح و حقیقت ایمان از قلبش رخت بربندد و از ولایت من بیرون رود و از آن هیچ برخوردار نگردد. که از این به خدا پناه می جویم.
امام رضا (ع) : کسی که میخواهد عزیزترین مردم باشد باید در نهان و آشکار تقوای خدا را پیشه سازد.
امام رضا (ع) : هرکس خودش را از ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست. سفینة البحار
امام رضا (ع) : کسی که بار سفر ببندد و به زیارت من بیاید ، دعای او مستجاب و گناهش بخشوده میشود. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) میفرمایند : رسول خدا (ص) فرمودند : ستارگان مایه امنیت اهل آسمانند ، و اهل بیت من مایه امنیت اهل زمین. بحارالانوار جلد 23 صفحه 19
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : روزگاری نخواهد گذشت که سرزمین طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من میگردد ، هرکس مرا در غُربتم ( سرزمین طوس ) زیارت کند ، گناهانش آمرزیده میشود ، و در قیامت همراه و هم رتبه من خواهد بود. وسائل الشیعه جلد 10
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : هرکس از شیعیانم مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد ، در قیامت شفیع او خواهم بود. عیون الاخبار الرضا (ع)
حضرت امام رضا (ع) فرمودند : در خراسان بقعه ای است که زمانی خواهد رسید که محل رفت و آمد فرشتگان گردد ..... هرکس مرا در آنجا زیارت کند ، همانند کسی است که حضرت رسول (ص) را زیارت کرده باشد ، و خداوند متعال ثواب هزار حج و عُمره قبول شده به او عطا میفرماید و من و پدرانم در قیامت شفیع او خواهیم بود. بحارالانوار
امام رضا (ع) دو بیت را در میان قصیده ای که دعبل خزائی سروده نهادند و گفتند : و قبری در شهر طوس است که وا مصیبتا از غم و اندوهش که تا به روز قیامت آتش به جان زده است ، تا آنگاه که خداوند قائمی برانگیزد و درد و رنج ما را تسلا بخشد. امام فرمود : این قبر ، قبر من است. عیون الاخبار الرضا (ع)
اسحاق بن راهویه گفت : در زمانی که امام علی بن موسی الرضا (ع) وارد نیشابور شدند ، روزی که از آنجا به سوی مامون خارج می شدند ، محدثینی که در آن دیار بودند جمله فرا راه آنحضرت آمده ، گفتند : یابن رسول الله (ص) از میان ما می روی و ما را به حدیثی آگاه نمی سازی تا از آن بهره مند شویم ؟ این در حالی بود که آن حضرت در هودجی نشسته بودند ، سر خویش بیرون آورده و فرمود : از پدرم موسی بن جعفر (ع) شنیدم که فرمود از پدرم جعفر بن محمد (ص) شنیدم که فرمود از پدرم محمد بن علی (ع) شنیدم که فرمود از پدرم علی بن الحسین (ع) شنیدم که فرمود از پدرم حسین بن علی (ع) شنیدم که فرمود از پدرم امیرمومنان (ع) شنیدم که فرمود : از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود از جبرئیل (ع) شنیدم که فرمود از خدای عزوجل شنیدم که فرمود : { کلمه لا اله الا الله ، حصار و جایگاه امن من است ، پس هرکس به دژ من وارد گردد از عذابم در امان خواهد بود } ابن راهویه گوید : هنگامی که شتر حضرت به راه افتاد ، آن حضرت با صدای بلند فرمودند : این شرطهایی دارد و من خود از جمله آن شرطها هستم. { یعنی از شرطهای اقرار به کلمه لا اله الا الله اقرار به امامت آن حضرت است که از جانب خداوند متعال معین شده است و طاعتش بر همگان فرض و واجب است } عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) فرمودند : حقیقت ایمان بنده کامل نمیشود مگر در وی سه ویژگی باشد : فهم دین ، اندازه گیری درست در زندگی ، و شکیبایی بر سختیها و گرفتاریها. عیون الاخبار الرضا (ع)
از امام رضا (ع) درباره بهترین بندگان پرسش شد ؛ پس فرمود : اینان کسانی اند که چون نیکی کنند ، شادمان شوند و چون بدی کنند ، استغفار جویند و چون مورد بخشش قرار گیرند ، شکر و سپاس گویند و چون گرفتار رنج و سختی شوند شکیبایی پیشه کنند و هر آنگاه که خشمگین گردند ، عفو کنند. تحف العقول
امام رضا (ع) به نقل از امام علی (ع) فرمود : کسی که به روزگار تکیه کند و بدان اعتماد ورزد ، زمین خواهد خورد. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) : هر امامی را با دوستان و پیروانش پیمانی است . همانا ، از کمال وفای به عهد و نیک به جای آوردن آن ، زیارت قبور ایشان است.پس آنان که با علاقه و شوق ، قبور امامان را زیارت نمایند و به آنچه مورد شوق و رغبت آنان بوده ، باور داشته باشند ، پیشوایانشان در روز قیامت شفعای آنان خواهند بود. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) از پدر بزرگوارشان و آن حضرت از امام صادق (ع) و ایشان از پدران بزرگوارشان (ع) از امیر مومنان نقل فرموده است که فرمودند : (( شما را به نماز و پاسداری از آن سفارش می کنم ، زیرا نماز بهترین عمل و ستون دین شماست )) بحارالانوار
امام رضا (ع) : نماز ، وسیله تقرب هر پرهیزکار به خداوند متعال است. بحارالانوار
امام رضا (ع) فرمود : کار نیک و تلاش در عبادت را به امید عشق به آل محمد (ص) رها نکنید ؛ عشق آل محمد (ع) و پذیرش فرمان اینان را به امید عبادت ترک مگویید که هیچ یک از این دو بی یکدیگر پذیرفته نمیشود. بحارالانوار
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : هرکس دوست دارد که به دستاویز محکمی چنگ زند ، باید به دوستی و وِلای علی و اهل بیتم ، چنگ زند. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از امام حسین (ع) فرمود : هرکس دوست دارد اجل او به تاخیر افتد و روزی اش زیاد شود ، بر او باد بر صله رحم و ارتباط با خویشاوندان. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : دعاء ، خود اسلحه و ابزار کار مومن و ستون دین و روشنی آسمانها و زمین است پس بر شما باد به دعا کردن و در آن اخلاص ورزید. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از امیرمومنان علی (ع) فرمود : هرکس روزگار را سرزنش کند و از دست آن بنالد خود همواره مورد نکوهش واقع خواهد شد. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : درشتخویی و بداخلاقی ، عمل آدمی را تباه میسازد ، آن گونه که سرکه عسل را تباه میکند. عیون الاخبار الرضا (ع)
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : رجب ، ماه گرانقدر خداست که در آن ، رحمت را بر بندگانش فرو می ریزد. مسند الامام الرضا (ع)
امام رضا (ع) درباره ویژگی پیامبر (ص) فرمود : (( . . . در جایی که نیاز نبود ، سخن نمی گفت . . . کریم و بزرگ هر قومی را گرامی میداشت . . . نیکی را تحسین می کرد و بدی را زشت می شمارد . . . برای مردم همچون پدری مهربان بود و در مورد حق ، همه در برابر ایشان یکسان بودند.مجلس ایشان ، مجلس حلم و بردباری ، حیاء و راستگویی و امانت بود ، صدا در آنجا بلند نمیشد و از کسی هتک حرمت نمی گشت . . . )) عیون الاخبار الرضا (ع)
وشاء گوید : از حضرت رضا علیه السلام راجع به قول خداى تعالى « و علاماتى گذاشت و بوسیله ستاره هدایت شوند» پرسیدم فرمود: ما هستیم علامات و ستاره رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله است. اصول کافی جلد 1 صفحه 296 شرح : - خداى تعالى در آیاتى چند که پیش از این آیه شریفه است، نعمتها و آیات قدرت خود را براى بشر بیان میکند و در یک آیه قبل میفرماید: «و در زمین لنگرهائى (از کوه) افکند، تا زمین شما را نلرزاند و جویها و راهها پدید آورد، شاید هدایت یابید» سپس فرماید: و علاماتى گذاشت و بوسیله ستاره هدایت شوند» پیداست که تفسیر و معنى ظاهر آیه اینست که براى راههاى زمین علاماتى مانند کوهها و پست و بلندیها قرار داد، تا مسافرین مقصد و هدف خود را گم نکنند و در شب هم ستاره ها را چراغ و راهنماى این علامات قرار داد و این معنى بسیار مناسب است با تأویلى که امام علیه السلام براى راه دین و رهبرى پیغمبر و امامان صلّى اللَّه علیه و آله نسبت به آن راه میفرماید. اصول کافی جلد 1 صفحه 296
عبد العزیز بن مسلم گوید : ما در ایام حضرت رضا (ع) در مرو بودیم ، در آغاز ورود ، روز جمعه در مسجد جامع انجمن کردیم، حضار مسجد موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه بازگو میکردند ، من خدمت آقایم رفتم و گفتگوى مردم را در بحث امامت به عرضش رسانیدم حضرت (ع) لبخندى زد و فرمود: اى عبد العزیز این مردم نفهمیدند و از آراء صحیح خود فریب خورده و غافل گشتند. همانا خداى عزوجل پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بیان هر چیز در اوست حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرمود (38 سوره 6) «چیزى در این کتاب فرو گذار نکردیم» و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیغمبر (ص) بود این آیه نازل فرمود (3 سوره 5) «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم» و موضوع امامت از کمال دین است (تا پیغمبر (ص) جانشین خود را معرفى نکند تبلیغش را کامل نساخته است) و پیغمبر (ص) از دنیا نرفت تا آنکه نشانه هاى دین را براى امتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق واداشت و على (ع) را به عنوان پیشوا و امام منصوب کرد و همه احتیاجات امت را بیان کرد پس هر که گمان کند خداى عزوجل دینش را کامل نکرده قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند به آن کافر است. مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود، همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش منیع تر و عمقش گودتر از آنست که مردم با عقل خود به آن رسند یا با آرائشان آن را دریابند و یا با انتخاب خود امامى منصوب کنند، همانا امامت مقامى است که خداى عزوجل بعد از رتبه نبوت و خلت در مرتبه سوم به ابراهیم خلیل علیه السلام اختصاص داده و به آن فضیلت مشرقش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده (124 بقره) «همانا من تو را امام مردم گردانیدم» ابراهیم خلیل (ع) از نهایت شادیش به آن مقام عرض کرد «از فرزندان من هم؟» خداى تبارک و تعالى فرمود «پیمان و فرمان من به ستمکاران نمیرسد» پس این آیه امامت را براى ستمگران تا روز قیامت باطل ساخت و در میان برگزیدگان گذاشت، سپس خداى تعالى ابراهیم را شرافت داد و امامت را در فرزندان برگزیده و پاکش قرار داد و فرمود (72 انبیاء) «و اسحق و یعقوب را اضافه به او بخشیدیم و همه را شایسته نمودیم و ایشان را امام و پیشوا قرار دادیم تا به فرمان ما رهبرى کنند و انجام کارهاى نیک و گزاردن نماز و دادن زکات را به ایشان وحى نمودیم آنها پرستندگان ما بودند» پس امامت همیشه در فرزندان او بود در دوران متوالى و از یکدیگر ارث میبردند تا خداى تعالى آن را به پیغمبر ما (ص) به ارث داد و خود او جل و تعالى فرمود (68 سوره 3) «همانا سزاوارترین مردم به ابراهیم پیروان او و این پیغمبر و اهل ایمانند و خدا ولى مؤمنانست» پس امامت مخصوص آن حضرت گشت و او به فرمان خداى تعالى و طبق آنچه خدا واجب ساخته بود، آن را به گردن على نهاد و سپس در میان فرزندان برگزیده او که خدا به آنها علم و ایمان داده جارى گشت و خدا فرموده (56 سوره 30) «آنها که علم و ایمان گرفتند، گویند در کتاب خدا تا روز رستاخیز بسر برده اید» پس امامت تنها در میان فرزندان علی است تا روز قیامت، زیرا پس از محمد (ص) پیغمبرى نیست این نادانان از کجا و به چه دلیل براى خود امام انتخاب میکنند ؛ همانا امامت مقام پیغمبران و میراث اوصیاء است، همانا امامت خلافت خدا و خلافت رسول خدا (ص) و مقام امیرالمؤمنین (ع) و میراث حسن و حسین علیهما السلام است. همانا امامت زمام دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است ؛ همانا امامت ریشه با نمو اسلام و شاخه بلند آن است، کامل شدن نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات و اجراء حدود و احکام و نگهدارى مرزها و اطراف بوسیله امامست، امامست که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام کند و حدود خدا را بپا دارد و از دین خدا دفاع کند و با حکمت و اندرز و حجت رسا مردم را به طریق پروردگارش دعوت نماید، امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است به نحوى که دستها و دیدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره ایست راهنما در شدت تاریکی ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها (یعنى زمان جهل و فتنه و سرگردانى مردم) امام آب گواراى زمان تشنگى و رهبر به سوى هدایت و نجات بخش از هلاکت است، امام آتش روشن روى تپه (راهنماى گمگشتگان) است، وسیله گرمى سرمازدگان و راهنماى هلاکت گاه هاست هر که از او جدا شود هلاک شود. امام ابریست بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدیست فروزنده سقفى است سایه دهنده، زمینى است گسترده، چشمه ایست جوشنده و برکه و گلستانست، امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است، امام امین خداست در میان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش و دعوت کننده بسوى او و دفاع کننده از حقوق او است، امام از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است، بدانش مخصوص و بخویشتن دارى نشانه دار است، موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کافرین است، امام یگانه زمان خود است، کسى به همطرازى او نرسد، دانشمندى با او برابر نباشد، جایگزین ندارد ؛ مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بی آنکه خود او در طلبش رفته و بدست آورده باشد، بلکه امتیازیست که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده.
کیست که امام تواند شناخت یا انتخاب امام براى او ممکن باشد، هیهات، در اینجا خردها گمگشته، خویشتنداریها بیراهه رفته و عقلها سرگردان و دیده ها بی نور و بزرگان کوچک شده و حکیمان متحیر و خردمندان کوتاه فکر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخن دانان درمانده اند که بتوانند یکى از شئون و فضائل امام را توصیف کنند همگى به عجز و ناتوانى معترفند، چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبى از امر امام را فهمید و جایگزینى که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟!! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟!! در صورتى که او از دستیازان و وصف کنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر؟!! او کجا و خرد بشر؟!! او کجا و مانندى براى او؟!! گمان برند که امام در غیر خاندان رسول خدا محمد (ص) یافت شود؟!! به خدا که ضمیرشان به خود آنها دروغ گفته [تکذیبشان کند] و بیهوده آرزو بردند، به گردنه بلند و لغزنده اى که به پائین میلغزند بالا رفتند و خواستند که با خرد گمگشته و ناقص خود و با آراء گمراه کننده خویش نصب امام کنند و جز دورى از حق بهره نبردند [خدا آنها را بکشد، به کجا منحرف میشوند؟!!] آهنگ مشکلى کردند و دروغى پرداختند و به گمراهى دورى افتادند و در سرگردانى فرو رفتند که با چشم بینا امام را ترک گفتند (28 سوره 29) «شیطان کردارشان را در نظرشان بیاراست و از راه منحرفشان کرد با آنکه اهل بصیرت بودند».
از انتخاب خدا و انتخاب رسول خدا (ص) و اهل بیتش روى گردان شده و به انتخاب خود گرائیدند در صورتى که قرآن صدا برآورد که (66 سوره 28) «پروردگارت هر چه خواهد بیافریند و انتخاب کند اختیار بدست آنها نیست خدا از آنچه با او شریک میکنند منزه و والاست» و باز خداى عزوجل فرماید (36- احزاب) «هیچ مرد و زن مؤمنى حق ندارد که چون خدا و پیغمبرش چیزى را فرمان دادند، اختیار کار خویش داشته باشد» و فرموده است (36 سوره 68) «شما را چه شده، چگونه قضاوت میکنید؟!! مگر کتابى دارید که آن را میخوانید، تا هر چه خواهید انتخاب کنید، در آن کتاب بیابید، یا براى شما تا روز قیامت بر عهده ما پیمانهاى رسا هست که هر چه قضاوت کنید حق شماست، از آنها بپرس کدامشان متعهد این مطلب است و یا مگر شریکانى دارید، اگر راست گویند، شریکان خویش بیاورند» و باز خداى عزوجل فرموده است (24- محمد) «چرا در قرآن اندیشه نمیکنند یا مگر بر دلها قفل دارند و فرموده «مگر خدا بر دلهاشان مهر نهاده که نمیفهمند» و یا (20 سوره 8) «گفتند شنیدیم ولى نمیشنیدند و همانا بدترین جانوران به نظر خدا مردم کر و لالند که تعقل نمیکنند، و اگر خدا در آنها خیرى سراغ داشت به آنها شنوائى میداد و اگر شنوائى هم میداشتند پشت میکردند و روى گردان بودند» و یا «گفتند شنیدیم و نافرمانى کردیم» (منصب امامت اکتسابى نیست) بلکه فضلى است از خدا که به هر کس خواهد میدهد پس چگونه ایشان را رسد که امام انتخاب کنند در صورتى که امام عالمى است که نادانى ندارد، سرپرستى است که عقب نشینى ندارد کانون قدس و پاکى و طاعت و زهد و علم و عبادتست، دعوت پیغمبر به او اختصاص دارد، از نژاد پاک فاطمه بتولست، در دودمانش جاى طعن و سرزنشى نیست و هیچ شریف نژادى به او نرسد، از خاندان قریش و کنگره هاشم و عترت پیغمبر و پسند خداى عزوجل است، براى اشراف شرفست و زاده عبد منافست، علمش در ترقى و حلمش کاملست، در امامت قوى و در سیاست عالمست، اطاعتش واجبست، به امر خداى عزوجل قائمست، خیر خواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست: خدا پیغمبران و امامان را توفیق بخشیده و از خزانه علم و حکم خود آنچه به دیگران نداده به آنها داده، از این جهت علم آنها برتر از علم مردم زمانشان باشد که خداى تعالى فرموده (35- یونس) «آیا کسى که سوى حق هدایت میکند شایسته تر است که پیرویش کنند یا کسى که هدایت نمیکند جز اینکه هدایت شود، شما را چه شده؟ چگونه قضاوت میکنید؟!! و گفته دیگر خداى تعالى (359 بقره) «هر که را حکمت دادند خیر بسیارى دادند» و باز گفته خداى تعالى درباره جناب طالوت (247 بقره) «خدا او را بر شما برگزید و به علم و تن بزرگیش افزود خدا ملک خویش به هر که خواهد دهد و خدا وسعت بخش و داناست» و به پیغمبر خویش (ص) فرمود: (113- نساء) «خدا بر تو کتاب و حکمت نازل کرد و آنچه را نمیدانستى به تو تعلیم داد، کرم خدا نسبت به تو بزرگ بود» و نسبت به امامان از اهل بیت و عترت و ذریه پیغمبر علیهم السلام فرمود: (54- نساء) و یا به مردم نسبت به آنچه خدا از کرم خویش به ایشان داده حسد میبرند حقا که ما خاندان ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم و به آنها مُلک عظیمى دادیم کسانى به آن گرویدند و کسانى از آن روى گردانیدند و جهنم آنها را بس افروخته آتشى است» همانا چون خداى عزوجل بنده اى را براى اصلاح امور بندگانش انتخاب فرماید سینه اش را براى آن کار باز کند و چشمه هاى حکمت در دلش گذارد و علمى به او الهام کند که از آن پس از پاسخى در نماند و از درستى منحرف نشود، پس او معصومست و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته، از هر گونه خطا و لغزش و افتادنى در امانست، خدا او را به این صفات امتیاز بخشیده تا حجت رساى او باشد بر بندگانش و گواه بر مخلوقش و این بخشش و کرم خداست به هر که خواهد عطا کند و خدا داراى کرم بزرگیست» آیا مردم چنان قدرتى دارند که بتوانند چنین کسى انتخاب کنند و یا ممکن است انتخاب شده آنها این گونه باشد تا او را پیشوا سازند به خانه خدا سوگند که این مردم از حق تجاوز کردند و کتاب خدا را پشت سر انداختند مثل اینکه نادانند، در صورتى که هدایت و شفا در کتاب خداست، اینها کتاب خدا را پرتاب کردند و از هوس خود پیروى نمودند، خداى جل و تعالى هم ایشان را نکوهش نمود و دشمن داشت و تباهى داد و فرمود: (50 سوره 28) «ستمگرتر از آنکه هوس خویش را بدون هدایت خداى پیروى کند کیست؟ خدا گروه ستمکاران را هدایت نمیکند» و فرمود: (7 سوره 47) «تباهى باد بر آنها و اعمالشان نابود شود» و فرمود (35 سوره 40) «بزرگست در دشمنى نزد خدا و نزد مؤمنان. خدا این گونه بر هر دل گردنکش جبارى مهر مینهد» درود و سلام فراوان خدا بر محمد پیغمبر و خاندان او. اصول کافی جلد 1 صفحه 282
منبع:http://ahadith.ir
عالی بود ۱۳
خدا کند که در ما اثر کند
از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرمود : وحشت بارترین مواقع برای این مردم ، سه مورد است : روز ولادت که از شکم مادر خارج می شود و دنیا را می بیند . روزی که می میرد و عالم بعد از مرگ و اهل آنرا مشاهده می کنند ، و روزی که دوباره زنده می شوند ، به صحنه قیامت قدم می گذارند و احکامی را مشاهده می کنند که در دنیا ندیده اند
به نام خدا
1- بهترین و ارزنده ترین خصلت ها : انجام کارهای نیک، فریاد رسی بیچارگان و بر آوردن آرزوی آرزومندان است.[1]
2- از بخششی که زیان آن برای تو بیش از سودی است که به برادرانت میرسد خودداری کن.[2]
3- ایمان عبارت است از : اقرار به زبان ،شناخت با قلب و عمل نمودن با اعضاء و جوارح [3]
4- بالاترین درجه عقل خودشناسی است [4]
5- آن کس که برای رضای الله کسی را به برادری گزیند خانه ای را در بهشت بدست آورده است . [5]
6- بهترین ثروت شخص و برترین اندوخته اش صدقه است [6]
7- خوش خلقی دو گونه است : فطری و اختیاری ولی صاحب خلق خوش اختیاری برتر است[7]
8- شکیبایی بر بلا زیبا و پسندیده است ولی برتر از آن صبر در برابر محّرمات است [8]
9- سرآمد طاعت الله تعالی صبر و رضاست [9]
10- عبادت به زیادی نماز و روزه نیست بلکه به اندیشیدن در امر پروردگار متعال است [10]
1۱- با دوستان فروتن باش ، از دشمن احتیاط کن و با عموم مردم گشاده رو باش [11]
12- در شگفتم از آن کس که بردگان را با دارایی خود می خرد و آزاد میکند چگونه آزادگان را با اخلاق خوش خود نمی خرد . [12]
13- بی اعتنایی به دارایی مردم ، بهتر از بذل و بخشش است [13]
14- یاری کردن ناتوان ، بهتر از صدقه دادن است [14]
15- بهترین مال و ثروت آن است که وسیله حفظ آبروی انسان شود . [15]
16- برای کودک شیری بهتر از شیر مادرش نیست [16]
17- آن کس که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او گمان بد برده است ملامت کند. [17]
18- کسی که بیدادگری پیشه کند ، از عقوبت ایمن نخواهد ماند . [18]
19- کسی که بخواهد بی نیازترین مردم باشد ، باید به آنچه نزد الله تعالی است اطمینان داشته باشد . [19]
20- آن که در راه حق صبر کند ، الله تعالی بهتر از آنچه در برابرش صبر کرده است بدو عوض خواهد داد . [20]
منبع:http://kabootareharam.parsiblog.com
به نام خدا
سلام استاد عزیز و گرامی
در ابتدا فرا رسیدن ماه عزاداری سالار و سید شهیدان حضرت ابا عبد اااه الحسن(ع) را تسلیت عرص مینمایم
میخواستم خواهش کنم اگر مقدور هست کلبه ای به نام کلبه محرم درست کنید تا ما هم بتوانیم در ان بیشتر خدمت کینم
سلام
چشم
به نام خدا
خیلی ممنون استاد عزیز
سلام
ما ممنونیم
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
به نام خدا
در محضر خوبان
مراقب نفست باش!
ای عزیز! در کارهای خود دقیق شو و از نفس خود در هر عملی حساب بکش و او را در برابر هر پیشامدی، استنطاق کن که اِقدامش در خیرات و در امور شریفه برای چیست؟ دردش چیست که میخواهد از مسائل نماز شب سؤال کند؟ یا اذکار آن را تحویل بدهد؟ میخواهد برای خدا مسأله بفهمد یا بگوید؟ یا میخواهد خود را از اهل آن قلمداد کند؟ چرا سفر زیارتی که رفته، با هر وسیلهای است به مردم میفهماند؟ حتی عددش را. چرا صدقاتی را که در خفا میدهد، راضی نمیشود که کسی از او مطلع نشود؟ با هر راهی شده، سخنی از آن به میان آورده، به مردم ارائه میدهد؟ اگر برای خداست و میخواهد که مردم دیگر به او تأسی کنند و مشمول «الدالّ علی الخیر کفاعله»1 گردد، اظهارش خوب است. شکر خدا کند به این ضمیر صاف و قلب پاک؛ ولی ملتفت باشد که در مناظره با نفس، گول شیطنت او را نخورده باشد و عمل ریایی را با صورت مقدسی به خوردش ندهد و اگر برای خدا نیست، ترک آن اظهار کند که این «سمعه» است و از شجرة ملعونه ریا است و عمل او را خداوند منان قبول نمیفرماید و امر میفرماید در سجین قرار دهند. باید به خدای تعالی از شر مکاید2 نفس پناه ببریم که مکاید آن خیلی دقیق است.
اگر ما بندة مخلص خداییم، چرا شیطان در ما اینقدر تصرف دارد؟ با آنکه او با خدای خود عهد کرده است که به «عباد لله المخلَصین» کار نداشته باشد و دست به ساحت قدس آنها دراز نکند. به قول شیخ بزرگوار ما رحمه الله علیه شیطان، سگ درگاه خدا است. اگر کسی با خدا آشنا باشد، به او عوعو نمیکند و او را اذیت نمیکند. سگ در خانه، آشنایان صاحب خانه را دنبال نمیکند. شیطان نمیگذارد کسی که آشنایی به صاحب خانه ندارد، وارد خانه شود. پس اگر دیدی شیطان با تو سر و کار دارد، بدان کارهایت از روی اخلاص نیست و برای حق تعالی نیست. اگر شما مخلصید، چرا چشمههای حکمت از قلب شما به زبان، جاری نشد؟ با اینکه چهل سال است به خیال خود قربة الی الله عمل میکنید، با این که در حدیث وارد است که کسی که برای خدا، چهل صباح اخلاص ورزد، چشمههای حکمت از قلبش به زبانش جاری گردد.3 پس بدان اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بیدرمان همین جا است.4
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. راهنمایی کننده بر کار خیر مانند انجام دهنده آن است.
2 . جمع کید به معنای حیله و نیرنگ.
3 . بحار الانوار، ج67، ص242.
4 . چهل حدیث حضرت امام خمینی رحمه الله علیه ، ص51-52.
[مجله شماره 27 : - مقالات]
منبع: http://aman.ir/
به نام خدا
دلایل حرمت موسیقی
1- موسیقی و نابودی معنویت
بر طبق روایات اهل بیت علیه السلام یکی از عواملی که باعث قطع شدن رابطه معنوی انسان با خدای تعالی میشود گناه نمودن است در نتیجه موسیقی و آوازه خوانی که یکی از گناهان کبیره در شرع مقدس اسلام است نیز چنین تاثیری دارد و کسانی که دائما با این امور سر وکار دارند یا به انها گوش میدهند عاقبت کارشان به جایی خواهد رسید که از دشمنان خدا و اهلبیت خواهند شد (البته اگر توبه نکنند و به سوی خدا بازگشت ننمایند) برای مثال خدا عظیم در سوره روم ایه 10 میفرمایند : عاقبت ان کسانی که عمل کردند گناهان را این شد که ایشان تکذیب نمودند ایات خدا و گفتار پیامبران و استهزا مینمودند انبیا ما را .
امام حسین (ع): در روز عاشورا موقعی که برای آخرین بار امام حسین (ع) میخواستند به میدان بروند امام سجاد (ع) پیش ایشان آمدند و فرمودند پدر جان آیا شما خودتان را برای این مردم معرفی ننموده اید که فرزند رسول خدا (ص) و فاطمه زهرا (س) هستید . امام (ع) در پاسخ فرمودند: چرا فرزندم من سی بار خودم را برای این مردم معرفی کردم ولی این مردم از بس با گوش های خود صداهای حرام شنیده اند که دیگر موعظه های من در ایشان اثری ندارد و وقتی من می خواهم برایشان صحبت کنم با حالت تمسخر دست در دهان میگردانند.
نتیجه اینکه: صوت موسیقی که از صداهای حرام است گوش حق پذیر انسان را کر می سازد و مداومت بر این امور کار را به جائی میرساند که اگر برای مثال امام حسین (ع) هم شخص را موعظه کند برای شخص که به این امور اشتغال دارد سود بخش نیست. مگر آنکه لطف خدا شامل حال او شود. لذا به خاطر همین مطلب است که ما در احادیث مربوط به حضرت امام زمان (عج) می خوانیم یکی از اولین گروهی که به جنگ با حضرت می روند اهل ساز و موسیقی و آوازه خوانی هستند.
2- بی غیرتی یکی دیگر از آسیب های موسیقی به نهاد انسان
یکی دیگر از بیماریهای روحی که به مرور زمان و به تدریج در روان افرادی که اهل موسیقی هستند رسوخ می نماید مرض بی غیرتی و بی ناموسی است که در این زمینه :پیشوا و امام ششم شیعیان حضرت امام صادق (ع) فرموده اند: کسی که چهل روز در خانه اش صوت موسیقی و آواز خوانی پخش شود و مردمان بر او وارد شوند. شیطان تمام اعضای خود را به بدن او مسح می نماید پس غیرت به کلی از آن مرد بر طرف گردد تا به حدی که اگر با زنش در مقابل خودش فعل قبیحی کنند او بدش نمی آید و صفت غیرت و حیاء به کلی از آن مرد بر طرف شود.(وسائل شیعه کتاب تجارت باب 128، فروع کافی جلد 6 صفحه 432)
برای نمونه و تائید این کلام اعجاب انگیز امام صادق (ع) ما صدق این مطلب را در مجالس موسیقی و رقص که در کشورهای غربی برگزار می شود می بینیم که چگون این افراد وحشی که با لکه دار کردن نام تمدن در این گونه شب نشینی ها زنان خود را در دامن این و آن می بینند و از این کار هم بسیار لذت می برند و این گونه افراد با به وجود آوردن چنین جنایت انسانی و بی غیرتی جالب است که خود را روشنفکر هم می دانند اما کاری می کنند که خیلی از حیوانات هم زیر بار آنها نمی روند.
آری همسر خود را در آغوش این و آن می اندازند و قبل از هر چیز خود را به ناموس فروشانی مثل خود معرفی می نمایند.لذا اگر ما دقیقا این مسئله را ریشه یابی کنیم می بینیم تمام این بی غیرتی ها به موسیقی و مطربی ربط دارد. زیرا افیون موسیقی چنان تصرفاتی در عقل و اخلاق انسان می نماید که انسان برای لحظه ای شادی و عیش ناموسش را فدا می کند.در نتیجه ما که نام خود را شیعه و پیرو اهل بیت (ع) گذارده ایم باید بیش از پیش قدر دان نعمت ولایت اهل بیت (ع) و گفتار اعجاب انگیز ایشان باشیم که هزاران سال قبل از ما انجام این امورات را نهی کرده اند و با عمل کردن به دستورات ایشان نشان دهیم که به گفتار ایشان احترام می گذاریم.
3- رابطه موسیقی با زنا و فحشاء
یکی دیگر از اثرات مهلک موسیقی و آوازه خوانی بر روان انسان تحریک او بسوی فحشاء و زنا می باشد.و نیز در این رابطه رسول اکرم (ص) فرمودند:موسیقی مقدمه نزدیکی زن و مرد از راه نا مشروع هست ،موسیقی نردبان زنا می باشد.(مستدرک جلد 13 باب 78 حدیث 14)
علت این امر به خاطر آن است که نوای آلات موسیقی با مختل نمودن افکار و روان انسان خود به خود نیروی هوسرانی و شهوت رانی را در انسان ازدیاد می بخشد و صفت حیاء و غیرت را از انسان سلب می کند و کسی که غیرت و حیاء نداشته باشد دست به هر کاری می زند چون شخص مومن به خدا غیور است و به قول مولا علی (ع) که میفرمایند مومن غیور است و به ناموس کسی تجاوز نمی کند چون ناموس دیگران را مانند ناموس خود می داند. ولی چون همانطور که اشاره کردیم افرادی که دائم با وسائل و آلات موسیقی و آوازه خوانی سروکار دارند یا به آنها گوش فرا می دهند از طرفی نیروی شهوت در آنه تحریک می شود و از طرفی غیرت از آنها گرفته می شود و شخص بی ناموس هم باک ندارد که به ناموس دیگری تجاوز کند و یا به ناموس وی تجاوز شود.
4- کسانی که با موسیقی سر و کار دارند از روح انسانی خارج می شوند
یکی دیگر از مضرات موسیقی برای روان و جان انسان این است که آدمی هنگامی که به موسیقی ومطربی مشغول است از حال انسانی خارج می شود و شروع به حرکاتی می کند که در خور و رفتار او نیست. ثانیا از هدف مقدس و الهی که برای آن خلق شده یعنی اصلاح حیات اخروی و یاد خدای متعال غافل می شود و امیرالمومنین (ع) چه زیبا فرموده اند: موسیقی افسون انسانهاست. خوانندگان محترم برای مثال یک مار را که در لانه اش است در نظر بگیرید. وقتی که شخصی با فلوت شروع به آهنگ زدن می کند مار خود به خود و بدون اختیار از لانه اش بیرون می آید و در آن لحظه دیگر یک مار نیست بلکه برده و ذلیل در دست انسان است. انسان هم وقتی که به موسیقی و مطربی اشتغال پیدا میکند همین گونه دیگر شخصیت انسانی بلکه یک شخص ذلیل در نزد نفس اماره اش و شیطان می باشد.
5- بدترین اثر موسیقی بر روان انسانها ایجاد غفلت از یاد خدا
یکی دیگر از اثرات سوء موسیقی بر روان انسانها ایجاد غفلت از یاد خدا و آخرت می باشد. و این غفلت از یاد خدا مقدمه و باعث هر جنایت و خطائی می گردد. زیرا هر کس اگر بخواهد خطائی بکند اول باید از یاد خدا غافل شود و بهترین چیزی که انسان را از یاد خدا غافل می سازد همین موسیقی ها و مطربی ها است مثلا یک شخص اگر بخواهد آدم کشی کند اول باید از یاد از خدا غافل شود و بعد برود آدم کشی کند و موید سخنان بالا این حدیث از حضرت امام صادق (ع) که می فرمایند: از جمله گناهان کبیره اشتغال به موسیقی و آوازه خوانی است که انسان را از یاد خدا باز می دارد و او را در ارتکاب محرمات بی باک و بی باک و بی پروا می سازد.(وسائل شیعه کتاب تجارت)
نمونه دیگر در روایات ما برای تائید سخنان بالا درباره شان نزول آیه 11سوره جمعه است که خدای عظیم در آن می فرماید: ((چون بینند این مردم سخن لهوی را متفرق شوند و تو را واگذارند ای پیغمبر و به سوی آن روند))که در کتب تفسیر معتبر شان نزول این آیه را این چنین می خوانیم : در روز جمعه پیامبر اکرم (ص) در نماز جمعه برای مردم مشغول سخنرانی بودند ناگهان کاروانی از تجار شام وارد مدینه شدند که مردم در مسجد نزد رسول خدا هستند پس ایشان برای بازار گرمی طبق رسمی که داشتند شروع به نواختن طبل وسنج نموده و مردم را برای خرید کالا هایشان دعوت نمودند.پس مردمی که در مسجد نزد رسول خدا (ص) حور داشتند با شنیدن صدای طبل و سنج تجار رسول خدا (ص) را رها نمودند و به بازار رفتند و این آیه نازل گشت.
حال خوانندگان گرامی خود قضاوت کنند. وقتی که مردم با شنیدن صدای طبل و سنجی مجلس رسول خدا (ص) را وا می نهند وای به حال تاثیر موسیقی های امروزی در نهاد و روح انسانی از لحاظ غفلت از یاد خدا و اخرت.
6- موسیقی در نهاد انسان تولید نفاق می نماید.
اما یکی دیگر از بیماریهای مهلکی که موسیقی و مطربی بر روح انسانی وارد می سازد تولید بیماری نفاق می باشد. که درباره این مطلب احادیث فراوانی داریم که به چند مورد از آنها اشاره می نمائیم:
امام صادق (ع): گوش دادن به موسیقی و آوازه خوانی نفاق و دو رویی را در دل انسان می رویاند. همانگونه که آب سبزه کنار جوی را می رویاند. (وسائل شیعه کتاب تجارت باب 101)
امام صادق (ع): موسیقی مورث کفر است و نیز فرمود موسیقی آشیانه نفاق می باشد. (عین الحیوه صفحه231)
و علت اصلی این نفاق و کفر به خاطر آن است که چون موسیقی و آوازه خوانی از حرامهای الهی می باشند و در شرع اسلام از گناهان کبیره اند کسانی که با این امور سر و کار دارند هر دفعه که به سراغ آنها می روند به راحتی دارند بزرگترین معاصی را انجام می دهند و ذره ذره این معصیتها که بر روی هم انباشته می شوند قلب سلیم و ملکوتی شخص را می میراند و کار به جائی می رسد که شخص به خدای تعالی کافر می شود تائید کننده این سخنان ما نیز حدیث زیر است.
حضرت باقر (ع): وقتی انسان مرتکب گناهی می شود یک نقطه سیاه در دل او پدیدار می گردد. اگر توبه کند آن سیاهی پاک می شود و اگر گناه را تکرار کند آن سیاهی هم بیشتر می شود . به طوری که همه قلبش را فرا می گیرد و بعد از آن هرگز رستگار نخواهد شد. (اصول کافی جلد4)
ما میتوانیم به وضوح این نفاق را در اهل موسیقی مشاهده کنیم. مثلا درباره همین مساله موسیقی و آواز خوانی که این همه حرمت در اسلام دارد امروزه می بینیم اهل موسیقی و مطربی به هیچ وجه زیر بار حرام بودن آن نمی روند. وچنان درباره آن فعالیت می کنند که اگر این امور از چیزهای حلال در اسلام بود بیش از نمی توانستند تبلیغ کنند.و این گونه رفتارها نهایت رسوخ کفر و نفاق در وجود اهل موسیقی و مطربی را می رساند که به راحتی حرام های الهی را حلال می کنند و زیر بار دستور قرآن و ائمه (ع) نمی روند.
7- موسیقی و مطربی باعث قساوت قلب می گردند.
یکی دیگر از اثرات شوم موسیقی بر روان انسانها پدید آوردن بیماری قساوت قلب در انسان می باشد. و موید این کلام حدیثی از رسول خدا (ص) است که میفرمایند: گوش دادن به صداهای طرب انگیز و موسیقی و آواز خوانی دل انسان را می میراند. (نصایح صفحه 145). به عبارت دیگر افرادی که مداومت دارند بر گوش دادن به موسیقی و مطربی قلبشان مریض میگردد.و نتیجه این سختی و قساوت قلب این می شود که دیگر موعظه و پند در این قلوب اثر نمی کند. زیرا بر طبق آیات قرآن اثر گناهکاری قساوت قلب است.
سوره بقره آیه 74:>>قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است یا سخت تر از سنگ. زیرا برخی از سنگها از میانشان آب بیرون می آید یا از ترس خدا از بلندی ها فرو می افتد. ولی قلوب افراد گناهکار به قدری سخت است که دیگر چیزی از پندها و موعظه های الهی در آن اثر نمی نماید<<ونشانه و علامت این بیماری آن است که این گونه افراد وقتی در مجلسی قرار می گیرند که در آن سخن از خدا و قرآن و یاد مرگ و آخرت است. اهل موسیقی حالشان بر می شود و دوست دارند زود از این گونه مجالس خارج شوند و بر عکس اگر در جایی باشند که سخن از دنیا و سرگرمیهای گمراه کننده باشد. به اشتیاق بر ان توجه می کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تایید کننده سخنان فوق آیه 6و7سوره لقمان است که در آیه 6در مورد اهل موسیقی و مطربی توضیح می دهد و بلافاصله در آیه7 می فرماید:>>و چون خوانده شود بر اهل موسیقی و مطربی آیات و گفتار ما دوری گزینند و روی برگردانند ایشان و تکذیب آن گفتار نمایند مانند کسی که آن را نشنیده و گویا در گوشهای ایشان سنگینی است از شنیدن آیات ما پس مژده بده به ایشان عذابی دردناک را<<.
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
منبع: روحانی مسجد محل زندگی
نظر مراجع اعزام تقلید راجب موسیقی
فرق غنا با موسیقی
سـؤال: با تـوجه بـه تـرویج مـوسیقی از طـرف بعضی مراکز فرهنگی، برخی می گویند: غنا حرام است و موسیقی اشکال ندارد، لطفاً فرق بین غنا و موسیقی را بیان فرمایید و برخی می گویند: موسیقی اصیل و سنتی اشکال ندارد لطفاً نظرتان را بفرمایید:
حضرت آیه الله خامنه ای:
غنا خوانندگی مطرب و ملهی متناسب با مجالس عیش و نوش است و موسیقی نوازندگی با همان اوصاف است و در حکم با هم فرقی ندارند و هر دو حرام است.
حضرت آیه الله تبریزی:
غنا (آوازه خوانی مناسب مجالس خوشگذرانی که در مضمون باطل باشد) و گوش دادن به آن حرام است و بنابر احتیاط واجب باید از مطلق خواندنی که با ترجیع صوت (چهچه) است ولو در مضمون باطل نباشد اجتناب نمود و نیز موسیقی لهوی (نواختن با آلات مخصوصه که مناسب خوشگذرانی باشد) و گوش دادن به آن حرام است. موسیقی ای که مناسب خوشگذرانی باشد حرام است و بین انواع آن فرقی نیست چه سنّتی باشد یا غیر آن.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
غنا آوازی است که در آن صدا را در گلو می گردانند که به زبان عرفی چهچه می گویند و طرب انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد که این حرام است و موسیقی به یک تعریف، ترکیب اصوات است به نحوی که خوش آیند باشد. لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است. (جامع المسائل)
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
کلیه ی صداها و آهنگ های مناسب مجالس لهو و فساد، حرام است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیع و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا و گاه بر آلات مختلف موسیقی مانند تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می شود.
موسیقی را اگر به همان معنای غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانیم، فراگرفتن موسیقی که از قدیم الایّام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن بکار برده می شده و می شود همه حرام است. (جامع الاحکام)
استماع موسیقی
سؤال: حکم استماع موسیقی های صدا و سیما یا اداره ارشاد، ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزارآلات موسیقی چیست؟
حضرت آیه الله خامنه ای:
هرگـونه نوازندگـی مطـرب لهـوی که متناسب با مجالس عیش و نوش باشد حرام است.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
موسیقی اگر مطرب و مهیّج و مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و در غیر این صورت مانعی ندارد و مرکز پخش تأثیری در حکم ندارد.
حضرت آیه الله بهجت:
اگر موسیقی مطرب باشد استماع و خرید و فروش آن حرام است.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
آنچه در عرف مردم موسیقی می دانند استماع آن و ساخت و تعلیم و تعلم و فروش آلات آن حرام است.
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
کلیه صداها و آهنگ ها که مناسب لهو و فساد است حرام و غیر آن حلال است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف عام خواهد بود.
حضرت آیه الله تبریزی:
گوش دادن به موسیقی لهوی که مناسب مجالس خوشگذرانی می باشد جایز نیست و همچنین ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزارآلات موسیقی لهوی جایز نیست.
حضرت آیه الله سیستانی:
اگر موسیقی مناسب مجالس لهو و عیاشی نباشد حرام نیست.
شرکت در مجالس موسیقی
سؤال: شرکت کردن در مجالس جشن و عروسی که در آن برنامه های موسیقی اجرا می شود چگونه است؟
حضرت آیه الله خامنه ای:
شرکت در این گونه مجالس در صورتی که تأیید و یا تشویق گناهکار باشد حرام است.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
شرکت در مجالس لهو و لعب جایز نیست.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
جایز نیست.
حضرت آیه الله بهجت:
اگر موسیقی مطرب است شرکت جایز نیست.
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
شرکت در مجلس گناه جایز نیست.
حضرت آیه الله تبریزی:
گوش دادن به موسیقی لهوی ولو در مجالس عروسی جایز نیست.
حضرت آیه الله سیستانی:
اگر موسیقی مناسب مجالس لهو و عیاشی است شرکت کردن جایز نیست.
شرکت در مجالس حرام
سؤال: شرکت در عروسی ها و مجالسی که محرم و نامحرم مختلط هستند چه صورت دارد؟ و اجازه دادن والدین فرزندانشان را جهت شرکت در این گونه محافل چگونه است؟
حضرت آیه الله بهجت:
بـا فـرض اشتمال بر حرام یا مفسده باید اجتناب شود و اختلاط زن و مرد هم جایز نیست.
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی:
حرام است.
حضرت آیه الله سیستانی:
اگر به نحوی است که موجب مفسده و یا ارتکاب گناه است جایز نیست.
حضرت آیه الله فاضل لنکرانی:
جایز نیست و باید آنها را منع نمود.
حضرت آیه الله تبریزی:
چنانچه اختلاط مرد و زن نامحرم همراه ارتکاب محرّمی باشد یا سبب تحریک شهوت بر حرام گردد جایز نیست و باید والدین فرزندانشان را منع کنند تا در این گونه اختلاط ها شرکت نکنند.
حضرت آیه الله مکارم شیرازی:
در فرض مسأله که مجلس به صورت مجلس گناه درآمده و مجلس سالم اسلامی نیست، شرکت در آن حرام است.
منبع:http://tajil2012.blogfa.com
به نام خدا
سلام استاد عزیز
در اینترنت میگشتم که به یک مطلب بسیار جالب رسیدم این مطلب در مورد امتحانات مردم است در زمان ظهور از شما خواهش میکنم برای اینکه افراد بیشتری این امتحانات را بخوانند ان را در صفحه اول نقل کنید.
به نام خدا
سلام ۱۳ عزیز
دو پیشنهاد:
۱-در کلبه های دیگر نشانی این مطلبت را بده تا همه بدانند.
۲-کلبه جدیدی برایت بسازم این مطلب را مجددا بیاور.
به هر یک مایل بودی بگو
به نام خدا
ظهور و امتحان های پیش رو
بسم الله الرحمن الرحیم
الم-احسب النّاس ان یترکوا ان یّقولوا آمنّا و هم لایفتنون-ولقد فتنّا الّذین من قبلهم فلیعلمنّ الله الّذین صدقوا و لیعلمنّ الکاذبین
الحمد لله ربّ العالمین و صل الله علی سیدنا و مولانا محمد و آل بیته الطیّبین الطاهرین المعصومین و الّعن الدائم علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه
سلام و درود بر حضرت حجت بن الحسن مهدی صاحب الزمان ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و عجّل الله فرجه و سهّل مخرجه
با توجه به اوضاع کنونی منطقه و جهان و در ضمن عدم اطلاع رسانی کافی از طریق رسانه های عمومی لازم دیدم مطالبی را در وسع خودم برای خوانندگان محترم عرض کنم.
خداوند متعال بندگان را به دنبال هر نعمتی (چه قبل و چه بعد آن) امتحان میکند تا مومن حقیقی مشخّص شود و در ضمن ارزش آن نعمت نیز بیشتر معلوم شود.حال اگر این نعمت ظهور منجی عالم بشریّت باشد امتحان های سنگین تری را خواهد داشت.یکی از سخت ترین این امتحان ها غیبت کبری است که هنوز در آن بسر میبریم.امّا با نزدیک شدن به زمان ظهور و حتی خود زمان ظهور و بعد از آن امتحان های دیگری نیز خواهد بود.بعضی از این موارد به شرح ذیل می باشند(و احتمالاً تعداد دیگری نیز خواهند بود.)
1-مشکلات اقتصادی ،امنیتی و شخصی مومنان و حالت اضطرار آنها و بیشترین تلاش ابلیس در یأس و ناامیدی آنها
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
در تمام دوره زندگی هر فردی مشکلات و سختی هایی وجود دارد و در انحصار مومنان نیست ولی در آستانه ظهور این مشکلات مخصوصاً در مورد مومنان شدیدتر میشود به طوری که بسیاری از افراد در ایمان خود دچار تردید و سردرگمی میشوند و بدون اینکه به دشمن بپیوندند از رحمت خدا ناامید شده و از قافله جا می مانند.با توجّه به اینکه ابلیس به پایان مهلت خود نزدیک میشود تمام تلاش خود را میکند تا افراد بیشتری را گمراه کند.ایجاد یأس و ناامیدی و شک در اعتقادات از طرفی و طرف دیگر وسوسه افراد به انجام گناه.
در روایات نیز به فقر و گرسنگی در آستانه ظهور اشاره شده که مخصوصاً در منطقه شام شدیدتر است.
2-فتنه سفیانی و تظاهر به اسلام
سفیانی در روایات به شخصی اطلاق میشود که در آستانه ظهور به عنوان آخرین حربه دشمنان اسلام ضد مسلمانان به کار گرفته میشود.مهم نیست که سفیانی چه کسی است چون چه بدانیم و چه ندانیم باز امکان گرفتار شدن در فتنه او وجود دارد. در صدر اسلام معاویه (لعنت الله علیه) بسیاری از افراد را از راه حق منحرف کرد.عده ای را با پول عده ای را با تهدید و عده ای را نیز با تظاهر به اسلام گول زد.امروز نیز فلانی(سفیانی) که البته مزدور استکبار جهانی است تمام سعی خود را میکند تا ابتدا خود را موجه جلوه دهد.وسیله این کار رسانه های صهیونیستی هستند که وی را به عنوان قهرمان و یک شخص مستقل مطرح میکنند.ماکتی از شخصیت سفیانی را میتوانید در شخص صدام معدوم مشاهده کنید.درست است که صدام با شیعیان دشمن بود ولی همین شخص بوسیله رسانه های منطقه و غربی به یک قهرمان تبدیل شده بود و بسیاری از مردم منطقه وی را به عنوان فاتح و قهرمان اعراب میشناختند.البته فلانی(سفیانی) شخصیت پیچیده تری دارد و البته دشمن شماره یک شیعیان است و از طرفی دوست غربی ها و صهیونیستها.یکی از پیچیدگی های شخصیت او در این است که او در ابتدا خصومت خود را با دشمنان اسلام نشان میدهد و همین امر باعث میشود که عده ای نادان دنباله روی او شوند.ولی در مراحل بعدی چهره واقعی خود را نشان میدهد.
3-صیحه آسمانی و تردید در تشخیص حق و باطل
صیحه آسمانی از علائم حتمی ظهور است.(از نظر بنده)میتواند به صورت خارق العاده باشد یا بوسیله فناوری های روز مانند تلویزیون یا اینترنت.اما دو ویژگی مهم دارد که یکی همه گیر بودن آن است و دیگری ایجاد شک در دل افراد مومن و منافق بوسیله دو صدای حق و باطل است.شاید در همین زمان است نام اصلی حضرت حجت(عج) که ..... است به طور رسمی برده میشود.
4-مدعیان مشاهده بعد از خروج سفیانی و صیحه
در آخرین جمله از آخرین توقیع حضرت صاحب(عج) به جناب على بن محمد سمرى آمده است" بزودى از پیروان من کسانى مى آیند که ادعاى مشاهده مرا دارند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ، ادعاى مشاهده نمود، افتراء بسته و دروغگوست و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم "(ترجمه)
همانطور که مشاهده کردید حکم دروغگو بودن افراد مدعی تا خروج سفیانی و صیحه آسمانی است.یعنی در این مدت چند ماه تا ظهور امکان تشرف و حتی ماموریت گرفتن و به دیگران ابلاغ کردن وجود دارد.
از امام صادق(ع) روایت است که فرمودند." قائم قیام نمى کند مگر آنکه دوازده نفر، همگى اتفاق بر یک سخن کنند و گویند او را دیده اند اما آنها را تکذیب مى کنند" که به نظر میرسد این افراد راستگو میباشند ولی بدلیل مدت زمان طولانی غیبت کبری و علل دیگر مردم آنها را تکذیب میکنند.البته در این میان افرادی هم هستند که از فرصت سوء استفاده کرده و سعی در گمراه کردن مردم را دارند.
5-کارشکنی روحانی نماها و مدعیان مهدویت
انقلاب اسلامی مردم ایران بستر مناسبی را در جهت پیشرفت اسلام و مکتب اهل بیت بوجود آورد ولی بسیاری از افراد بودند و هستند که بدون داشتن درک درستی از اسلام خود را مسلمان انقلابی نامیدند و ادعای منتظر بودن کردند.امثال انجمن حجتیه ای ها در قبل و بعد از انقلاب یک نمونه از این افراد هستند.افرادی که نانشان در غیبت امام زمان(عج) تامین میشود و یا افرادی که خود را برگزیده ازلی به عنوان یار امام زمان(عج) قلمداد میکنند.افرادی که دیگران را به هیچ میگیرند و خیال میکنند که بین مشتی گمراه و منافق گیر افتاده اند در حالی که وقتی بحث جهاد فی سبیل الله مطرح میشود پوچی ادعاهایشان معلوم میشود.امّا از انجمن حجتیه و امثال آنها که بگذریم به نوع جدیدی از افراد خطرناک در عرصه مهدویت بر میخوریم که نوع تکامل یافته قبلی هستند.چهره این افراد بسیار موجه است و شاید هم اکنون نیز داعیه دار مهدویت باشند.خطر این افراد در زمان ظهور معلوم میشود.وقتی که امام زمان(عج) ظهور میکنند بسیاری از این افراد وجود حضرت را تکذیب میکنند مانند قوم بنی اسرائیل که منتظر آمدن پیامبر بودند ولی عده ای بدلیل تضاد با منافع و عده ای هم به دلیل نداشتن خلوص و عده ای هم بدلیل نداشتن بصیرت و درک لازم به گذشته خود پشت پا زدند.در زمان ظهور نیز عده زیادی که اکنون طرفدار شدید حضرت هستند مواضع خود را تغییر میدهند.شاید امام زمانی که در طول مدت زندگیشان در ذهن ترسیم کرده اند با امام زمانی که اکنون ظهور کرده اند خیلی تفاوت دارند. حال این شخص میتواند حتی یک مرجع تقلید موجه باشد یا یک روحانی با سابقه.امیدوارم در این زمینه کمترین تلفات را داشته باشیم.(و البته امیدواریم که خود نیز عاقبت به خیر شویم.)
6-جوانی ظاهری حضرت
یکی دیگر از امتحانهای حساس سن ظاهری حضرت میباشد.با توجه به اینکه حضرت حجت(عج) تاکنون 1177 سال عمر داشته اند(انشاء الله عمرشان بعد از ظهور نیز بسیار طولانی باشد.) اگر شخصی به زنده بودن ایشان اعتقاد داشته باشد(شیعیان) در مورد ظاهر جوان ایشان دچار امتحان میگردد.علاوه بر اینکه این یک امر غیرعادی است رسانه های استکبار و دشمنان اهل بیت در مورد ایشان این شبهه را وارد میکنند که اگر ایشان 1177 سال(تاکنون) سن دارند چرا مانند یک شخص .... ساله جوان هستند.علاوه بر این مورد دیگری که پیش می آید بحث رهبری ایشان میباشد.همانطور که در مورد امیرالمومنین اتفاق افتاد ایشان در آن زمان(رحلت رسول الله) 30 سال داشتند و کودتاگران سقیفه این امر را دلیلی بر نداشتن صلاحیت بر رهبری دانستند!! احتمالاً توسط عده ای این شبهه نیز وارد میشود که نمیتوان از یک شخص جوان پیروی کرد.
7-عرب نژاد بودن حضرت
بحث دیگری که مطرح است اینست که حضرت حجّت(عج) از نژاد عرب هستند.البته ایشان از طرف والده مکرمه شان اروپایی هستند ولی هر کس که ایشان را مشاهده کند میگوید که ایشان عرب هستند.در طول حداقل یک قرن گذشته دشمنان اسلام در تبلیغات خود اعراب را بسیار بی فرهنگ و دارای تمام رذائل معرفی کرده اند.بسیاری فکر میکنند که این فقط برای تبلیغ ضد اسلام است در حالی که برنامه آنها برای زمان ظهور است تا مخصوصاً مردم غرب تصویر خوبی از حضرت در ذهنشان نباشد البته در ایران نیز این برنامه دنبال شده و با بهانه های مختلف سعی در مخدوش کردن چهره اعراب داشته اند.و البته خود اعراب نیز به این کار کمک کرده اند.
8-لباس و تیپ ظاهری
مسئله دیگر لباس و تیپ ظاهری حضرت در زمان ظهور است.بدلیل مسائل امنیتی ایشان اکثراً با ظاهری مانند مردم عادی یا حتی مردم بسیار سطح پایین(از لحاظ مادی) در انظار ظاهر میشوند و به نظر میرسد در زمان روز ظهور نیز چنین باشد.حال در این شرایط افراد متکبّر و نادانی هستند که برنمیتابند امام زمانشان چنین ظاهری داشته باشد!!. البته در گذشته هم با پیامبران چنین برخورد میشد و مشاغلی چون چوپانی و نجاری و غیره را مشاغلی دون برای پیامبران میدانستند.
9-ظاهر یاران حضرت
همانند مورد قبلی در مورد یاران خاص حضرت(313 نفر) نیز این مورد وجود دارد.یاران حضرت با شکل و ظاهری وارد مسجدالحرام میشوند که هیچ کدام از شرطه ها و جاسوس ها فکرش را هم نمیکنند که این شخص از یاران حضرت باشد.حال اگر رسانه ها در زمان ظهور این افراد را نشان دهند بی خردان دچار شک میشوند و قبول نمیکنند که این شخصیت و اشخاص حضرت و یارانشان باشند.
10-کشتار و نابودی کامل دشمنان و شبهه تروریسم
در طول تاریخ از قتل هابیل تا کنون و تا کشته شدن ........(نفس زکیّه) همواره ظالمینی بودند و هستند و خواهند بود که مستحق مرگ هستند.اما اینکه انتقام از بسیاری از ظالمین در زمان خودشان گرفته نشد دلایلی مختلفی دارد.میتواند به دلیل بی عرضگی مردم ان زمان بوده باشد(مثل ابوسفیان و معاویه و یزید لعنت الله علیهم اجمعین) و میتواند علت خاصی داشته باشد مثلاً در بعضی جنگها امیرالمومنین(ع) بعضی افراد را به قتل نمیرساندند و وقتی علت را از ایشان میپرسیدند میفرمودند که از این شخص فرزند یا فرزندان مومنی در آینده متولد میشوند.یکی از نشانه های ظهور اینست که تمام افراد مومنی که قرار بوده به دنیا بیایند آمده اند و دیگر شخص دیگری نمانده است.مانند زمان حضرت نوح(ع) که وقتی موعد عذاب قوم ظالم رسید که حجت تمام شده بود و افرادی که باید ایمان میآوردند ایمان آورده بودند.
وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا
نوح گفت: «پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روى زمین باقى مگذار!
إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا
چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىکنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمىآورند!
پس لازم است برای پاک شدن دنیا لوث وجود مجرمان و کفار و تغییر کردن چهره عالم و تبدیل شدن دنیا به دنیایی دیگر و ایجاد عدالت واقعی و همچنین برای گرفتن انتقام از مجرمان در طول تاریخ عدالت را در مورد آنها اجراء کرد.مسلماً افرادی چون نمرود ، فرعونها ،گمراه گران امت موسی(ع) و عیسی(ع) و گمراه گران امت اسلام و آل ابوسفیان و آل زیاد و آل مروان و بنی عباس و صهیونیستها و صلیبیون و خاندان کثیف پهلوی و دیکتاتورهای کل تاریخ و شریک جرمهایشان یعنی مجریان اوامرشان که هیچگاه مجازات نشدند به دنیا برگردند و مجازات شوند.علاوه بر این مجرمان کنونی که جنایات زیادی انجام داده اند و تمام کسانی که بخواهند در برابر برقراری عدالت بایستند باید از بین بروند.لازمه این امر کشتار وسیعی است(البته این امر بعد از توبه نکردن این افراد و سرکش و طغیان آنهاست) که امتحان دیگری را بوجود میآورد.مدتی است که به طور سازمان یافته توسط صهیونیستها(جنایت کاران درجه یک کنونی) بحث حقوق بشر مطرح میشود و این را به عنوان یک تابو درست کرده اند که مجازات یک جنایت کار با حقوق بشر منافات دارد.انگار کشتار مردم بی گناه در اقصی نقاط جهان کار طبیعی و عادیست و قتل یک جنایتکار یک گناه نابخشودنی!! در زمان ظهور نیز بطور بسیار گسترده این تبلیغ میشود که یاران امام زمان(عج) در حال کشتار هستند و ظلم میکنند.اما این فتنه دو قربانی دارد یکی مردم غیر مسلمان و دیگری مسلمانان(حتی شیعیان).مردم مسلمان که شناخت درستی از امام زمان(عج) ندارند و اینجا بازگشت حضرت مسیح(عج) است که میتواند جلوی این جهل را بگیرد.اما بعضی مسلمانان نیز با توجه به سمپاشی رسانه های منطقه و رسانه های غربی نسبت به حضرت موضع تهاجمی میگیرند.انگار فراموش کرده اند که ایشان چه شخصیتی هستند و آن مجرمان نیز چه افرادی هستند.البته وجود گروه های تروریستی مثل القاعده،طالبان و جندالشیطان و غیره که توسط دشمنان شیعه و اهل بیت بوجود آمده اند نیز بی تأثیر نیست.در این چند سال این افراد تروریست دید بسیار منفی از اسلام را در ذهن بسیاری از غیر مسلمانان و دید بدی از جهاد در ذهن مسلمانان ایجاد کرده اند.
11-ارائه قرآن امیرالمومنین
یکی از کارهایی که حضرت حجت(عج) انجام میدهند ارائه قرآنی است که شخص امیرالمومنین(ع) جمع آوری کرده بودند و در آن تمامی شأن نزول آیات و تأویل آنها و بسیار از مطالب بود و توسط مردم ظالم زمان خلیفه سوم قبول نشد!! و البته فرقی در متن آن با قرآن کنونی نیست. این فتنه توسط جاهلان شکل خواهد گرفت که قرآن فقط همان قرآن کنونیست و عده ای مرتد میشوند.
12-طی شدن روال عادی در فتح دنیا و عدم وقوع معجزات خارق العاده
یکی دیگر از امتحانات اینست که بعضی خیال میکنند دنیا در یک آن فتح میشود و کسی کشته نخواهد شد.البته این وعده خداوند است که نصرت ویژه ای به حضرت صاحب الزمان(عج) تعلق میگیرد.ایشان توسط یاران بسیار با اراده و قوی و نیز بوسیله فرشتگان(احتمالاً مانند جنگ بدر که فرشتگان به شکل آدمی در آمدند و لشکر کفر با دیدن آنها گمان کرد که تعداد سپاه اسلام بسیار زیاد است) و نیز بوسیله رعب و وحشتی که در دل دشمنان میافتد یاری میشوند ولی به معنی این نیست که لشکر حضرت کشته نداده و سختی به آنها وارد نمیشود.بعضی افراد در آن زمان در مورد پیروزی و نصرت الهی دچار میشوند.
13-طی شدن روال عادی در به سامان رسیدن امور
یکی دیگر از امتحانات اینست که بعضی فکر کنند عالم در یک آن گلستان میشود.متأسفانه این مورد از مواردی است که به هیچ وجه بدرستی توسط اکثر مبلغان بیان نشده و در زبان بسیاری اینطور گفته میشود آقا میآیند و کارها درست میشود.
حضرت امام در وصیتنامه سیاسی-الهی این أمر را تذکّر داده اند:
"و آن روزی که انشاءاللّه تعالی مصلح کل ظهور نماید گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود. بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامی های منحرف آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظهور فراهم شود فاناللّه و انا الیه راجعون."
14-بیرون کشیدن جسد دو دشمن اهل بیت و فتنه آن
اما آخرین موردی که مطرح است بحث انتقام از گمراه گران امت اسلام است.این دو بودند که پایه گذار تمامی ظلمها و بدعتها شدند و اگر این دو آن ظلمها را انجام نداده بودند خیلی زودتر عالم اصلاح میشد و کار به کربلا کشیده نمیشد.آن طور که در بعضی احادیث وارد شده جسد این دو از قبر بیرون کشیده میشود ولی برای امتحان مسلمانان جسد این دو سالم است و ایجاد شک و تردید در دل شیعیان میکند.ولی بعد از آنکه دو صف حق و باطل از هم جدا شدند اهل باطل و بهمراه جسد آندو نابود میشوند
منبع: http://www.w3.blogsky.com
به نام خدا
سلام استاد عزیز.ممنون از شما راستش آنقدر دستم پر نیست که شما لطف کنید و کلبه جدید بسازید.انشا الله هر وقت که در کلبه اهل البت(ع) به موضوع ظهور امام مهدی(عج) رسیدیم دوباره این موضوع را انشا الله در انجا نقل میکنم(راستش دلیل من هم برای تقل ان در صفحه اول چیزی نبود جز اینکه شاید این کلبه به غیر شما بازدید کننده دیگری نداشته باشد به خاطر همین دوست داشتم بقیه همراهان هم استفاده ببرند.)
به نام خدا
سلام به همه
۱۳ در کلبه خود مطلب جالبی را نقل کرده واز همه دعوت کزده آن را بخوانند.
ممنون
۱۳ مطلبت واقعا زیبا بود آفرین ممنونم
سلام
ممنون
استفاده کردم(خدا کند فقط نخوانیم بیدارشویم و برای خوب شدن و خوب ماندن تلاش کنیم).
به نام خدا
جناب امین عزیز و خانم رحیم نژاد خوشحالم که اسنفاده کردین.و خدارا هم شاکرم.به نظر من هم مشکل ما(واول از همه خودم) اینکه خیلی از چیز ها را میدونیم ولی به اون عمل نمی کنیم!!!
دذر پایان هم از استاد خوبم تشکر میکنم
به نام خدا
سلام ۱۳ عزیز ما از تو متشکریم
در این صندوقچه جا برای همه هست اما کسانی که کمینه اصول احترام متقابل را بلد باشند.
نه هیدروژن صفتان پرمدعای دروغگویی که خیلی از آنها اسلام اسلام می کنند اما نان معاویه را می خورند ودر بزنگاههای تاریخی حتی قزآنها را سر نیزه می کنند.
دو رویان و معاویه صفتان بدانند خداوند در کمینگاه است!
کاش همه مانند تو بودند. بگذریم آخرالزمان است دیگر!
امید آن که (اول خودمرا می گویم) در ظهور ان شاالله قریب الوقوع ایشان جزو خدای ناکزدهدشمنان ایشان نباشیم و اگر سعادت داشته باشیم که ...
بگذریم.
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
--------------------------------------------------------------------------------
بچه ها ۱۳ مطلب جالبی در کلبه اش گذاشته و از همه دعوت کرده ان را بخوانند
به نام خدا
درود بر همگی
سلام استاد
راستش دو روزی دسترسی به اینترنت نداشتم وتازه سخنان شما را خواندم.حق با شماست همه باید به ازادی هم احترم بذارن.اما من هم از شما خیلی تشکر میکنم خیلی از چیزها را در کلاس وبیشتر از همه در صندوقچه از شما یاد گرفتم.این چند روزه هم که این حقیر را بسیار شرمنده کردین.اما حرف من هم مثل حرف شماست امیدوارم وقتی سید و سرور ما ظهور کردند اول ازهمه در صف دشمنانش نباشیم(نعوذ بالله) واگر لطف خداوند قادر متعال یاریمان کرد تا اخرین قطره خون در رکاب ایشان باشیم .
در پایان من هم شعر بسیار زیبای شما را نقل میکنم
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
(ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم)
به نام خدا
سلام ۱۳ عزیز
اگر خداوند تفضلی کند و از وساوس خناسان و دجالها و دروغگویان و متحجران خارجی تنگ نظر به سلامت گذر کنیم.
دوستی (در کانادا) می گفت: عموجان نمی دانم! فقط خدا کند سر سالم به گور ببریم!
ان شاالله
۱۳ عزیز تحجر -جمود بد دردی است
از آن بدتر دروغ است که عرش را می لرزاند و ریا
بگذریم
به نام خدا
سلام بر همگی
استاد عزیز این شعر را از خود شما نقل میکنم:
سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل توفانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکر خندهلبش جان نسپردم
شرمنده جانان ز گران جانی خویشم
بشکستهتر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هرچند «امین»، بسته دنیا نیم اما
دل بسته یاران خراسانی خویشم
فکر کنم مثل شعری بود که از رهبر معظم انقلاب دیده بودم نمیدونم این شعر بود یا نه؟ولی خدا وکیلی از اون شعر هایی که به دل ادم میشنه.چون خیلی قشنگ بود دوست داشتم در این کلبه هم داشته باشم.صنوقچه یک خوبی خیلی جالبی داره و اون هم اینکه وقتیبه بعضی از نوشته های قدیمی خودم نگاه میکنم و اونها رو میخونم به خیلی از چیزها در مورد خودم میرسم مثل اندیکاسیون بحث و اتشی تند(که اگر مهار نشه ممکنه همه و حتی خودم رو بسوزونه!!!)کاش میشد اینقدر صفا داشت که یک نگاهی به نامه اعمال خوم هم میتونستم مثل صنوقچه داشته باشم.امان از غفلت و دوری از خدا.
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:
مَن مَشى اِلى ذى قَرابَةٍ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ لِیَصِلَ رَحِمَهُ اَعطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اَجرَ مِأَةِ شَهیدٍ؛
هر کس با جان و مال خود در راه صله رحم کوشش کند، خداوند عزّوجلّ پاداش یکصد شهید به او مى دهد.
من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 16
(منبع:راسخون)
یا حق
سلام
۱۳ عزیز
من که تو را نمی شناسم (البته حدسایی می زنم) اما ممنونم از تو نه به خاطر این کامنتت یا کامنت های دیگرت بل که به خاطر احترامی که برای دیگران قائلی. صداقتی که در نطراتت هست (خواه از نظر من تندباشد یا نه. علی ع فرمود: کسی که برای خدا نیزه خشم برکشید سخت ترین باطلها را از پای حواهد انداخت). ۱۳ عزیز یک سوال از تو (که از نظراتت بر می آید جزو متشرع ترین اصحاب صندوقچه باشی) می پرسم: آیا من حق داشتن وبلاگ را دارم یا خیر؟ هر چند سوال سختی نیست اما به پاسخت نیاز دارم.
ممنون
به نام خدا
مطلبی از شما دیم خطاب به جناب ایمن بود.این بود که این روزها زیاد به یاد ان فرزانه(امام) دوران هستید.واقعا که ابر مردی بود کسی بود به نظرم که اسلام رو درک کرده بود درکی عجیب.راستش مطلبی از ایشان شنیده و یا خوانده ام که ایشان در ۱۵ سالی که نجف بودن هر شب در محضر ان امام همام اسد الله غالب زیارت جامعه کبیره را تلاوت میکردن.همیشه برای من این سوال وجود داشته و داره که چطور میشه ادمیزاد به مقامی برسه که چنین توفیق عظیمی رو به اون عنایت کنند.خوش به حال شیعیان واقعی مولا علی (ع).نمیدونم کسانی که این مطالب رو میخونن چند بار به سفر کربلا رفتن اگر دو بار به این سفر رفته باشند احتمالا بار دوم که به این سفر میرن اون حال و هوای(حالات خاص سفر اول در مجموع) رو ندارن ولی برای امام نقل میکنند هر بار که در این ۱۵ سال(یعنی هرشب)به حرم علوی مشرف میشند مثل این بوده که انگار بار اولشونه!!!(من با خوندن و شنیدن حالان محبین و شیعیان اهل البت(ع) به این نتیجه میسرم که مثل این میمونه که اصلا انگار اونها رو دوست ندارم اخه کسی که ادعای دوست داشته کسی رو میکنه کاری نمیکنه که حبیبش ناراحت بشه وای به حال منو امثال من وقتی قرار باشه که شفیع اون در قیامت شاکی اون باشه.ولی چکار کینم دلمون رو به همین محبت تو خالی خوش کردیم باشد که به لطف خداوند متعال وبا شفاعت خود ایشان .....)
به نام خدا
سلام
بله استاد عزیزم به نظر من نه شما بلکه هر کسی حق داشتن وبلاگ را داره.شما که وبلاگتون خدا را صد هزار مرتبه شکر بسیار هم مفید است.وهمین مفید بودن باعث میشه(البته به نظر من) که به راهتون با صلابت و قدرت بیشتری ادامه بدین.به هر حال ما باید تا در توان داریم با توکل بر خداوند کریم و غفار به وظیفمون عمل کنیم.
یا حق
سلام
ممنونم لطفا دعا کنید
ان شاالله به رشدی برسیم که ...
به نام خدا
درود بر ۱۳ گرامی
خدا قوت
خیلی وقت بود که به کلبه ات سر نزده بودم
مطلب جالبی نوشته بودی (ظهور و امتحان های آن)
استفاده کردیم و چه بد به حال ما (منظور خودم هستم) که ...
استاد فکر می کنم که این کلبه کمی غریب است و دور افتاده است
اگر ۱۳ نیز موافق باشد برایش کلبه ی جدیدی در صفحه آغاز داشته باشیم.
البت دخالت در امور وبلاگ نیست
تنها پیشنهادی است
با اینکه می دانم خواننده اش زیاد است ولی کمی دورافتاده است
به هر حال نظر با صاحب کلبه و سازنده ی کلبه است
راستی گفتمان زیبایی داشتید
پیروز و سربلند در پناه خدا
پیشنهاد کردم
نپذیرفت
به نام خدا
درود بر همگی
خیلی ممنون اقای رحمانی حقیر را سرافراز نمودید.
موفق و موید باشید
به نام خدا
نکاتی جالب از ایت الله العظمی بهجت در مورد زیارت امام رضا(ع)و...
حرم مطهر حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ نعمت بزرگ و گرانقدرى است که در اختیار ایرانى هاست، عظمتش را خدا مى داند، به حدّى که امام جواد ـ علیه السّلام ـ مى فرماید:
« زِیارَةُ أَبى أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَیْنِ ـ علیه السّلام ـ؛ لأِنَّ الْحُسَیْنَ ـ علیه السّلام ـ یَزُورُهُ الْعامَّةُ وَ الْخاصَّةُ، وَ أَبى لایَزُورُهُ إِلاَّ الْخاصَّةُ. » زیارت پدرم [امام رضا ـ علیه السّلام ـ] از زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ افضل است، زیرا امام حسین ـ علیه السّلام ـ را عامّه و خاصّه زیارت مى کنند، ولى پدرم را جز خاصّه [شیعیان دوازده امامى] زیارت نمى کنند.
لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین ـ علیه السّلام ـ ظاهر مى شود. بنابراین، ایرانى ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
آداب زیارت و تشرف به حرم
------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
« زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می طلبید و می گویید:
« أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟ »
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده اند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما بوجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالا تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام می آیند.
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، کسی مادرش را به کول می گرفت و به حرم می برد. چیزهای عجیبی را می دید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ما شاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده ای داشت و می بایستی مورد عمل جراحی قرار می گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیها السلام را در خواب دید که به وی فرمود:
« غده خوب می شود. احتیاج به عمل ندارد »! ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامه ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند :
« از بعضی گریه ها ناراحت هستم »!
یکی از بزرگان می گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می خوانند که گویی شاهنامه می خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.
ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سید الشهداء گریه کرده ام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:
« در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم واز عینک هم استفاده نکردم!
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
« در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: « کربلا بودم »
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول اینکه حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می باشد.
درهمین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟
حرف آخر اینکه: عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم. »
چه کنیم که معرفت به نورانیّت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ نصیبمان گردد؟
----------------------------------------------------------------------------
در آیه شریفه«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَـبَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِى»(سوره ى فاطر/ 32)؛ (سپس کتاب را به ارث بندگان برگزیده ى خود گذاشتیم، ولى برخى از بندگان به خود ستم مى کنند.) مراد از «مِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِى» کسى است که معرفت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ را نداشته باشد.
امّا این که چه کنیم که معرفت به نورانیّت ائمّه ـ علیهم السّلام ـ نصیبمان گردد بعد از نمازها بخوانیم و بخواهیم:«أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى نَفْسَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ. أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى رَسوُلَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسوُلَکَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ. أَللَّهُمَّ، عَرِّفْنى حُجَّتَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی.»؛ (خدایا، خودت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست پیامبرت را بشناسم. بار خدایا، رسولت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست حجّتت
کلمات قصار آیت الله بهجت (ره) درباره اهلبیت (ع)
--------------------------------------------------------
ائمه اطهار (علیهم السلام) هم ترس از جهنّم داشتند و هم طمع به بهشت، ولی عبادت را برای خوف و طمع نمی کردند. [در محضر بهجت:1/23]
اگر مسأله امام شناسی بالا رود، خداشناسی هم بالا می رود، زیرا چه آیتی بالاتر از امام (علیه السلام)؟! امام آیینه ای است که حقیقت تمام عالم را نشان می دهد. [در محضر بهجت:1/41]
ائمه (علیهم السلام) از حال ما غافل نیستند، اگرچه ما از آن ها غافل باشیم. [در محضر بهجت:1/208]
هر بلایی که به ما می رسد، در اثر دوری از اهل بیت (علیهم السلام) و روایات مأثوره از ایشان است. [در محضر بهجت:1/274]
نجات برای کسی است که اهل بیت (علیهم السلام) را در همه جا مورد تخاطب و حاضر ببیند. [در محضر بهجت:1/295]
پا جای پای معصومین (علیهم السلام) بگذارید نه جای پای دیگران! ملازم علما باشید! و همیشه روشن باشید، و با مطالب مفید، حیات بخش و آموزنده سر و کار داشته باشید! [در محضر بهجت:1/302]
حرم مطهّر امام رضا (علیه السلام) نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی ها است، عظمتش را خدا می داند! [در محضر بهجت:1/328]
توفیق زیارت، ربطی به داشتن پول ندارد. [در محضر بهجت:1/329]
ایرانی ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا (علیه السلام) را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند! [در محضر بهجت:1/329]
خدا کند این توجه و ارادت و محبت به اهل بیت (علیهم السلام) در دلهای ما باقی بماند و با محبت آنها از دنیا برویم. [در محضر بهجت:1/334]
چرا ما شیعیان هر روز به پای منبر امیرالمؤمنین و ائمه هدی و رسول الله (علیهم السلام) نمی رویم و به حِکَم، آداب و معارفی که الی ما شاء الله در اخبار آنها نهفته است، گوش فرا نمی دهیم؟![در محضر بهجت:2/283]
انسان اگر هر یک از مشاهد مشرّفه را طواف کند، همه مشاهد را در همه جا زیارت کرده است و برای او مفید است. [در محضر بهجت:2/400]
توسّلات، خیلی نافع است. به این امامزاده ها زیاد سر بزنید! این بزرگواران همچون میوه ها که هر کدام یک ویتامین خاصی دارند، هر کدامشان خواص و آثاری دارند. [گوهرهای حکیمانه:104]
از محبّت اهل بیت (علیهم السلام) نباید دست برداشت، همه چیز توی محبّت است، اگر چیزی داریم از محبّت است. [به سوی محبوب:122]
در شب عید غدیر و شب های مثل آن... باید فضیلت این شبها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ایشان و احادیث وارده در زمینه ولایت، با اقامه دلیل و برهان ذکر شود تا موجب تقویت عقاید مذهبی مستمعین گردد، نه این که این گونه مجالس، به خنده و لهو و لعب گذرانده شود. [در محضر بهجت:2/9]
یکی از کرامتهای شیعه، قبور و مزارهای امامزادگان است، لذا نباید از زیارت آنها غافل باشیم و خود را اختیاراً محروم سازیم! [در محضر بهجت:2/55]
خدا می داند رحمت اهل بیت (علیهم السلام) و خاندان رسالت چه قدر وسیع است! رحمت اینها، تابع رحمت واسعه الهی است! [در محضر بهجت:2/86]
اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم: بین حیات معصومین (علیهم السلام) و مماتشان، هیچ فرقی وجود ندارد! [برگی از دفتر آفتاب:140]
اگر کسی بخواهد تشنگی و عطش دیدار آنها [معصومین (علیهم السلام)] را در وجود خود تخفیف دهد، زیارت مشاهد مشرّفه، به منزله ملاقات آنها و دیدار حضرت غایب (عج) است. آنها در هر جا حاضر و ناظرند. [در محضر بهجت:2/400]
دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرّفه به امامی که صاحب ضریح است سلام کرده، و جواب سلام را شنیده اند! [در محضر بهجت:1/69]
بُکاء بر مصائب اهل البیت (علیهم السلام) و به خصوص سیدالشهداء (علیه السلام) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبّی افضل از آن نیست! (بکاء مِن خَشیَةِ الله: گریه از ترس خداوند)، آن هم همین جور است، شاید افضل از آن نباشد! [نکته های ناب:63]
محبّت صادقانه این است که محبّتِ مخالف در آن نباشد. هر کس به هر کدام از این چهارده معصوم (علیهم السلام) محبّت داشته باشد، کارش تمام است. فقط شرطش این است که محبّتش راست باشد.[نکته های ناب: 74]
به هر اندازه از بیانات اهل بیت (علیهم السلام) دور باشیم، از خود ایشان دوریم.[نکته های ناب: 74]
یک دست شما قرآن، و دست دیگر عترت باشد! عترت، معارفش در مثل نهج البلاغه است؛ اعمالش در مثل صحیفه سجّادیّه است، اعمال تکلیفیّه اش در مثل همین رساله های عملیّه است.[به سوی محبوب: 118]
درباره حضرت علی اکبر (علیه السلام) وارد است که امام حسین (علیه السلام) هنگام به میدان رفتن و وداع آن بزرگوار، به مادرش لیلی فرمود: (دَعیه، فَقَد اشتاقَ الحَبیبُ الی لِقاءِ حَبیبه: رهایش کن، که دوست، به دیدار محبوبش اشتیاق پیدا کرده است!)
در بعضی ادعیه هم خطاب به حضرت حقّ می خوانیم: (یا حَبیبَ مَن لاحَبیبَ له:ای دوست کسی که دوستی جز تو ندارد!) [در محضر بهجت:2/192]
سایت دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)
{به نقل از صدای شیعه}
به نام خدا
امام صادق(علیه السلام) را بهتر بشناسیم
نام شریفش جعفر، کنیهاش ابوعبدالله و ابواسماعیل و لقبهایشفاضل، قائم، طاهر، کافل، منجى و مشهورترین آنها صادق بود. درروز جمعه هفدهم ربیع الاول سال83 هجرى قمرى هنگام طلوع فجر درمدینه چشم به جهان گشود و در بیست و پنجم شوال سال 148 هجرىقمرى در سن شصت و پنجسالگى در مدینه چشم از جهان فرو بست ودر کنار پدر و جد (امام باقر و امام سجاد(علیه السلام) و عموى جدش (امامجسن مجتبى (ع» در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. پدرش26ساله بود که او زاده شد. دوازده سال از عمر شریفش را در کنارجدش امام سجاد(علیه السلام) و نوزده سال را در کنار پدرش امام باقر(علیه السلام)گذراند. مدت امامت آن گرامى 34 سال بود که حدود هجده سال آن(132-114ه ) همزمان با حکومت امویان بود و شانزده سال آن(148-132 ه ) همزمان با حکومت عباسیان.
آن حضرت با پنج تن از خلفاى بنى امیه هشام بن عبدالملک(125-105 ه )، ولید بن یزید (126-125ه)، یزید بن ولید(1267ه)، ابراهیم بن ولید (127ه) و مروان بن محمد ملقب بهحمار (132-127ه) و دو تن از خلفاى بنى عباس ابوالعباس سفاح(132-136) و ابو جعفر منصور (158-136ه) معاصر بود.
در مدت امامت آن حضرت در قلمرو اسلام حوادث مهمى روى داد. تنىچند از علویان علیه حکومت وقت قیام کردند. زید بن على بنالحسین پسر امام سجاد(علیه السلام) در سال 121 هجرى علیه هشام بنعبدالملک اموى در کوفه قیام کرد و به شهادت رسید. یحیى پسرزید نیز چند سال بعد در خراسان قیام کرد و کشته شد. محمد بنعبدالله معروف به نفس زکیه نوه امام حسن مجتبى(علیه السلام) نیز در سال145 هجرى علیه حکومت عباسى علیه منصور دوانیقى در مدینهقیام کرد ولى کارش به جایى نرسید و کشته شد. برادر این محمد،ابراهیم بن عبدالله هم در همان سال در بصره علیه منصور قیامکرد و کشته شد. از جمله مهمترین حوادث سیاسى اجتماعى دورانامامت امام صادق(علیه السلام) انتقال حکومت از امویان به عباسیان بود.
عباسیان که از سال 100 هجرى یک نهضت فرهنگى پنهانى را بنیادکرده بودند و علیه امویان در خراسان مخفیانه تبلیغ مىکردندسرانجام در سال129 هجرى به یک قیام نظامى به رهبرى ابومسلمخراسانى دست زدند و در سال 132 هجرى ابوالعباس سفاح را درکوفه به خلافت رساندند و در همان سال مروان حمار آخرین خلیفهاموى در مصر به دستسپاه خراسان کشته شد.
در دوره امامت امام صادق(علیه السلام) مسلمانان بیش از پیش به علم ودانش روى آوردند و در بیشتر شهرهاى قلمرو اسلام بویژه درمدینه، مکه، کوفه، بصره و... مجالس درس و مناظرههاى علمى دایرو از رونق خاصى بر خور دار گردید. در این مدت و با استفاده ازفرصتبه دست آمده امام صادق(علیه السلام) توانست علوم و معارف اهل بیترا بیان کرده در همهجا منتشر کند. سفرهاى اجبارى و اختیارىامام به عراق و به شهرهاى حیره، هاشمیه و کوفه و مدتى اقامتدر کوفه و برخورد با اربابان دیگر مذاهب فقهى و کلامى نقشبسزایى در معرفى علوم اهل بیت و گسترش آن در جامعه داشت. دراین شهرها مدینه، کوفه، حیره، هاشمیه و مکه در ایام حجگروههاى مختلف براى فراگیرى دانش نزد آن حضرت مىآمدند و ازدریاى دانش او بهره مىبردند. بزرگان اهل سنت چون مالک بن انس،ابوحنیفه، سفیان ثورى، سفیان بنعیینه، ابن جریح، روح ابن قاسمو... ریزه خوار خوان دانش بیکران او بودند. آن اندازه کهدانشمندان و راویان از او حرف و حدیث نقل کرده و از دانش وىبهره بردهاند از هیچ یک از دیگر ائمه و دیگر خاندان اهل بیت،آن اندازه نقل نکردهاند. هیچ محدث و فقیهى به اندازه آن حضرتمساله پاسخ نگفته است. بر خورد وى با گروههاى مختلف مردم سببشد که آوازه شهرتش در دانش و بینش دینى، علم و تقوى، سخاوت وجود و کرم و... در تمام قلمرو اسلام طنین انداز شود و مردم ازهر سو براى استفاده از دانش بیکران وى رو سوى او کنند.
دانشمندان علم حدیثشمار کسانى را که مورد اعتماد بودهاندراویان ثقه و از آن حضرت حدیث نقل کردهاند تا چهار هزار نفررا نوشتهاند.
ظاهرا نخستینبار ابن عقده این شمارش را انجام داده است. (نکمناقب، 4/369 دارالاضواء) شیخ طوسى در کتاب رجال خود سه هزار ودویست و سى و چهارتن از این راویان از جمله دوازده زن را نامبرده است. (نک: رجال طوسى، اصحاب الصادق(ع» در این دوره علومو فلسفه ایرانى، هندى و یونانى به حوزه اسلامى راه یافت وبازار ترجمه علوم گوناگون از زبانهاى مختلف به زبان عربى گرمو پررونق گردید. همچنین مکتبهاى کلامى و فرقههاى مذهبى و فقهىدر این عصر پایه گذارى شد. مناظرات امام صادق(علیه السلام) با ارباباندانشهاى گوناگون چون پزشکان، فقیهان، منجمان، متکلمان، صوفیانو... بویژه مناظرات وى با ابوحنیفه مشهور و در منابع شیعه وسنى ثبت است. (نک مناقب: 4/305-233، کشف الغمه: 2/430-367) بهعنوان مثال چگونگى گردش خون در بدن و وظائف گلبولها را امامصادق(علیه السلام) دست کم هزار سال پیش از دانشمندان غربى بیان کردهاست. (بنگرید: توحید مفضل).
شمایل
بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(علیه السلام) بود. جز آنکه کمىباریکتر و بلندتر بود. مردى بود میانه بالا، افروخته روى،پیچیده موى و پیوسته صورتش چون آفتاب مى درخشید. در جوانىموهاى سرش سیاه بود. بینىاش کشیده و وسط آن اندکى بر آمده بودو برگونه راستش خال سیاهى داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشتو نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامى فاصله داشت. بسیار لبخند مىزد و چون نامپیامبر برده مىشد رنگ رخسارش زرد و سبز مىشد. در پیرى سفیدىموى سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.
آراستگى ظاهر
بسیار با ابهتبود. چندانکه چون دانشمندان زمانش به قصدپیروزى بر او براى مناظرههاى علمى به دیدارش مى رفتند، بادیدن او زبانشان بند مىآمد. همواره با وقار و متین راه مىرفتو به هنگام راه رفتن عصا در دست مىگرفت. ظاهرش همیشه مرتب ولباسش اندازه بود. به وضع ظاهر خود بسیار اهمیت مى داد. موهاىسر و صورتش را هر روز شانه مىزد. عطر به کار مى برد و گلمىبوئید. انگشترى نقره بانگین عقیق در دست مىکرد و نگین عقیقبسیار دوست مىداشت. هنگام نشستن گاه چهار زانو مىنشست و گاهپاى راست را بر ران چپ مىنهاد. در اتاقش نزدیک در و رو بهقبله مىنشست. لباسهایش را خود تا مىکرد. گاه بر تخت مىخوابیدو گاه بر زمین. چون از حمام بیرون مىآمد لباس تازه و پاکیزهمىپوشیدو عمامه مىگذاشت.
لباس پوشیدن
در لباس پوشیدن هم ظاهر را حفظ مىکرد و هم توانایى مالى را ومىفرمود: «بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همانزمان است.» هم لباس نو مىپوشید و هم لباس وصلهدار. هم لباسگران قیمت مىپوشید و هم لباس کم بها و مىفرمود: «اگر کهنهنباشد، نو هم نیست.» لباس کم بها و زبر را زیر و لباس نرم وگران قیمت را روى آن مىپوشید و چون «سفیان ثورى» زاهد به وىاعتراض کرد که «پدرت على (علیه السلام) لباسى چنین و گرانبهانمىپوشید» فرمود: «زمان على (علیه السلام) زمان فقر و ندارى بود واکنون همه چیز فراوان است. پوشیدن آن لباس در این زمان لباسشهرت است و حرام خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد و چونبه بندهاش نعمتى مىدهد، دوست دارد بندهاش آن را آشکار کند.
سپس آستین را بالا زد و لباس زیر را که زبر و خشن بود، نشانداد و فرمود: «لباس زبر و خشن را براى خدا پوشیدهام و لباسروئین را که نو و گرانبها استبراى شما.» هنگام احرام وانجام فریضه حجبرد سبز مىپوشید و به گاه نماز پیراهن زبر وخشن و پشمین. لباس سفید را بسیار دوست داشت و چون به دیدندیگران مىرفت آن را برتن مىکرد. نعلین زرد مىپوشید و به کفشزرد رنگ و سفید علاقهمند بود.
غذا خوردن
به هنگام غذا خوردن چهار زانو مىنشست و گاهى هم بر دست چپتکیه مىکرد و غذا مىخورد. رعایتبهداشت را بویژه به هنگام غذاخوردن بسیار مهم مىشمرد. همواره هم پیش از غذا خوردن دستانشرا مىشست و هم بعد از غذا، با این تفاوت که پیش از غذا دستانشرا بعد از شستن، با چیزى چون حوله خشک نمىکرد ولى پس از غذاآنها را مىشست و خشک مىکرد. اگر هنگام غذا خوردن دستانش تمیزبود آنها را نمى شست. همیشه غذا را با گفتن «بسم الله» شروعمىکرد و با جمله «الحمدالله» به پایان مىبرد. نیز غذا را بانمک آغاز و با سرکه تمام مىکرد. به هنگام خوردن غذا«الحمدلله» بسیار مىگفت و نعمتهاى خدا را سپاس مىگفت. غذارا داغ نمىخورد بلکه صبر مىکرد تا معتدل شود، میل مىکرد. بهوقتخوردن از آن قسمت ظرف که مقابلش بود غذا مىخورد. هیچگاهدر حال راه رفتن غذا نمىخورد. و هیچ وقتشام نخوردهنمىخوابید. همواره به اندازه غذا مىخورد و از پرخورى پرهیزمىکرد. بعد از غذا خوردن خلال مىکرد.
عبادت
امام صادق(علیه السلام) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارجنبود: یا روزه داشت، یا نماز مىخواند و یا ذکر مىگفت. چونروزه مىگرفتبوى خوش به کار مىبرد و بعد از ماه رمضان بىدرنگزکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را مىپرداخت.
شبهاى قدر را اگرچه مریض بود تا صبح در مسجد به نیایش وعبادت مىگذراند. چون نیمه شب براى خواندن نماز شب بر مىخاستبا صداى بلند ذکر مىگفت و دعا مىخواند تا اهل خانه بشنوند وهرکس بخواهد براى عبادت برخیزد. هنگامى که ماموران حکومتبراى دستگیرى وى شبانه از دیوار منزلش وارد مىشدند، او را درحال راز و نیاز با تواناى بىهمتا یافتند. آن گرامى ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار مىکرد.
امام صادق(علیه السلام) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خودناظر مىدانست. از این رو بهگاه نیایش مجذوب خداوند مىشد. مالکبن انس مىگوید: «با امام صادق بر او درود خداى باد حجگزاردم، به هنگام تلبیه هرچه مىکوشید تا لبیک بگوید، صدایش درگلو مىماند و چنان حالتى به او دست مىداد که نزدیک بود ازمرکبش به زیر افتد. گفتم: چارهاى نیستباید لبیک گفت. فرمود:
چگونه جرات کنم لبیک بگویم، مىترسم خداوند بگوید: «نهلبیک» چون زبان به لبیک مىگشود، آن قدر آن را تکرار مىکرد کهنفسش بند مىآمد. قرآن را بسیار بزرگ مىداشت و آن را در چهاردهبخش قرائت مىفرمود.
برنامه زندگى
کار
امام صادق(علیه السلام) در زندگى برنامهاى منظم داشت و هرکارى را بهموقع انجام مىداد; چنانکه خود فرمود: «بى حیا بى ایمان است وبى برنامه بى چیز» مجلس درس و بحث و مناظرهها و مذاکرات علمىبا شاگردان، یاران و سران مذاهب دیگر وقت معینى داشت وپرداختن به امور زندگى و کار در مزرعه و باغ نیز وقتخاص خودشرا.
آن حضرت یاران و پیروان خود را به کسب مال حلال تشویق مىکرد واز آنان مىخواست که در کار خود کوشا باشند و از هرگونه تنبلىو کسالت دورى کنند. کار کردن و تجارت را موجب عزت و سربلندىانسان مىدانست و مىفرمود: «صبح زود براى به دست آوردن عزتخود بروید.» ولى تاکید مىکرد که تجارت باید سالم باشد و کسبدر آمد از راههاى درست و مشروع باشد.
آن گرامى هرگونه کوشش و تلاش را براى توسعه زندگى خود وخانواده، حج و زیارت رفتن، صدقه دادن و صله رحم کردن را تلاشبراى آخرت مىدانست نه دنیا. تنها به کار و کوشش سفارش نمىکرد،بلکه خود نیز کار مىکرد و در روزهاى بسیار گرم تابستان، عرقریزان در مزرعه و باغ خود کار مىکرد. باغش را بیل مىزد وآبیارى مىکرد. یکى از یارانش مىگوید: «آن حضرت را در باغشدیدم، پیراهنى تنگ، زبر و خشن در برو بیل در دستباغ راآبیارى مىکرد و عرق از سرو صورتش سرازیر بود. گفتم: «اجازهبفرمایید من کار را انجام دهم.» فرمود: «من کسى را دارم کهاین کارها را انجام دهد، ولى دوست دارم که مرد در راه به دستآوردن روزى حلال از گرمى آفتاب آزار ببیند و خداوند ببیند کهمن در پى روزى حلال هستم. » یکى از یارانش که آن حضرت را در یکروز بسیا گرم تابستان دید که کار مىکند، معترضانه گفت:
«فدایتشوم، شما با مقام والایى که نزد خداوند دارى وخویشاوندى نزدیکى که با پیغمبر دارى، در چنین روزى، این گونهسخت کار مىکنى؟» امام(علیه السلام) پاسخ داد: «در طلب روزى حلال بیرونآمدم تا از چون تویى بىنیاز شوم.» امام صادق(علیه السلام) هم خود کارمىکرد و هم غلامان و خدمتکاران خود را به کار وا مىداشت و همکارگران روز مزد را به کار مىگرفت. هر وقت کارگرى را به کارمىگرفت پیش از خشک شدن عرقش مزدش را مىپرداخت. هنگام برداشتخرما هم در جمعآورى آن کمک مىکرد و هم در وزن کردن آن. و همبه هنگام فروش و تقسیم بر فقرا و نیازمندان.
تجارت
امام صادق(علیه السلام) نه تنها پیروان و یارانش را به کارهاى درست وتجارت صحیح تشویق مىکرد بلکه خود نیز گاهى به تجارت مىپرداخت.اما نه به دستخویش. بلکه سرمایهاش را در اختیار کارگزاران وافراد مطمئن قرار مىداد تا با آن تجارت کنند. چون مىشنید کهسودى برده و روزى به او رسیده شادمان مىشد. با این حال برتجارت سالم بسیار تاکید داشت و هنگامى که کارپرداز وى مصادفکه با سرمایه وى به تجارت مصر رفته بود، با سودى کلان باز گشتفرمود: «این سود خیلى زیاد استبا کالاها چه کردید که چنینسود هنگفتى به دست آوردید؟» مصادف پاسخ داد: «چون به مصرنزدیک شدیم از کاروانهاى که از مصر مىآمدند از وضع کالاى خویشپرسیدیم. دانستیم که این کالا مورد نیاز مردم مصر است و دربازار آنجا بسیار نایاب است. از این رو با هم پیمان بستیم کهکالایمان را جز در برابر هریک دینار سرمایه یک دینار سود، کمترنفروشیم، این بود که سود زیادى بردیم.»
امام(علیه السلام) فرمود:«سبحان الله، علیه مسلمانان هم پیمان مىشوید که کالایتان راجز در برابر هر دینار سرمایه یک دینار سود کمتر نفروشید!»سپس اصل سرمایهاش را برداشت و فرمود: «من را به این سودنیازى نیست. اى مصادف، چکاچک شمشیرها از کسب روزى حلال آسانتراست.» چون امام(علیه السلام) این گونه سود بردن را اجحاف در حقمسلمانان مىدانستبه کارگزار خود اعتراض کرد و از آن سود چیزىبر نگرفت.
بخشش به نیازمندان
امام (علیه السلام) با آن همه تاکید و تلاش در به دست آوردن روزى حلال، بسیار بخشنده و کریم بود. یاران و پیروان خود را به بخشش سفارش مىکرد و تاکید مىفرمود یاور درماندگان و دستگیر در راه ماندگان باشند. او خود نیز عملا چنین بود. پیوسته مىفرمود: «مال با صدقه کم نمىشود.» امام بىتوجهى به مؤمنان نیازمند را کوچک شمردن آنان مىدانست و کوچک شمردن آنها را توهین به اهل بیت پیامبر (ص). حضرت صادق (علیه السلام) از راههاى مختلف به خویشان و دیگر مردم نیازمند کمک مىکرد. گاه نهانى صدقه مىداد و گاه آشکار; گاه توسط کسى مىفرستاد و گاه خود مىبرد. گاهى نیز غذا مىپخت و افراد را به خوردن دعوت مىکرد. شبانگاه، که تاریکى شب سایه مىگسترد و مردم مىخفتند، امام (علیه السلام) همچون پدرانش زنبیلهاى نان و گوشتبردوش مىگذارد، کیسههاى درهم و دینار در دست مىگرفت، ناشناس به سراغ نیازمندان مىرفت و غذا و پول را میان آنها تقسیم مىکرد. معلى، یکى از ارادتمندان امام صادق (علیه السلام) مىگوید: «امام (علیه السلام) در شبى که باران نمنم مىبارید از خانه به قصد سقیفه بنى ساعده بیرون رفت. من پنهانى دنبالش رفتم. در میان راه، ناگاه چیزى بر زمین افتاد. فرمود: «بسم الله، خدایا به من بازش گردان». جلو رفتم و سلام کردم، فرمود: معلى هستى؟ گفتم: آرى، فدایتشوم. فرمود: «با دستانت جستجو کن، آنچه یافتى به من بده». جستجو کردم، نانهاى پراکندهاى یافتم. وقتى آنها را به امام (علیه السلام) مىدادم کیسهاى پر از نان بر دوشش دیدم. گفتم: اجازه بفرمایید من آن را بردارم. فرمود: من به حمل آن سزاوارترم، ولى با من بیا. سپس به سقیفه بنى ساعده رفتیم و مردمى را خفته یافتیم. امام (علیه السلام) کنار هر نفر یک یا دو نان گذاشت و برگشتیم.» علاوه بر آنچه امام خود شبانه به نیازمندان مىداد، گاه به واسطه دیگران نیز اموالى براى آنان مىفرستاد و مىگفت: «به گیرنده نگویید من دادهام» بر صدقه پنهانى تاکید مىکرد و آن را بسیار دوست داشت. فضل بن ابى قره مىگوید: «امام کیسههاى پول را به کسى مىداد و مىفرمود: اینها را به فلانى و فلانى از بنى هاشم بده و بگو از عراق برایتان فرستادهاند.» آن شخص مىبرد و باز مىگشت. امام مىپرسید: چه گفتند؟ پاسخ مىداد: گفتند: به سبب نیکىات به خویشان پیامبر (ص)، خداى پاداش نیکت دهد.» بخششهاى شبانه امام ادامه داشت و گیرندگان دهنده را نمىشناختند; تنها پس از در گذشت امام دریافتند که یاور آنان که بوده است. افزون بر این، امام آشکارا نیز از مستمندان دستگیرى مىکرد. یک بار چهارصد درهم و یک انگشترى به ارزش دههزار درهم به فقیرى بخشید. امام صادق -که درود خدا و فرشتگانش بر او باد- در صدقه دادن روشى ویژه داشت; اگر گیرنده به آنچه مىگرفت قانع بود و خداى را سپاس مىگفت، امام بیشتر به او مىبخشید; و اگر آن را کم مىدانستیا به جاى شکر خداى از امام تشکر مىکرد، دیگر چیزى به او نمىداد. مسمع بن عبد الملک گوید: «روزى خدمت امام صادق (علیه السلام) بودیم و انگور مىخوردیم. نیازمندى آمد و چیزى خواست. امام (علیه السلام) خوشهاى انگور به وى داد. نیازمند گفت: نیازى به این ندارم پول بدهید! امام چیزى به او نداد و فرمود: خداى روزى دیگران را زیاد کند. نیازمند رفت و دوباره باز آمد و گفت: همان خوشه انگور را بدهید. امام چیزى به او نداد و فرمود: خداى روزىات را زیاد کند. سپس نیازمند دیگرى آمد. امام (علیه السلام) سه دانه انگور به وى داد. نیازمند گرفت و گفت: سپاس خداى را که این روزىام کرد. امام فرمود: صبر کن، پس دو دستخود را پر از انگور کرده، به او داد.تهیدست انگورها را گرفت و گفت: سپاس خدایى را که این روزىام کرد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: بمان. سپس پولى که حدود بیست درهم بود، به او داد. نیازمند گرفت و گفت: خدایا، تو را سپاس. این تنها از طرف تو است. امام فرمود: بمان. سپس پیراهن خود را به او بخشید و فرمود: این را بپوش! مرد تهیدست پیراهن را گرفت، پوشید و گفت: سپاس خدایى که مرا پوشاند... . اى ابا عبد الله، خدایت پاداش نیک دهد. جز این براى امام دعاى دیگرى نکرد و ما گمان کردیم که اگر امام را دعا نمىکرد همچنان به او چیز مىبخشید.» امام (علیه السلام) همچنین از محصول باغهاى خود نیز به نیازمندان، رهگذران و همسایگان مىبخشید. امام باغى به نام چشمه «ابى زیاد» داشت که سالانه چهار هزار دینار درآمد داشت. آن قدر از آن مىبخشید که تنها چهارصد دینار باقى مىماند. این باغ ماجرایى شگفت دارد. یکى از یاران امام (علیه السلام) به وى گفت: «شنیدهام در باغ چشمه ابى زیاد کارى شگفت مىکنى، دوست دارم از زبان شما بشنوم.» امام فرمود: «آرى، چون خرماها مىرسد، فرمان مىدهیم دیوارهاى باغ را سوراخ کنند تا مردم وارد شوند و از میوه آن بخورند;» و نیز فرمان مىدهم «ده ظرف خرما، که بر سر هر یک ده نفر مىتوانند بنشینند، آماده کنند و چون ده نفر بخورند، ده تن دیگر بیایند و هر نفر یک مد خرما مىخورند.» سپس فرمان مىدهم به تمام همسایگان باغ، از پیرمرد و پیرزن و مریض و کودک و زن و همه کسانى که توانایى آمدن نداشتهاند، یک مد خرما بدهند. سپس مزد باغبانان و کارگران و سرپرستان باغ را مىدهم و باقیمانده محصول را به مدینه مىآورم و بین نیازمندان و آبرومندان به اندازه نیازشان تقسیم مىکنم; و در پایان از چهارهزار دینار، چهارصد دینار برایم باقى مىماند. امام صادق (علیه السلام)، افزون بر این بخششها، بسیار میهمانى مىداد. شاگردان، پیروان خویشاوندان، غریبان و رهگذران را به میهمانى مىخواند و اطعام مىکرد. خانهاش منزلگاه غریبان و مسافران بود. میهمانى دادن را بسیار دوست داشت. اطعام را از آزاد کردن بنده بهتر مىدانست. او به پیروانش سفارش مىکرد که خویشان و همسایگان و دوستان خویش را اطعام کنند. امام (علیه السلام) به اندازهاى میهمانى مىداد که مىتوان گفت، بیشتر اوقات میهمان داشت. مردم مىگفتند: «جعفر بن محمد به اندازهاى مردم را اطعام مىکند که براى خانوادهاش چیزى باقى نمىماند.» امام صادق (علیه السلام) وقتى نمىخواست کسى را به خانه ببرد، تعارف نمىکرد. چون میهمانان بر سر سفره مىنشستند، تعارف مىکرد که بیشتر بخورند و هر چه بیشتر مىخوردند، شادمانتر مىشد. گاه خود از میهمانان پذیرایى مىکرد. و کارهاى آنها را انجام مىداد، سر سفره گوشتها را جدا مىکرد و در برابر میهمانان مىگذاشت. خود براى میهمانان غذا مىنهاد و حتى به دستخود براى آنها لقمه مىگرفت. بسیار اتفاق مىافتاد که وقتى مجلس درس و مناظره تمام مىشد، موقع غذا خوردن بود. شاگردان و حاضران در محفل را نگه مىداشت و با آنها غذا مىخورد. در مقابل میهمانان بسیار خوشرو و خوشرفتار بود. و فقیر و غنى را باهم دعوت مىکرد. گاه به میهمانان غذاى بسیار لذیذ مىداد و گاه غذاى ساده و معمولى. در پاسخ یکى از یاران در این مورد، فرمود: من به اندازه توانم غذا مىدهم. چون خداى روزى زیاد برساند، طعام نیکو مىدهم; و چون روزى کم برسد، با غذاى معمولى اطعام مىکنم. چون میهمانى مىداد غذایش هم خوب بود و هم زیاد. میهمانان را بزرگ مىداشت و از حضور آنها اظهار شادمانى مىکرد. به هنگام آمدن میهمانان، به آنها خوش آمد مىگفت و در باز کردن و وانهادن بارشان به آنها کمک مىکرد. هنگام رفتن میهمانان، در بستن بار و بنه به آنها کمک نمىکرد و خدمتکارانش را نیز از کمک کردن به آنها باز مىداشت. چون سبب را مىپرسیدند مىفرمود: ما خاندانى هستیم که میهمانان را بر رفتن از منزلمان یارى نمىدهیم.
شجاعت
امام صادق (علیه السلام) از نسل على بود و در شجاعتبىنظیر. او شجاعت و پایدارى را از پدران خود به ارث برده بود. در مقابل زورمندان و امیران از گفتن حق پروا نداشت. روزى منصور، خلیفه عباسى، از مگسى درمانده شد و از وى پرسید: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: «تا جباران را خوار کند.» وقتى «داوود بن على، فرماندار مدینه، معلى بن خنیس را کشت، شمشیر برگرفته به کاخ امارت رفت; حقش را مطالبه کرد; قاتل «معلى» را به قصاص کشت. ماموران حکومتخانهاش را به آتش کشیدند، در میان شعلههاى آتش قدم مىزد و مىفرمود: «من فرزند ابراهیم خلیلم» وقتى که فرماندار اموى مدینه در حضور بنى هاشم و در خطبههاى نماز على (علیه السلام) را دشنام داد و همه بنى هاشم سکوت کردند، امام (علیه السلام) چنان پاسخ کوبندهاى به او داد که فرماندار بىآنکه خطبه را تمام کند راه خانه پیش گرفت.
مهابت، گذشت و بردبارى
امام (علیه السلام) مهابتى خدادادى داشت، چهرهاش نورانى بود و نگاهش نافذ. عبادت بسیار سبب شده بود ابهتش دلها را جذب کند. عظمت و مهابت وى چنان بود که ابو حنیفه بر منصور وارد شد و امام (علیه السلام) حضور داشت، به گفته خودش چنان تحت تاثیر هیبت امام (علیه السلام) قرار گرفت که مهابت منصور با آن همه خدم و حشم در برابر آن هیچ بود. یکى از دانشمندان علم کلام، که بسیار بر خود مىبالید و خود را براى مناظره با آن حضرت آماده کرده بود، چون چشمش به امام افتاد چنان تحت تاثیر قرار گرفت که حیران ماند و زبانش بند آمد. امام با وجود شجاعت و مهابت و قوت قلبى که داشت، در برخورد با مردم و خدمتکارانش بسیار بردبار و با گذشتبود و بدى را با نیکى پاسخ مىداد. رفتارش با دیگران، حتى خدمتکاران بسیار ملایم و مهربانانه بود. خوشرو و خوشرفتار بود و ملایمت و نرمى معیار رفتارش شمرده مىشد. روزى غلامش، که در پى کارى رفته بود، دیر کرد. امام (علیه السلام) در پىاش گشت و او را خوابیده یافت. نه تنها با او درشتى نکرد، بلکه کنارش نشست و او را باد زد تا بیدار شد. آنگاه به او فرمود: «تو را نشاید هم شب بخوابى هم روز، شب بخواب و روز کار کن.» گاه حتى بیش از این گذشت نشان مىداد، به نماز مىایستاد و براى بدکننده از خدا آمرزش مىطلبید. روزى شخصى که، امام را نمىشناخت، او را به دزدى متهم کرد. امام (علیه السلام) وى را به خانه برد و هزار درهم به او داد. چون شخص شرمنده و عذرخواه باز گشت و درهمها را پس آورد، امام آن را نپذیرفت.
صبر
امام صادق (علیه السلام) در برابر سختیها و مصیبتها بسیار پایدار بود. در برابر سختیهایى که حکومتبرایش ایجاد مىکرد و گاه حتى شبانه به منزلش مىریختند و به مرگ تهدیدش مىکردند، استوار بود. او در غم از دست دادن فرزندان بسیار صبور بود. روزى با میهمانانش بر سر سفره بود که خبر در گذشت پسر بزرگش اسماعیل را آوردند. با آنکه اسماعیل را بسیار دوست داشت نه تنها بىتابى نکرد، بلکه با میهمانان نشست، لبخند زد، پیش میهمانان غذا گذاشت و آنها را به خوردن تشویق کرد و از روزهاى دیگر بهتر غذا خورد. میهمانان از این که او را غمگین ندیدند تعجب کردند و سبب را پرسیدند. حضرت فرمود: «چرا چنین نباشم، راستگوترین راستگویان به من خبر داده است که من و شما خواهیم مرد.» چون کودکش مریض شده بود، غمگین بود و چون کودک درگذشت، اندوه را به کنارى نهاد و به جمع یاران پیوست. پرسیدند: «تا کودک بیمار بود، غمگین بودى و چون درگذشت، غم از چهره زدودى»؟ فرمود: «ماخاندانى هستیم که پیش از وقوع مصیبت اندوهگین مىشویم و چون فرمان حق در رسد به قضا رضا مىدهیم و تسلیم فرمان حق هستیم. در فراق از دست دادن یاران و خویشاوندان اشک مىریخت، ولى پیوسته راست قامتبود. در شهادت عمویش «زید بن على بن الحسین (علیه السلام)» گریست. در گرفتارى، شکنجهها و شهادت عموزادگانش گریست، ولى همچنان پایدار ایستاد.
تواضع
امام (علیه السلام)، با همه شرافت نسب و جلالت قدر و برترى دانشى که داشت، بسیار متواضع بود و در میان مردم چون یکى از آنان بود. به دستخویش خرما وزن مىکرد. باغ خود را بیل مىزد; آبیارى مىکرد. چهارپا سوار مىشد. و اجازه نمىداد حمام را برایش قرق کنند. چون بندگان بر زمین مىنشست و غذا مىخورد. و خود از میهمانانش پذیرایى مىکرد. روزى براى دلجویى و دیدار به منزل یکى از بنىهاشم مىرفت که کفشش پاره شد. کفش پاره را به دست گرفت و با یک پاى برهنه تا مقصد رفت. یتیمان را نوازش و سرپرستى مىکرد.
صله رحم
برخورد خوب در برابر رفتار بد و مهربانى در مقابل خشونت، معیار رفتارش بود. او مىکوشید کینهها را از دلها بشوید و پیوندهاى بریده را دو باره برقرار سازد. از جمله سجایاى اخلاقى امام (علیه السلام) این بود که از خطاکار در مىگذشت و پیوندش را با کسى که از او بریده بود، بر قرار مىکرد. آنگاه که بین آن حضرت و «عبد الله بن الحسن» نوه امام حسن (علیه السلام) مشاجرهاى در گرفت; عبد الله با آن حضرت درشتى کرد. وقتى دوباره یکدیگر را دیدند، امام حال عبد الله را پرسید. وى خشمگینانه گفت: «خوبم». امام فرمود: «آیا نشنیدهاى که صله رحم حسابرسى قیامت را سبک مىکند.» به گاه مرگ وصیت کرد تا به «حسن افطس»، پسر عموى آن حضرت که به قصد کشتن امام (علیه السلام) به ایشان حمله کرده بود، هفتاد دینار بدهند.
کمک مالى براى برقرارى صلح و آرامش
او تنها براى بر قرارى پیوند و محبتبین خود و خویشاوندانش تلاش و از خود گذشتگى نمىکرد، بلکه براى برقرارى دوستى بین دیگر مردم، بویژه شیعیانش، نیز مىکوشید. از مال خویش مبلغى به یارانش داده بود تا هرگاه پیروانش با هم به نزاع برخیزند به آنها بدهند و بینشان آشتى برقرار سازند.
همدردى با مردم
نه تنها خود را در غم و شادى نزدیکان و یاران و پیروانش شریک مىدانست، بلکه با تمام مردم همدردى مىکرد. وقتى در مدینه نرخها بالا رفته بود به وکیل خرجش فرمان داد تا مواد غذایى موجود را بفروشد و مانند سایر مردم روزانه غذا تهیه کند. «معتب» مىگوید: چون در مدینه نرخها بالا رفت، امام به من فرمود: چقدر مواد غذایى داریم؟ گفتم: «چند ماهى را کفایت مىکند. فرمود: آنها را بفروش. گفتم: مواد غذایى در مدینه نایاب است. فرمود: آن را بفروش و بعد مانند مردم هر روز مواد غذایى خریدارى کن. اى معتب، نیمى از خوراک خانوادهام را گندم قرار بده و نیمى را جو; خدا مىداند من مىتوانم به آنها نان گندم بدهم ولى دوست دارم خداوند ببیند که براى اداره زندگىام خوب برنامهریزى کردهام. نه تنها دستگیر خویشاوندان، شیعیان و عموم مسلمانان بود; بلکه نیازمندان غیر مسلمان را نیز کمک مىکرد. «معتب» مىگوید: بین مکه و مدینه همراه امام بودم. به مردى برخوردیم که خود را زیر درختى انداخته بود، امام فرمود: «به طرف او برویم، مىترسم تشنگى وى را از پاى درآورده باشد.» راهمان را کج کردیم و به سوى او رفتیم; مردى مسیحى بود با موهاى بلند. امام (علیه السلام) از او پرسید: «تشنهاى؟» گفت: «آرى» امام فرمود: اى مصادف، آبش بده. من پیاده شدم و سیرابش کردم. سپس سوار شدیم و رفتیم. من گفتم: این مرد مسیحى بود، آیا به مسیحى هم کمک مىکنى؟! فرمود: در چنین حالتى آرى. به هنگام فتنه از مدینه خارج مىشد و به یکى از باغهایش مىرفت و چون شورش فرو مىنشست و آرامش برقرار مىشد، به مدینه باز مىگشت.
منبع:ماهنامه کوثر
(به نقل از پایگاه راسخون)
به نام خدا
ارشد شیمی کاربردی
سلام
استاد و دانسجویان عزیز
راستش یک عزیز از من سوالاتی کرد که من هم چیز هایی که تونستم به اون گفتم ولی چون به نظرات استاد خوبم و اهالی صنوقچه اطمینان دارم(در این موضوع خاص) از شما خواهشمندم در حد مقدرو راهنمایی بفرمایید
۱:رشته این بنده خدا شیمی کاربردیه میخواست بدونه که اگر بخواد برای سال بعد ارشد امتحان بده چجوری باید برنامه ریزی کنه؟
۲:از روی چه کتاب هایی درس بخونه؟
۳:از جزوات چه موسسه ای کمک بگیره؟
۴:اصلا تحصیل در مقاطع بالاتر برای اون فایده ای داره یا نه؟
۵:راستش از چند نفر شنیده بود که اوضاع شیمی خیلی کساد شده.نظر شما در این مورد چیه؟
۶:اگر به اون انگیزه کافی داده بشه فکر کنم بتونه یک رتبه خیلی خوب بیاره.به شرطی که امیدی برای اینده داشته باشه(که امیدوارم بتونیم کمکش کنیم)
خیلی ممنون
به نام خدا
سلام
جواب سوالات شما را در سالهای قبل در کلبه های مختلف (مثل کلبه راهنمایی و انتخاب رشته) دوستان داده اند ولی چون قسمتی از سوالات شما جدید است خواهش می کنم فوق لیسانسها و دکتری ها و لیسانسهای سال بالا جواب ۱۳ را بدهند.
۱۳ عزیز از ارشدها در آزمایشگاه حضورا هم بپرس مسلما راهنمایی ات می کنند.
ممنون
اما بعد!
من آدم کنکاش کنی نیستم ولی حواسم تقزیبا هست!
حدس من راجع به شناختت تقویت شد! البته در برخوردها چون مطمئن نیستم یروز نمی دهم!
به نام خدا
تقدیم بر همه
مدح امام حسین(ع) از غلامرضا سازگار
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان عالم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمیدهم به سرور بهشت این غم را
غبار ماتم تو آبرو به من بخشید
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم
اگر دهند به دستم تمام عالم را
به یمن گریه برای تو روز محشر هم
خموش میکنم از اشک خود جهنم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
منبع:www.ansaralreza.blogsky.com
به یمن گریه برای تو روز محشر هم
خموش می کنم از اشک خود جهنم را
به نام خدا
یا فاطمه الزهرا (س)
فاطمه زیباترین واژه هاست
فاطمه ناموس شاه لافتی است
فاطمی بودن تشیع بودن است
فاطمه راه علی پیمودن است
فاطمه آلاله آلاله هاست
فاطمه سوز و گداز ناله هاست
فاطمه گنجینه ای از خاتم است
فاطمه چشم و چراغ عالم است
فاطمه روح علی جان علیست
فاطمه هم عهد و پیمان علیست
فاطمه تفسیر یاسین است و بس
باغ هستی را گل آذین است و بس
فاطمه سبزینه سبزینه هاست
فاطمه آوای وای سینه هاست
نی توان گفتن زنی مانند اوست
قلب احمد از ازل پیوند اوست
فاطمه از هر پلیدی عاری است
فاطمه فرهنگی از بیداری است
فاطمه یعنی زمین یعنی زمان
فاطمه یعنی حدیث قدسیان
فاطمه یعنی زمین یعنی زمان
فاطمه یعنی حدیث قدسیان
فاطمه یعنی ثریا تا سمک
فاطمه یعنی مدینه تا فدک
فاطمه دریای عصمت را در است
فاطمه جامی است کز کوثر پر است
فاطمه راز هزاران رازهاست
فاطمه خود برترین اعجاز هاست
کعبه را آیینه روی فاطمه است
پنج تن را آبروی فاطمه است
فاطمه یک یادبود ماندنی است
فاطمه تنها سرود خواندنی است
فاطمه علامه ساز مکتب است
فاطمه آموزگار زینب است
فاطمه رمز تماس با خداست
فاطمه تاج عروسان سماست
آسمان هم خاکسار فاطمه است
یا علی مولا شعار فاطمه است
فاطمه سر چشمه پوشیدگی است
فاطمه چون غنچه در جوشیدگی است
بی حجابان را نخوانی فاطمه
بی نقابان را ندانی فاطمه
فاطمه از مادر عیسی سر است
فاطمه خیر کثیر کوثر است
مریم ازر زاده ز عیسی یک نوید
یازده عیسی شد از زهرا پدید
مکه گر ام القرای عالم است
فاطمه مام رسول خاتم است
فاطمه رمز و کلید جدول است
فاطمه یعنی که حرف اول است
فاطمه فصل گل گلریزی است
برگ زرد موسم پاییزی است
فاطمه مرگ نبی را دیده است
فاطمه اشک علی را دیده است
درسه قالب فاطمه یک روح بود
در دل طوفان علی را نوح بود
گر علی (ع)کون و مکان را لنگر است
فاطمه لنگر برای حیدر است
فاطمه طراح یک برنامه است
بر علیه دولت خود کامه است
فاطمه بر حق کشیها ناظر است
فاطمه در هر محاکم حاضر است
فاطمه روز کشاکش با علیست
فاطمه تکیه کلامش یا علیست
کینه توزان دست مولا بسته اند
پهلوی صدیقه را بشکسته اند
خطبه زهرا چه غوغا می کند
دست های بسته را وا می کند
پشت در رنگین زخون فاطمه است
چرخ گردون واژگون فاطمه است
فاطمه گنجینه ای از جام هاست
فاطمه رنگین کمان نام هاست
فاطمه خورشید پشت ابرهاست
فاطمه مخفی ترین قبرهاست
فاطمه بغض میان ناله است
فاطمه زهرای هجده ساله است
عاشقم در عالم شیدائیم
هر چه هستم مکتب الزهرائیم
منبع:www.ansaralreza.blogsky.com
به نام خدا
از صفر تا بیست
یک آزمون اساسی با سه پرسش اساسی
سوال اول: اگر عزیزی را گم کرده باشید، چه میکنید؟
آسوده و بیخیال مینشینید تا کم کم فراموشش کنید؟
یا برای یافتن او همه تلاش خود را به کار میبرید و از این و آن سراغش را میگیرید.
شب و روزتان را به جستجوی او میگذرانید... تا آن که او را بیابید یا نشانی از او پیدا کنید؟
کدامیک؟
(جالبه که بهتون بگم که اگه ما یک مقداری پول گم کنیم تا چند روز در فکرشیم ولی در مورد امام زمان؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
سوال دوم: اگر کسی را دوست داشته باشید و بدانید که او نیز به شما بسیار علاقهمند است، آنقدر که از بیماری شما بیمار میشود و از خوشحالی شما خوشحال، چه میکنید؟
تنها به زبان این دوستی را ابراز میکنید؟
یا در عمل، محبت خود را به او نشان میدهید؟
پیوسته در پی جلب رضایت او هستید، به مناسبتهای مختلف برای او هدیه میبرید، لباسی را میپوشید که او دوست دارد، از عطری استفاده میکنید که او میپسندد و ...
کدامیک؟
سوال سوم: اگر بدانید، که برای حل مشکلاتتان میتوانید به کسی مراجعه کنید که آماده کمک به شما میباشد و برای ارتباط با او گفتن یک سلام کافی است، چه میکنید؟
از کنار این موضوع بیتفاوت گذر میکنید.
یا اینکه تمام تلاش خود را برای استفاده از این فرصت به کار میبرید.
کدامیک؟
اکنون ما که محبت امام زمانمان را در دل داریم و ادعا می کنیم
در انتظار او نشستهایم،
او را بیشتر از جانمان دوست داریم،
گره تمام مشکلاتمان به دست او باز میشود،
چگونهایم و چه میکنیم؟
آیا او را فراموش نکرده ایم؟
آیا نبودنش برای ما عادی نشده؟
آیا هر صبح
روزمان را با سلام بر او شروع کرده و آمدنش را از خدا میخواهیم؟
برای سلامتیش صدقه میدهیم؟
آیا واقعا
برای ما مهم است ، حتی مهم تر از خانواده، دوستان، دنیا، پول، مقام، علم و ...؟
اونقدر مهمه که به خاطرش حاضر باشیم دست تو جیبمون کنیم و برای بالا بردن نامش از خودمون پول خرج کنیم؟
آیا حاضریم
فقط چند دقیقه از وقت روزمان را برای او اختصاص دهیم و درباره محبوبمان با مردم صحبت کنیم و بذر محبتش را در دل های پاک مردم آبیاری کنیم؟
و مهمتر آن که
آیا در برخورد با خانواده، دوستان، و آشنایان طوری عمل می کنیم که به عنوان دوستدار او آبرودار او باشیم؟
آیا با انجام گناه باز هم ایشون رو ناراحت میکنیم؟
آنگونه که مورد رضایت اوست زندگی کرده و عمرمون رو سپری میکنیم؟
هنگامیکه نامه اعمال ما را می بیند از کرده ما ناراحت نشود. طوری که اگر همان لحظه با او رو در رو شدیم بتوانیم سر خود را بالا بیاوریم و از خجالت سرخ نشویم؟
.........
خوب است در این آزمون
این سه پرسش ساده را از خود بپرسیم و به خودمان نمره دهیم.
از صفر تا بیست!
امام منتظران(عج): "ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطره نبردهایم ..."
بیائید ما نیز یاد او را از خاطر نبریم و برای آمدنش دعا کنیم که خود آن حضرت امر فرموده اند "و اکثروا الدعا بتعجیل الفرج" زیاد برای من دعا کنیدکه...
منبع:aftabmehrabani2.blogfa.com با کمی اضافات
به نام خدا
دوست دارم که یک شب جمعه صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز نغمه ی دلخوش انا المهدی
بیانی از مرجع عالی قدر جهان تشیع حضرت ایت الله وحید خراسانی:
تکیه مىدهد به دیوار خانهى کعبه، خودش را معرفى مىکند، چهار کلمه معرفى است، من به اختصار مىگویم، اما شما یک ماه باید فکر کنید: اول کلمهاى که مىگوید این است منم بقیة الله از آدم، این یکى؛ منم ذخیره از نوح، این هم دوم؛ منم مصطفى از ابراهیم؛ کلمهى چهارم این است أنا صفوة من محمد. ما کلمهى آخر را بگوییم: مصطفى از تمام عالم وجود، فقط پیغمبر خاتم است، عالم و آدم غربال شده از این غربال یک گوهر در آمده و آن گوهر مصطفى است؛ یگانه کسى که در عالم این حرف را مىزند اوست، اوست که مىگوید مصطفى از تمام عالمِ وجود، احمد است و من باز مصطفى از محمدم.
منبع:وب سایت معظم له
به نام خدا
سخرانی استاد دانشمند به نقل از آفتاب مهربانی
سلام
چند شب قبل داشتم تو گوشی تلفن همراهم چرخ می زدم که یه دفعه چشم به یه سخنرانی افتاد که قبلا یکی از دوستانم به من داده بود. سخنرانی که هر وقت اونو گوش می کنم برام تازگی داره و یادآور خیلی از کارهای خودمه.
سخنرانی مربوط به محرم چند سال پیش استاد دانشمند بود که قسمت هایی از اون رو برای دوستان عزیزم در زیر آوردم و اگه کسی هم فایل صوتی اونو خواست ایمیلش رو بده تا براش بفرستم.
اما بذارید تو این محرم که شاید محرم آخرین باشد درد دل امام زمان رو براتون بکنم اگه کسی از من بپرسه از امام حسین غریب تر کیه؟ می گم از امام حسین غریب تر پسر فاطمه، مهدی زهراست. دلیل هم دارم، نمی خوام احساساتی بشی گریه کنی با فهم گریه کن. دلیلم رو گوش کن و گریه کن
دلیل اول: امام حسین سیدالشهداست. به مظلومیت شهیدشون کردن درست، اما امام حسین یه ابالفضل داشتند، عباس امام زمان کیه؟ امام حسین یه علی اکبر داشتند، علی اکبر امام زمان کیه؟ امام حسین قاسم داشتند، عون و جعفر داشتند. کیه قاسم و علی اکبر امام زمان؟ حجه ابن الحسن کی رو داره ؟ دلشون رو به کی خوش کرده؟ دلشون رو به من و تو خوش کرده؟ من و تو برای امام زمان عباسیم ؟ این یه دلیل!
دلیل دوم: از بعثت حضرت پیغمبر تا تولد امام زمان 255 سال طول کشید تا اول امامت امام زمان 260 سال. جوان های دانشجو، جوان های غیرتمند، جوان های ولایتی، جوان های امام زمانی، سیزده تا معصوم مظلومیتشون با هم 260 ساله، اما امام زمان به تنهایی 1173ساله غریبن. تو رو به خدا مهدی فاطمه از امام حسین مظلوم تر نیست؟ کسی دیگه سراغ امام زمان رو میگیره؟ کسی دیگه به فکر امام زمان هست؟ 24 ساعت از دیشب تا حالا از عمرت گذشت نمی خوام به من جواب بدی، اما به خودت جواب بده از دیشب تا حالا چند بار تو این 24 ساعت به فکر امام زمان بودی؟ به یادشون بودی؟ آقا کجایی؟ چه میکنی؟ از دست من راضی هستید؟ نیستید؟
امام زمان دلشون رو خوش من و تو بکنن؟ خبرنداری امام زمان پیغام دادند؟ سیزدهم ماه مبارک رمضان سال 84 یکی از علما تو جمکران خدمت آقا رسید میگه دیدم چشم های مهدی فاطمه کوچیک شده، زیر چشم های امام زمان کبود شده. گفتم: آقا چرا اینجوری شدید؟ حضرت فرمودند: از بس شیعه ها گناه میکنن و من رو اذیت میکنن. من از دست شیعه هام به این روز افتادم. من از سنی ها توقع ندارم من از زردتشتی ها و بهایی ها و یهودی ها و مسیحی ها توقع ندارم من از بودایی ها و هندوها توقع ندارم من از بچه شیعه های خودم توقع دارم ...
شما ها که معتقدید امام زمان تو کار هست، یاابن الحسن می گید، شما چرا گناه می کنید؟ شما چرا معصیت می کنید؟ شما چرا چشم هاتون آلوده شده؟ شما چرا شکم هاتون پر از حرام شده؟ و قلب مهدی فاطمه رو می شکنید؟ شما چرا با کارهاتون آبروی امام زمان رو جلوی بقیه می برید؟ امام زمان از دست من و تو دلشون خونه نه از دست سنی ها نه از دست مسیحی ها.
هی میگی یاابن الحسن بعدش گناه می کنی؟ امام زمان می فرماید مردم گناه می کنن من شب تا صبح باید گریه بکنم بگم خدایا به خاطر من ببخشش. این گریه کن امام حسینه، این مشکی پوش امام حسینه، این برای مادر کتک خورده من گریه کرده، خدایا به خاطر گریه هاش ببخشش. من باید هی واسطه بشم که برای شما عذاب نیاد ...
مهدی فاطمه برای ما گریه می کند چرا ما برای مهدی گریه نکنیم؟
جوانی که شب می خوابه صبح بیدار میشه بدون اینکه نیت کنه صبح بیدار بشه برای نماز صبح این جوان می تونه بگه من شیعه مهدی ام؟ حالا یه وقت یه جوانی شب میخوابه به نیت اینکه صبح بیدار بشه نماز صبح بخوانه، بیدار میشه می بینه دیر شده این جوان نیت کرده و بیدار نشده، گوشی شو تنظیم کرده و بیدار نشده. اما بعضی ها می خوابن بدون اینکه نیت کنن برای نماز صبح ....خب این جوانی که نه اهل نماز، نه اهل خدا و نه اهل دینه خودشو شیعه مهدی میدونه؟ این قلب امام زمان و تیکه تیکه نمیکنه؟
دختر شیعه که با مانتو میاد چادر فاطمه رو گذاشته کنار حالا هم که دیگه مانتو تموم شد با پیرهن و شلوار دارن میان تو جامعه، گذشت حیا اگه یه نصفه حیا هم تو جامعه بود اون نصفه هم دیگه نیست. یا خانمی که خودشو درست میکنه میاد تو خیابون جلوی نامحرم ها
یا پسری که تا چشمش می افته به یه نامحرم نیشش بازه با چشماش داره هرزگی میکنه اینا قلب مهدی فاطمه رو تیکه تیکه نمیکنه؟
این زنی که هفت قلم آرایش میکنه تو مجلس نامحرم ها میاد این سیلی به حجه ابن الحسن نمیزنه؟
آقایی که هیچ خانمی رو از جلوی چشم هاش رد نمی کنه و محرم و نامحرم نمی فهمه میخواد با اون چشم هاش امام زمان رو ببینه!؟ تو کارش سر همه رو کلاه می ذاره بعدش میگه یا ابن الحسن!!!
امام زمان از دست کی دلش خونه از دست مسیحی ها یهودی ها یا از دست چهار تا شیعه مثل من و شما؟
گریه کنید برای امام زمانتون، توبه کنید با گریه هاتون. تا اونجا که دل مهدی رو به دست بیاریم یه کاری کنیم برای امام زمان ..... نماز می خونه نه یه قنوتی نه یه اللهم کل ولیک ... هیچی هیچی .. هیچ به کجا..ا ونا که نماز می خونن نمازشون بوی امام زمان نمیده.
شما برو نذرها رو نگاه کن چند تا سفره پهن می کنن برای سلامتی و فرج امام زمان؟ چند تا برای حاجت خودشون؟
دعاهای مردم و بیا جمع کن اصلا خودت که دعا میکنی چند تاش برای امام زمانه؟
امام زمان تو دل ما غریبه ...
به بچه ات دعای فرج رو یاد دادی؟ همه شعرهای تو تلویزیون رو بلده، بچه ات تموم خواننده ها، همه هنرپیشه ها و فوتبالیست ها رو می شناسه، همه برنامه ها رو میدونه. ولی بچه ات خبر داره امام زمان اسمشون چیه؟ قراره کی بیان؟ چرا تا حالا نیومدن؟
این قدر که سریال ها رو دنبال می کنید ببینید این سریال آخرش چی میشه، وقتی هم نبینی از صد نفر می پرسی. تا حالا پرسیدی این جمعه از امام زمان چه خبر؟ به اندازه یه سریال برای امام زمان ارزش قائلی؟ مگه شیعه نیستی ؟
چند سالته؟ 30 سالته ؟ سی ساله که نمی دونی امام زمانت کجاست، کجا دنبالش گشتی؟ کی رفتی بپرسی پسر فاطمه کجاست؟ به اندازه یه چک که گم میشه و شب خوابت نمیبره؟ امام زمان رو اندازه یه سند قبول نداری؟
می دونی ما چوب کجا رو می خوریم چوب اینو می خوریم که به قول خودمون صاف نیستیم .....
منبع:/aftabmehrabani2.blogfa.com